An investigation of the aesthetics of the motifs of Persian poems by the poets of Arsbaran region
Subject Areas :Maryam Bairami Joband 1 , , Maryam Mohammadzadeh 2 , Reza Aghayari Zahed 3
1 - PhD student in Persian language and literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran
2 - Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran
3 - Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran
Keywords: Keywords: Arsbaran, poetry, aesthetics, motif, imagination.,
Abstract :
Abstract Arsbaran (Qaradağ (region, in East Azarbaijan province, has many poets. In this article, by introducing the literature of this region and examining the place of poetry in it, the aesthetic motifs in the poetry of five contemporary poets of this region are analyzed: Salek Ahri Tabrizi, Morteza Mousavi, Hamed Ahri, Imamvirdi Samani and Ismail Soltani. he research method is library study and the writing of a descriptive and analytical article. Salek Ahri and Morteza Mousavi are among the poets of the Pahlavi period, and Hamed Ahri, Imamvirdi Samani and Ismail Soltani are among the poets after the Islamic Revolution. Five poets have used the content and rhetorical motifs of classical poetry, and there are few changes in contemporary Imagination and aesthetic elements in their poetry. The results show: The elements of classical Imagination, simple and free images and Stylistic device of ancient rhetoric, such as puns, repetition, simile, allusion, are the aesthetic motifs of their poetry and they have used them in lyrical and mystical content. In the social motif, elements of contemporary Imagination and Stylistic device of symbols have been used, but compared to the motifs of classical poetry and the aesthetics of the rhetoric of ancient literature, the elements of new Imagination are less in the poetry of this region. In general, their Persian poetry is a continuation of classical poetry.
اهری تبریزی، سالک (1398) مجموعه اشعار سالک اهری تبریزی، به اهتمام رضا همراز، تبریز: قالان یورد.
اهری، حامد (میر حسین فخرایی اقدم) (1399) دیوان اشعار، مقدّمه حسین دوستی، اهر: شمیسا.
داد، سیما (1385) فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران: مروارید.
دوستی، حسین (1373) نگاهی به تاریخ و جغرافیای ارسباران، تبریز: احرار.
ــــــــ (1394) ادبیات مرثیه در منطقه ارسباران، تهران: سفیر اردهال.
ــــــــــ (1402) آوای سوتک (مجموعه اشعار و آثار و یادنامه سید مرتضی موسوی اهری) (شاعر مبارز، 1354-1321 شمسی)، تبریز: مهرنوشت.
سامانی، امامویردی(1386) سامانی دیوانی، کلیبر: نویسنده
سرهنگ بایبوردی(1341) تاریخ ارسباران، تهران: کتابخانه سینا.
سلطانی، اسماعیل(1380) شرح هجران، تبریز: فروغ آزادی.
شفيعي كدكني، محمّدرضا (1390) صورخیال در شعر فارسی، تهران: آگاه
ــــــــــــ، (1391) موسيقي شعر، تهران: آگاه
شمیسا، سیروس (1383) نگاهی تازه به بدیع، تهران:انتشارات فردوس.
عباس¬زاده، سعید (1375) سیمای ارسباران(اهر)، سرزمین دین¬باوران، تهران: مؤسسه فرهنگی و انتشارات نهاوندی
فتوحی، محمود (1385) بلاغت تصویر، تهران: سخن.
موسوی، سید مرتضی (1365) مجموعة شعر سوتک، تبریز: چاپخانة صفا.
