Identifying the Effective Universities in Sustainable Development
Subject Areas : Futurologyhasan mousavi 1 , nadergholi ghorchian 2 , parivash jaafari 3
1 - PhD in Educational Management, Faculty of Management and Economics, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
2 - Department of Educational Management, Faculty of Management and Economics, Research Sciences Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran. (Correspondence Officer)
3 - Department of Educational Management, Faculty of Management and Economics, Islamic Azad University, Research Branch, Tehran, Iran.
Keywords: university, Effective Areas, identification, Sustainable development,
Abstract :
The present study was conducted with the aim of studying and extracting the fields and identifying the effective dimensions of the university. This research was descriptive research and was carried out qualitatively. In this research, the data from the interview were analyzed using content analysis technique. In this technique, the raw data derived from spoken messages based on the deduction was categorized and categorized. Participants in the targeted way were selected among sustainable development experts in the field of higher education and were able to achieve data saturation. This study was conducted with the participation of 10 experts. Choosing contributors with the widest variety has increased the credibility of the data. The identified areas were categorized into six main groups: education, research, services, technological innovation, culture management and management. Then, the effective academic dimensions of each of the domains were identified, resulting in a total of 80 academic grade impact interviews. These dimensions were categorized in their core domain.
_||_
شناسایی حوزههای اثرگذار دانشگاهی بر توسعه پایدار
چکیده
پژوهش حاضر با هدف احصاء و استخراج حوزهها و شناسایی ابعاد اثرگذار دانشگاهی انجام شد. این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی بود و به روش کیفی اجرا شد. در این پژوهش اطلاعات حاصل از مصاحبه با تکنیک تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شد. در این تکنیک، دادههای خام حاصل از پیامهای گفتاری بر اساس استنباط صورت گرفته، معناسازی و مقولهبندی شد. مشارکتکنندگان به روش هدفمند، از میان متخصصان توسعه پایدار در حوزه آموزش عالی انتخاب و تا رسیدن به اشباع دادهها انجام شد. این مطالعه با مشارکت 10 صاحبنظر انجام شد. انتخاب مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع سبب شد که اعتبار دادهها افزایش یابد. حوزههای شناسایی شده در 6 گروه اصلی اعم از آموزش، پژوهش، خدمات، نوآوریهای فناورانه، فرهنگسازی و مدیریت و 80 بعد طبقهبندی شد.
واژههای کلیدی: آموزش عالی، دانشگاه، حوزههای اثرگذار، توسعه پایدار
مقدمه
بعد از پیدایش اصطلاح توسعه پایدار در اسناد بینالمللی دهه 80 میلادی، به تدریج دیگر نهادهای جامعه (نهادهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی و ...) به تلفیق پارادایم جدید توسعه در اسناد راهبردی خود پرداختند و با ورود مفهوم توسعه پایدار در محیطهای آموزشی، اصطلاح آموزش عالی پایدار مطرح شد (ابراهیمراد و همکاران، 1396). امروزه موضوع توسعه پایدار بهطور فزایندهای در میان نگرانیهای جامعه دانشگاهی بینالمللی مشهود است. توسعه پايدار عبارت است از الگوي رشد اقتصادي و اجتماعی به طوريکه ضمن برآوردن نیازهاي نسل فعلی، با ترمیم آسیبهاي وارده به نظام زیستی (اکوسیستم) و ایجاد راهکارهاي پیشگیرانه براي جلوگیري از آسیب رساندن نسلهاي بعدي به محیطزیست و بهبود کیفیت زندگی نسلهاي بعدي کمک میکند. پایداري، هدف نهایی باقی ماندن در زیست کره را دنبال میکند و با انعطاف و سازگاري نظامهاي اجتماعی و زیستی مرتبط است. توسعه پایدار با این موضوع ارتباط دارد که چگونه میتوانیم این هدف بزرگ و نهایی یعنی پایداري را محقق سازیم (راشن1 و همکاران، 2014).
واقعیت این است که دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به عنوان یک سیستم اجتماعی پیچیده در محیط خود فعالیت میکنند. لذا از یكسو از جهات مختلف علمی، آموزشی، خدماتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر محیط خود و تحولات آن اثر میگذارند؛ از سوی دیگر، خود از محیط و تحولات آن تأثیر میپذیرند. طبیعتاً مطلوب است که این تأثیر و تأثر تا آنجا که ممكن است به گونهای بسترسازی و هدایت شود که بیشترین بهره را در توسعه جامعه و دانشگاه به ارمغان آورد. به همین روی، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی به عنوان مراکزی راهبردی در نظر گرفته میشوند که رشد و توسعه پایدار جوامع مستقیماً به کمیت و کیفیت محصولات آنها وابسته میباشد (یمنیدوزی سرخابی و تركزاده، 1388). همچنین مسائلی همچون ضعف استقلال و قدرت ابتكار در دانشگاههای ایران، مدركگرایی، عرضهگرایی، بیتناسبی برنامهها و آموزشهای دانشگاهی با نیازهای واقعی جامعه و بازار کار و جهان زندگی، درماندگی آنها از پرورش تواناییهای تفكر انتقادی، خلاقیت و کارآفرینی، رشد کم از حداقل ضابطه معیارهای کیفی، موانع رشد و بالندگی هیأت علمی، عدم توسعهی مطلوب همكاریهای بینالمللی و مانند آن از آثار و تبعات سیاستهای آموزش عالی ما محسوب میشوند (فراستخواه، 1392).
توسعه، حرکتی به سوی یک حالت ارزشی است که ممکن است در یک ساختار اجتماعی بدست آید. هدف نهایی توسعه، بهبود سطح زندگی افراد جامعه از طریق کاهش فقر، بیکاری و نابرابری است (سیرز2، 1969). پس اگر قبول کنیم که توسعه یعنی بهبود شرایط زندگی برای همگان، در این صورت توسعه به هر شکل و به هر نوع باید نیازهای اساسی آحاد ملت را برآورد (یونسکو، 1369). تغییر رویکرد در توسعه و توجه به انسان و طبیعت تعریف جدیدی را ارایه میدهد که به توسعه پایدار معروف است. در رویکرد توسعه پایدار علاوه بر اهمیت دادن به متغیرهای کمی اقتصادی، به جنبههای کیفی زندگی انسان نیز توجه میشود. از این رو امروزه دیگر ملاک سنجش پیشرفت کشور فقط توسعه اقتصادی نیست و سایر حوزههای مرتبط با انسان که حاصل شرایط اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی جوامع است نیز توجه میشود. "توسعه پايدار" گستره نويني است كه در واپسين سالهاي قرن بيستم فرا راه بشر گشوده شد و از آن رو كه انسان را محور قرار داده و بقاي او را هدف گرفته بود، به زودي فراگير شد و بشر را شيفته خود كرد .بسياري توسعه پايدار را متكي بر سه ركن اساسي قلمداد میكنند كه عبارتند از پايداري زيست محيطي، پايداري اقتصادي و پايداري اجتماعي (والس و جیکلیگ3، 2002). به اعتقاد دکتر قورچيان توسعه پايدار توسعهاي است كه به بقاي بشر و رفاه كامل و همه جانبه آن مینگرد. توسعه پايدار تمام زنجيرهها و فرآيندهاي پويا و مداوم حفظ و بالندگي منابع انساني، منابع طبيعي و نظام سخت افزاري جامعه در يك شكل تعاملي است كه در صدد ايجاد تعامل بين حال و آينده، انسان و طبيعت و رفاه بين و درون نسلها است و امروزه به مدد شاخص پيشرفت فناوري با عنايت ويژه به شاخص كسب و كار و شاخص دسترسي ديجيتالي سنجيده ميشود (قورچیان، 1383).
دانشگاهها و موسسات آموزش عالی به عنوان شاخصترین نهاد علمی که به امر پردازش انسانها اهتمام میورزد، موتور محرکه و مغز متفكر جامعه بوده و سكاندار حرکت به سمت توسعه پایدار میباشد (غنچی و همكاران، 1391). بر همین اساس، برخی مواجهه آموزش عالی با تغییرات زیاد در محیط داخلی و خارجی طی دهههای گذشته و لزوم پاسخ به چالشهای در حال ظهوری نظیر افزایش تقاضا برای آموزش عالی، کاهش حمایتهای مالی دولتی، پیشرفت سریع تكنولوژی، تغییرات جمعیتی، منسوخ شدن برنامههای دانشگاهی و نیاز برای رقابت با مدلهای نوین آموزش عالی را تحت شرایطی که ماهیت یک دانشگاه جامع سنتی حفظ گردد، مطرح نمودهاند. در نتیجه تعداد زیادی از دانشگاهها سیاستگذاری و برنامهریزی، جهت توسعه پایدار را به عنوان ابزاری برای ایجاد سود، تغییرات استراتژیک، سازگاری با تغییرات محیطی سریع و... بكار گرفتند (سلطانی، 1390). چرا که، موسسات آموزش عالی از یک سو به عنوان حافظ و انتقالدهنده میراث فرهنگی و ارزشهای حاکم بر جامعهاند و از سوی دیگر پاسخگوی نیازهای اجتماعی برای کسب، اشاعه و توسعه دانش و فناوری میباشند. "دانشگاهها و مراکز علمی و آموزشی به دلیل نقش علمی و پیشرو آنها به عنوان نهاد پرچمدار رشد و توسعه علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوامع بشری، از آغاز شكلگیری از اهمیت خاصی برخوردار بودهاند". از اینرو سیاستهای آنها همواره مورد توجه خاص دولتها و ملتها بوده است (قادری،1390). دولتها به عنوان پرچمداران سیاستگذاری و برنامهریزی، نقش اساسی و جایگاهی خاص در مطالعات توسعه به خود اختصاص میدهند. توسعه مجموعهای از تحولات فكری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است که به گسترش تواناییها و ظرفیتهای کلی یک جامعه در همه ابعاد آن منجر شده و همه جوانب زندگی فردی و اجتماعی انسان را شامل میشود. نهادهای سیاستگذار در حوزه آموزش عالی نیز در تلاش هستند تا با برقراری مكانیزمهای سیاستی و حمایتی، تدوین اهداف سیاستی در حوزه نظام آموزش عالی و شناساندن گروههای مشخص مورد هدف در اهداف سیاستی، فرآیند توسعه پایدار کشور را بهبود و عملكردها در این زمینه را افزایش دهند (قاضی نوری و همكاران، 1394). آلت باخ4 (1987) در مروری بر مسائل آموزش عالی در کشورهای جهان سوم چنین عنوان میکند که: "آموزش عالی در جهان سوم، نهاد بسیار مهمی را تشكیل میدهد، نه تنها به لحاظ اینكه تربیت نخبگان را بر عهده دارد و مبنایی را برای جامعهای برخوردار از تكنولوژی مهیا میسازد، بلكه از این منظر که مهمترین نهاد فكری است که تاثیر بسیار گستردهای بر فرهنگ، امور سیاسی و اقتصادی و ... دارد (سلطانی، 1390).
