Sense of Belonging to Neighborhood and its Role in Social Participation (Case study: Tehran, Armenians enclave, A)
Subject Areas : Journal of Iranian Social Development Studieszahra arabi 1 , samira tavosi 2 , Somayyeh Sadat Muosavi 3
1 - Assistant Professor Geography Department, Payam-e Nur University,Tehran
2 - researchers
3 - researchers
Keywords: Tehran Armenians enclave, sense of belonging to neighborhood, participation,
Abstract :
Sense of belonging of people to a neighborhood and their sense of influence on social setting in which they live increase the extent of participation. With increase of sense of belonging to place in people and subsequently their participation, implementing various socioeconomic plans would be of significant success in local societies and this improves level of quality of people life. This paper is descriptive-analytical in nature and is practical in terms of objective. Its statistical population is consisted of 120 people of inhabitant of Armenians neighborhood A, zone 5 of district 7 of Tehran Municipality that are selected through cluster sampling randomly. Data are collected in field and library method and they are analyzed by SPSS software and Kolmogorov-Smirnov inferential test (for determining data normality), Spearman and Pearson correlation (for studying the relation between variables) and multiple regressions for clarifying the impact of independent variables on dependent. Cronbach Alpha statistic (0.987) and content validity method (judgment of experts) are used for determining validity and reliability of data collection tools. Results suggest that among demographic features of inhabitants, age and type of housing in terms of being personal or rented, and social features of neighborhood, i.e. participation, understanding and neighborhood efficiency have a significant, positive and strong relation with sense of belonging to neighborhood. Similarly, sense of belonging to neighborhood has great impact on inhabitants’ social participation (volunteer preparation, collective work and collaboration with local institutions).
_||_
حس تعلق محلهای و نقش آن در مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه: تهران، محله ارامنه الف)
چکیده
احساس تعلق و عضویت افراد در محله و احساس تأثيرگذاري و نفوذ آنها بر محيط اجتماعي كه در آن زندگي ميكنند، ميزان مشاركت را افزايش خواهد داد. در واقع با افزایش احساس تعلق مکانی در افراد و به دنبال آن مشارکت؛ اجرای برنامههای مختلف اجتماعی، اقتصادی در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه خواهد شد و سطح کیفیت زندگی افراد بهبود مییابد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش حس تعلق محلهای در میزان مشارکت افراد، از لحاظ ماهیت، توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری آن را 120 نفر از ساکنین محله ارامنه الف، ناحیه 5، منطقه هفت شهرداریتهران، تشکیل میدهند، که از طریق نمونهگیری خوشهای بصورت تصادفی انتخاب شدهاند. دادهها به صورت میدانی و کتابخانهای جمعآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمونهای استنباطی کلموگراف- اسمیرنوف یا KS (جهت تعیین نرمالیت دادهها)، آزمون همبستگی اسپیرمن و پیرسون (برای بررسی رابطه بین متغیرها)، و رگرسیون چندگانه برای تبیین اثرگذاری متغیرهای مستقل بر وابسته، تحلیل شدهاند. در راستای پایایی و روایی ابزار جمعآوری دادهها از آماره آلفای کرونباخ (987/0) و روش اعتبار محتوا (قضاوت داوران و متخصصین) استفاده شده است. نتایج حاصل از یافتههای پژوهش بیانگر آن است که؛ از خصوصیات دموگرافیک ساکنین، سن و نوع مسکن ساکنین از لحاظ شخصی و استیجاری بودن، و از خصوصیات اجتماعی محله به ترتیب؛ مشارکت، شناخت، و بهرهوری محلهای با حس تعلق محلهای آنها ارتباطی معنادار، مثبت و قوی دارند. حستعلق محلهای بر مشارکت اجتماعی ساکنین (آمادگی داوطلبانه، کار گروهی و همکاری با نهادهای محلهای) تأثیر بسیار زیادی دارد.
واژههای کلیدی: حس تعلق محلهای، مشارکت، محله ارامنه تهران.
مقدمه
در جریان گذر از مفهوم سنتی برنامهریزی شهری، مفاهیم جدیدی شکل گرفته که ماهیتا از تبار علومی چون جامعهشناسی و حتی روانشناسی است و بدینسان معنی میان رشتهای برنامهریزی شهری را سبب کرده است (خاکپور و همکاران، 1388: 64). که از جمله آنها میتوان به سرمایههای اجتماعی، حس تعلق مکانی و مشارکت اشاره نمود، به طوری که امروزه پيگيري رویكردهاي مبتني بر افزايش ميزان سرمايه اجتماعي در جوامع و همچنين استفاده از آن در سطوح مختلف فعالیتهای برنامهریزی و طراحي شهری به عنوان یک راهحل موثر در کاهش هزینههای اجتماعي و در نتیجه ارتقاي كفيت زندگي شهري شناخته میشود (داداپور، 1391: 32). دلبستگی به مکان زندگی و احساس تعلق به آن در افراد، این انگیزه و احساس مسئولیت را ایجاد میکند که جهت بهبود همهجانبه محیط سکونت تلاش نمایند؛ از این رو احساستعلق مکانی و به دنبال آن مشارکت میتواند اجرای برنامههای مختلف اجتماعی و اقتصادی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیری همراه کند و کیفیت زندگی را بهبود بخشد (امیرکافی و فتحی، 1390: 2). چرا که از مهمترين عواملي است كه به تداوم حيات بشر كمك كرده و همكاري و مشاركت ميان انسانها را موجب میشود (طوسی، 1370: 5). این جمله که: «مشارکت در جمع روی میدهد و بازتاب مییابد» (فرجیمولائی و همکاران، 1392: 6)، نشاندهنده این امر است که، مفهوم شهروندی نقطه اتصال و اشتراکِ مشارکت اجتماعی و سیاسی به شمار میرود (قلیپور، 1380: 144). بنابراین مشارکت شهروندان، مستلزم ایجاد تغییراتی در حالات ذهنی و روانی آحاد جامعه و همچنین در تمایلات، نگرشها و تعهدات آنان است که منجر به احقاق حقوق مسئولیتپذیری در آنها گردیده و با توزیع قدرت در جامعه، فعالیتهای ارادی و داوطلبانه شهروندان را در جهت پیشرفت و توسعه پایدار اجتماعی جامعه سامان میبخشد (الماسی، 1392: 6).