بررسی زیبایی شناسی موتیفهای اشعار فارسی شاعران
چکیده
منطقة ارسباران، در استان آذربایجان شرقی، شاعران متعددی دارد. در این مقاله با معرفی ادبیات این منطقه و نگاهی کلّی به جایگاه شعر در آن، موتیفهای زیباییشناسی در شعر پنج شاعر معاصر این منطقه: سالک اهری تبریزی (1271ـ 1358اهر)، مرتضی موسوی (1321ـ 1354اهر)، حامد اهری (1338 اهر)، امامویردی سامانی (1325 کلیبر) و اسماعیل سلطانی (1335 اهر) بررسی شده است. روش بررسی با مطالعه کتابخانهای است و نگارش مقاله توصیفی تحلیلی میباشد. سالک اهری و مرتضی موسوی از شاعران دوره پهلوی و حامد اهری، امامویردی سامانی و اسماعیل سلطانی از شاعران بعد از انقلاب اسلامی هستند. هر پنج شاعر به موتیفهای محتوایی و بلاغی شعر کلاسیک علاقه دارند و تحولات عناصر خیال و تصویرسازی معاصر در شعرشان کمتر دیده میشود.چنانکه شعرشان را باید ادامه جریان سنتگرایان معاصر نامید. نتایج بررسی زیباییشناسی شعرشان نشان میدهد: استفاده از عناصر خیال کلاسیک، توجه به عناصر تصویرسازی معاصر و منطقه ارسباران، صورخیال ساده و عاری از تکلف و استفاده از آرایههای برتر بلاغت قدیم، از جمله جناس، تکرار، تشبیه، تلمیح، موتیفهای زیباییشناسی شعر آنها میباشد که در محتوای غنایی و عرفانی و اجتماعی استفاده کردهاند. در موتیف اجتماعی معاصر از عناصر خیال تازه و آرایه نماد استفاده کردهاند اما در مقایسه با موتیفهای شعر کلاسیک و زیباییشناسی بلاغت ادبیات کهن، نگاه نو در شعر این منطقه کمتر است و یک بخش شعر فارسی آنها در ادامه شعر کلاسیک میباشد.
واژگان کلیدی: ارسباران، شعر، زیبایی شناسی، موتیف، خیال.
مقدمه
در منطقه ارسباران، شاعران متعددی در طول قرنها زندگی کردهاند و امروزه شاعران مختلفی دارد که در کنار فعالیتهای زندگی، شعر را ادامه میدهند. شعر در این منطقه به دو زبان ترکی و فارسی رایج است. در حوزۀ شعر فارسی، شاعران برجسته و صاحب دیوان دارد که نشاندهندۀ اهمیت ادب فارسی در کنار زبان بومی منطقه است. در شعر فارسی، با توجه به تحوّلاتی که در ادبیات معاصر شکل گرفت و جریانهای شعری ایجاد شد. شعر این شاعران، اغلب در گروه «جریان سنتگرایان معاصر» قرار دارد. در واقع شاعران منطقه با پشتوانه شعر کلاسیک، شعر میسرایند و مطابق با تحوّل زمانه پیش میروند. اما گرایش به شعر نو و جریانهای نو معاصر علاقهمندی چندانی نیست. از نظر موضوع و موتیفهای مهم، ادبیات این منطقه، در نگرش کلی، یک ادبیات غنایی، دینی، عرفانی و انقلابی است. شاعرانی دینمدار، معتقد، اخلاقگرا دارد که شعرشان همسو با مضامین برجسته و متداول ادبیات و تحوّلات شعر معاصر است. زیباییشناسی شعرشان نیز در ادامه شعر کلاسیک و بهرهگیری از عناصر خیال متداولی است که قرنها در ادبیات تکرار شدهاند. در این مقاله، با معرفی ادبیات این منطقه، زیباییشناسی اشعار پنج نفر از شاعران آن بررسی شده است. هدف پژوهش، شناخت زیباییشناسی موتیفهای شاعران منطقه است. منظور از موتیفهای زیباییشناسی این است که دانسته شود در کاربرد آرایهها و عناصر خیال در موتیفها چه مواردی در شعرشان تکرار شده است. بر مبنای هدف، سؤالات زیر مطرح شده است.
ـ کدام آرایهها بیشترین تکرار را در موتیفهای شعر این شاعران دارد؟
ـ کدام عناصر خیال بیشترین تکرار را در شعر این شاعران دارد؟
ـ گرایش به عناصر و صورخیال معاصر در شعرشان چگونه است؟
با توجه به سؤالات، با مطالعه اشعار پنج شاعر از نظر موتیفها و استخراج آرایههای شعری آنها، زیباییشناسی شعرشان بررسی شد و مقاله به صورت توصیفی تحلیلی نوشته شد.