امروزه اعتقاد عمومی صاحبنظران برنامهریزی آموزش عالی نیز بر این است که ضمن توجه به خصوصیات ویژه هر دانشگاه به عنوان یک سیستم اجتماعی باز (پیچیده)، کاربرد اصول اساسی برنامهریزی آموزش عالی در سیاستگذاری، تعیین اهداف، بیان استراتژیها، تصمیمگیریها، پیشبینیها، استفاده بهینه از منابع و امكانات انسانی، مالی، فیزیكی و اطلاعات و تدارك سیستمهای ارزشیابی از ضرورت و اهمیت حیاتی برخوردار است و میتواند زمینهساز کیفیت دانشگاه و محصولات آن و ایفای نقش بایسته و شایسته آن در توسعه ملی گردد. البته، این برنامهریزی از آنجا که در راستای کارکردهای مختلف دانشگاه صورت میگیرد باید کلیت نظام دانشگاه را مورد توجه قرار دهد و توسعه دانشگاه را از زاویه این کلیت بررسی نماید (یمنیدوزی سرخابی و تركزاده، 1388).
"اغلب دولتها، سازمانهای توسعه و نهادهای کمککننده در سراسر جهان اذعان دارند که آموزش فرد در کیفیت زندگی او و نیز قابلیت تولید و اشتغال وی و همچنین رفاه اجتماعی و اقتصادی کشورها نقش اساسی دارد. در اجلاس جهانی آموزش که در سال 2000 در داکار (سنگال) برگزار شد، 164 کشور متعهد شدند که آموزش پایهی با کیفیت را برای کلیه مردمان خود حداکثر تا سال 2015 تامین کنند." (سو ویلیامز، 1392). با افزایش جمعیت جهان، مهندسان موظفاند همراه با بهبود نسبی استانداردهاي زندگی در سرتاسر دنیا، بیش از هر زمان دیگر در استفاده از منابع طبیعی محدود جهان براي تأمین نیازهاي رو به افزایش انسانها دقت به خرج دهند. براي مثال، به منظور احتراز از آسیب به سیستم بقاي حیات در روي زمین، به مهندسان توصیه میشود در ابداع روشهایی براي تولید انرژي بدون کربن، طراحی ساختمانهایی با استفاده از مصالح محلی و قابل بازیافت و عرضه خودروهاي سریعتر و ایمنتر بدون استفاده از سوختهاي فسیلی به بازار، اهتمام شایستهاي از خود نشان دهند. چنین چالشهایی آموزش و تربیت مهندسان را در مرکز توجه توسعه پایدار قرار داده و آموزشهاي نوین مهندسی را در سرتاسر جهان ضروري ساخته است (داویسون5،2010).
بالدرستون6 (2000) بر این اعتقاد است که آموزش عالی به عنوان اصلیترین نهاد توسعهدهنده منابع انسانی، در مسیر دستیابی به توسعه پایدار مبتنی بر ملاحظات جهانی شدن، نقش حساسی را بر عهده دارد (کرمی و همكاران، 1391). امروزه رويكرد بينالمللي و جهاني شدن آموزش عالي به صورت يک رويكرد غالب در آمده است و نسل جديدي از دانشگاهها ظهور کرده است که انتظاراتي جديد از آن در توسعه پايدار به ويژه در ابعاد انساني، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و تكنولوژي ميرود. ظهور جامعه هوشمند و حاکميت فرهنگ شبكهاي و تجلي دانشگاههاي نسل جديد، از يکسو اهداف و ماموريتهاي جديدي را براي دانشگاهها ترسيم نموده است. از سوي ديگر دستاندرکاران آموزش عالي نيازمند نگرشي هستند که به همه ابعاد توجه نموده و جاي سادهسازي و تقليلگرايي امور، به درك و فهم مسايل جهت تبين، پيشبيني و حتي کنترل پديدههاي آموزشي عالي بپردازند، چرا که برداشت سطحي و سنتي از نهاد آموزش عالي معاصر، به اتخاذ راهكارهاي غيرمنطقي و کوتهنگرانه منجر خواهد شد از اين رو دستيابي به ديدگاهي جامع، عميق و منعطف و پويا و سيستمي، نيازمند سياستگذاري صحيح جهت برنامهريزي راهبردي نظام آموزشي عالي ميباشد (هاليس7، 2014).
سید ابراهیمراد و همکاران (1396) در مقاله با عنوان "طراحی مدل دانشگاه پایدار، مبتنی بر مطالعات صورت گرفته در ایران" به مطالعۀ نظاممند و سنتزپژوهی بر الگوهاي نظري و پژوهشهاي صورت گرفته در ایران با موضوع دانشگاه پایدار به منظور تلخیص، طبقهبندي و تلفیق مؤلفههاي آن پرداختند. پژوهش آنها از نظر هدف، کاربردي با رویکرد کیفی و راهبرد آن، سنتزپژوهی بود. بدین منظور، تعداد 15 مقالۀ داخلی، بررسی و براي جمعآوري و تحلیل دادهها، از روش تحلیل محتواي کیفی استقرایی مبتنی بر کدگذاري باز، محوري و انتخابی، به وسیلۀ نرم افزار 10Nvivo- استفاده شد. پس از کدگذاري، 203 مؤلفۀ دانشگاه پایدار در 25 مقوله و هشت بعد سازماندهی شدند. ابعاد به ترتیب نزولی تعداد ارجاع و منابع عبارتند از: مدیریت زیستمحیطی فضاي دانشگاهی؛ آموزش پایدار؛ مشارکتکنندگان؛ مدیریت پایدار؛ سرمایۀ اجتماعی؛ پژوهش پایدار؛ نظارت، ارزیابی و گزارشدهی؛ اداري و مالی. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد در الگوهاي داخلی ارائه شده براي دانشگاه پایدار، به بعد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادي توسعۀ پایدار در مقابل بعد زیستمحیطی کمتر توجه شده است. لزوم توجه بیشتر به حوزههاي اجتماعی، پژوهش، نظارت و ارزیابی و اداري و مالی در خصوص پایداري دانشگاهها، در کنار توجه به مدیریت زیستمحیطی فضاي دانشگاهی، آموزش پایدار، مشارکتکنندگان و مدیریت پایدار تأکید میشود. طراحی الگویی جامع و کلنگر درخصوص پایداري دانشگاه توسط هر یک از دانشگاههاي بزرگ کشور، مطابق با فرهنگ ایران اسلامی و متناسب با تواناییها و مأموریتهاي آنها توصیه شد.
صدیقی خویدک، خانی (1394) در مقالهای تحت عنوان «بررسی نقش آموزش در توسعه پایدار ایران» به بررسی نقش آموزش در توسعه پایدار ایران با استفاده از روش توصیفی_کتابخانهایی پرداخت. با استناد به پژوهشهای سازمان بینالمللی یونسکو و سازمان ملی یونسکو در خصوص نقش آموزش در توسعه پایدار نتیجهگیری شد که نقش آموزش برای یک برنامه پایدار آینده عبارت است از آن آموزشی که توسعه حرفهای معلمان، دانشآموزان، برنامهنویسان برنامهدرسی، سیاستگذاران آموزشی و نویسندگان مواد آموزشی را به همراه داشته باشد، به طوریکه درک کودکان و جوانان را نسبت به احساس مسئولیت در قبال محیطزیست و نسلهای آینده و روحیه خوشبینی و امید برای زندگی با کیفیت و نیز نهایتاً آیندهی پایدار را افزایش دهد.
