Manifestations of populism in Ebrahim Beyg's travelogue
Subject Areas : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیsolhiye zorafkan 1 , آرش مشفقی 2 , حسین داداشی 3
1 - گروه زبان و ادبیات فارسی واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب
3 - ;گروه زبان و ادبیات فارسی. واحد بناب. دانشگاه آزاد اسلامی
Keywords: populism, populism literature, constitutionalism, Zain al-Abdin Maraghehyi, travelogue.,
Abstract :
Iran's constitutional revolution created a huge change in Persian literature and it caused the poets and writers of this period to turn to new concepts and themes.The constitutional period was the information period of Iranians. Iranian people got to know the western world during this period .the result was a new look at the world and society. In 1870, populism movement emerged among Russian intellectuals, and the ideas of this movement gradually spread to other parts of the world. Populism is a political method that favors the rights of the common people against the elite or intellectual group. Literati and intellectuals of the world have used the ideas of this movement in their works. The poets and writers of the constitutional era, under the influence of world literati, and observing the chaotic situation of the country, used the teachings of populism and they tried to make people information and tried to improve the society. Zain al-Abdin Maraghei was one of the writers who showed her prejudice towards Iran by writing the travelogue of Ibrahim Beyg and took an effective step in informationing the society. In this essay, various aspects of populist thoughts in Ibrahim bey's travelogue have been analyzed in a descriptive-analytical way. In this essay, various aspects of populist thoughts in Ibrahim Bey's travelogue have been analyzed in a descriptive-analytical way. The research results show that the author has used the goals of populism in a positive and effective way to solve people's problems and achieve social justice
1- آشوری، داریوش، (1373)، دانش¬نامة سیاسی، چاپ شانزدهم، تهران، نشر مروارید.
2- آلیک، ملیکا، (1392)، «رمان به¬طرز سیاحت¬نامه»، نشریة سوره اندیشه، شماره 70، صص 249ـ250.
3- تاگارت، پل، (1385)، پوپولیسم، ترجمة حسن مرتضوی، نشر آشیان.
4- خلیلی، محسن، (1397)، «نشانگان فروپاشی دودمان قاجار از منظر سیاحت نامة ابراهیم بیگ»، جامعه شناسی تاریخی، دورة 10، شمارة 1، صص 81ـ100.
5- خوئینی، عصمت، تابستان (1390)، «تازه های اندیشه و زبان در کتاب سیاحت¬نامه»، فصل¬نامة تخصصی سبک¬شناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)، سال چهارم، شمارة دوّم، شمارة پیاپی 12، صص 141 ـ 156.
6- درویشی، هادی، و مؤمنی، سمیّه، بهار (1399)، «تأملی دربارة پدیدة پوپولیسم و انواع آن»، فصلنامة علمی ـ ترویجی جامعه فرهنگ و رسانه، شمارة 34، صص 69 ـ 85.
7- سلامی، فائزه،(1398)، «جامعه شناسی فرهنگی رمان سیاحت¬نامه ابراهیم¬بیگ»، انجمن ترویج زبان و ادب فارسی دانشگاه گیلان، صص 480 ـ 499.
8- رحیق اغصان، علی، (1384)، دانش¬نامه در علم سیاست، تهران، نشر فرهنگ صبا.
9- صدری افشار، غلامحسین و حکمی، نسرین و نسترن،(1384)، فرهنگ گزیدة فارسی، چاپ اوّل، تهران، نشر فرهنگ معاصر.
10- کسروی، احمد، (1344)، تاریخ مشروطة ایران، نشر امیرکبیر.
11- کشاورز، کریم، (1371)، هزار سال نثر پارسی، انتشارات انقلاب اسلامی.
12- لاکلائو، ارنستو و دیگران،(1388)، درستایش پوپولیسم، ترجمة احمد ایزدی و عباس ارض¬پیما، تهران، نشر رخداد نو.
13- مراغه¬ای، زین¬العابدین، (1357)، سیاحت¬نامة ابراهیم¬بیگ، با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی، چاپ چهارم، چاپخانة نوبهار.
14- میرصادقی،جمال، (1382)، داستان¬نویس¬های معاصر ایران، تهران، نشر اشاره.
15- ناظمی، سهیلا، و آتش¬سودا، محمّدعلی، (1391)، «زبان سیاحت¬نامة مراغه¬ای»، فصلنامة رشد (آموزش زبان و ادب فارسی)، شمارة 2، صص 28 ـ 40.
16- هاوزر، آرنولد، (1361)، تاریخ اجتماعی هنر، ترجمة امید مؤید، چاپ اوّل، تهران، نشردنیای نور.
مجله ادبیات فارسی، دوره 20، شماره 38، تابستان 1403، صفحه 45-36 |
نمودهای پوپولیسم در سیاحتنامة ابراهیمبیگ
صلحیّه زورافکن1، آرش مشفقی2*، حسین داداشی3
1 دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامي، بناب، ایران.
2* دانشیار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران.
3 استاديار گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاداسلامی، بناب، ایران.
نویسندة مسئول: Moshfeghi.arash@gmail.com Email:
تاریخ دریافت: 25/11/1402 / تاریخ پذیرش: 20/05/1403
چکیده
انقلاب مشروطیّت ایران تحوّل عظیمی را در ادبیّات فارسی ایجاد نمود و باعث رویآوردن شاعران و نویسندگان این دوره به مفاهیم و مضامینی غیر از آنچه که در قدیم بوده است؛ گردید. دورة مشروطه، دورة بیداری ایرانیان بود. مردم ایران در دورة مشروطه کمکم با دنیای غرب آشنا شدند. نتیجة این بیداری نگاه تازه به جهان و جامعة خود بود. چند دهه قبل از انقلاب مشروطه یعنی در دهة 1870 جنبش اجتماعی پوپولیسم در میان روشنفکران روسیه پدید آمد و کمکم اندیشههای این جنبش به نقاط دیگر جهان منتشر شد. پوپولیسم روشی سیاسی است که از حقوق مردم عامّه در برابر گروه نخبه یا روشنفکر طرفداری نشان میدهد. ادیبان و اندیشمندان جهان از اندیشههای این جنبش در آثارشان بهره بردهاند. شاعران و نویسندگان عصر مشروطه نیز، تحت تأثیر ادبای جهان، و با مشاهدۀ اوضاع نابسامان کشور، از آموزههای پوپولیسم استفاده کردند و سعی بر آگاهی مردم داشته و برای بهبـود اوضـاع جامعه تلاش میکردند. زینالعابدین مراغهای از جمله نویسندگانی بود که با نگارش سیاحتنامة ابراهیمبیگ تعصّب خود را نسبت به ایران نشان داد و در بیداری جامعه گام مؤثری برداشت. در این جستار به روش توصیفی ـ تحلیلی جنبههای گوناگون تفکّرات پوپولیستی در سیاحتنامة ابراهیمبیگ مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که نویسنده اهداف پوپولیسم را به صورت مثبت و تأثیرگذار درجهت رفع مشکلات مردم و رسیدن به عدالت اجتماعی به کار بردهاست.