در فرآیند برنامهریزی مدلهای پیشین توسعه، درکی صحیح از مسائل فرهنگی و اجتماعی وجود نداشت و برنامهریزی در موقعیتهای محلی با فهم دقیقی از توسعه اجتماعی- فرهنگی همراه نبود (ازکیا، 1387: 2). توجه به این مهم باعث شد که بیشتر شکستهای طرحهای توسعه به فقدان مشارکت مردم در فرآیند طراحی و احرای این طرحها نسبت داده شود (جمشیدیها و همکاران، 1393: 2؛ برگرفته از زاکس، 1377: 16). از این رو در بسیاری از منابع بررسی مسائل توسعهای جوامع جهان سوم چنین آمده است که: «توسعهملي در كشورهاي جهانسوم بيش از هر چيز به مشاركت فعال و وفاق اجتماعي مؤثر افراد جامعه وابسته است». این درحالی است که فقدان اين مشاركت و وفاق اجتماعي، زمينه برخورد، اختلاف و تضاد در ميان عملكرد بخشهاي مختلف (خصوصي و عمومي) جامعه را فراهم ميآورد و بخش اعظم منابع كمياب كشور صرف مقابله با عوارض نامطلوب حاصل از اين برخوردها ميگردد. از اين رو نگرش برنامهريزان و خطمشي تدوينكنندگان در آستانه ورود به قرن بيستويكم بايد معطوف به افزايش نقش مشاركتهاي مردمي در فرآيند توسعه و به ويژه در زمينههاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي باشد (انصاری، 1375). در این ارتباط براي اينكه افراد در سطح محلات شهری مشاركت كنند و ميزان مشاركت آنها نیز افزايش يابد، باید حس تعلق به محله در بین آنها افزایش یابد. زیرا احساس تعلق و عضويت فرد در محله و احساس تأثيرگذاري و نفوذ بر محيط اجتماعي كه در آن زندگي ميكنند، ميزان مشاركت اجتماعی آنها را افزايش میدهد. پس براي افزایش ميزان مشاركت مردم در سطح محله و به تبع افزایش سهم آنها در مديريت محله؛ باید حس تعلق و دلبستگي نسبت به محله در افراد ایجاد شده و هویتی واحد برای محله قائل باشند (نادری و همکاران، 1393: 8). زیرا هنگامی كه حس تعلق اجتماعي فرد به منطقه سكونتش از دست میرود، به آن مكان اهميت چندانی نداده و حتی ممکن است آن منطقه را نیز ترك کند که در این صورت رابطه دوطرفه بين فرد و جامعه از بين ميرود. در واقع با كاهش حس تعلق، روحية منفعتطلبي شخص تقويت شده و فرد فقط به منافع شخصي خود ميانديشد (ناطقپور، 1383). چنين وضعيتي به تدريج، آشفتگي و از هم گسيختگي اجتماعي را به دنبال آورده و باعث ميشود تا جامعه شرايط توسعه و توسعهيافتگي را در خود به وجود نياورد (مبارکی و صلاحی، 1392: 278). با توجه به مباحث مطرح شده، هدف پیشروی پژوهش حاضر تحلیل نقش حس تعلق محلهای در میزان مشارکت ساکنین محله ارامنه الف (منطقه 7 تهران) میباشد و در راستای این هدف، سوألات پژوهش به صورت ذیل مطرح میشوند:
آیا بین حس تعلق محلهای و خصوصیات دموگرافیک پاسخگویان رابطه وجود دارد؟
آیا بین حس تعلق محلهای و خصوصیات اجتماعی محله ارامنه الف ارتباط وجود دارد؟
حس تعلق محلهای تا چه حد بر جلب مشارکت اجتماعی ساکنان محله ارامنه الف تاثیر دارد؟
ادبیات و چارچوب نظری پژوهش
یکي از مهمترین عناصر محله، به عنوان واحد ساختار بخش، نظمدهنده و نماد دهنده جامعه شهري، هویت و تعلق مکاني است. احساس تعلق فرآیندي است كه طي آن احساسمسئولیت افزایش ميیابد و به دنبال آن مشاركت تحقق ميپذیرد (ناطق پور، 1383).
حس تعلق محلّهاي عبارت است از نوعي حس يكپارچگي با ساير اعضاي اجتماع كه مفهوم ذهني محلّه بر آن بنا شده است؛ به عبارت ديگر، صرف همجواري باعث ايجاد محله نميشود، بلكه محله اضافه بر موقعيت مكاني، بر مباني احساسعضويت، تاثيرگذاري، برآوردهسازي نيازها و پيوستهاي عاطفي شكل ميگيرد و به بيان دقيقتر هر محله داراي هويت است (نادری و همکاران، 1393: 8). حس تعلق، انگيزشي دروني براي هويت افراد در موقعيتهاي اجتماعي گوناگون و نشاندهندة وفاداري آنها به رفتاري ثابت است كه با انتظارات ديگران از آن موقعيت تطابق دارد و باعث سازگاري فرد با موقعيت اجتماعي ميشود. اين انگيزش از سويي، به اعمال قبلي افراد و از سوي ديگر، به ارزيابي آنان از نتايج آن نوع رفتار مربوط ميشود. به بيان ديگر تعلق، بر داشتن تجربة مشترك، آرزوها، ارزشها و هنجارها و روابط ايمن و مطمئن دلالت دارد (اورت1، 2009).