جعفریمنش و شعبانلی (1393) به بررسی نقش دانشگاه در آموزش محیطزیست و توسعه پایدار پرداختند. یکی از مسائل بسیار مهم جهان معاصر به خصوص پس از دهه 1970 که مورد توجه جدی قرار گرفته، محیطزیست و مسائل مربوط به آن است. آموزش محیطزیست، بنیادیترین شیوه در حفاظت محیطزیست بوده که هدف از آن، یافتن مناسبترین و بهترین نظام و شیوه ارائه مطالب و نحوه فعالیتها و اجرای ساختاری است که زمینهساز ارتقا آگاهیهای زیستمحیطی در سطح جامعه میباشد تا از این طریق هر فرد جامعه، خود را از طریق احترام گذاشتن به طبیعت، مسئول در حفظ و حمایت از محیطزیست بداند. بر این اساس، در این تحقیق سعی شده است نقش نهادهای آموزشی نظیر آموزش عالی در مدیریت محیطزیست نظیر سازمانحفاظت محیطزیست مورد بررسی قرار گیرد و سپس به روششناسی تدوین الگوی مدیریتی توسعه پایدار آموزش محیطزیست برای عموم مردم و به خصوص نسل جوان کشور پرداخته شود. آموزش عالی به دلیل ضریب تاثیر بسیار بالای خود در آگاهیبخشی و ارتقای قابلیتهای مورد نیاز افراد جامعه، ظرفیت لازم برای آغاز جنبش توسعه پایدار را دارد. هدف از این مطالعه بررسی نقش دانشگاهها در آموزش محیط زیست برای توسعه پایدار است. در این مطالعه، مفهوم آموزش محیطزیست، نقش سیستمهای آموزشی به ویژه دانشگاهها در آموزش محیط زیست، رویکردهای آموزشی مورد نیاز و قابلیتهای توسعه پایدار بررسی و در نهایت، توصیههایی برای نهادینه نمودن توسعه پایدار ارائه شده است.
واکی و همکاران (2018) در پژوهشی تحت عنوان "نقش دانشگاه در توسعه پایدار: فعال کردن دانشپژوهان کارآفرینی به عنوان عاملان تغییر" به بررسی نقش دانشگاهها (کارآفرینی) به عنوان عاملی در توسعه اقتصادی منطقهای پرداختند. آنها با استفاده از روشهای کیفی و بر اساس نگرشهای سازمانی به تغییرات پایدار، نشان دادند که چگونه زمانیکه با فقر و آلودگی ناخوشایند در شرایط محلی مواجه میشویم یک دانشگاه کارآفرینی میتواند باعث ایجاد یک دیدگاه پایدار به موجب تغییرات سازمانی شود، آنها همچنین نشان دادند که چگونه رهبری محوطه دانشگاه، یک برنامه آموزشی و تحقیق جامع و مشارکت دانشجویان میتواند اثرات محلی در کوتاهمدت داشته باشند. این مطالعه به منظور توصیف دانشگاههای کارآفرینی، به عنوان اولین دانشگاههای ارائهدهنده تغییرات پایدار از طریق آموزش و پژوهش، و نه از طریق فعالیتهای تجاری سنتی و به ویژه در کشورهای در حال توسعه است.
دامسیوونس8 (2014) در مقالهای تحت عنوان "تأثیر سیاست آموزشی در توسعه اقتصادی کشور" نشان داد که رفاه اجتماعی و رشد آينده بستگی به تمرکز دانش در صنعت و خدمات است. بیشتر شغلها نیز به کیفیت آموزش نیاز دارند. وی سرانجام با تحلیل سرمايه انسانی به عنوان يکی از عوامل تولید نشان داد که افراد از طريق دانش جمعآوری شده به افزايش تولید کمک میکنند. از ديدگاه وی، پژوهش، فناوری و کلیه عوامل افزايشدهنده تولید از ديگر موضوعات مهمی هستند که از آموزش عالی تأثیر میپذيرند و در پايان نتیجه گرفت که سیاستهای آموزشی اروپا با رشد اقتصادی رابطه مثبت و مستقیم دارد.
نتایج پژوهشها نشان دهنده این واقعیت است که، بین دانشگاه و توسعه پایدار رابطهی همسویی برقراراست، در این راستا آموزش عالی باید ضمن شناسایی مولفههای دانشگاه پایدار در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، متناسب با بافت نظام کشور و توسعه کلیه عوامل موثر در بهبود شرایط زیست محیطی، یعنی عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه را مورد تاکید قرار دهد تا بتوانند به عنوان یک دانشگاه پایدار در عرصه جهانی حضوری سبز داشته باشد. پارادایم پایداری و توسعه پایداری نتایج ناشی از اجرای طرح در نسل کنونی و نسلهای بعدی است، یعنی پایداری باید تصویری روشن از وضع آینده ارایه دهد زیرا یکی از اهداف آن سنجش پیشرفت در دستیابی به برابری بین نسلی و درون نسلی است.
در نهایت این پژوهش مترصد است که حوزهها و ابعاد اثرگذار دانشگاهی بر توسعه پایدار را از نگاه متخصصان تعلیم و تربیت جویا شود. لذا به دنبال پاسخ به این پرسش بود: حوزهها و ابعاد اثرگذار دانشگاهی بر توسعه پایدار کدامند؟
روش پژوهش
مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی است که با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. این روش یکی از رویکردهای کیفی است و از جمله روشهای تحلیل دادههای کیفی نیز است. در این روش، دادههای خام حاصل از پیامهای گفتاری بر اساس استنباط صورت گرفته، معناسازی و مقولهبندی شد. مقولات و طیف مفهومی از متن دادهها استخراج شد. تحلیل دادهها همزمان با جمعآوری اطلاعات انجام شد. متن پیاده شده مصاحبهها پس از چندین بار مرور، به واحدهای معنایی تشکیلدهنده و کوچکترین واحدهای معنادار شکسته شدند، سپس کدها بازخوانی شدند تا بر اساس تشابه معنایی در مقولات اصلی جایگزین شوند. در این پژوهش مشارکتکنندگان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. نمونهگیری از میان متخصصان توسعه پایدار در حوزه آموزش عالی انتخاب و تا رسیدن به اشباع دادهها انجام شد. انتخاب مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع سبب شد که اعتبار دادهها افزایش یابد. مشارکتکنندگان افراد صاحب اطلاع در گروههای مختلف اعم از مدیران و مسئولان دانشگاهها، مدیران منتخب سازمانها و نهادهای ذیربط میباشند که هم در دانشگاه و هم در توسعه پایدار دارای تجربه علمی و پژوهشی بودند. این مطالعه با مشارکت 10 صاحبنظر انجام شد. ملاک انتخاب اشراف و تخصص موضوعی مشارکتکنندگان بود. محورهای مصاحبه نقش آموزش عالی بهویژه دانشگاهها در ابعاد توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگ، زیستمحیطی و تکنولوژیکی) بود. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبههای چهره به چهره و به شکل نیمه ساختارمند انجام شد. مدت زمان هر مصاحبه بین 30-45 دقیقه بود. با رضایت آگاهانه از مشارکتکنندگان مصاحبهها به صورت دیجیتالی ضبط شد. با هر مشارکتکننده یک بار مصاحبه شد.
یافتههای پژوهش
در پژوهش حاضر حوزههای اثرگذار دانشگاهی شناسایی شده در 6 گروه اساسی شامل آموزش، پژوهش، خدمات، نوآوریهای فناورانه، فرهنگسازی و مدیریت طبقهبندی شد.
جدول 1- طیفهای مفهومی زیرمجموعه مقوله حوزه اثرگذار آموزش دانشگاهی
آموزش | 1 | تدوین و اجرای برنامههای درسی دوستدار محیط زیست |
2 | ارتقاء سطح دانش، مهارتها و نگرشهای نیروی کار فعلی | |
3 | پرورش نیروی کار آینده متناسب با نیازهای توسعهای آینده | |
4 | ایجاد صلاحیتهای کارآفرینانه (دانش، مهارت و نگرش) برای ایجاد اشتغال پایدار و درآمدزایی | |
5 | پرورش تفکر انتقادی و حل مساله در افراد | |
6 | تقویت خودکارآمدی سیاسی افراد از طریق افزایش سواد سیاسی | |
7 | ارتقای سطح سلامت جامعه از طریق ارتقای سطح سواد بهداشتی و سلامتی | |
8 | تربیت رهبران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی | |
9 | ارتقای مستمر سواد زیست محیطی افراد | |
10 | فقرزدایی از طریق ارتقای سطح سواد اقتصادی و توانمندسازی گروههای کم درآمد و محروم | |
11 | تربیت شهروندان آگاه و مسئولیتپذیر | |
12 | مشارکت دادن افراد درون صنعت در برنامهریزی درسی و آموزشی | |
13 | ارتقای صلاحیتهای اجتماعی افراد | |
14 | آموزش حقوق شهروندی | |
15 | ارائه آموزشهای حرفهای و شغلی به دانشجویان برای افزایش ضریب اشتغال در آینده | |
16 | کمک به افزایش انسجام اجتماعی از طریق برنامههای درسی آشکار و پنهان | |
17 | افزایش بهرهوری از طریق تشکیل و ارتقای سرمایه انسانی کشور | |
18 | گنجاندن مباحث حقوق بشر، توسعه اجتماعی و دموکراسی در برنامههای درسی پنهان و آشکار دانشگاه | |
19 | بازنگری و تجدیدنظر در برنامههای درسی بر اساس نیازهای روز جامعه | |
20 | آموزش به سازمانها در زمینه حفظ پایداری و توسعه پایدار | |
21 | تدوین و اجرای برنامههای آموزشی برای ارتقای صلاحیتهای پایداری به عموم افراد جامعه | |
22 | آموزش حقوق و مسئولیتهای فردی و اجتماعی به افراد برای ورود به جامعه مرمسالار | |
23 | ایجاد سواد رسانهای برای ارزیابی و استفاده بهینه از اطلاعات در عصر دیجیتال | |
24 | کمک به تحرک اجتماعی از طریق افزایش سطح تحصیلات | |
25 | جامعهپذیری سیاسی و اجتماعی و فرهنگی دانشجویان | |
26 | اجرای فعالیتهای فوقبرنامه مثل تشکیل انجمنها، شرکت در اردوها جهت تمرین مهارتهای جامعه دموکراتیک | |
27 | اتخاذ رویکرد یادگیری خدمتمحور و پروژهای به عنوان بخش لاینفک برنامههای آموزشی |
برخی از نظرات مشارکتکنندگان مرتبط با مقوله شناسایی شده: دانشگاه علاوه بر تولید دانش و آموزش و پژوهش، نقش و کارکرد تاثیرگذاری بهعنوان عقل منفصل و نقاد جامعه دارد که باید آن را شناخت و در خدمت ایجاد یک نظام اجتماعی آزاد، عادلانه، اخلاقی و در عین حال رو به پیشرفتهای همه جانبه قرار داد. دانشگاه یکی از مهمترین نهادهای تولید معرفت است که با حساسیت نسبت به مسائل جامعه سیاسی، جامعه مدنی و جامعه اخلاقی میتواند سهم موثری در توصیف و تبیین آنها داشته باشد.