پیشینۀ پژوهش
بررسی شعر شاعران منطقة ارسباران تاکنون به طور جدی مورد پژوهش قرار نگرفته است و انجام تحقیقی جامع در این خصوص ضروری است. در سایتهای اینترنتی، وبلاگها، معرفی شاعران انجام شده و در مواردی ویژگی شعرشان آمده است اما پژوهش مشخص که جایگاه شعر فارسی را در ادبیات منطقه بررسی نماید، هنوز چاپ نشده است. پژوهشهای انجام شده، صرفاً معرفی شاعران در قالب تذکره، معرفی مشاهیر و بررسی کلی تاریخ ادبیات آذربایجان است که به زبان ترکی و فارسی موجود است. از جمله میتوان به کتاب «آذربایجان ادبیات تاریخینه بیر باخیش (نگاهی به تاریخ ادبیات آذربایجان)» (1358) از جواد هئیت، کتاب «تاریخ ادبیات آذربایجان» (1384) اثر محمدرضا باغبان کریمی و کتاب «برگی از بوستان ادب»، (1392) نوشتة سارا قلی پور، کتاب «سخنوران آذربایجان» تألیف عزیز دولتآبادی اشاره کرد که در معرفی زندگی و شعر سخنوران کلاسیک و معاصر ارسباران نوشتهاند. در این کتابها، اشعار شاعران بررسی نشده است. در مواردی موضوع ویژهای در قالب کتاب جمعآوری شده است مثل کتاب «ادبیات مرثیه در منطقة ارسباران» (1394) نوشته حسین دوستی است که شعر آیینی شاعران منطقه را جمعآوری کرده است. اما در موضوع زیباییشناسی شعر این منطقه، پژوهشی در دست نیست. در بررسی شعر شاعران تحقیق، یک مقاله با عنوان «بررسی موتیفها و مضامین اشعار فارسی شاعران منطقۀ ارسباران» از این نویسندگان در سال 1402 در نشریه بهار ادب، چاپ شده است که موتیف و مضامینی که از دوره مشروطیت تا امروز در شعرشان آمده، در اشعار شاعران این دورهها تحلیل شده است اما زیباییشناسی شعرشان مورد توجه نیست و پژوهش حاضر با این هدف نوشته شده است.
بحث و بررسی
منطقه ارسباران
ارسباران نام منطقهای کوهستانی در شمال آذربایجان شرقی(تبریز) است. «سرزمین وسیعی که از شمال به رود ارس از مشرق به مشکین و مغان از جنوب به سراب و اوجان از مغرب به مرند و تبریز محدود است» (سرهنگ بایبوردی، 1341: 21) عنوان قدیمی آن به دلیل وجود کوههای سیاه آن، قره داغ (کوه سیاه) بود. این عنوان را تا دهه چهل داشت اما بعد از آن با محوریت رود ارس، نامش به ارسباران تغییر یافت «نام قرهداغ به طور رسمی در سال 1337 به ارسباران تغییر یافت چرا که رود ارس، اراضی وسیعی از ارسباران را حیات بخشیده» (عباسزاده، 1375: 16) محدوده جغرافیایی آن چندین شهر است «شهرهای اهر، کلیبر، هِریس، وَرزَقان، خداآفرین و هوراند را شامل میشود که تا چند سال پیش محدودة جغرافیایی این منطقه گستردهتر از امروز بوده و همة سرزمینهای کنارة رود ارس و نواحی متعددی تا نزدیکیهای تبریز، مرند، مشکینشهر و شبستر را شامل میشده است» (دوستی، 1394: 21). بزرگترین شهر آن، «اهر» است که به عنوان مرکز آن شناخته شده است. «در آبان ماه همین سال (1337) اهر به عنوان شهرستان سوم آذربایجان شرقی شد و ارسباران نام گرفت» (سرهنگ بایبوری، 1341: 21) در کنار اهر همانگونه که گفته شد، شهرستانهای دیگر نیز هستند. اما در کلیت تاریخچه ارسباران را میتوان در تاریخ دو شهرستان معروف استان آذربایجان شرقی جست و جو کرد. یکی شهرستان اهر که در گویش محلی به آن ارسبار یا ارسباران هم میگویند و دیگری شهرستان کَلیبر که بیشتر بخشهای ارسباران در این شهرستان قرار داشته و در گذشته «بذ» نامیده میشد. اهر بزرگترین و مرکز ارسباران محسوب میشود. «شهرستان اهر، مرکز منطقۀ ارسباران به ارتفاع 1341 متر از سطح دریا در 113 کیلومتری تبریز واقع شده و 17 دقیقه و 12 ثانیه با تهران اختلاف ساعت دارد و با توجّه به ارتفاع مذکور، بلندترین نقطه از سطح دریا بین تمام شهرهای آذربایجان شرقی میباشد. وسعت شهرستان اهر، از مساحت بسیاری از کشورها از جمله قطر، لبنان، لوگزامبورک وقبرس بیشتر است و حدود 12197 کیلومتر مربع، مساحت دارد» (دوستی، 1373: 49). بعد از اهر، شهرستان کلیبر که در نزدیکی قلعه بابک واقع شده است، جلوهگاه ارسباران است.