با توجه به اهميت بعد مكاني و محلي تعلق، فضايكالبدي نيز مانند تعاملاتاجتماعي از شاخصهاي اساسي حس تعلق است. اين حس به مكان و اجتماع محلهاي، هم در محلههاي سنتي و هم در محلههاي مدرن وجود دارد (مبارکی و صلاحی، 1392: 277- 276). احساس تعلق و دلبستگی به مکان، سطح بالاتری از حس مکان است که در هر موقعیت و فضا به منظور بهرهمندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش تعیینکنندهای مییابد (پیربابائی و سجادزاده، 1390: 4).
مکان علاوه بر بعد مادی، از بعد غیرمادی نیز برخوردار بوده و احساساتی در ساکنان خود ایجاد میکند به واسطه این احساسات، نوعی تعلق به مکان در افراد ایجاد شده که منجر به شکلگیری هویت مکانی میشود که همگام با برنامهریزی در سطح محلات شهری مطرح است. این حس تعلق مکانی بر مشارکت و سرمایه اجتماعی تاثیر میگذارد (رهنما و رضوی، 1391: 29). شرايط هويتمندي يک محله، تعلق مكاني ساكنان محله به محيط زندگي، خاطرات جمعي از محله و موضوعاتي از قبيل حس آسايش، امنيت، آرامش، خودماني بودن، حس تعلق به مكان و امكان ايجاد تعاملات اجتماعي ميان ساكنان است (قاسمی، 1383: 128- 127).
تعلق مكاني يا تعلق اجتماع محلي به دلبستگي2 افراد به مكانها و محلهها و محلزندگي اشاره دارد كه موجب افزايش سلامت رواني و احساس هويت و كاهش رفتارهاي انحرافي افراد در محله ميشود (بستن3، 2010).
لینچ4، اعتقاد دارد که حس مکان عاملی است که میان انسان و مکان ارتباط برقرار میکند و وحدت به وجود میآورد، در نتیجه مکان دارای سلسلهمراتبی از بیتفاوتی نسبت به مکان تا فداکاری نسبت به مکان است. در مجموع حس مکان به معنای ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباطی درونی با محیط قرار میدهد، به طوری که فهم و احساس فرد با زمینه معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه میشود. این حس عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص میگردد. حس مکان علاوه بر این که موجب احساس راحتی از یک محیط میشود، از مفاهیم فرهنگی مورد نظر مردم، روابطاجتماعی و فرهنگی جامعه در یک مکان مشخص حمایت کرده و باعث یادآوری تجارب گذشته و دستیابی به هویت برای افراد میشود (فلاحت، 1385: 57).
بروکاتو5، معتقد است که عوامل محیطی، کیفیت و سطح رضایت از خدمات در میزان تعلق مکانی افراد تاثیرگذار است (بروکاتو، 2006).
روانشناسي محيطي نشان داده است تعلق مكاني نيز يكي از منابع هويت است (هونگ6، 2005). از نظر جامعهشناسي، تعلق، عضويت در گروههاست. این تعریف بر ابعاد رفتاري مفهوم حس تعلق، از قبيل مشاركت و درگيري فرد در گروه دلالت دارد .اين ارجاعات رفتاري نيز نشانههاي فيزيكي تعلق است. از نظر معنوي نيز تعلق، رابطة احساسي و متافيزيكي خاصي را به يك فرد يا مكان نشان ميدهد (ناطق پور، 1383).
از نظر مک میلان و چاویس، دلايل اهميّت احساس تعلّق محلّهاي بر فرآيندهاي مشاركت محلّهاي از رهگذر چهار مؤلفه قابل بررسي است، اين چهار مولفه عبارتند از 1- احساسعضويت، 2- تأثيرگذاري، 3- برآوردهسازي نيازها و 4- پيوستهايعاطفی. اين چهار مؤلّفه و ارتباط آنها با مشاركت محلّهاي به شرح زير تعريف ميشوند.
- عضویت؛ در اولين قدم اگر فردي احساس عضويت و پيوستگي با اجتماع محلّهاي داشته باشد و سرنوشت و شرايط زندگي خود را در گسترة محلّهاي كه در آن عضويّت دارد، ارزيابي و درک كند، احتمال مشاركت بيشتري در كنشهای جمعي محلّه خواهد داشت.
- تأثیرگذاری؛ به صورت مشخّص اگر افراد احساس نفوذ و تأثيرگذاري بيشتري بر محلّة خود داشته باشند و كنش خود و هزينه و زماني را كه صرف مشاركت در كارهاي محلّه ميكنند، مثمرثمر ارزيابي كنند، احتمال همراهي فعّال آنها در طرحها و برنامههايي كه براي توسعة محله آنها ارائه شده است، به شكل چشمگيري افزايش پيدا ميكند.
- تحققنیازها؛ هنگامي كه اعضاي محلّه به شكل روشني به اين نتيجه برسند كه بخشي از نيازهاي محلّهاي آنها در محله قابل دسترسي است، تمايل بيشتري به تهية آنها از محله خواهند داشت. اين امر، بخشي از ارتباطات اجتماعي را دامن ميزند و رفته رفته تقويت ميكند. تقويت ارتباطات اجتماعي خود زمينة بروز و شكلگيري فرآيندهاي مشاركتي را به دنبال دارد.
- پيوندهاي عاطفي؛ پيوندهاي عاطفي به سادهترين شكل ممكن بيان ميدارد كه اگر فردي محلّهاي را كه در آن زندگي ميكند، به لحاظ عاطفي دوست داشته باشد، احتمال اين كه آمادگي بيشتري براي مشاركت در كارهاي محلّه داشته باشد، افزايش پيدا ميكند (نادری و همکاران، 1383: 11- 10).