توسعه با بحثهای رشد شروع شد. در پاردایم رشد، آموزش نقش ابزاری دارد چون رشد کمی است و بیشتر به دنبال افزایش درآمد است، بنابراین اینجا خیلی به آموزش نپرداختند، البته در مورد محیط زیست هم چیزی نگفتند و فقط گفتهاند که آموزش ابزاری برای ارتقای درآمد است و روی تربیت نیروی کار بویژه برای بازار کار تأکید کردهاند. بعد از رشد با توسعه سر و کار داریم و نگاه بهتری نسبت به آموزش دارد و در آن بحث سرمایه انسانی، مهارت و دانش مطرح است. اینجا آموزش هم ارزش ابزاری دارد و هم ارزش ذاتی. آموزش عالی در واقع مولد سرمایه انسانی در پارادایم توسعه است. در نهایت بحث توسعه پایدار مطرح است. یعنی جوامع، روابط سیستمهای انسانی و اکوسیستمها باید طوری مدیریت و تنظیم شود که فشار هم روی انسان و هم روی اکوسیستمهای بیرونی کم شود. علم هم در بحث توسعه پایدار مهم است. کلید توسعه پایدار دانش است.
نسل جدیدی از رهبران را باید در دانشگاه تربیت کنیم که مفاهیم پایداری را میشناسند، سواد پایداری دارند و به مقوله پایداری متعهد هستند. در مأموریتهای دانشگاه بحث پایداری را بیاوریم. در مجامع جهانی مثل انجمن مدیران دانشگاه برای توسعه پایدار عضو شویم و ارتباط داشته باشیم. در دانشگاهها اتاقهای پایش و رصد ایجاد کنیم. پایداری هم شاخصی در رتبهبندی دانشگاهها بشود و عملکرد دانشگاهها را دراین مورد همیشه منتشر کنیم.
دانشگاه به عنوان نهادی که متولی تربیت انسانها، اعطای نقش اجتماعی به افراد و تولید سرمایه اجتماعی کشور است دارای نقش راهبردی برای هر جامعهی روبه پیشرفتی است.
یک دانشگاه کارا و فعال که به آموزش متخصصان برای بازار کار می پردازد نیز نمایانگر جامعهای است که بازار کار را مهمترین عنصر زندگی اجتماعی میپندارد. دانشگاه باید به دانش از دریچه منشور حقوق شهروندان نگاه کند و تمام تلاش خود را برای مقابله با خودکامگی و برقراری دموکراسی را در اولویت قرار میدهد.
آموزش عالی باید نقش مهمتری در خدمت به جامعه ایفا کند و به ویژه بر فعالیتهایش در زمینه فقرزدایی، از میان برداشتن تعصب، خشونت، بیسوادی، گرسنگی، فساد و بیماری افزایش دهد که عمدتاً از طریق رویکرد میان رشتهای و فرارشتهای در قبال تحلیل مسایل و مشکلات صورت میگیرد.
آموزش عالی باید سهم خود را در توسعه تمامی نظام آموزشی از طریق گسترش آموزش مدرسان، برنامه و محتوای درسی و پژوهش افزایش دهد.
در سالهای اخیر توجه به اقتصاد سبز بار دیگر پررنگ شده است، اقتصاد سبز به بهینهسازی زیست بشر و عدالت اجتماعی میپردازد و کمبودهای زیست بوم را کاهش میدهد. از سوی دیگر اقتصاد سبز به مفاهیم کلیدی همچون فقرزدایی، حقوق شهروندی، اخلاقیات، مردمسالاری، حکمرانی بر اساس عدالت و امنیت، تنوع فرهنگی و حفاظت از محیطزیست و تنوع زیستی تاکید دارد.
به طور کلی میتوان گفت که نقش دانشگاهها در توسعه پایدار تشکیل منابع انسانی شایسته، تولید دانش جدید، ساخت شهروند سازمانی است.
جدول 2- طیفهای مفهومی زیرمجموعه مقوله حوزه اثرگذار پژوهش دانشگاهی
پژوهش | 1 | مشارکت و همکاری دانشگاه در پروژههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه پیرامونی |
2 | تولید دانش در راستای توسعه اقتصادی-اجتماعی | |
3 | جلب حمایت مالی از منابع خارجی برای اجرای پروژههای مرتبط با توسعه پایدار | |
4 | تقویت آزادی علمی در راستای اجرای پروژههای توسعه پایدار | |
5 | جهتدهی پژوهشهای دانشجویی به سمت حل مسایل زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و ... | |
6 | تغییر نگاه به پژوهش برای درآمدزایی به پژوهش برای حل مسائل اجتماعی با تکیه بر حفظ منافع همگانی | |
7 | هدایت پاياننامههاي دانشجويي و طرحهای درون دانشگاهی به سمت نیازهای جامعه | |
8 | نظریهپردازی در راستای توسعه پایدار | |
9 | برگزاری سمینارها و کنفرانسهای علمی و تخصصی با موضوع توسعه پایدار | |
10 | اجرای پژوهشهای مشترک بین دانشگاه و صنعت بر اساس نیازهای حال و آینده |
برخی از نظرات مشارکتکنندگان مرتبط با مقوله شناسایی شده: پژوهش ضامن پیشرفت و رکن اصلی توسعه پایدار در هرکشور به شمار میآید. دانش محصول پژوهش بوده و از دلایل مهم در رشد سطح اقتصادی و اقتدار کشورها است. نقش پژوهش در توسعه کشور ضروری بوده و ارزش افزوده مرتبط با پژوهشهای علمی و کاربردی تولید ثروت از علم است.
باید در کنار دریافت مدرک علمی، پژوهشهای انجام شده کاربردی، متناسب با نیاز جامعه و در راستای رفع مشکلات کشور انجام شود. به هر حال، روابط میان دانشگاه و صنعت با اقتصاد ارتباط دارد و بیانگر ناهماهنگیهای واقعی و ظاهری میان علوم دانشگاهی و بازار کار است.
دانشگاهها میتوانند توافقنامههایی که موضع طرفین را به هم نزدیک میکنند و زیربنای تجارب کاری و مطالعاتی دانشجویان با مؤسسات گوناگون جامعه تنظیم کنند، بدین معنا که در پروژههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه نقش اساسی را بر عهده گیرند.
فعالیتهای پژوهشی، منبع اصلی تولید اطلاعات و دانش جدید است و مهمترین عامل برای رسیدن به توسعه همهجانبه و متوازن، داشتن یک جامعه دانشمحور است که منابع خود را برای تولید دانش و صدور آن صرف کند. پژوهش یکی از محورهای مهمی است که ضامن پیشرفت و توسعه پایدار در هر کشور به شمار میآید و به همین دلیل است که نخستین مأموریت دانشگاهها همچون سایر نهادهای علمی دیگر، ایجاد بستر مناسب برای جویندگان علم برای بروز و ظهور خلاقیتها، ارتقای سطح کیفی و کمی فعالیتهای پژوهشی و در نهایت بهکارگیری نتایج تحقیقات در فرآیندهای توسعه صنعتی و اقتصادی کشور است. توسعه کشور با میزان انجام فعالیت های پژوهشی و فناوری در جامعه ارتباط مستقیم داشته و همواره کشورهایی در فعالیت های تولیدی و صنعتی موفق هستند که به تحقیقات و پژوهش های کاربردی توجه ویژه دارند.
کار روی پایاننامههایی که روی موضوعات مورد علاقه دانشگاه و صنعت کار میکنند رو به افزایش است و جنبه مهم دیگر روابط دانشگاه- تجارت به شمار میآیند. قراردادهای تجاری نیز رو به افزایش اند و تا حد زیادی بستگی به ظرفیت دانشگاه، منابع و فرصتهای ورود به بازار پژوهش دارند.
دانشگاهها باید زمینهای برای انجام پژوهش توسط دانشجویان در راستای نیازهای حال و آینده کشور و نیازهای صنعت و سازمانها و بازار فراهم آورند و دانشجویان را تشویق به انجام تحقیق نمایند. برگزاری سمینارها و کنفرانسهای علمی و تخصصی با موضوع توسعه پایدار نیز دارای اهمیت است.
دانشگاهها بایدبهعنوان مکانهای تحقیق و مطالعه برای توسعه پایدارتلاش کنند.آموزش عالی باید بتواند بهترین راه بهرهبرداری از منابع و امکانات محدود را کسب کند.