کلیدواژه: پوپولیسم، ادبیّات پوپولیستی، مشروطه، زینالعابدین مراغهای، سیاحتنامه.
1- مقدمه
عوامگرایی یا پوپولیسم آموزه و روشی سیاسی است که از حقوق و علایق مردم عامّه در برابر گروه نخبه طرفداری میکند. در واقع پوپولیسم یک جریان سیاسی است که به باورهای مردم در تصمیمات مهّم سیاسی اهمیّت تعیینکنندهای میدهد. این جنبش «اوّلین بار بهعنوان یک جنبش اجتماعی در دهة 1870 در بین روشنفکران روسیه موسوم به (دوستان مردم) پدیدآمد که برای به دستآوردن دو هدف سیاسی بارز، یعنی آزادی برای تودۀ مردم و گسترش مالکیّت خصوصی بر روی زمین مبارزه میکرد» (رحیق اغصان،305:1384) که هدف اصلیشان واداشتن دهقانان بر ضدّ رژیم تزاری بود. همزمان با این جنبش، جنبش پوپولیستیِ دیگری در غرب آمریکا شکل گرفت که مردم در رأس اندیشه و آرمانهای پوپولیست قرار داشتند. «اندیشههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که «مردمباورانه» شناخته میشدند، در هرجا شکل خاصّی داشت. این صفت در آمریکا نخست برای «حزب مردمباور» بهکار برده شد که سال 1891م برای دفاع از منافع کشاورزان تشکیل شد» (آشوری،300:1373). کمکم اندیشههای پوپولیستی به نقاط دیگر جهان منتشر شد. گرایش عدّهای از نویسندگان و شاعران به آرمانهای پوپولیستها، راه را برای ورود به ادبیّات هموارکرد.
2- بیان مسأله
ادبیّات همواره عرصهای برای بازتاب تحوّلات گوناگون در جوامع بشری بوده است. این امر باعث ورود بسیاری از مؤلفههای علوم اجتماعی و علوم سیاسی در ادبیّات شد. انقلاب مشروطیّت (1) تحوّل عظیمی در ادبیّات فارسی ایجاد نمود و باعث روی آوردن شاعران و نویسندگان این دوره به مفاهیم و مضامینی غیر از آنچه که در قدیم بوده است؛ گردید.گرایش عدّهای از نویسندگان و شاعران به آرمانهای پوپولیستها، راه را برای ورود به ادبیّات هموار کرد نویسندگان و شاعران بسیاری با تکیه برنظریة پوپولیسم به بیان دردهای مردم و اندیشههای پوپولیستی در آثارشان پرداختند. به گفتة میرصادقی، «ادبیّات فرودستان یا پوپولیسم را گروهی از نویسندگان فرانسوی پایهگذاری کردند. اینگروه از نویسندهها ادبیّاتی بهوجودآوردند که زندگی مردم طبقة متوسط و طبقة پایین اجتماع را توصیف میکند. آثار این نویسندهها، به شخصیّتهای طبقة فرودست و پایین جامعه پرداخت که زندگی به شیوهای واقعگرایانه و گاه ناتورالیستی تصویر میشد» (میرصادقی ،339:1382).
کتاب سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ بهجهت پرداختن به مسائل سیاسی روزگار خود بسیار حائز اهمیّت است. این کتاب آئینۀ تمامنمای اوضاع ایران در اواخر قرن سیزدهم است که با قلمی تند و بیپروا تحریر شده است. «سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ صرفاً به منظور مخالفت و انتقاد با حکومت استبدادی قاجار و بینظمیهایی که در آن دوران حکمفرما بود؛ نوشته شد» (کشاورز،127:1371).
مسألهای که وجود دارد، نحوۀ پرداختن نویسنده به این مقوله است. بنابراین در این مقاله سعی شده است چگونگی بازتاب اندیشههای پوپولیسم در سیاحتنامة ابراهیمبیگ مورد مطالعه قرار گیرد و سهم این اثر در بیداری مردم بررسی شود.
3- سوالات تحقیق
_ مؤلفههای پوپولیسم چگونه و تا چه اندازه در رمان سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ بازتاب یافته است؟
_ هدف زینالعابدین مراغهای از بهکارگیری اندیشههای پوپولیسم در اثرش چه بوده است؟
4- فرضیههاي تحقيق
_ در سراسر رمان، نویسنده پیوسته درحین داستان، گریزی به آموزههای پوپولیسم زده است.
_ زینالعابدین مراغهای نگران اوضاع و احوال کشور و مردمش است و از پوپولیسم و اندیشههای آن برای بهبود اوضاع جامعه بهره برده است.
بنابراین هدف از این پژوهش، آشنا نمودن هرچه بیشتر دوستداران ادبیّات و نثر مشروطه با دیدگاهها و اندیشههای پوپولیستی زینالعابدین مراغهای است. همچنین استعداد و نبوغ ادبی نویسنده در بهکارگیری پوپولیسم در جهت آگاهی و بیداری مردم جامعة خود به عنوان سلاحی مؤثر و تأثیرگذار نشان داده شود.
5- پیشینة پژوهش
تحقیقات اندکی پیرامون زینالعابدین مراغهای و سیاحتنامة ابراهیمبیگ انجام شده است از جمله:
ـ در سال 1398، فائزه سلامی سیاحتنامه را از منظر جامعه شناسیِ فرهنگی بررسی کرده و اینچنین نتیجه گرفته که زینالعابدین مراغهاي جامعۀ آسیبدیدة دورة قاجار را بهصورت برجسته به تصویر کشیده است. وی این رمان را آئینة تمامنمای آشفتگیهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر قاجار میداند.
ـ عصمت خوئینی در سال 1390، اندیشه و زبان سیاحتنامه را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که تغيير مخاطبان و دگرگون شدن اهداف نويسندگي ميتواند از عوامل مهّم و مؤثر در تغيير سبك آثار ادبي هر دوره بهشمار آيد. وی عامل مهّم در ايجاد اين تحوّل را، ورود انديشههاي جديد سياسي، اقتصادي و اجتماعي به حوزة تفكّرات نويسندگان ايراني میداند.