شعر ارسباران
شاعران بسیاری در این منطقه زندگی کردهاند و در حال حاضر نیز فعالیّت شاعران قدیمی و جوان ادامه دارد. در آثار متعددی نیز سخنوران ارسباران معرفی شدهاند. برخی از شاعران منطقه، فقط چندین شعر دارند که در مجموعهها آمده است اما برخی به طور مستقل دیوان شعر دارند. در این مقاله شاعران دوره پهلوی تا امروز مورد بررسی قرار گرفتهاند که از میان آنها شعر پنج شاعر بررسی شده است. معرفی کوتاه این شاعران در ذیل آمده است.
سید مرتضی موسوی: مرتضی موسوی از شاعران دورۀ پهلوی است. وی در سال 1321 در روستای «رشتآباد» قدیم از توابع شهر اهر به دنیا آمد. «تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود به پایان برد و دوره متوسطه را در شهرستان اهر به اتمام رسانید و سپس در تبریز از دانشسرا فارغالتحصیل شد و سمت شریف آموزگاری یافت و در اغلب شهرها و دهات این مرز و بوم وظایف خطیر آموزگاری را به نحو مطلوب انجام میداد»(موسوی، 1365: 5). وی در این دوران، شعرسرایی را آغاز کرد و آثارش در روزنامههایی مثل کیهان، اطلاعات، مجله جوانان و عصر تبریز چاپ میشد(همان) سرانجام در سال 1354 در سن 34 سالگی از دنیا رفت. به گفته دوستی «سید مرتضی موسوی اهری، شاعر و ادیبی بود که اگر فرصت ادامه زندگی مییافت آثار ارزنده و ماندگاری میآفرید و نامی بزرگ برایش در تاریخ ادبیات مطرح میشد» (دوستی، 1402: 11) موسوی به شیوه کلاسیک و نو شعر سروده است اما در شعر نو موفقتر است. تنها مجموعه شعر «سوتک» از وی باقی مانده است و با تخلص«موسوی» شعر سروده است.
سالک اهری تبریزی: علی اکبر ابن زینالعابدین متخلص به سالک اهری در سال 1271 شمسی در شهر اهر به دنیا آمد. «دوران طفولیت این شاعر در اهر سپری گشته و بعدها به همراه خانواده در تبریز رحل اقامت میافکنند. تحصیلات مکتبی ایشان نیز در شهر تبریز شکل میگیرد. شاعر در عنفوان جوانی در اداره دخانیات استخدام گردید و از همان اداره به مقام بازنشستگی نائل میآیند»(اهری، 1398: 11). شاعری را از دوره جوانی آغاز کرده و با تخلص «سالک» شعر سروده است. وی سرانجام در سال 1358 از دنیا رفته و در قبرستان دورهچی تبریز به خاک سپرده شده است. اشعار وی در کتابی به همین نام توسط رضا همراز گردآوری شده است. البته همزار در مقدّمه نوشته است که این دیوان همه آثار او نیست و همه اشعار او در دسترس نبودند. آنچه در دفتر تدوین گردیده اوراق پراکنده ای است که به صورت تصاویری کم رنگ در اختیار ما بود و از تمام نوشتههای او اطلاعی در دست نداریم (همان: 7)
امامویردی سامانی: اماموردی سامانی در سال 1325 در شهر کلیبر ارسباران به دنیا آمد. امروزه نیز همانجا زندگی میکند و در مؤسسه انجمن ادبی حکیم نباتی مشغول فعالیت است. وی تحصیلات مقدماتی را در شهر کلیبر تمام کرد و بعد از اتمام تحصیلات به شعر روی آورده و با تخلّص ایمان شعر سروده است. دیوان اشعار وی با عنوان «سامان دیوانی» چاپ شده است. علاوه بر این اشعارش در کتاب «شعر اوجاقی» که خودش گردآوری کرده، چاپ شده است. وی در شعر فارسی و ترکی زبانزد است.
اسماعیل سلطانی: اسماعیل سلطانی در سال 1335 در شهرستان اهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به اتمام رساند. برای ادامه تحصیل و احراز مقام معلمی راهی دانشسرای مقدماتی پسران تبریز شد. بعد از فارغالتحصیلی، در روستاهای دورافتاده ومحروم ارسباران به تدریس پرداخت و هماکنون نیز بازنشست شده است. اسماعیل سطانی با تخلص خاقان شعر سروده است. وی اشعار فارسی و ترکی دارد و اشعار فارسی در مجموعه «شرح هجران» چاپ شده است.