جدول 3- طیفهای مفهومی زیرمجموعه مقوله حوزه اثرگذار خدمات دانشگاهی
خدمات | 1 | ارائه خدمات مشاورهای به سازمانها در راستای ارتقای نقش آنها در توسعه پایدار |
2 | ارائه خدمات مشاورهای به صنعت در راستای توسعه صنعت و توسعه اقتصادی کشور | |
3 | معرفی صاحبان اندیشه و متخصص دانشگاهی به صنعت | |
4 | همکاریهای بین دانشگاهی در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار | |
5 | اختصاص بخشی از حجم کاری اعضای هیات علمی به حضور در صنعت در راستای توسعه صنعتی پایدار | |
6 | تحلیل و نقد مسایل سیاسی در دانشگاه در جهت توسعه سیاسی کشور | |
7 | ارائه خدمات مشاورهای به نهادهای سیاستگذار توسط دانشگاهیان | |
8 | فروش حق امتیاز به صنعت | |
9 | راهاندازی شرکتهای دانشبنیان توسط دانشگاهیان | |
10 | ایجاد فضای امن برای بحث آزاد و باز در مورد سیاستهای جاری کشور | |
11 | به وجود آوردن رفاه جامعه از طریق افزایش تولیدات علمی |
برخی از نظرات مشارکتکنندگان مرتبط با مقوله شناسایی شده: دانشگاهها همواره برای بهرهمندشدن از ظرفیتهای صنعت و کمک به توسعه این بخش خواهان برقراری ارتباط با جامعه و واحدهای تولیدی هستند و این ارتباط اکنون تا حدودی به دلیل حضور دانش آموختگان این نهادها در جامعه و صنعت برقرار شده است. دانشگاهها افرادی تحویل میدهند که خلاقیت، اعتماد به نفس دارند و نوع آموزششان بدین شکل است که کسانی را تربیت کنند که بتوانند در صنعت نقش داشته باشند. همچنین دانشگاهها باید دانشآموختگان و اساتید خود را جهت مشاوره و انجام پروژهها و یا کمک در انجام پروژهها به بخش صنعت و سازمانها معرفی کرده و همکاری لازم را جهت رشد و توسعه کشور با سازمانها و بخش صنعت کشور مبذول دارند.
متاسفانه امروزه در دانشگاههای کشور امکان بحث و ارائه نظرات دانشجویان در مورد مسایل کشور اعم از سیاسی، اقتصادی و .... داده نمیشود و به عبارت بهتر دانشجویان احساس اعتماد و اطمینان جهت ارائه نظرات در مورد مسایل مختلف جامعه ندارند و نوعی ترس از عدم امنیت در آنها وجود دارد.
جدول 4-طیفهای مفهومی زیرمجموعه مقوله حوزه اثرگذار فناوریهای نوآورانه دانشگاهی
فناوریهای نوآورانه | 1 | ایجاد جامعهای هوشمند از نظر تکنولوژی |
2 | تأسيس پاركهاي تحقيقاتي و تكنولوژيك وابسته به دانشگاهها | |
3 | ايجاد مراكز رشد برای حمایت از ایدههای جدید | |
4 | اشاعه ارزشهای جدید علم و فناوری مورد نیاز جامعه | |
5 | گسترش مرزهای دانش و فناوری | |
6 | ایجاد یک اکولوژی نوآوری در دانشگاه | |
7 | تولید فناوریهای جدید در راستای حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی | |
8 | درآمدزایی از طریق فعالیتهای نوآورانه و کارآفرینانه | |
9 | تمرکز بر نوآوری و کارآفرینی در حوزههای اجتماعی و فرهنگی | |
10 | تولید و انتقال شیوههای جدید تولید به صنعت | |
11 | انتقال دانش جدید و نوآوریهای خلق شده دانشگاه به صنعت |
برخی از نظرات مشارکتکنندگان مرتبط با مقوله شناسایی شده: دانشگاه نسل سوم که اخیراً در جوامع توسعه یافته مطرح است همان دانشگاههای مبتنی بر کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری است. برخیها در ایران فکر میکنند که معنای تجارت و رفتن به سمت آن، این است که دانشگاه تبدیل به بنگاه تجاری شود حال آنکه منظور ما این نیست که دانشگاه به یک مرکز تجاری تبدیل بشود و استاد، تاجر شود بلکه به این معناست که دانشگاه مرکزی مبتنی بر خلاقیت و نوآوری بشود و صرفاً مسئلهاش، آموزش نباشد و مبنای دانشجو از رفتن به دانشگاه صرفاً یادگیری نباشد بلکه اثربخشی در جامعه یک رکن اساسی این نوع دانشگاه خواهد بود.
دانشگاهها، مراکز پژوهشی و ... هم از لحاظ نظام برنامهریزی و آموزشی هم از لحاظ زیرساختی و هم از لحاظ ارکان و جهتگیری مجموعه، باید به سمتی بروند که خروجیشان افرادی بشود که علاوه بر کسب مهارت، توان خلاقیت و زایندگی هم داشته باشند. دانشجویان بتوانند زایش ایده داشته باشند و صنعت را اداره کنند.
فضای موجود این است که دانشگاههای ما تاکنون بیشتر آموزش و پژوهش محور بودند اما در این چند سال اخیر ما سعی کردیم با ایجاد مراکزی مثل مرکز رشد، مرکز نوآوری، مرکز کارآفرینی، پارکهای علم و فناوری و ... درون دانشگاهها، به سمت دانشگاه کارآفرین برویم. در این فرآیند سعی کردیم تحقیق و توسعه صنعت را به درون دانشگاهها وارد کنیم.
یک نوع نوظهور و مهم ارتباط، ایجاد مؤسسات ابتکاری است. بسیاری از مؤسسات آموزش عالی، از جمله نهادهای تحت مطالعه، ساختارهای خاصی همچون مراکز ابداعات و کانونهای پرورش ابتکارات و یا برنامههای معین ایجاد روحیه ابتکار را بنیان کردهاند.
دانشگاهها در کنار آموزش و پژوهش، موضوع کارآفرینی را نیز به عنوان رسالت خود در نظر داشتند تا جایی که از آنها به عنوان دانشگاه کارآفرین یاد میکنند. در این دوره، دانشگاهها در راستای ارتقای مسئولیت اجتماعی وظیفه یافتند در ثروت آفرینی، کارآفرینی و کاربردی نمودن علوم نقش ایفا کنند.
امروزه با توجه به حجم بالای فارغالتحصیلان دانشگاهی، امکان اشتغال مدیریتی و پشتمیزی نیست؛ بنابراین افراد باید در حین تحصیل در دانشگاه، مقوله کارآفرینی را در ذهن خود جا دهند و خود را آماده کنند تا بعد از پایان تحصیل، کارآفرین شوند.
جدول 5-طیفهای مفهومی زیرمجموعه مقوله حوزه اثرگذار فرهنگسازی دانشگاهی
فرهنگسازی | 1 | حفظ و انتقال عناصر مطلوب میراث فرهنگی |
2 | ارتقای فرهنگ جامعه از طریق تقویت نگرش علمی در دانشجویان | |
3 | تقویت دانشگاه به عنوان الگوی نقش استفاده بهینه از منابع طبیعی | |
4 | ایجاد فرهنگ کار و کارآفرینی | |
5 | ترویج فرهنگ شایستهسالاری | |
6 | ارزشسنجی میراث فرهنگی | |
7 | توسعه میراث فرهنگی | |
8 | ایجاد فرهنگ پاسخگویی و مسئولیتپذیری در دانشجویان | |
9 | ایجاد فرهنگ بهبود مستمر و کیفیتگرایی در دانشجویان و کارکنان | |
10 | ایجاد فرهنگ خدمت و خدمتمحوری در دانشجویان و کارکنان | |
11 | ایجاد فرهنگ مشارکت و تقویت سرمایه اجتماعی در دانشجویان | |
12 | آموزش آداب و رسوم شبکهای و ایجاد فرهنگ شبکهای |
برخی از نظرات مشارکتکنندگان مرتبط با مقوله شناسایی شده: مهمترین مشکل ما فرهنگ و نوع نگرش خود دانشگاهیان و افراد بیرون از دانشگاه به آن است. مثلاً یک استاد تا قبل از این حاضر نبود به دنبال ایجاد شرکت دانشبنیان و... باشد و صرفاً به دنبال ترجمه کتاب و... بود اما امروزه اساتید ما سعی دارند اولاً یک مقاله در طراز بینالمللی بنویسند. ثانیاً ثبت اختراع داشته باشند و ثالثاً با صنعت، همکاری داشته باشند. این یعنی اساتید ما به سمت کارآفرینی و نگاه اثرگذار رفتهاند. در اروپا و آمریکا، استاد باید برود از بیرون دانشگاه پروژه بگیرد تا به او دانشجوی دکترا بدهند و موقعیتش شغلیاش تثبیت شود .
فرهنگ زمینهساز توسعه پایدار در تمامی عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، علمی و … است و دانشگاه نقش بسیار مهمی در رشد و توسعه این مهم دارد.
از جمله مواردی که آموزش و پرورش و به خصوص آموزش عالی میتواند به توسعه فرهنگی کمک کند و در توسعه فرهنگی موثر باشد، حاکم شدن نگرش علمی هر فرهنگ جامعه، فرهنگپذیری، نظمپذیری جمعی، مسئولیتپذیری و خردگرایی مثبت است.
دانشگاهها از یک سو باید حافظ ارزشها و سنتهای فرهنگی جامعه و از سوی دیگر، ملتزم به اشاعه ارزشهای جدید و علم و فناوری مورد نیاز جامعه باشند ، دانشگاه باید توان آشتی دادن این دو مولفه را با هم داشته باشد؛ در غیر صورت، دچار تعارض و بحران خواهد شد. ناگزیر، دانشگاهها باید باورهای علمی را در فرهنگ جامعه ایجاد کنند و میراث کهن ایرانی را ضمن بازاندیشی و نقّادی آن، در کنار آموزش و پژوهش، به نسل جوان دانشجو انتقال دهند و پیوندی راهگشا میان فرهنگ سنتی و فرهنگ جدید، ایجاد کنند.