ـ محسن خلیلی نیز در سال 1397، در مقالة خود نشانگان فروپاشي دودمان قاجار را از منظر سیاحتنامة ابراهیمبیگ بررسی کرده است. وی شاخصهای زوال این سلسله را برشمرده و بیان میدارد که نظامهای سیاسی برآمده از خصائل جمعی، يک نظام اجتماعی هستند و اين اجتماع است که فرو میپاشد، چه از منظر اخلاقی و چه از منظر خصلتهای کارکردی.
ـ در سال 1392، ملیکا آلیک طیّ مقالهای زبان نوشتاری این رمان را بررسی کرده و اظهار میدارد که بیان مراغهای ممتاز است. و وی را آغازگر سادهنویسی و متن انتقادی میداند.
ـ سهیلا ناظمی با بررسی دیدگاههای سیاسی مراغهای در سال 1391، اثر وی را مؤثر در بیداری جامعه میداند و وطنپرستی او را میستاید.
همانطورکه مشاهده شد تحقیقاتی دربارة اندیشه و زبان سیاحتنامة زینالعابدین مراغهای تقریر یافته است، امّا دربارة بازتاب اندیشههای پوپولیستی در این اثر تحقیقی نگارش نیافته است و جای خالی این تحقیق در حوزة ادبیّات احساس میشود.
6- بحث و بررسی
6-1- تعریف پوپولیسم
پوپولیسم نوعی فلسفۀ سیاسی است که خیلی از مکاتب سیاسی، تعریفی از آن برای خود دارند. داریوش آشوری برای این واژه معادل «مردم باوری» را پیشنهاد کرده است و در کتاب دانشنامۀ سیاسی مینویسد: «مردمباوری خواست "مردم" را عین حقّ و اخلاق میداند و این خواست را برتر از همۀ سنجهها و سازوکارها (مکانیـسمها)ی اجتماعـی میشنـاسد» (آشوری،186:1383).
پل تاگارت پوپولیسم را اینگونه تعریف میکند: «پوپولیسم جنبشی است سیاسی و متّکی به تودههای آمادۀ عمل که هنوز بهصورت مستقل سازماندهی نشدهاند. رهبری آن با نخبگانی است که از اقشار متوسّط و بالای جامعه هستند که رابطهای کاریزماتیک و شخصی میان رهبر و مردم آنها را بههم پیوند میدهد» (تاگارت،26:1385).
پوپولیسم معمولا قشری را مخاطب قرار میدهد که زیرِ بارِ مشکلات جامعه بیشترین زیان را دیدهاند. این گروه معمولا یا درآمد کمی دارند، یا امکان تحصیل ندارند و بیسواد هستند. اگر بخواهیم بهطور خلاصه بگوییم، یک سیاستمدار پوپولیست از کمبودها و خلأهای این قشر جامعه بال و پر میگیرد و مردم نیز، با این خیال باطل که او نجاتدهندۀ زندگی سختشان است، از او حمایت میکنند.
یکی از نشانههای مهم زمانۀ کنونی در قرن بیستویکم، افزایش پوپولیسم در ابعاد مختلف است. در یک نگاه کلّی میتوان پوپولیسم را به دو نوع راست و چپ، تقسیم کرد. در چند دهۀ اخیر، پوپولیسم به عنوان برچسبی با دلایل و صورتهای مختلف سیاسی مطرح شده است، بههمین جهت شاهد بروز اَشکال گوناگونی از آن در سراسر جهان هستیم.
پوپولیسم «حتّی در ادبیّات هم جریانی مکتبوار را ایجاد کرد که آنرا گروهی از نویسندگان فرانسوی پایهگذاری کردند» (میرصادقی،339:1382). این مکتب بر پایۀ مردم و با اتّکا به آنها بنا شده است. این امر بهصورت یک مکتب ادبی کاملاٌ مستقل به نام مکتب ادبی پوپولیسم در ادبیّات مطرح شده است.
پوپولیسم ادبی موضوع و مکتبیست که به طبقات مردم وابسته است به جز طبقۀ حاکم. پس ادبیّاتِ آن در درجۀ اول، هنر طبقات ستمدیده، کارگران و کشاورزان است. و به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم بستگی دارد.
6-2- مصداقهای پوپولیسم
هر جنبشی دارای دیدگاه و نگرشهایی است که آن را از جنبشهای دیگر متمایز میکند. جنبش پوپولیسم نیز ویژگیهایی دارد. برخی از این مؤلفهها در سیاحتنامة ابراهیمبیگ نمود یافته است. در ادامه این مصداقها و نحوة بازتاب آنها در این اثر مورد بررسی قرار میگیرد.
6-2-1- سیاست و مملکتداری
مسائل سیاسی و مبارزه با سیاستهای غلط، یکی از اهداف بزرگ پوپولیستها است. «پوپولیسم نه نوع ویژۀ یک امر سیاسی بلکه نابترین شکل یک امر سیاسی است» (لاکلائو،64:1388). دربارۀ سیاست و مملکتداری، از لابهلای کلام مراغهای میتوان دریافت که او به موروثی بودن سلطنت و باورهای کهن گذشته معتقد است. «او نژاد و خون را از مؤلفههای سلطنت میداند و تنها، به تواناییهای شخص بهعنوان عاملی برای اخذ سلطنت اعتقاد ندارد» (خوئینی،144:1390). پوپولیستها خواستار صمیمیت بین مردم و شاه یا رهبرشان هستند. مراغهای نیز معتقد است رابطۀ شاه و مردم باید همچون پدر و فرزند باشد: «رعیّت بیسلطان و سلطان بی رعیّت نمیشود. باید رعیّت پادشـاه را پدر مهربـان و پادشـاه رعیّت را اولاد گرامی خود شمارد تا هر دو نیکبخت شوند» (مراغهای،143:1357).
پوپولیستها روی قانون توجَه ویژهای دارند لذا مهمّترین مسألهای که در امر سیاست فکر نویسنده را بهخود مشغول داشته است؛ مسألۀ ضرورت وجود قانون مدوّن در کشور و تساوی همة ملّت، از پادشاه تا گدا، در برابر آن است. زینالعابدین قانون را چنین تعریف میکند:
«شرححال قانون بسی مفصّل است. امّا مختصرش دانستن وظایف و حقوق آن است... اوّل حقّ متعلّق به خود وطن... دوّم متعلّق به ابنای وطن ... سوّم حقّ متعلّق به هیئت عمومیّۀ وطن... چهارم حق متعلّق به ادارۀ امور وطن است» (همان،113).