حامد اهری: میرحسین فخرایی با تخلص حامد از شاعران و ادبای منطقه ارسباران است. وی در سال 1338 در شهر اهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در شهرستان اهر تمام کرده است. در سال 1363به استخدام آموزش و پرورش درآمد ودر رشتۀ ادبیات فارسی به عنوان معلم در مدارس کلیبر و اهر به تدریس مشغول گردید. وی رئیس انجمن ادبی شیخ شهابالدین اهری بوده است که در کنار شغل معلمی و ریاست انجمن ادبی شهرستان اهر، شعر سروده است. وی به دو زبان ترکی و فارسی شعر دارد و دیوان «قرداغ گوزگوسی» و «پاییزلار» را به زبان ترکی چاپ کرده است. بعد از این دو مجموعه دیوان شعر با زبان فارسی و ترکی چاپ کرده است.
در دیوان این شاعران، محتوا و تصویرپردازی شعر کلاسیک تکرار شده است و جزو «موتیف» یا «بنمایه» شعرشان قرار گرفته است «بنمایه، درونمایه، شخصیت یا الگوی معینی است که به صورت گوناگون در ادبیات و هنر تکرار میشود»(داد، 1385: 86) در حوزه موتیفهای ادبیات کلاسیک، ادب غنایی، ادب عرفانی و ادب تعلیمی و دینی در شعر این منطقه فراوانی دارد. در ادب غنایی، توصیفهایی غنایی از معشوق به شیوه شعر کلاسیک است، مثلاً تأثیر رمانتیسم در این منطقه کمتر است. همانند شعر کلاسیک معشوق کلی است و موتیف معشوق جفاکار و عاشق هجرانکشیده تکرار شده است. در مضمون عرفانی، گرایش به عرفان عاشقانه است و موتیف عشق الهی، تقابل عقل و عشق و مضامین قلندری و نقد زهد ریایی تکرار شده است. در مضمون ادب تعلیمی نیز توصیههای شعر کلاسیک دیده میشود که اغلب نقد گرایش به دنیا و مادیات، نکوهش حرص و طمع، توصیه به کار خیر و نیکی است. در محتوای دینی نیز وصف و منقبت و مرثیه ائمه اطهار آمده است. در موتیفهای شعر معاصر، به محتوای اجتماعی، انقلابی و دفاع مقدس توجّه دارند. وصف تاریخ ارسباران، عشق به وطن، نقد جامعه و حکومت پهلوی، توصیف انقلاب اسلامی، وصف دفاع مقدس و ارزشمندی شهدا، جزو موتیفهای شعر آنهاست. در دیوان شاعران تحقیق، موتیف غنایی، مورد توجه همه آنهااست. مضمون اجتماعی در نقد جامعه پهلوی در شعر موسوی و سالک اهری تبریزی آمده است. در موتیف عرفان شعر حامد اهری و سلطانی برجسته است
جدول زیر، در نگاه کلی کوتاه، موتیفهای برجسته پنج شاعر را نشان میدهد.
نام شاعران | موتیفهای اصلی در محتوا |
مرتضی موسوی | غنایی، اجتماعی |
امامویردی سامانی | غنایی، عرفانی، مذهبی، وطن، انقلاب اسلامی |
سالک اهری تبریزی | غنایی، مذهبی، اجتماعی، عرفانی، وطن، تعلیمی، طنز |
اسماعیل سلطانی | غنایی، عرفانی |
حامد اهری | عرفانی، غنایی، تعلیمی |
از نظر زبان و واژگان نیز، این شاعران به تناسب موتیفهای غنایی و عرفانی شعر کلاسیک، از واژههای شاعران کلاسیک استفاده کردهاند و قالب شعرشان غزل، قصیده، رباعی و دوبیتی است، فقط موسوی در قالب شعر نو، چند شعر دارد. به لحاظ زیباییشناسی، از انواع تصاویر شعر فارسی استفاده کردهاند «در عامترین مفهوم، تصویر بر کل زبان مجازی اطلاق میشود یعنی آن بخش از کاربردهای خلاقه و هنری زبان که از رهگذر تصرفات خیال در زبان عادی به وجود میآید»(فتوحی، 1385: 41) در موسیقی درونی و موسیقی معنوی موتیفهای شعرشان، برخی آرایهها پرتکرار هستند که میتوان آن را موتیفهای زیباییشناسی شاعران نامید. زیباییشناسی شعر پنج شاعر در مؤلفههای زیر میباشد:
زیبایی شناسی شعر
عناصر خیال کلاسیک
با تحولات شعر معاصر، عناصر خیال کلاسیک در جریان شعر نو متحول شد، عناصر امروزی متناسب با زندگی انسان مدرن به تصاویر شعری اضافه گشت و بوطیقای تصویرپردازی کلاسیک کنار رفت اما در شعر منطقه ارسباران در همین دوران، عناصر بلاغی شعر کلاسیک ادامه یافته است. این موتیف به زبان، قالب و محتوا مرتبط است. در موتیفهای محتوایی، نگرش شاعران ارسباران همسو با محتوای شعر کلاسیک است. در زبان شعری نیز، سادگی زبان غزل در شعرشان دیده میشود. از شاعران تحقیق، شعر اسماعیل سلطانی از نظر واژگان، دشواری دارد اما اشعار شاعران دیگر ساده است. در ادامه زبان و محتوا، عناصرخیال شعر کلاسیک نیز در شعرشان، به فراوانی استفاده شده است که میتوان گفت عناصر خیال شاعران این منطقه برگرفته از عناصر پرتکرار شعر کلاسیک است. این شاعران در ادامه محتوای غنایی و عرفانی شعر کلاسیک، بلاغت کلاسیک را هم به کار بردهاند. از شاعران فقط مرتضی موسوی چند شعر در قالب شعر نیمایی دارد و در آن به تناسب تحولات زمانه از آرایه نماد با عناصر تازه استفاده کرده است اما در اشعار کلاسیک، همان موتیفهای بلاغی سنتی را به کار برده است. واژه جدید که برگرفته از خیال تازه باشد یا از محیط زندگی و منطقه ارسباران گرفته باشند در مقایسه با عناصر سنتی کمتر است.
ابیات زیر از شعر اسماعیل سلطانی و سید مرتضی موسوی انتخاب شده است. در این ابیات، عشق، موتیف اصلی است. هر دو در مضمون عشق، نگاه سنتی دارند. معشوق زیباروی جفاکار با همان ویژگیهای معشوق غزل کلاسیک حضور دارد و عاشق در حسرت وصالش سوخته و غم فراقش را شرح میدهد. سلطانی در زیباییشناسی از اضافه تشبیهی «چراغ عمر»، تشبیه معشوق به سرو و دلبرکان ترک و تاتار را آورده است.
مهتاب تو چلچراغ درویش |
| سیماب تو کیمیای برزو |
(سلطانی، 1380: 51)
موسوی در ابیات زیر از فراق گفته است و فراق را به خار مانند کرده است.
خلید خار فراقت به پای من ای دوست |
| وصالت ار ندهد دست، وای من ای دوست |
(موسوی، 1365: 20)
سالک اهری در بیت زیر با نگاه سنتی، باده را تشبیه به عقیق یمنی کرده است.
ساقی و ساغر و طرف چمنی میطلبم |
| باده همچو عقیق یمنی میطلبم |
(اهری، 1398: 64)
سامانی در بیت زیر در وصف معشوق از اضافه تشبیهی «تیر مژگان» ستفاده کرده است
چو جان از تیر مژگانت رهانم |
| سراپایم شکار چون تو یوزی |
(سامانی، 1389: 72)
عناصر خیال معاصر و منطقه ارسباران
تازگی تشبیه در مواردی در شعر آنها دیده میشود گرچه در مقایسه با عناصر خیال کلاسیک کمتر است. برای نمونه در بیت زیر از حامد اهری «کبک دل» تازگی دارد. البته تشبیه به کبک در شعر کلاسیک آمده است اما اضافه «کبک دل» تازگی دارد. در این منطقه، در کوهها کبک فراوان است. در ادبیات دل کبک داشتن کنایه از ترسو است اما اهری کبک دل را اضافه تشبیهی قرار داده که گویی برگرفته از طبیعت ارسباران است.
کبک دل بی مه تو کوه و کمر را چه کند؟ |
| شهد عیش و اثر خور و قمر را چه کند |
(اهری، 1399: 193)
در بیت زیر از تشبیه به صخره استفاده کرده است که میتوان گفت تأثیری از محیط کوهستانی ارسباران است.
بر دشمنان چو صخره ستبر و غلیظ و تیز |
| بر دوستان نسیم و چو دیبا رقیق باش |
(همان: 196)
یا در بیت زیر از موسوی تشبیه از عناصر خیال شعر معاصر است.