جدول 6-طیفهای مفهومی زیرمجموعه مقوله حوزه اثرگذار مدیریت دانشگاهی
مدیریت | 1 | تاسیس دفتر یا واحد توسعه پایدار در دانشگاه |
2 | مشارکت ذینفعان داخلی و بیرونی در تدوین و اجرای برنامههای توسعه پایدار | |
3 | مسئولیت اجتماعی دانشگاه و پاسخگویی به ذینفعان درونی و بیرونی | |
4 | هدایت تلاشهای توسعه پایدار در جامعه | |
5 | تدوین و اجرای بستههای انگیزشی و تشویقی در جهت ترویج رفتارهای پایداری در تمام حوزهها در دانشگاهیان | |
6 | مدیریت شایسته در تخصیص امکانات و استفاده از پتانسیلها و دانش علمی (شایستهسالاری) | |
7 | تعامل سازنده و همکاری میان نهادی (با سایر نهادها برای تحقق اهداف توسعه) | |
8 | تدوین و طراحی استراتژیها و برنامههای راهبردی برای توسعه پایدار | |
9 | تلفیق اهداف توسعه پایدار در برنامههای راهبردی و عملیاتی حوزههای مختلف دانشگاه |
برخی از نظرات مشارکتکنندگان مرتبط با مقوله شناسایی شده: بار مسئولیت و نقشی که رئوسای دانشگاهها برای توسعه پایدار دارند بسیار کلیدی است. افرادی باید در توسعه پایدار یک دانشگاه درگیر شوند و رابطه بین دانشگاه و جامعه، و دانشگاه و بقیه سیستم آموزش را متناسب سازند. برای توسعه مسئولیت اجتماعی سازمان، مدیریت زمینه خوبی برای به اجرا در آوردن راهبردهای توسعه پایدار است.
مدیریت، نظارت بر ابعاد کار کارکنان است، که باید کارهایی را که بر عهده دارند انجام دهند؛ ما به توسعه پایدار نخواهیم رسید مگر اینکه گزینش مناسبی ازافراد برای انجام کار بر طبق شایستگیهایی که دارند در نظر بگیریم .
مدیریت داﻧﺸﮕﺎه، ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺷﺮاﻳﻂ و ﻣﻜﺎﻧﻴﺰمﻫﺎﻳﻲ را ﺑﺮاي اﻳﺠﺎد اﻧﮕﻴﺰه، ارزﻳﺎﺑﻲ و ارزشﮔـﺬاري ﻣﻴﺰان ﻳﻜﭙﺎرﭼﮕﻲ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎ و ﻳﺎ ﻃﺮاﺣﻲ ﻣﺠﺪد ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲ داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎ در راﺳﺘﺎي روﻳﺎروﻳﻲ ﺑﺎ ﭼـﺎﻟﺶ ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﭘﺎﻳـﺪار از ﻃﺮﻳـﻖ ﻓﺮﻣﻮﻟـﻪ ﻛـﺮدن ﻳـﺎ ﺑﺎزﻧﮕﺮي در سیاستها ﺑﺮﻗﺮار ﻧﻤﺎﻳﺪ.
دانشگاه نقش مشاور و تصمیمساز، نقش مجری برنامههای سازمانها و نقش سیاستگذار و تدوینکننده و برنامهریزی کننده و رابط بین خود و جامعه اعم از سازمانها و صنعت را باید ایفا کند.
در دانشگاهها باید دفتر توسعه پایدار جهت جمع آوری اطلاعات و ایجاد ارتباط بین بخشهای مختلف دولتی و خصوصی به منظور ایجاد توسعه پایدار در سطح کشوری؛ ترویج و تشویق دیدگاههای اقتصادی در بیت مدیران، سیاستگذاران و برنامهریزان کلان کشور معطوف به توسعه پایدار؛ بررسی آثار اقتصادی و تبعات سوء عوامل فرامرزی در حوزه های اقتصاد ملی و تعیین میزان خسارات وارده به عناصر محیط زیست ، منابع طبیعی و کشاورز، ایجاد روابط بینالملل و شرکت در پروتکلهای جهانی به سبب ایجاد ارتباط و شرکت در فعالیتهای بینالمللی در جهت رسیدن به توسعه پایدار؛ جمعآوری و بررسی ایدههای سازنده در جهت ارائه راهکار برای رسیدن به توسعه پایدار؛ برگزاری نشستها و کنفرانسها در زمینههای مختلف فعالیت دفتر؛ برگزاری مسابقات مختلف دانشجویی به سبب ایجاد تحرک در افکار دانشجویان به منظور استفاده از ایدههای نو؛ حضور فعال در سطح جهانی و مطرح شدن فعالیتهای ملی در زمینه توسعه پایدار؛ تشکیل زیرمجموعهها و زیر دفاتر فعال در حوزههای تخصصی درگیر با مفهوم پایداری تشکیل شود.
بحث و نتیجهگیری
دانشگاهها به عنوان بارزترین نمود سرمایهگذاری نیروی انسانی، نقش اصلی در تربیت و تامین نیروی انسانی جامعه بر عهده دارند. آموزش عالی که سهم قابل توجهی در بودجه کشور را به خود اختصاص میدهد، نقش تعیینکننده در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه در جهت توسعه پایدار دارند. همانگونه که از دادههای حاصل از مصاحبهها استنباط میشود، دانشگاهها با حوزههای متعدد بر توسعه پایدار تاثیرگذار هستند. حوزههای اثرگذار دانشگاهی بر اساس تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه در 6 دسته اساسی آموزش، پژوهش، خدمات، نوآوریهای فناورانه، فرهنگسازی و مدیریت گروهبندی شدند. همچنین 80 بعد اثرگذار دانشگاهی مربوط به حوزههای دانشگاهی کشف شده نیز شناسایی گردید.
با توجه به نتایج پژوهش، میتوان گفت که حوزه آموزشی دانشگاه یک منبع و ابزار تاثیرگذار در توسعه پایدار است که هدف این حوزه، پرورش نیروی کار متناسب با نیازهای توسعهای آینده، پرورش عقل و خرد، تربیت شهروندانی آگاه براي تمام شرایط و ... است. آموزش در دانشگاهها باید بر مهارتهاي ارتباطي، تفکر انتقادي، مهارتهای مسالهگشایی، توانایي در اتخاذ تصمیمهاي اخلاقي و ... تأکید نمایند. از آنجایی که دانشگاهها ﻧﺴﻞﻫﺎي آﻳﻨﺪه را ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺑﻨـﺎبراﻳﻦ وﻇﻴﻔﻪ ﺑﺎ ﺳﻮاد ﻛﺮدن ﻣﺮدم را در زﻣﻴﻨﻪ ﭘﺎﻳﺪاري ﺑﺮ ﻋﻬﺪه دارﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﻘﺶ راهنما و مشاور در ﺗﻮﺳﻌﻪ آﻣﻮزش ﭼﻨـﺪ رﺷـﺘﻪاي و اﺧﻼقﻣﺤﻮر ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ راهﺣﻞﻫﺎي مناﺳﺐ ﺑﺮاي ﻣﺸﻜﻼت ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎﻳﺪار را ﻧﻴﺰ ﺑﺮ ﻋﻬﺪه دارند.
در واقع حوزه آموزش از جهات مختلف در تمامی ابعاد توسعه پایدار نقش اساسی دارد. تحصیلات بیشتر و هر نوع مهارت و آموزشی که فرد میبیند در وی توانایی و قابلیتی ایجاد میکند که نهایتاً میتواند منجر به درآمد بیشتر وی در آینده شود. پس میتوان گفت حوزه آموزشی دانشگاهها با افزایش توانایی و مهارت افراد در واقع نوعی سرمایهگذاری به شمار میرود که منجر به بازده اقتصادی افراد و در سطح گستردهتر کشور میشوند.
ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺍﻳﺪﻩﻫﺎﻱ ﻧﻮ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭﻧﻈﺮ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ سهیم شدنﺩﺭ ایجاد ﺩﺍﻧﺶ توسط دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها باعث میشود تا افراد آموزشدیده ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺩﺭ زندگی ﺣﺮﻓﻪﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺑﺎﻻ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ کردن، ﻋﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ. همچنین در اکثر موارد ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﻭ موقعیتهای نامعین، ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭﻱﻫﺎ، ﺍﺭﺯﺵﻫﺎ، ﻋﻼﻳﻖ خلاف خود و ... ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ که این امر در توسعه پایدار نقش اساسی دارد.
در همین راستا شیخعلیزاده (1383) نیز معتقد است آموزش عالی میتواند منجر به رشد اجتماعی، سازگاری اجتماعی، مشارکت اجتماعی و نوینسازی شود. دانشگاه به عنوان سر سیستم رسمی آموزش، کانون پرورش نخبگان، برگزیدگان و کارگزاران آتیه کشور است. دانش و بینشی که افراد در دانشگاه پیدا میکنند و به صورت قابلیتها و تواناییهای فنی و تخصصی و نگرشها و گرایشها در آنان ظاهر میشود، عامل بسیار موثری در شکلگیری خوی و منش اجتماعی و سوگیری سیاسی آنها میباشد (شیخعلیزاده؛ 167:1383).