يكي از فاكتورهاي مهم و كليدي در توسعه محلهاي توجه به مشارکت مردم در فرآیند توسعه است. اما مقولات زيادي در امر مشاركت و درگير شدن در فرآيند توسعه محلي تأثير گذارند كه هر كدام با توجه به شرايط و زمينههاي مختلف اجتماعي و فرهنگي عمل ميكنند. مشاركت شهروندي ساكنان محلهها در طرحهاي توسعه محلهاي ميتواند تابعي از حس تعلقي باشد كه ساكنان محلهها، به محله خود دارند (نادری و همکاران، 1393: 8). برنامه توسعه سازمان ملل7 و بانک جهانی، مشارکت را وسیلهای برای رشد آگاهیهای اجتماعی و تشویق در فعالیتهای محلی میدانند و معتقدند که ساختار تصمیمگیری محلی باید مداخله مردم را در موضوعاتی که مستقیما با نیازهای آنان مرتبط است، تشویق و تسهیل کند (دارابی، 1387: 754).
مشارکت در واقع نوعی رفتار اجتماعی، مبتنی بر اعتقاد و منافع شخصی یا گروهی، و میزان دخالت اعضای نظام در فرآیند تصمیمگیری است. در حقیقت جوهر مشارکت، منابع مشترک گروه در جامعه و منافع مشترک فرد در گروه است (لهسایی زاده، 1383). مشاركت اجتماعي عبارت است از آن دسته فعاليتهاي ارادي كه از طريق آنها اعضاي يك جامعه، در امور محله، شهر و روستا شركت كرده و به صورت مستقيم يا غيرمستقيم در شكل دادن به حيات اجتماعي مشاركت دارند (محسني تبريزي، 1369: 108). مشارکت اجتماعی در محله تابع عوامل متعددی است که حس تعلق محلهای یکی از آنهاست (نادری و همکاران، 1393: 13).
بنياديترين انديشه زيرساز مشاركت، پذيرش اصل برابري مردم است و هدف از آن، همفكري، همكاري و تشريكمساعي افراد در جهت بهبود كميت و كيفيت زندگي در تمامي زمينههاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي است. مشاركت در فراگرد توانمندسازي افراد جامعه، بر سه ارزش بنيادي سهيم كردن مردم در قدرت، راه دادن مردم به نظارت بر سرنوشت خويش، و باز گشودن فرصتهاي پيشرفت به روي مردم تأكيد دارد (طوسي، 1370: 5).
به عقيده لرنر، جامعه جديد، جامعه مشاركتي است و فراگرد نوسازي، حركت از جامعه سنتي به جامعه مشاركتي ميباشد (غفاري و نيازي، 1386: 50). هانتينگتون نیز معتقد است كه توسعه و مشاركت نيازمند شكلگيري شخصيت و انسان نوگرا ميباشد (هانتينگتون، 1370: 54).
گائوتري8، جهت ايجاد بسترسازيهاي مناسب براي مشاركت مردم، حداقل چهار شرط عمده را لازم ميداند. اين شروط عبارتاند از: ايدئولوژي مشاركت (بعد هنجاري)، نهادهاي مشاركتي (بعد سازماني)، اطلاعات كافي و امكانات مادي و تخصصي لازم. وجود اين شروط به عقيده گائوتري، به نهادينه كردن و تثبيت فرآيند مشاركت در جامعه منجر ميشود (پناهي، 1383: 76- 75).
سيلز9، از منظر روانشناختي- اجتماعي در پي بيان عوامل تأثيرگذار بر مشاركت است. به نظر وي، افراد در بطن نيروهاياجتماعي (منزلت، تعليم، تربيت، مذهب و...)، محاط شدهاند. سيلز معتقد است كه سه دسته متغير نيروهاي اجتماعي، تفاوتهاي شخصيتي و محيطهاي اجتماعي به شدت با هم مرتبط و به يكديگر آميخته شدهاند و هر تغييري در هر يك از آنها، مشاركت را كاهش يا افزايش ميدهد، لذا اگر تحليلي صرفا مبتني بر يكي از آنها باشد، گمراه كننده و ناقص است (محسني تبريزي، 1369: 12).
از ديدگاه روانشناسان اجتماعي مشاركت افراد در جامعه، برآيند ارتباط متقابل عوامل اجتماعي و روانشناختي ميباشد (محسنی تبریزی، 1375: 97).
كولين، جامعهشناس توسعهگرا، توسعه را برآمده از ساختار اجتماع ميداند، وي بر آمادگي ذهني و وجود انگيزههاي شخصي براي تحقق مشاركت و توسعه تأكيد ميورزد. مشاركت مؤثر مستلزم وجود انگيزههاي شخصي است. به عبارتي مشاركت، قبل از اينكه نمود عيني بيابد، پديدهاي ذهني است كه بايد آن را در افكار، عقايد، رفتار و فرهنگ مردم جستجو كرد. براي درونيسازي فرهنگ مشاركت، بايد بسياري از قالبهاي پيشساخته ذهني را دگرگون ساخت و اين امر بدون كار فرهنگي ميسر نميشود (وطني، 1386: 32).
مطالعات تجربي در شهرها و مکانهای مختلف و همچنین موضوعات متفاوت نشان ميدهد كه بین حس تعلق محلهای و مشارکت ارتباط وجود دارد و با تقویت این ارتباط میتوان به توسعه در سطح شهر و محله دست یافت. در زیر به بعضی از این مطالعات و نتایج آنها اشاره میشود.
يافتههاي پژوهش نوروزی و بختیاری (1388)، تحت عنوان مشارکت اجتماعی و عوامل موثر بر آن، حاكي از ميزان مشاركت اجتماعي- سياسي متوسط به پايين در شهرستان خدابنده است. همچنين همبستگي معنيدار، در سطح اطمينان 99 درصد، بين متغيرهاي مستقل (سن، جنسيت، طبقهاجتماعي، محلسكونت، عامگرايي، آيندهنگر ي، بيگانگي اجتماعی- سياسي، اعتماد، ساختار خانواده، تعليم و تربيت، رسانههاي گروهي، تقديرگرايي) با متغير وابسته (مشاركت اجتماعي- سياسي)، برقرار است.