پوپولیستها برای ادعاها و نظرات خود دلایل مختلفی دارند که توجیهی برای ادعایشان است. مراغهای که وجود قانون در جامعه را امری لازم میداند؛ وی دلیل لزوم وجود قانون را اینگونه شرح میدهد:
گیرم که حاکم خوب است دو روز دیگر میرود و نیکی خود را بههمراه میبرد و فردای آن، یکیدیگر بهجای او میرسد که پناه برخدا، باید در دست حکّامِ نو، خواه قانون، خواه کتابچه، خواه دستورالعمل، خواه تعلیمات باشد که با مردم از روی موادّ مندرجۀ آن در کارهای متعلّق به جنحه و جنایت و حقوق رفتار نماید تا کارها بهتدریج اصلاح شود و ناملایمات از میان برخیزد (همان، 209). بنابراین به عقیدة پوپولیسم، نبود قانون مدوّن در هر کشوری باعث بینظمی در اوضاع مملکت و رفتار سلیقهای و نابرابر حکّام با مردم و فساد در دستگاههای حکومتی میگردد، و حتّی موجب میشود که ملّتها و دولتهای دیگر نیز به حقّ آن ملّت تجاوز کنند.
6-2-2- ستایش پیشوا
در جنبش پوپولیسم پیشوا فردی مقدّس است که اطاعت بی چون و چرا از وی امری لازم است. «رهبر نه نمایندۀ افراد بلکه تصمیم گیرنده و تشخیصدهندۀ خیرِ عام از جانب تودۀ مردم و در همۀ زمینههاست» (درویشی و مؤمنی،78:1399). این مقام میتواند پادشاه یا رهبر یک جامعه باشد. زینالعابدین مراغهای این مقام و جایگاه را مختصّ پادشاه میداند. به عقیدة مراغهای باید میان شاه و مردم رابطهای صمیمانه وجود داشته باشد:
در میان رعیّت و شخص سلطان محبّت و اتّحادی حاصل میآید. پادشاه رعیّت را اولاد عزیز و رعیّت پادشاه را به مثابۀ پدر مهربان و گرامیتر از جان شیرین خودشان میدارند (مراغهای،210:1357)
خطیر جلوه دادن جایگاه پیشوا در جوامع پوپولیستی، مقدّمهای اصلی برای تقدّس شخصیّتهایی است که به عنوان پیشوا و رهبر یک جامعه شناخته میشوند. زینالعابدین برای این منظور، نهتنها جایگاه شاه را مقدّس میداند؛ بلکه حتّی تصویر و چهرۀ شاه را نیز در مقام احترام میداند و میگوید:
«صورت پادشاه را در عدلیّه، مجلس شورا و مجالس و محاکمات باید به مقام توقیر و احترام گذاشت» (همان،211).
پوپولیستها هرجا که لازم بدانند زبان به شکوه و انتقاد میگشایند و تمام سعی خود را میکنند تا نظر خود را به کرسی بنشانند. مراغهای نیز برای اهمیَت دادن به مقام شاه و تقدیس چهره و تصویر وی پیشنهاداتی دارد و مردمی را که مقام شاه را بیارزش میکنند، نکوهش میکند:
باید ما تمثال همایون متبوع معظّم خودمان را به جواهرات گرانبها آراسته، صدر مجالس خودمان را بدان هیکل مقدّس آرایش افزاییم نه اینکه در روی اسباب قهوهخوری، قلیان، چای و امثال آنها کشیده در طاقچههای قهوهخانهها، روی آتشها، زیر دستو پای مردم بیتمیز بیفکنیم (همان).
6-2-3- تودهگرایی و ستایش مردم
مردم از مضامین محوری است که تحت تأثیر تجدّدخواهی، وارد ادبیّات شد. بنابراین مردم و زندگی آنها در کانون توجّه شعرا و نویسندگان قرارگرفت. رهبران ادبیّات پوپولیستی مردم را سرلوحۀ حرکتهای خود قلمداد کردند. «پیشفرض اصلی پوپولیست این است که فضیلت از آن مردم ساده و سنّتهای جمعیشان است که اکثریّت عظیم جمعیّت را تشکییل میدهند» (تاگارت،146:1381).
بزرگترین انگیزۀ حرکتهای پوپولیستی، مردم و مشکلات آنان، اجرای دموکراسی و احترام به حقوق بشر است. زینالعابدین مراغهای نیز همچون پوپولیستها، در سراسر رمان خود به مردم و مسائل آنان توجّه دارد و در تلاش برای آگاهاندن مردم و رجال دولت است. وی به مراعات حال رعیّت تأکیدکرده و آن را امری واجب میداند:
برای دولت رعایت حال رعیّت بیش از دیگران واجب است. این است که بسیاری از سلاطین بزرگ سلف بدین نکتۀ باریک، که نخستین وسیلۀ دوام ملک و اقتدار سلطنت است، برخورده و همّت بلند خودشـان را به حمـایت رعیّت و تهیّۀ اسبـاب رفـاه حـال ایشان مصروف میداشتند (مراغهای،130:1357).
پوپولیستها مردم را بخشی از دولت دانسته و این دو را وابستة یکدیگر میدانند چنانکه زینالعابدین مردم را بهمانند عضوی از پیکر دولت میداند: «رعیّت به مثابۀ دستو پای دولت است. آنان را بهکار باید واداشت نه اینکه برید. رعیّت اسباب مدافعۀ جسم دولت است» (همان،101).
پوپولیستها بهقدری توده برایشان مهم است که یکسره حامی حقوق آنان هستند و مراغهای نیز بر این سیاق است:
رعیّت از حقوق مالی سهل است از حقوق بشریّت نیز محروم است. در یک شهر چندین حکومت است که هرکدام بهنحوی زیردستان را میچاپند، کدامین کس از رعیّت در مقابل احکام سراپا جور حاکمان فرعونمنش جرأت گفتار دارد که بگوید این چون آن چرا (همان،258).
چنانکه مشاهده میشود مراغهای از محروم بودن مردم از حقوقشان اظهار ناراحتی میکند و از حقیر شمردن رعیّت توسّط حاکمان ظالم شکایت میکند.