آموزش آفرینندگی و ایجاد قدرت خلاقیت در دانشجویان و پرورش رهبران آگاه نسبت به مفاهیم پایداری و سواد پایداری از دیگر مسئولیتهای حوزه آموزشی دانشگاهها میباشد. نقش دانشگاهها در توسعه پایدار همچنین میتواند از طریق تدوین و اجرای برنامههای درسی دوستدار محیطزیست، مشارکت دادن افراد صنعتی در برنامهریزی درسی و آموزشی، برخی فعالیتهایشان در زمینه فقرزدایی، از میان برداشتن تعصب، خشونت، گرسنگی، فساد و بیماری که عمدتاً از طریق رویکرد میانرشتهای و فرارشتهای در قبال تحلیل مسایل و مشکلات صورت میگیرد، انجام گیرد.
به اعتقاد انتونی کورتس9، آموزش عالی باید به آنچه که اندرز میدهد عمل نماید و پایداری را جزء جداییناپذیر عملیات، خریدها و سرمایهگذاریهای خود نماید و این تلاشها را به برنامهریزی درسی گره بزند (اسچک،2007).
پژوهش حوزه اثرگذار دیگر دانشگاهها برای دستیابی به توسعه پایدار است. قدرت و استقلال کشور بر تولید علم و فناوری استوار است و فعالیتهای پژوهشی در آن نقش بسیار مهمی دارند. پژوهشهای علمی در تمام زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، یکی از ضرورتها و الزامات ترقی و توسعه در کشور است. برگزاري مسابقات مقالهنويسي و کتابخواني، انتشار نشريات ماهانه دانشجويي در داخل دانشگاه و برگزاری سمینار و همايشهاي سراسري در زمینه توسعه پایدار در دانشگاهها بسیار موثر و اثرگذار میباشد. در نهایت، پیشرفت علمی بدون تحقیق امکان ندارد و علم و تحقیق کلید قطعی پیشرفت کشور است. افراد اهل علم در محیط دانشگاه نیز باید به تولید علم با نگاه مبتکرانه و سازنده بپردازند. دادههای حاضر از نظرات مشارکتکنندگان با یافتهها و مدعاهای پژوهشهای لوزانو10 و همکاران (2015)، تئودورینو (2013)، الشویخات و ابوبکر (2008) و آلینا (2017) همراستا است.
فعالیتهای خدماتی دانشگاهها از دیگر حوزههای اثرگذار در توسعه پایدار کشورها میباشد. همکاری دانشگاه و صنعت میتواند فرایند جدیدی در توسعه کشور به وجود آورد؛ در واقع ایجاد شرکتهای دانشبنیان حاصل این پیوند ارزشمند است. هر چه نقش دانشگاه در توسعه پررنگتر شود؛ در اینصورت موجب علمیتر شدن کارهای اجرایی در سطح کشور خواهد شد. دانشگاه و اساتید دانشگاه باید با مشارکت بیشتر در سطح جامعه نقش پررنگتری در راستای رفع مشکلات جامعه ایفا کنند. قراردادهای تجاری بین دانشگاهها و صنعت تا حد زیادی بستگی به ظرفیت دانشگاه، منابع و فرصتهای ورود به بازار پژوهش دارند که بیشک به طور فزایندهای در در توسعه پایدار کشور نقش حیاتی دارند
لذا در حوزه خدمات دانشگاهها به عنوان کانون مغز متفکر یک جامعه، مهمترین رکن انجام تحقیقات در هر جامعهای هستند. این مراکز با استفاده از شیوههای علمی و نیروی انسانی توانا قادر به بررسی عمیق مسائل و مشکلات و ارائه راهحلهای مناسب و مقتضی زمان هستند. یکی از اصول توسعه پایدار هر کشوری ارتباطات مداوم و مستمر بین دانشگاهها به عنوان مرکز تولید علم و فنآوری و سازمانها و صنایع دولتی و خصوصی به خصوص صنایع تولیدی به عنوان بهرهبرداری از علم و پژوهش است. دانشگاهها و مراکز صنعتی برای بالا بردن بازده خود نیاز به ارتباط ناگسستنی با یکدیگر دارند. مطالعات و تحقیقات بنیادی و کاربردی در جهت رفع نیازهای صنایع و جوامع پیامها و پیوندهای اطمینان بخشی را به مراکز خصوصی و دولتی میدهد که ارایه خدمات کیفی و مطلوب در سایه بهرهگیری از دانش روز و فناوریهای نوین امکانپذیر است. دادههای حاضر از نظرات مشارکتکنندگان با یافتهها و مدعاهای پژوهش آلینا (2017) همراستا است.
فناوریهای نوآورانه حوزه دانشگاهی اثرگذار شناسایی شده بعدی در توسعه پایدار بود. بسیاری از مؤسسات آموزش عالی، از جمله نهادهای تحت مطالعه، ساختارهای خاصی همچون مراکز ابداعات و کانونهای پرورش ابتکارات و یا برنامههای معین ایجاد روحیه ابتکار را بنیان نهادهاند. پرورش ابتکار میتواند باعث ایجاد بنگاههای آغاز کار، که معمولاً به دست یک عضو هیئت علمی و یا دانشجوی تحصیلات تکمیلی به منظور تجاری کردن یک اختراع دانشگاهی انجام شود. این گونه بنگاهها از سوی کانونهای ابتکارات تجاری پشتیبانی میشوند، که امور مدیریت این پشتیبانی از طریق دانشگاه صورت میگیرد. ایفای نقش فعالتر در حوزه پرورش ابتکارات، دانشگاه را به یک شریک مهم در رونق اقتصاد محلی تبدیل کرده است.
یکی از اقداماتی که بسیاری از کشورها در راستای تقویت برنامههای تحقیق و توسعه انجام دادهاند، ایجاد و توسعه مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری است. مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری نه تنها شکافهای موجود بین دانشگاهها و سایر بخشها مانند صنعت، کشاورزی، بهداشت را رفع میکنند، بلکه روند انتقال فناوری و دانش را نیز تسهیل میکنند؛ بهعبارت دیگر، پارکهای علم و فناوری تسریعکننده روند رشد و توسعه اقتصادی دانشمحور نیز، هستند. پارکهاى علم و فناورى بهعنوان واحدهای تحقیق و توسعه، میتوانند در کاهش بیکاری بهخصوص بیکاری جوانان تحصیلکرده در کشور نقش مؤثری ایفا کنند. با توجه به اینکه مسأله بیکاری یکی از چالشهای اساسی کشور است، این نقش حائز اهمیت زیادی است. پارکهای علم و فناوری، در ایجاد و توسعه مؤسسات فناوری و مراکز تحقیقات حرفهای نقشی اساسی دارند؛ ضمن آن که امکان برقراری ارتباط و همکاری فنی با مجموعههای مکمل بنگاهها مانند شرکتهای خدمات مهندسی، مؤسسات طراحی و مهندسی و مراکز تحقیقات حرفهای را آسان کرده، پیوند صحیح و مناسب برای تأمین منابع و نیازهای گروهی متناسب با فعالیتهای تحقیق و توسعه را فراهم میکنند. دانشگاهها باید مستقل و تلاشگر در ایجاد نوآوری و خلاقیت، نواندیش، نوآفرین، کارآفرین، کیفیتگستر، تأمینکننده نیازهای علمی روز کشور و رضایتمندی جامعه باشند. دادههای حاضر از نظرات مشارکتکنندگان با یافتهها و مدعاهای پژوهش آلینا (2017)، مکی آل آقا (1386) و صادقی و همکاران (1389) همراستا است.
یکی از ابعاد مهم توسعه ملی، توسعه و باروری فرهنگ حاکم بر جامعه است، چرا که پیش شرط هر گونه توسعهای، توسعه فرهنگی میباشد و باید فرهنگ را محور همه برنامههای توسعه قرار داد. تربیت فرهنگی باید جز اهداف و سرفصلهای برنامه درسی و آموزشی آموزش عالی باشد. لذا فرهنگسازی دانشگاهها نیز در توسعه پایدار نقش اساسی دارد.
اساس و زیربنای برنامههای فرهنگی دانشگاه باید از خود دانشگاه و دانشجویان سرچشمه بگیرد و در صورت تحقق این موضوع، چشمانداز کار روشن است. باید توجه داشته باشیم این موضوع که دانشگاه مرجع است؛ یعنی باید در لایههای مختلف اجتماعی اثرگذار باشد و اگر دانشگاه به درستی وارد این مقوله شود، میتواند بخش قابلتوجهی از دغدغههای فرهنگی خود و جامعه را برطرف کند. دانشگاه مکانی است که در آن به موازات توسعه علم، ارزشهای اسلامی، رفتاری و انسانی هم ترویج شود، به گونهای که یک فارغالتحصیل دانشگاه هم در حوزه تحصیلی خود سرآمد باشد و هم متخلق به ارزشهای اخلاقی و اسلامی باشد. دانشگاهها در دوره جدید خود، تلاش کردند برنامههای فرهنگی را از محدوده صرفاً دانشجویی به عرصه استادان و کارکنان نیز گسترش دهد.
نیستانی و رامشگر (1392) نیز بیان کردند، توسعه فرهنگی، یکی از اساسیترین ابعاد توسعه و زیربنای توسعه اقتصادی و اجتماعی است. به عبارت دیگر، یکی از پیش شرطهای ضروری برای توسعه یک کشور، حاکمیت نگرش علمی بر فرهنگ جامعه است و دانشگاه از عمدهترین مراکزی است که قادر است چنین نگرشی را در جامعه منتقل کند.
رئوفی (1374) نیز معتقد است از جمله مواردی که آموزش و پرورش به خصوص آموزش عالی میتواند به توسعه فرهنگی کمک کند و در توسعه فرهنگی موثر باشد، حاکم شدن نگرش علمی هر فرهنگ جامعه، فرهنگپذیری، نظمپذیری جمعی، مسئولیتپذیری و خردگرایی مثبت است (رئوفی 26:1374).