مفرح (1389)، در پژوهشی به شناسایی نقش مشارکت اجتماعی در ارتقاء حس هویت و تعلق اجتماعی شهروندان در محله پرداخته است. ابعاد جامعهشناختی تعلق اجتماعی شهروندان و عوامل اجتماعی موثر (پیوندهای اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکتاجتماعی، همبستگی و انسجام محلهای) بر ارتقاء حس هویت و تعلق اجتماعی را در راستای مشارکت شهروندان در محله، با نگاهی به ساختار محله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهنده تأثیرگذاری بسیار زیاد مشارکت در افزایش حس هویت و تعلق اجتماعی شهروندان در محله مورد مطالعه میباشد به گونهای که معناداری 99% و میزان خطای آماری بسیار پایین تصدیق کننده این مدعا بود.
نتایج تحقیق شماعی و جهانی (1390)، با عنوان بررسی اثرات توسعه عمودی شهر بر هویت محلهای منطقه 7 تهران، نشان میدهد که هویت محلهای در منطقة 7 شهرداری تهران تحت تاثیر بلندمرتبهسازی دچار تغییر و تحولاتی شده است. نمره میانگین شاخصهای میزان مشارکت و روحیة جمعی، حس تعلّق، شناخت مرز محلّه و تعهدپذیری در آپارتماننشینی نسبت به متعارفنشینی کمتر است. افت میزان چنین شاخصهایی به موازات آپارتماننشینی، تائید کننده تنزل هویت محلهای در منطقه 7 تهران خواهد بود.
نتايج پژوهش رهنما و رضوی (1391)، تحت عنوان بررسی تاثیر حس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و مشارکت در محلات شهر مشهد، نشان ميدهد؛ مدل تأثیرگذاری حس تعلق مکانی در افزایش سرمایههای اجتماعی از طریق متغیر واسطهای مشارکت بهتر از بقيه اين روابط را تبيين ميكند، به عبارت دیگر در یک رابطه علی غیرمستقیم، تقویت حستعلق مکانی باعث افزایش مشارکت و افزایش سرمایه اجتماعی میگردد.
مباركي و صلاحي (1392)، در پژوهشي با عنوان كيفيتخدمات شهري، تعهدات شهروندي و حس تعلق اجتماعي، به اين نتيجه رسيدهاند كه بين عملكرد شهرداري و تعهدات شهروندي رابطه مثبت و معنيداري با تعلق اجتماعي دارد كه كنترل اجتماعيغيررسمي محلههاي شهري را افزايش و انحرافات اجتماعي محلي را كاهش ميدهد.
یافتههای پژوهش نادری و همکاران (1393)، تحت عنوان بررسی حس تعلق محلّهای و نقش آن در مشاركت اجتماعی (نمونه موردی: محله نعمتآباد) نشان میدهد که بین حس تعلق محلهای و آمادگی برای مشارکت رابطه وجود دارد. همبستگی بین این دو متغیر در جهت مثبت بوده و با افزایش حس تعلق محلهای بر آمادگی برای مشارکت افزوده میشود.
جمشیدیها و همکاران (1393)، در پژوهش خود تحت عنوان بررسی نقش احساس تعلّق محلّهای در افزایش مشاركتاجتماعی (مورد مطالعه: محله قزلقلعه تهران)، به این نتیجه دست یافتند که بین میزان هزینههاي زندگي خانوارها، نوعشغل، تعداد سالهاي سکونت افراد در محله و حس تعلق محلهايشان نسبت به محله رابطه معناداري وجود دارد، درحالي كه بین وضعیت مسکن، جنسیت، سن، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل و حس تعلق محلهاي رابطه معناداري وجود ندارد.
ویلکینسون10 (2007)، در پژوهش خود با عنوان پیوندهای اجتماعی محلهای و تمایل به مداخله با استفاده از روش کیفی و مصاحبههای عمیق از 159 نمونه از افراد ساکنان محلهای در شهر نیویورک به بررسی این دو مفهوم پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داد که پیوندهای اجتماعی بین ساکنان محلات بیشتر از حمایت و کنترل اجتماعی رو به تحلیل است که پیامدهای منفی را در سطح محلات موجب میشود.
روششناسی پژوهش
پژوهش حاضر در دسته مطالعات کمی قرار دارد و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی و همبستگی و به لحاظ قابلیت اجرایی داشتن نیز از نوع کاربردی است. دادههای مورد نیاز به دو صورت مطالعه کتابخانهای (استفاده از فیشبرداری، ترجمه و تلخیص متون مرتبط) و پیمایش میدانی (استفاده از پرسشنامه و مصاحبه تکمیلی) گردآوری شدهاند. ابزار گردآوری دادههای پژوهش حاضر پرسشنامه استاندارد شهرداری تهران برای سنجش حس تعلق مکانی شهروندان میباشد که شامل سه دسته سوألات توصیفی و سوألات مربوط به متغیرهای وابسته و متغیر مستقل میباشد که جمعا برابر 29 سوأل بود (جدول 1). سطح تحلیل در این پژوهش، بلوکهای مسکونی محله ارامنه الف (ناحیه 5 از منطقه 7 شهرداری تهران) و واحد تحلیل نیز ساکنین این بلوکها میباشند. بر این اساس جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از ساکنین محله مذکور میباشند که از طریق نمونهگیری خوشهای از بین بلوکها، تعداد 120 نفر مشخص شدند و برای انتخاب آنها و تکمیل پرسشنامههای پژوهش از روش تصادفی ساده استفاده شده است. روش انتخاب اعضاء نمونه به این صورت بود که در محله برای هر بلوک از جنوبیترین و غربیترین نقطه شروع و تعداد کل زنگهای هر بلوک را بر 12 تقسیم کرده تا فاصله نمونهها مشخص شود. جهت آزمون برازش دادههای گردآوری شده و ابزار پرسشنامه، به تعیین روایی از طریق محتوای درونی و قضاوت داوران؛ و تعیین پایائی ابزار اندازهگیری با روش آلفای کرونباخ اقدام شد که مقدار آلفا (با آزمون تعداد 21 آیتم از سوألات اصلی و20 نمونه اولیه در جریان مطالعه راهنما11) برابر با 987/0 به دست آمد که در تحقیقات مربوط به علوم انسانی مقدار رضایتبخشی میباشد. جهت تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از نرم افزار Spss21 و به دو صورت اقدام شد: برای ارائه یافتههای توصیفی پاسخگویان از فراوانی و درصد و میانگین؛ و برای آزمون سوألات پژوهش از آزمونهای استنباطی از جمله کلموگراف- اسمیرنوف12 (جهت تعیین نرمالیت دادهها)، آزمون همبستگی پیرسون (برای بررسی رابطه بین متغیرها)، و آزمون رگرسیون چندگانه برای تبیین اثرگذاری متغیرهای مستقل بر وابسته استفاده شده است.