6-2-4- دعوت مردم به اتّحاد
شرط اصلی در پوپولیسم، اتّحاد است. «پوپولیستها همۀ مردم را یک ساختار واحد میبینند» (مولر،140:1398). تاگارت نیز در تأیید این سخن بیان میدارد که براساس اندیشههای پوپولیسم، «مردم چون تنی واحد بازنموده و چون موجودیّتی متّحد و همبسته، مبرَا از تقسیمات بنیادی پنداشته میشوند» (تاگارت،143:1381) و بنابراین مردم همچون کلّی یکپارچه درنظر گرفته میشوند که قابل متّحد شدن هستند.
پوپولیستها برای رسیدن به مقاصد خود به امّتی متّحد نیاز دارند. آنها با دعوت مردم به اتّحاد، در راستای رسیدن به اهداف خود گام برمیدارند. اولویَت زینالعابدینمراغهای، اتّحاد رهبران و سران کشور است و سعادت جامعه را در گرو آن میداند:
«نخستین اسباب حصول سعادت همانا بسته به وقوع اتّفاق و اتّحاد درمیان هیئت وزرای مملکت و بزرگان ملّت است که به یک جنبش مردانه، اغراض نفسانیّه را از ساحت دل خودشان کنار گذاشته، به دستیاری همدیگر به اصلاح نواقص وطن پردازند و در خدمت وطن و دولتپرستی چنان باشند که وزرای سایر دولتها هستند» (مراغهای،247:1357).
پوپولیستها برای جلوگیری از تفرقه میان تودة مردم، معایب عدم وجود اتَحاد را برمیشمارند و برای ادعاهای خود دلایل قانعکنندهای بیان میکنند. مراغهای نیز برای تهیّج مردم سخنش را چنین توجیه میکند:
«درصورتیکه درمیان وزرای مملکت اتّحاد نباشد، فکر بعضی از ایشان صرف برانداختن بنیان برخی دیگر گردد، و همچنان خیال و تدابیر بعضی نیز منحصراً به مدافعۀ خودشان مصروف شود دیگر در میان این کشاکش و جزر ومدّ، خیال ایشان به کدامین وسیله تمشیت مهام امور سلطنت و انتظام حال مملکت و رفاه و آسایش رعیّت صورت خواهد گرفت» (همان،240).
پوپولیسم پیشرفت جامعه را یکی از مزایای اتَحاد میداند. زینالعابدین نیز معتقد است مردم از هر طبقه و گروهی که باشند، باید برای ترقَی کشور با هم همَت کنند:
«افراد ملّت نیز بهخلاف سابق، از هر طبقه و صنف باشند جوقبهجوق دستهبهدسته باید دامن همّت بهکمرزده به یک جنبش متّفقانه به توسیع دایرۀ تجارت و صنایع مملکت اقدام نمایند» (همان،265). و در نهایت راهِ نجات جامعه را اتّحاد و یکپارچگی میدانند چنانکه نویسنده نیز چنین معتقد است: «امروز نجات ما منوط به اتّفاق دولت و ملّت و حصول مساوات و عدالت در مملکت و وطن مقدّس است» (همان،260).
6-2-5- کانون آرمانی
در تمامی جنبشها تلاش برای رسیدن به یک جامعۀ آرمانی است. «آرمانشهر: شهری خیالی یا فرضی دارای قانون، حکومت و جامعۀ دلخواه، مدینۀ فاضله و ناکجاآباد است» (صدری افشار،16:1384). پوپولیستها یک کانون آرمانی مدَنظر خود دارند. آنها همواره برای رسیدن به جامعۀ ایدهآلشان گام برمیدارند؛ برای رسیدن به جامعهای که در آن همۀ خواستها و آرزوهایشان تحقق یابد. کانون آرمانی مدّنظر مراغهای بهگونهای نیست که یک جامعۀ خیالی را ترسیم کند بلکه یک جامعۀ واقعی را ترسیم کرده و در جهت رفاه و آسایش مردم تلاش میکند:
یکی از این انبوه مردم که علیالاکثر صاحبان املاک هستند هیچگاهی بدین خیال نیافتادهاند که از مملکت همسایه یک ماشین خرمنکوبی یا یک داس ماشیندار برای درودن غلّه، یا اینکه ماشین گندم پاککن برای نمونه خریده، بیاورند. در مزارع خودشان به کار وادارند تا محسنّات آنها را به رأیالعین ملاحظه کنند. در تمامی این مملکت از شهرهای بزرگ گرفته تا قصبات و قریهها دودکش یک ماشین فابریکی دیده نمیشود که دودی از آن متصاعد گردد؛ و از هیچ طرف بانگ سوت و صفیر حرکت و ورود راهآهن شنیده نمیشود. در هیچ شهری به نام دوایر دولتی عمارت بلند و باشکوهی نیست. از مکاتب دولتی و مریضخانه در هیچجا نشانی نمیتوان یافت. در هیچ نقطه کمپانی و بانک که نمونۀ ترقّی و تمدّن است مشهود نیست (مراغهای،232:1357).
وی با بیان کاستیهای جامعه، سعی در بیدار کردن مردم و آگاهاندن به نواقصشان است. هدف وی نیز از مقایسة ایران با کشورهای دیگر، پیوسته آگاه ساختن مردم است تا برای رسیدن به شرایطی مناسب تلاش کنند:
سایر دولتها شب و روز درکارند و پیوسته خیالشان به توسیع حدود مملکت مصروف است. از یک جانب وزیر مالیات در پی فراهم آوردن اسباب تزیید مالیات و از یکسوی وزیر جنگ مشغول اصلاح نقایص اردوها و از یک طرف وزیر علوم مشغول بازکردن مکاتب تازه و اصلاح وضع مکتبهای موجود است. هیچ یک از اینان بهکار دیگری مداخله نمیکنند. همگی دامن همّت از روی صفای نیّت برکمر خودزده از تهِدل مشغول خدمت ملک و ملّتند (همان،246).
و در آخر، پوپولیستها برای جلب رضایت مردم، یک مثال عینی میزنند. زینالعابدین نمونة جامعۀ آرمانی خود را در کشورهای اروپایی میبیند و با نگاهی حسرتآمیز آن را وصف میکند:
شهرهای اروپا در و دیوارش را نیز گوئی روح و حسّ هست. ازکثرت آمدو شد مردم و اشتغال به معاملات، شخص به رونق و تجارت آنجاها پی تواند برد. یک نفر را در همۀ شهر بیکار نمیتوان دید، همه مشغول کار و در فکر تزیید ثروت ملّی و آبادی مملکتاند (مراغهای،154:1357).