آخرین حوزه اثرگذار دانشگاهی شناسایی شده از مصاحبه با مصاحبهشوندگان حوزه مدیریت بود. نقش مسئولان دانشگاه در قالب تکریم دانشگاهیان و فرهنگ بهرهوری و همچنین رعایت مکارم اخلاقی به عنوان الگوهای مدیریتی در دانشگاه میتواند فضای فرهنگی هر یک از دانشگاهها را تحت تأثیر خود قرار دهد. تجربه نشان داده است در هر دانشگاه که مدیران آن به مقولههای فرهنگی و اجتماعی بیشتر اهتمام میورزند فضای اخلاقی و فرهنگی بهتری حاکم است و ناهنجاریها کمتر به دانشگاه راه مییابد.
در نهایت مدیریت شایسته در تخصیص امکانات و استفاده از پتانسیلها و دانش علمی (شایستهسالاری)، هدایت تلاشهای توسعه پایدار در جامعه، تدوین و طراحی استراتژیها و برنامههای راهبردی برای توسعه پایدار، تلفیق اهداف توسعه پایدار در برنامههای راهبردی و عملیاتی حوزههای مختلف دانشگاه از دیگر نقشهای دانشگاه در جهت توسعه پایدار میباشد.
یاداشتها
منابع
1. جعفریمنش، انسیه و حسین شعبانعلی فمی (1393)، نقش دانشگاه در آموزش محیط زیست و توسعه پایدار، سومین کنفرانس برنامهریزی و مدیریت محیط زیست، تهران، دانشگاه تهران.
2. راد، ابراهیم؛ فقیهی، علیرضا، ناطقی، فائزه؛ معینیکیا، مهدی (1396). طراحی چارچوبی برای شناسایی و دستهبندی مؤلفههای آموزش عالی پایدار در ایران، آموزش محیط زیست و توسعه پایدار، دوره 6، شماره 1.
3. رئوفی، محمود (11374). دانشگاه و توسعه فرهنگی، پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره 2، صص 106-79.
4. سلطانی، امید (1390)، ارزیابی رابطه برنامهریزی راهبردی با انعطافپذیری موسسات آموزش عالی مطالعه موردی دانشگاه شهید بهشتی، پایاننامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
5. شریفزاده، فتاح و الوانی، مهدی و رضایی منش، بهروز و مختاریانپور، مجید (1392)، موانع اجرای سیاستهای فرهنگی کشور طی برنامههای اول تا چهارم توسعه: بررسی تجربیات مدیران فرهنگی، اندیشه مدیریت راهبردی، سال هفتم، شماره اول، پیاپی 13، صص 33-77.
6. صادقی، عباس؛ انوری، صدور (1389). نقش دانشگاه و پژوهش دانشگاهی در فرآيند توسعه، مجموعه مقالات آموزش عالی و توسعه 37 . 3202 ،پايدار، مؤسسه پژوهش و برنامهريزی آموزش، انجمن آموزش عالی ايران، جلد اول، تهران
7. صدیقی خویدک محمدمهدی، خانی بتول(1394) « بررسی نقش آموزش در توسعه پایدار ایران» شانزدهمین کنفرانس آموزش فیزیک ایران.
8. غنچی، مستانه؛ حسینی، سید محمود و حجازی، یوسف، (1391)."شناسایی و رتبهبندی مولفههای تبیین کنندهی کیفیت تدریس از دیدگاه اساتید پردیسهای کشاورزی دانشگاه تهران" مجله پژوهش ترویج و آموزش کشاورزی،سال5،شماره3،پیاپی19، صص 40-3.
9. فراستخواه، مقصود، (1392)، نقد مدل سیاستگذاری آموزش عالی در ایران، ماهنامه علوم اجتماعی، سال هفدهم، شماره 69 ،پیاپی(15)، صص 89-69.
10. قادری، حیدر (1390)، ارزیابی کیفیت برنامه درسی رشته علوم تربیتی (گرایش مدیریت و برنامهریزی آموزشی) از نظر اعضاء هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه کاشان، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامهریزی درسی، دانشگاه کاشان.
11. قاضی نوری، سروش و کاظمی، حمید و روشنی، سعید و ردائی، نیلوفر، (1394)، بررسی اهداف و ابزارهای سیاستی در اسناد مرتبط با علم و فناوری، فصلنامه سیاست علم و فناوری، سال هفتم، شماره 3، صص 86-71.
12. قورچيان، نادرقلي(1383). دانشگاهها به مثابه الگوي توسعه پايدار، مجموعه مقالات آموزش عالي و توسعه پايدار،موسسه پژوهش و برنامهريزي آموزش عالي، جلد دوم، تهران، ص62 -69.
13. کرمی، مرتضی و بهمنآبادی، سمیه و اسماعیلی، آرزو (1391)، ساختار تصمیمگیری مطلوب در طراحی برنامه درسی آموزش عالی: دیدگاه اعضای هیأت علمی و متخصصان برنامه درسی، پژوهش در برنامهریزی درسی، سال نهم، دورة دوم، شمارة 7 (پیاپی 43 )، صص92-104.
14. كميسيون ملي يونسكو- ايران، آموزش 2030، به سوي آموزش و يادگيري مادامالعمر با كيفيت، برابر و فراگير براي همه «چارچوب عمل ملي آموزش 2030 جمهوري اسلامي ايران، 1395»، تهران.
15. گلدسته، اکبر و ابوالقاسمی، محمود و فراستخواه، مقصود و فتحی واجارگاه، کوروش (1394). بررسی مقایسهای عوامل مؤثر بر جذب دانشجو توسط خرده نظام آموزش عالی غیرانتفاعی کشور در افق چشم انداز 1404 ، فصلنامه سیاست علم وفناوری، سال هفتم، شماره 4، صص 98- 81.
16. مکی آل آقا، بدیع الزمان (1386). نقش دانشگاه در توسعه کارآفرینی، اندیشه های تازه در علوم تربیتی، شماره ۴ (پیاپی ۸).
17. نیستانی، محمدرضا؛ رامشگر، ریحانه (1392). نقش فعاليت های فرهنگی دانشگاهها در توسعة فرهنگی جامعه، فصلنامه مهندسی فرهنگی، سال هشتم، شماره 76، صص 169-146.
18. يمنيدوزي سرخابي، محمد و تركزاده (1388)، جعفر، بررسي وضعيت برنامهريزي توسعة دانشگاههاي دولتي در ايران، فصلنامة انجمن آموزش عالي ايران، سال اول، شماره 4 ، صص1-19.
19. Davidson, C.L. et al. (2010), Preparing future engineers for challenges of the 21st Century: Sustainable engineers, Journal of Cleaner Production, Elsevier, 18.
20. Halbse peter. (2014). Multi-versity and university, what difference does it make? Journal of Golloquia, vol.l.pp2-16.
21. Jakhar, S. K. (2017). Stakeholder engagement and environmental practice adoption: the mediating role of process management practices. Sustainable Development, 25(1), 92–110. https://doi.org/10.1002/sd.1644.
22. Lozano, R.; K. Ceulemans, M. Alonso-Almeida, D. Huisingh, F.J. Lozano, T. Waas & J. Hugé (2015). “A Review of Commitment and Implementation of Sustainable Development in Higher Education: Results from a Worldwide Survey”. Journal of Cleaner Production, 108: 1-18.
23. Popescu, R.I., Corbos R.A.(2017), “The University as a Regional Development Catalyst: Frameworks to Assess the Contribution of Higher Education to Regional Development, Vol. 6, Issue 3
24. Roshan, A. R., ZAmani, A.& Ebrahi-mi,S.(2014).Sustainable development, ben-efit the triad and Higher Education. In. Pro-ceedings of the Second Conference on Higher Education and Sustainable Devel-opment,681-702. Tehran: Institute for Re-search and Planning in Higher Education. [In Persian]
25. ,.Schek, S.( 2007).” Sustainability in Higher Education” . Doctoral Dissertation, Stony Brook University
26. Seers, D. (1969)."The Meaning of Development". International Development Review. Vol.11 No.1. PP.3-4.
27. Wals, A. E. J., & Jickling, B. (2002). Sustainability in higher education: From doublethink and newspeak to critical thinking and meaningful learning. International Journal of Sustainability in Higher Education, Vol.3 No.3, 221-232. doi:10.1108/14676370210434688
28. Wakkee, Ingrid & van der Sijde, Peter & Vaupell, Christiaan & Ghuman, Karminder, 2019. "The university's role in sustainable development: Activating entrepreneurial scholars as agents of change," Technological Forecasting and Social Change, Elsevier, vol. 141(C), pages 195-205.
Abstract
Identifying the Effective Academic Areas on Sustainable Development
The present study was conducted with the aim of studying & extracting the fields & identifying the effective dimensions of the university. This research was descriptive research & was carried out qualitatively. In this research, the data from the interview were analyzed using content analysis technique. In this technique, the raw data derived from spoken messages based on the deduction was categorized & categorized. Participants in the targeted way were selected among sustainable development experts in the field of higher education & were able to achieve data saturation. This study was conducted with the participation of 10 experts. Choosing contributors with the widest variety has increased the credibility of the data. The identified areas were categorized into six main groups, including education, research, services, technological innovation, culture and management, and 80 categories.
Keywords: Higher Education, University, Effective Areas, Sustainable Development
[1] -Roshan
[2] -seers
[3] -Wals & Jickling
[4] -Alt Bakh
[5] -Davidson
[6] -Balderstone
[7] -Halbse
[8] -Dumciuviene
[9] -Anthony Cortes
[10] -Lozano