زندگی بر من چو استبداد بر ایران بود |
| آمد آن آزاد سروم دفع استبداد کرد |
(موسوی، 1365: 17)
سامانی در ابیات زیر تلمیح به بابک و سارا زده است که شخصیت معروف در منطقه ارسباران هستند. سارای نام یک داستان محلی و قلعه بابک نیز در نزدیکی کلیبر میباشد. بابک شخصیت برجسته آذربایجان است که درمقابل اعراب ایستادگی کرد.
ز ترکان دخت چون سارا دل ار بندد شبانی را |
| ربایندش به اجباری بخواهد ابر بارا را |
(سامانی، 1386: 53)
صورخیال ساده
در شعر ارسباران آرایههای دشوار یافت نمیشود. به گونهای که تشبیهات وهمی و عقلی، کنایه از نوع رمز، ایهام و استعاره مرشحه که در بلاغت کلاسیک جزو آرایههای دشوار بودند. استفاده نکردهاند. صورخیال شعر این منطقه تحولات سادگی دوران معاصر را پذیرفته است و با اینکه در عناصر خیال توجه آنها بیشتر به شعر کلاسیک است اما از نظر سادگی نشان میدهد که با دیدگاه شعر معاصر از تکلفات ادبی دور شدهاند.
غزل زیر از موسوی است که در موتیف عاشقانه سروده است. صورخیال به صورت اضافه تشبیهی«گل روی تو»، مبالغه«جاری شدن خون از چشم به جای اشک»، تلمیح به داستان «لیلی و مجنون»، استعاره در «نرگس مست»، ایهام در واژه «مجنون»، تکرار در واژه «افسون» آمده است که همگی ساده هستند و با اندک تأمل دریافت میشوند.
در فراق گل روی تو چه دانی چونم؟ |
| عوض اشک ز چشمم شده جاری خونم |
(موسوی، 1365: 21)
ابیات زیر از اشعار سلطانی است که آرایه تشبیه را آورده است:
هم امر به کشتنم نمایی |
| همه زنده کنی به کج نگاهی |
(سلطانی، 1380: 58)
توجه به آرایههای مهم و پرتکرار
در موتیفهای شعر شاعران منطقه چند آرایه برتر در حوزه موسیقی درونی و معنوی و صورخیال پرتکرار است.
موسیقی درونی: این موسیقی در حوزه زیباییشناسی به بدیع لفظی مربوط است «در بدیع لفظی هدف این است که متوجّه شویم گاهی انسجام کلام ادبی بر اثر روابط متعدد آوایی و موسیقیایی در بین کلمات. یعنی آن رشته نامرئی کلمات را به هم گره میزند و بافت ادبی را به وجود میآورد، ماهیّت آوایی و موسیقیایی دارد» (شمیسا، 1383: 12) شفیعیکدکنی در تعریف آن نوشته است:«مجموعه هماهنگیهایی که از رهگذر وحدت یا تشابه یا تضاد صامتها و مصوتها در کلمات یک شعر پدید میآید، جلوههای این نوع موسیقی است و اگر بخواهیم از انواع شناخته شده آن نام ببریم انواع جناسها را باید یادآور شویم» (شفیعیکدکنی، 1391: 392) در شعر ارسباران موسیقی درونی در جناس و تکرار فراوانی دارد.
حامد اهری در بیت زیر از واژه «مهر» و «خاطر» به صورت جناس استفاده کرده است. شاخصه سبکی وی این است که واژههای جناس را کنار هم قرار داده است.
بیرون نباش از قلب من ای مهر مهــرت سرمدی
از خاطرت خاطر روان، خوش بر دل و جان آمدی
(اهری، 1399: 213)
بیت زیر واژه «سور» و «شور» جناس اختلاف در اول است.
آوای محفـــــــــل ما از نای جان برآید |
| محصول مطرب ما معجون شور و سور است |
(همان: 188)
در بیت زیر، واژه «تعلم و تعلیم» جناس اضافه در وسط است.
پی کرشمه عشق آمد این تعلم و تعلیم |
| کزین عمل سر عرش آمده منار معلم |
(همان: 227)
بیت زیر در نکوهش عقل است، واژه «خِرد» و «خُرد» جناس حرکتی است.
کاش از خرد خُرد تهی میگشتیم |
| با فلسفه بر قاف پریدن، واهی |
(همان: 255)
در بیت زیر از سالک اهری واژه «لبن»و لبنی» جناس اضافه در وسط است.