6-2-6- مخالفت با نابرابریهای اجتماعی
از دیگر مؤلفههای پوپولیستها مخالفت با نابرابریهای اجتماعی است «پوپولیسم مخالف نابرابری اجتماعی و اقتصادی است که مسبّب آن نهادهایی هستند که با آنها سر ستیز دارد» (رحیق اغصان،84:1384). زینالعابدین مراغهای در جایجای سیاحتنامه نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را منعکس کرده است. مراغهای با بیان شعری از شیبانی (2) در سیاحتنامه، بر مخالفتش را با نابرابریهای اجتماعی حاکم در جامعه تأکید کرده:
لـعنت حقّ بر لجاج بـاد کـه گـشته |
| کار در شاه از لـجاج پـریشـان |
پوپولیستها نسبت به کوچکترین نابرابری که در جامعه احساس میکنند، زبان به شکوه میگشایند. زینالعابدین نسبت به بیعدالتی که در زمینة استخدام افراد در جامعه وجود دارد، اعتراض میکند:
در دستگاه حکومت ایران از یک عصر بهاینطرف علم و هنر ابداً طرف اعتنا نیست. شخص برای رسیدن به مراتب بلند یا باید به یک طرف بسیار قوی انتساب داشته باشد یا صاحب پول زیاد. هرگاه از این دو وسیله بیبهره باشد کسی به شأنش اعتنا نمیکند (همان،237).
یک پوپولیست به هر ریسمانی چنگ میاندازد تا به مردم ثابت کند هواخواه و دلسوز آنان است و سعی دارد در هر زمینهای از حقوق آنان دفاع کند. مراغهای از نابرابریهایی که در سطح جامعة خود میبیند، انتقاد کرده و میگوید:
آنچه در نظر دولت از همهچیز بیمقدارتر است؛ همانا حیات تبعه و زیردستان است و بس. هرگاه اهالی یک مملکتی از قحط و غلا مشرف به موت باشند حاکم آن مملکت از شکار رفتن دقیقهای تأخیر نمیکند. در شهرهای معتبر هر درویش بنگی و هر عطّارِ دوا فروش، طبیب است و هر پیرزن دهاتی قابله، دلّاکان هم که جای خود دارند، دوای هر دردی در همیان ایشان است. همهروزه جمعی را بیانصافان میکشند و احدی از اینان نمیپرسد که فنّ بسیار نازک طبّ را کجا یاد گرفته و از کدامین مدرسۀ طبیّه شهادتنامه دارید (همان،226).
مهمَترین نابرابری که پوپولیستها به آن میپردازند، اختلاف طبقاتی مردم در جامعه است. نویسنده در رمان خود، سعی در انعکاس این شکاف و اختلاف دارد و آن را با مثالی ملموس بیان میکند:
هرگاه یک فرّاشی بهسبب وقوع این بیعدالتیها به گریبان یکی از این سیّدها بچسبد آنروز نخستین ساعت ظهور قیامت است. فوراً خواهیدید که هزار نفر از طلّاب و سادات شهر از گوشهو کنار بر فرّاش ریخته چندانش میزنند که بمیرد و احدی هم نمیتواند از او حمایت کند (همان،221).
6-2-7- همرنگی با محیط
از روزگار مشروطه تغییرات اساسی در تفکّرات نویسندگان ایرانی به تقلید از فرهنگ غربی شکل گرفت. نویسندگان از جامعهای که در آن زندگی میکنند تأثیر پذیرفتند و به گونهای همرنگ با محیط خود شدند. هنگامیکه هنرمند از محیط خود در توصیف جزئیترین حالات و فضاها بهره میگیرد، میتواند احساسات خواننده را برانگیزد و او را در داستان با خود همراه سازد. هاوزر در اینباره معتقد است که «ابداع جزئیات در هنر مدرن، نقشی چنین اساسی ایفا میکند و بیانگر تجربۀ فردی و اصیل هنرمند است» (هاوزر،210:1378). پوپولیسمها نیز در لفّاظیهای خود از زبان مردم بهرهگرفتهاند.
زینالعابدین مراغهای با محیط پیرامون خود همراستا شده است. وی بهجهت حضور در میان مردم زبانش محاورهای و عامیّانه است. بهخاطر داشتن زبانی ساده و عامّهپسند، سیاحتنامهاش مورد استقبال قرار میگیرد. مراغهای در ملاقات با وزیر داخله از اوضاع صادرات و واردات کشور با لحنی عامیّانه شکایت کرده و چنین ميگوید:
آیا شمع کافوری را خدای به صنعت کاملۀ خود اختصاص داده یا کار بشر است، مگر قند از آسمان میبارد، عجبا خاک ممالک ایران استعداد رویانیدن چغندر و یا نیشکر را ندارد. مگر پیۀ گاو و گوسفندان ایران مانند پیۀ مواشی و دواب مال خارجه قابل تصفیه نیست... (مراغهای،97:1357)
پوپولیستها در ایجاد صمیمیَت با مردم، حتَی از تکهکلامهای رایج میان مردم نیز بهره میبرند. همانطور که مراغهای دغدغههایش همرنگ جامعه است؛ سخن گفتن وی نیز با زبان مردم کوچه و بازار همشکل است. وی گفتگوها را به صورت ملموس بیان کرده است:
«یکی از آن میان صدا کرد: «اوی» همشهری، بلیت خودتان را بیاورید» (همان،60)
6-2-8- مخالفت با روشنفکران
یکی دیگر از شرایط مهمَ پوپولیسمها، نخبه ستیزبودن است. رهبران پوپولیست، خود را نخبه میپندارند، ولی تکیۀ پوپولیستها بر مردم عادی و توده است. «پوپولیسم خِرَد را ازآنِ مردم معمولی میدانند. از مردم عادی است که شعور متعارف پدید میآید و بهتر از معرفت کتابی روشنفکران است» (تاگارت،146:1385). مراغهای روشنفکران جامعه را که هرکدام صاحب منصبی است؛ به باد انتقاد میگیرد و عدم دانش و آگاهی آنان را نکوهش میکند:
«یک وزیر و امیر را ندیدم که یک جلد کتاب تشکیلات لشکری و توپخانه و پولتیک و اصول ملکداری و رعیّتپروری و وضع اخذ مالیات و قانون حکمرانی و مساوات را به قلم آورده باشد» (مراغهای،284:1357).