جدول 1: مشخصات متغیرهای مورد بررسی در پژوهش
گویه | مولفه | متغیر |
جنسیت، سن پاسخگو، وضعیت تاهل، تحصیلات، شغل، هزینه خانوار، مدت زمان اقامت در محله، و نوع مسکن | ویژگیهای توصیفی | سوألات توصیفی |
محله ما جای خوبی برای زندگی است |
برآوردن نیازها |
حس تعلق محلهای |
مردم محله در مورد مسائل محله با هم اتفاق نظر دارند | ||
نیازهای اساسی من در محله وجود دارد و تامین میشود | ||
افراد ساکن محله را میشناسم |
عضویت
| |
وقتی در محله هستم فکر میکنم در خانه خودم هستم | ||
تعداد زیادی از مردم محله مرا میشناسند | ||
این که مردم محله من درباره کارهای من چه فکری میکنند برای من مهم است |
اثرگذاری
| |
میتوانم بر شرایط و محیط محله اثرگذار باشم | ||
مردم میتوانند مشکلات محله را حل کنند | ||
زندگی در این محله را دوست دارم |
پیوندهای احساسی | |
مدت زیاد به سکونت در این محله ادامه میدهم | ||
مردم به کمک کردن به هم محلهایهای خود علاقه دارند | ||
محیط جغرافیایی محله |
شناخت محلهای
|
خصوصیات اجتماعی محله
|
آشنایی با گذشته محله | ||
آشنایی با فعالیت نهادهای محلهای | ||
فضاهای عمومی- تفریحی محله |
بهرهوری محلهای | |
انجام خریدهای روزانه از محله | ||
استفاده از خدمات نهادهای محلی | ||
آماده هستم تا وقت خود را به صورت داوطلبانه برای بهبود شرایط محلهام صرف کنم |
مشارکت محلهای | |
آماده هستم تا با نهادهای محلهای همانند سرای محله و کانونهای محله همکاری داشته باشم | ||
فکر میکنم برای داشتن محلهای بهتر باید با همکاری با دیگران و به صورت جمعی کار کرد |
منبع: نگارندگان، 1392.
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
در جدول 2 وضعیت ویژگیهای توصیفی پاسخگویان با فراوانی و درصد مشخص شده است.
جدول 2: ویژگیهای جمعیتشناختی جامعه مورد مطالعه
ویژگی جمعیتشناختی | نوع ویژگی | فراوانی | درصد |
جنسیت | مرد | 44 | 8/35 |
زد | 76 | 8/61 | |
وضعیت تأهل | مجرد | 30 | 4/24 |
متأهل | 90 | 2/73 | |
گروه سنی | 18- 30 | 20 | 2/16 |
31- 40 | 26 | 1/21 | |
41- 50 | 24 | 5/19 | |
50+ | 50 | 7/40 | |
سطح سواد | دیپلم و زیر دیپلم | 56 | 5/45 |
فوق دیپلم | 45 | 6/36 | |
لیسانس | 17 | 8/13 | |
ارشد و بالاتر | 2 | 1.6 | |
وضعیت شغلی | کارمند | 10 | 1/8 |
خانهدار | 61 | 6/49 | |
بیکار | 12 | 7/9 | |
آزاد | 37 | 1/30 | |
میزان هزینه خانوار | کمتر از یک میلیون | 86 | 70 |
بین 1 تا 5/1 میلیون | 28 | 8/22 | |
بین 1.5 تا 2 میلیون | 4 | 3/3 | |
بیشتر از 2 میلیون | 2 | 6/1 | |
سابقه سکونت | کمتر از 5 سال | 28 | 8/22 |
بین 5 تا 10 سال | 26 | 1/21 | |
بین 11 تا 15 سال | 14 | 4/11 | |
بیشتر از 15 سال | 52 | 3/42 | |
وضعیت مسکن | شخصی | 92 | 8/74 |
استیجاری | 31 | 2/25 |
منبع: یافتههای تحقیق، 1392
یافتههای استنباطی
در این قسمت به ارائه آزمونهای استنباطی از یافتههای پژوهش برای پاسخ به سوألات تحقیق پرداخته شده است. ابتداء با استفاده از آزمون کلموگروف- اسمیرنوف به بررسی توزیع نرمال بودن دادههای در دسترس پرداخته شد و نتایج بدست آمده نشان دهنده کمتر بودن خطای بدست آمده از خطای مجاز (000/0 < 5/0) و عدم وجود توزیع نرمال در دادههای گردآوری شده میباشد؛ بنابراین باید از آزمونهای ناپارامتریک برای پاسخ به سوألات تحقیق استفاده کرد. در سوأل اول به وجود رابطه بین حستعلقمحلهای و خصوصیات دموگرافیک پاسخگویان پرداخته شده است (جدول 3).