گل مراد من از هر نسیم نگشاید |
| که آرزوی دل من لبی ست یا لبنی |
(اهری، 1398: 100)
در بیت زیر واه «کُله» با «کَله» جناس ناقص حرکتی است.
کُله از کلّه برانداز لب جام ببوس |
| ساز کن سازطرب با غزل شورانگیز |
(همان: 53)
در بیت زیر در واژه «ختا» و خطا» جناس خط آمده است.
در ختا هم نتوان یافت به مانند تو آهو |
| خود خطا باشد اگر گویمت آهوی ختایی |
(همان: 101)
در بیت زیر از سامانی «واژههای «وعظ» و «واعظ» جناس زاید(اضافه در وسط) است
وعظ واعظ وحی حق اندر کلام انبیاءست |
| غیر این باشد عبث الفاظ و ازبر میکند |
(سامانی، 1386: 71)
ابیات زیر تکرار واژهها در بیت است:
موقع سعی و عمل را مده از دست چنین |
| سالکا وقت عزیز است و عزیز است و عزیز |
(اهری 1398: 53)
در این بساط نخواهیم صدر انجمنی |
| که صدر انجمنی کی رسد به همچو منی |
(همان: 100)
قلم اعجاز خلاق برین است |
| قلم اعجوبهای عشق آفرین است |
(اهری، 1399: 240)
سخن اهدایی دنیای بالاست |
| سخن پیرایه مردان والاست |
(همان: 238)
قصد جان کردهای فدای تو جان |
| سرو و جانم فدای زندهدلال |
(سلطانی، 1380: 50)
ای آه نهان غم جگرسوز |
| روزم شده شام و شام من روز |
(همان: 30)
هرکسی کو عشوههایم را بدید |
| جانش بر تن، تن بر جان دشمن کنم |
(همان: 45)
موسیقی معنوی و صورخیال: آرایههایی که جزو بدیع معنوی هستند، در موسیقی معنوی جای دارند، در این موسیقی برخلاف موسیقی درونی که تکرارهای آشکار در ظاهر کلمات میباشد، ارتباط معنایی واژهها مورد توجه است. به عبارتی «همه ارتباطهای پنهانی عناصر یک بیت یا یک مصرع و از سوی دیگر همه عناصر معنوی یک واحد هنری (مثلا یک غزل یا یک قصیده و یا منظومه خواه کلاسیک و خواه مدرن) اجزای موسیقی معنوی آن اثرند و اگر بخواهیم از جلوههای شناخته شده اینگونه موسیقی چیزی را نام ببریم بخشی از صنایع معنوی بدیع از قبیل تضاد و طباق و ایهام و مراعاتالنظیر از معروفترین نمونههاست»(شفیعیکدکنی، 1391: 393) آرایههای مربوط به «بیان» نیز در کتابهای زیباییشناسی به عنوان صورخیال یاد شده است. «بر روی هم مجموعۀ آنچه را که در بلاغت اسلامی در علم بیان مطرح میکنند با تصرفاتی میتوان موضوع و زمینه ایماژ دانست زیرا مجاز و صور گوناگون آن و تشبیه، ارکان اصلی خیال شعری هستند و در شعر هر زبانی، جوهر شعر بازگشتن به همین مسئله بیان است»(شفیعیکدکنی، 1390: 9 ـ 10) همچنین شفیعیکدکنی در بخشی با عنوان«صورخیال در علم بدیع»، ایهام و اغراق و چند آرایه بدیعی را بیان کرده و بنا به دلیل خیالانگیز بودن آنها را جزو صورخیال معرفی نموده است (همان: 125)
اهمیت موسیقی معنوی و صورخیال در شعر شاعران ارسباران بیشتر از موسیقی درونی است. در این موسیقی، توجه شاعران به آرایههای تشبیه و تلمیح فراوانی سبکی دارد.
تشبیه
در تشبیه، اضافه تشبیهی، بیشتر تکرار شده است. بعد از آن تشبیه مفصل فراوانی دارد. از آنجا که صورخیال ساده و عاری از تکلف است. کاربرد انواع تشبیه شکلی یا با وجهشبههای دشوار دیده نمیشود. تمامی تشبیهها با یکبار خوانش بیت، فهمیده میشود. موارد زیر اضافه تشبیهی است:
[1] . دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران
Email: maryam_576211@yahoo.com
[2] . دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران (نویسنده مسؤول)
Email: m-moammadrezadeh@iau-ahar.ac.ir
[3] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران
Email: aghayari87@yahoo.com
تاریخ ارسال: 20/03/1403 |