پوپولیستها به نخبگان جامعه بدبین هستند به همین جهت است که زینالعابدین معتقد است اوضاع کشور با وجود این روشنفکران بهبود نمییابد:
«ایران با این رجال اصلاحپذیر نیست. در میان این گروه یک نفر پیدا نمیشود که از توپخانه و سربازخانۀ فرنگستان صحبت بهمیان آرد و از علوم متنوّعه و معارف ایشان سخنراند» (همان،296).
در جامعة آن دوران، روشنفکران ایران بهجای انجام امورات کشور، به فکر جمع کردن خدم و حشم و ثروت هستند و نویسنده از این موضوع سخت انتقاد میکند:
در ایران هیچ صدر اعظمی نیست که ایمن باشد از اینکه فردا تمامی شئون بزرگی را از او باز نخواهند گرفت. و نیز هیچ دربانی ازسرای سلطنت نیست که خمیازۀ صدارت نکشد. همه در تجسّس لقب و درپی تکثیر اسب و یدک و نوکر و خدم و حشماند. آنچه در نظرشان نیست قدسیّت وطن، آبادی مملکت، تأمین استقبال اخلاف خودشان و فراهم آوردن اسباب ترقّی و قدرت دولت است و بس (همان،239).
پوپولیستها روشنفکران جامعه را افرادی بیهنر میدانند و به همین دلیل است که مراغهای نیز عقیده دارد بزرگان و روشنفکران کشور افرادی پوچ و ناتوان هستند:
هرگاه از کمر وزیر جنگ امروز ما، که بزرگترین هنرش خوردن مواجب و مرسومی زیردستان و کاستن مقدار افواج و بریدن از مخارج لباس و خوراک و مهمّات لشکری است، آن شمشیر باز کرده لباس نظامی را از تنش برکنند؛ هیچ فضیلت و هنر ذاتی با او باقی نمیماند. چه هرچه دارد عارضی است (همان،238).
6-2-9- مذمّت مردم
پوپولیستها پیوسته به دنبال جذب مردم برای رسیدن به مقاصدشان هستند. در ادبیّات پوپولیستی، درجـاییکه شاعر یا نویسنده همکاری و همگامی مردم را مشاهده نکند؛ به مذمّت مردم میپردازد. در سراسر سیاحتنامه، مذمّت و نکوهش مردم دیده میشود. مراغهای مردم را بهخاطر ناتوانی در رسیدن به هدف و نسبت دادن آن به فلک سرزنش کرده و چنین میگوید:
عجب است که بسیاری از کوتهنظران میگویند که افکار فلکیّه مقتضی اینکارست. بیچاره فلک پنجاه سال تمام به شما مهلت داد، از چنگ خارجه و آسیب داخله نگاهداری نمود، تو در ظرف این مدّت طولانی در خانۀ خود در تاریکی نشستی و روشنی خانههای همسایگان را از دور تماشا کردی و نخواستی که از آن روشنائی بهرهای ببری، دیگر تقصیر فلک و غیرفلک چیست (همان، 245).
وی مردم غافل را به خفتگانی تشبیه میکند گه پس از مرگ آگاه خواهند شد:
همگی غافـلند از عقبـی |
| راست گوئی به خفتگان مانند |
ضرر غفلتی که میورزند |
| چـون بمیـرند آنگهـی داننـد |
(همان، 239)
مراغهای با نگاه به مردم ممالک دیگر و مقایسۀ آنها با مردم کشورش، از سکون و عدم پیشرفت آنان انتقاد میکند:
امروز در تمام روی زمین بدبختتر از ایرانی ملّتی نمانده، در میان زنگیان سودان و حبش نیز حسابی هست، تا یک درجه دارای حقوق بشریهاند و روزبهروز میلشان به سوی ترقّی است ولی ایرانیان تیره روزگار را هر روز سختتر از روز اوّل پیش میآید (همان،234).
پوپولیستها نسبت به غفلت و بیتوجَهی مردم بیتفاوت نیستند و زبان به شکوه میگشایند. در ادامه نویسنده نیز از غفلت مردم و سرگرم شدن آنان به امور پوچ و بیاساس چنین اظهار ناراحتی میکند:
این است شغلشان، بیخبر از اوضاع زمان، نه دنیا دارند نه آخرت، منتهای آرزویشان این است که از سقف هر اطاقی چلچراغ شاهنشان چند شاخه آویخته آنرا سرمایۀ افتخار و مباهات خودشان شمارند. زندهاند ولی مرده... مردهاند ولی زنده (همان،218).
و در نهایت با شرح چگونگی غفلت و کوتاهی مردم، آنها را نکوهش میکند:
مردمان این شهر از شدّت جهالت و کوتاهینظر به جز از خودپرستی و خودآرائی کاری ندارند. شغلشان هرزهگردی و یافهدرائی است. از توسیع دایرۀ تجارت و تزیید ثروت عمومیّه، که منوط به احداث گومپانیها و اتّفاق درکارهای بزرگ است بالمره غافل و بیخبرند (همان،202).
نتیجهگیری:
زینالعابدین مراغهای در سیاحتنامه علاوه بر شرح اوضاع نابسامان جامعۀ ایران، نیکی و خدمت به مردم را ستایش میکند و درکنار بیان افکار اجتماعی خود و جامعۀ نامساعد ایرانی، ویژگیهای جامعۀ آرمانی و مطلوب را نیز بیان میکند و همۀ مردم ایران را به بیداری وآگاهی دعوت کرده وآنها را برای رسیدن به آن مدینۀ فاضله امیدوار میکند.
مراغهای با بهکاربردن زبانی ساده، جامعهای را ترسیم کرده که در آن مردم گرفتار جهالت و بیخبری هستند. مردم جامعه از نبودن عدالت، دموکراسی، فقر، بیکاری، تضّاد طبقاتی و غیره که اساسیترین هدف پوپولیسم است؛ رنج میبرند. مصداقهای پوپولیسم بارمعنایی مثبت و منفی دارد. بدینمعنا که برخی از این مؤلفهها در آثار شاعران و نویسندگان جامعه بازتابی مثبت داشته است و برخی دیگر از آنها نیز مفهومی منفی یافتهاند در بررسی رمان سیاحتنامة ابراهیمبیگ این دو نوع رویکرد مشاهده میشود علاوهبر مصداقهای مثبت، مصداقهای منفی پوپولیسم در این رمان دیده میشود که شاید از منظر برخی مخاطبان متناقض بهنظر برسد. ولی باید به این امر توجّه داشت که هر هنرمندی در مرکز وجودی خود یک ناگزیر دارد. شاید یکی از عوامل اصلی عظمت هنرمندان، همین نوع تناقضی باشد که در وجود ایشان خود را آشکار میکند. از جمله مؤلفههای منفی پوپولیسم در سیاحتنامة ابراهیمبیگ، مخالفت با برخی اعتقادات و مذمّت مردم (بهویژه در عدم تلاش برای بهبود اوضاع جامعه) است.