جدول 3: ضریب همبستگی اسپیرمن برای رابطه بین حس تعلق محلهای و خصوصیات دموگرافیک پاسخگویان
خصوصیات توصیفی پاسخگویان | ضریب همبستگی اسپیرمن | معناداری |
جنسیت | **837/0 | 000/0 |
تأهل | **753/0 | 000/0 |
گروههای سنی | **950/0 | 000/0 |
سطح سواد | **914/0 | 000/0 |
شغل | **928/0 | 000/0 |
هزینههای خانوار | **885/0 | 000/0 |
سابقه سکونت در محله | **944/0 | 000/0 |
وضعیت مسکن | **758/0 | 000/0 |
p نکته: ** معناداری در سطح 99% یعنی 001/0 < تعداد نمونه برابر با 120 |
منبع: یافتههای تحقیق، 1392
نتایج حاصل از ضریب همبستگی اسپیرمن نشان میدهد که بین خصوصیات دموگرافیک پاسخگویان و شاخص حس تعلق محلهای رابطه همبستگی مستقیم و معناداری وجود دارد و جهت این رابطهها نیز مثبت میباشد. ضرایب بدست آمده نشان میدهند که قویترین رابطه مربوط به گروههای سنی، سابقه سکونت در محله، و گروههای شغلی پاسخگویان میباشد. به این معنا که هر چه سن ساکنان محله و سابقه سکونتشان در محله بیشتر باشد، میزان حستعلق آنها نسبت به محله بیشتر خواهد بود. به طور کلی میزان معناداری بدست آمده برای متغیرهای مورد بررسی نشان دهنده حداقل خطای مجاز (000/0< 001/0) بوده و با اطمینان آماری 99% میتوان چنین اظهار کرد که بین حس تعلق محلهای در محله ارامنه الف تهران و خصوصیات جمعیتشناختی آنها رابطه معناداری وجود دارد.
در قسمت دوم برای پاسخ به سوأل دوم پژوهش، به بررسی رابطه بین حس تعلق محلهای و خصوصیات اجتماعی محلهای ساکنان با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون پرداخته شده است (جدول 4). نکته قابل توجه جمعکردن13 دادههای مربوط به متغیرهای خصوصیات اجتماعی محله و تشکیل شاخصهای واحد شناخت، بهرهوری و مشارکت محلهای است که دارای مقیاس نسبی میباشند.
جدول 4: ضریب همبستگی پیرسون برای رابطه بین حس تعلق محلهای و خصوصیات اجتماعی محلهای
خصوصیات اجتماعی محلهای | ضریب همبستگی پیرسون | معناداری |
شناخت محلهای | **934/0 | 000/0 |
بهرهوری محلهای | **923/0 | 000/0 |
مشارکت محلهای | **972/0 | 000/0 |
p نکته: ** معناداری در سطح 99% یعنی 001/0 < تعداد نمونه برابر با 120 |
منبع: یافتههای تحقیق، 1392
نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که رابطه بین حس تعلق محلهای و شاخصهای سهگانه خصوصیات اجتماعی محلهای یک رابطه همبستگی بسیار قوی میباشد که از حداقل خطای مجاز برخوردار است و این امر نشاندهنده پذیرش 99% این رابطهها میباشد. به عبارت دیگر بیشترین ضریب همبستگی بین حس تعلق محلهای ساکنان به ترتیب مربوط به متغیرهای مشارکت محلهای ساکنان، شناخت محلهای و بهرهوری محلهای میباشد و از آنجایی که این رابطهها بصورت مستقیم، مثبت و معنادار میباشند، با افزایش تغییر در یک متغیر، متغیر دیگر به همان مقدار افزایش خواهد یافت. به طور کلی میزان معناداری بدست آمده برای شاخصهای سهگانه خصوصیات اجتماعی محله نشاندهنده حداقل خطای مجاز (000/0 < 001/0) میباشد که با اطمینان آماری 99% میتوان نتیجه گرفت که بین حس تعلق محلهای در محله ارامنه الف تهران و خصوصیات اجتماعیمحله از نظر ساکنان، رابطه معناداری وجود دارد.
در ادامه با استفاده از آزمون رگرسیون خطی به روش گامبهگام به بررسی اثرات حس تعلق محلهای بر جلب مشارکت اجتماعی ساکنان محله ارامنه الف پرداخته شده است (جدول 4 و 5). محاسبه مدلهای رگرسيوني به روش گامبهگام براي سه متغیر مشارکت اجتماعی ساکنان نشان ميدهد که الگو یا مدل سوم14 با مقدار تبيين واريانس (86/797=F) در حد مناسبي بوده و قابليت تبيين و برازندگی اثرات متغيرهاي مستقل بر متغیر وابسته حس تعلق را مورد تأييد قرار میدهد. بعبارت دیگر نتایج اولیه مدل رگرسیونی نشان میدهد که متغیر پیشبینی کننده حس تعلق محلهای مقدار 97/0 درصد از تغییرات مشارکت اجتماعی ساکنان محله در مدیریت و بهبود وضعیت محله را تبیین میکنند که به دلیل بالا بودن مقدار ضریب تعیین، درصد تغییرات بیشتری از مشارکت اجتماعی مربوط به حس تعلق محلهای میباشد. همچنين آزمون معناداری نشان میدهد که مقدار خطاي استاندارد از سطح مجاز (سطح بحراني 8/0 در احتمالات بيشينه) کمتر بدست آمده است، بنابراين مدل رگرسیونی حاضر قابليت اتکاء براي پيشبينيهای آتي مشارکت اجتماعی محلهای را نيز خواهند داشت.