اگرچه جنبش پوپولیسم ابعاد منفی با خود به همراه دارد؛ امّا بررسی این اثر نشان داد که اهداف پوپولیستی به شکلی مثبت و سازنده و نه مخرب، و درجهت رفع مشکلات مردم و رسیدن به عدالت اجتماعی و از بین بردن فقر و غیره بسیار هنرمندانه نمود یافته است. نکتة دیگر در این بررسی این است که نمودهای منفی پوپولیسم در این اثر جنبة مثبت یافته است. بدین معنا که نویسنده این مؤلفهها را برای انتقاد و درجهت آگاهی و بیداری مردم و ایجاد تغییرات مثبت در جامعه بهکار برده است.
7ـ پینوشت
1-انقلاب مشروطه رویدادی اجتماعی و سیاسی در تاریخ ایران است که سبب شد نظام فرمانروایی ایران از سلطنت مطلقه به پادشاهیِ مشروطه تغییرکند و به تشکیل مجلس قانونگذاری و تدوین اوّلین قانون اساسی ایران انجامید. این جنبش در سال 1285 در زمان سلطنت مظفرالدین شاه شکل گرفت. (رجوع شود به تاریخ مشروطة ایران نوشتة احمد کسروی).
2ـ فتحاللهخان شیبانی متولّد 1204 و وفات 1269خورشیدی، نویسنده و شاعر سبک خراسانی و عراقی در قرن سیزدهم خورشیدی است. وی معروف به بونصرشیبانی است و از منتقدان دورة قاجار است.
منابع
1- آشوری، داریوش، (1373)، دانشنامة سیاسی، چاپ شانزدهم، تهران، نشر مروارید.
2- آلیک، ملیکا، (1392)، «رمان بهطرز سیاحتنامه»، نشریة سوره اندیشه، شماره 70، صص 249ـ250.
3- تاگارت، پل، (1385)، پوپولیسم، ترجمة حسن مرتضوی، نشر آشیان.
4- خلیلی، محسن، (1397)، «نشانگان فروپاشی دودمان قاجار از منظر سیاحتنامة ابراهیمبیگ»، جامعهشناسی تاریخی، دورة 10، شمارة 1، صص 81ـ100.
5- خوئینی، عصمت، تابستان (1390)، «تازههای اندیشه و زبان در کتاب سیاحتنامه»، فصلنامة تخصصی سبکشناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)، سال چهارم، شمارة دوّم، شمارة پیاپی 12، صص 141 ـ 156.
6- درویشی، هادی، و مؤمنی، سمیّه، بهار (1399)، «تأملی دربارة پدیدة پوپولیسم و انواع آن»، فصلنامة علمی ـ ترویجی جامعه فرهنگ و رسانه، شمارة 34، صص 69 ـ 85.
7- سلامی، فائزه،(1398)، «جامعهشناسی فرهنگی رمان سیاحتنامه ابراهیمبیگ»، انجمن ترویج زبان و ادب فارسی دانشگاه گیلان، صص 480 ـ 499.
8- رحیق اغصان، علی، (1384)، دانشنامه در علم سیاست، تهران، نشر فرهنگ صبا.
9- صدری افشار، غلامحسین و حکمی، نسرین و نسترن،(1384)، فرهنگ گزیدة فارسی، چاپ اوّل، تهران، نشر فرهنگ معاصر.
10- کسروی، احمد، (1344)، تاریخ مشروطة ایران، نشر امیرکبیر.
11- کشاورز، کریم، (1371)، هزار سال نثر پارسی، انتشارات انقلاب اسلامی.
12- لاکلائو، ارنستو و دیگران،(1388)، درستایش پوپولیسم، ترجمة احمد ایزدی و عباس ارضپیما، تهران، نشر رخداد نو.
13- مراغهای، زینالعابدین، (1357)، سیاحتنامة ابراهیمبیگ، با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی، چاپ چهارم، چاپخانة نوبهار.
14- میرصادقی،جمال، (1382)، داستاننویسهای معاصر ایران، تهران، نشر اشاره.
15- ناظمی، سهیلا، و آتشسودا، محمّدعلی، (1391)، «زبان سیاحتنامة مراغهای»، فصلنامة رشد (آموزش زبان و ادب فارسی)، شمارة 2، صص 28 ـ 40.
16- هاوزر، آرنولد، (1361)، تاریخ اجتماعی هنر، ترجمة امید مؤید، چاپ اوّل، تهران، نشردنیای نور.
Manifestations of populism in Ebrahim Beyg's travelogue
Solhiye zorafkan1, arash moshfeghi2, hosein dadashi3
1Ph.D. student, Department of Persian Language and Literature, Bonab Branch, Islamic Azad University, Bonab, Iran.
2 Associate Professor of the Department of Persian Language and Literature, Bonab Branch, Islamic Azad University, Bonab, Iran.
3 Assistant Professor of Persian Language and Literature Department, Bonab Branch, Islamic Azad University, Bonab, Iran.
Corresponding author: Moshfeghi.arash@gmail.com
Abstract
Iran's constitutional revolution created a huge change in Persian literature and it caused the poets and writers of this period to turn to new concepts and themes.The constitutional period was the information period of Iranians. Iranian people got to know the western world during this period .the result was a new look at the world and society. In 1870, populism movement emerged among Russian intellectuals, and the ideas of this movement gradually spread to other parts of the world. Populism is a political method that favors the rights of the common people against the elite or intellectual group.
Literati and intellectuals of the world have used the ideas of this movement in their works. The poets and writers of the constitutional era, under the influence of world literati, and observing the chaotic situation of the country, used the teachings of populism and they tried to make people information and tried to improve the society.
Zain al-Abdin Maraghei was one of the writers who showed her prejudice towards Iran by writing the travelogue of Ibrahim Beyg and took an effective step in informationing the society. In this essay, various aspects of populist thoughts in Ibrahim bey's travelogue have been analyzed in a descriptive-analytical way. In this essay, various aspects of populist thoughts in Ibrahim Bey's travelogue have been analyzed in a descriptive-analytical way. The research results show that the author has used the goals of populism in a positive and effective way to solve people's problems and achieve social justice.
Key words: populism, populism literature, constitutionalism, Zain al-Abdin Maraghehyi, travelogue.