جدول 4: نتايج خلاصه مدل رگرسيونی برای تبیین اثرگذاری متغيرهاي مستقل و وابسته
سطحمعناداري | df | مقدار F | ضريبتعيين تعديل شده | ضريب تعيين | ضریب r | مدل رگرسیونی |
| 3 و 116 | 86/797 | 953/0 | 954/0 | 977/0 | مدل سوم |
d پیشگویی کنندهها (باقیمانده)= واگذاری وقت بصورت داوطلبانه؛ همکاری با نهادهای محلهای؛ کار گروهی |
منبع: یافتههای تحقیق، 1392
در ادامه به بررسي نتایج مربوط به اثرات متغيرهاي مستقل سهگانه مشارکت بر متغير وابسته حس تعلق محلهای ساکنان پرداخته شده است. از آنجايي که ضريب اثرات که با مقدار بتا15 (ضریب همبستگی جزئی براي پيشبيني اثرات) محاسبه ميشود برای متغیرهای مورد بررسی دو متغیر مورد بررسی (واگذاری وقت بصورت داوطلبانه و کار گروهی) بیشتر از 3/0 میباشد، بنابراین نشاندهنده اثرپذیری نسبتاً بالای این دو متغیر از حس تعلق محلهای بیشتر از متغیر "همکاری با نهادهای محلهای" میباشد. نتایج اوزان بتا نشان میدهد که مشارکت در بعد "واگذاری وقت بصورت داوطلبانه" با مقدار بتای 439/0 بیشترین تأثیر در مدل رگرسیونی مورد بررسی را دارا میباشد و نتیجه میگیریم که به ازای هر واحد تغییر در متغیر مستقل حس تعلق محلهای، متغیر وابسته «صرف وقت بیشتری برای بهبود وضعیت محله توسط ساکنان» نیز به همان میزان تغییر خواهد کرد (47/7=t؛ 261/0=B). همچنین نتایج محاسبه مقدار بتا برای دیگر متغیرهای مشارکتمحلهای نشان میدهد که "کار گروهی" با مقدار بتای 388/0 (25/15=t؛ 335/0=B)؛ و همکاری ساکنان با نهادهای محلی مانند سرای محله و کانونهای محله نیز با بتای 279/0 (42/4=t؛ 156/0=B) به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیرپذیری را، در مدل رگرسیونی پژوهش را به خود اختصاص دادهاند. به عبارت دیگر به ازای هر واحد تغییر در متغیر مستقل حس تعلق محلهای، متغیرهای وابسته مشارکت محلهای ساکنان محله ارامنه الف نیز به مقادیری که در بالا ذکر شد تغییر خواهد کرد (جدول 5).
جدول5: نتايج رگرسیون گام به گام برای بررسی اثرات حس تعلق محلهای بر مشارکت اجتماعی ساکنان
متغير مستقل | متغير وابسته | مقدار B | ضريب اثرات (بتا) | مقدار T | خطاي استاندارد | معناداری |
همکاری با نهادهای محلی | حس تعلق محلهای | 156/0 | 279/0 | 42/4 | 045/0 | ٭٭000/0 |
کار گروهی | حس تعلق محلهای | 335/0 | 388/0 | 25/15 | 022/0 | ٭٭000/0 |
واگذاری وقت بصورت داوطلبانه | حس تعلق محلهای | 261/0 | 439/0 | 47/7 | 035/0 | ٭٭000/0 |
توجه: ٭٭معني داري در سطح 99% درصد و سطح خطای 001/0 P < |
منبع: یافتههای تحقیق، 1392
به طور کلی نتایج بدست آمده از تحلیل مدل رگرسیونی پژوهش برای تبیین حس تعلق محلهای بر مشارکت اجتماعی ساکنان محله ارامنه الف نشان میدهد که متغیر مستقل حس تعلق اثرات متفاوتی بر ابعاد مشارکت ساکنان دارا میباشد و در بررسی رابطه رگرسیونی بین شاخص حس تعلق محلهای و مشارکت اجتماعیساکنان محله مذکور با استفاده از رگرسیون خطی ساده نشاندهنده تأثیرگذاری بسیار بالای حس تعلق محلهای بر مشارکت اجتماعی شهروندان میباشد که میزان بتا در این بررسی برابر با 972/0 بود16. از آنجایی که جهت این ضریب مثبت محاسبه شده و شدت آن بسیار بالا میباشد، بنابراین نتیجه میگیریم که به ازای هر واحد تغییر در متغیر مستقل حس تعلق محلهای، متغیر وابسته مشارکت اجتماعی ساکنان به مقدار 97/0 واحد تغییر خواهد کرد. از آنجایی که مقدار معناداری بدست آمده برابر با 000/0است و از مقدار حداقل خطای مجاز نیز کمتر میباشد (001/0 P ≤) بنابراین با اطمینان 99% میتوان پذیرفت و که حس تعلق محلهای ساکنان محله ارامنه الف بر مشارکت اجتماعی آنها تأثیر بسیار زیادی دارد. در ادامه مسیرهای اثرات حس تعلق محلهای بر متغیرهای وابسته مشارکت اجتماعیساکنان نمایش داده شده است (شکل 1).
شکل 1: نمودار تحلیل اثرات حستعلقمحلهای بر متغیرهای مشارکت اجتماعی ساکنان محله ارامنه الف.
بحث و نتیجهگیری
امروزه سرمایههای اجتماعی، حس تعلق مکانی و مشارکت از جمله راهحلهای موثر در کاهش هزینههای اجتماعي و در نتیجه ارتقاي كفيت زندگيشهري هستند. بر این مبنا توسعه ملي در كشورهاي جهان سوم بيش از هر چيز به مشاركت فعال و وفاق اجتماعي مؤثر افراد جامعه وابسته است. در این ارتباط؛ براي اينكه افراد در سطح محله مشاركت كنند و ميزان مشاركت آنها افزايش يابد، نيازمند اين است كه حس تعلق به محله افزايش يابد. چرا که احساس تعلق و عضويت فرد در محله و احساس تأثيرگذاري و نفوذ بر محيط اجتماعي كه در آن زندگي ميكنند، ميزان مشاركت را افزايش خواهد داد. در این پژوهش نیز نقش حس تعلق محلهای در میزان مشارکت ساکنین محله ارامنه الف از منطقه هفت تهران، مورد بررسی واقع شد. برای این کار رابطه بین خصوصیات دموگرافیک ساکنین و خصوصیات اجتماعی محله با مولفههای حس تعلق محلهای، و تاثیر حس تعلق محلهای بر جلب مشارکت حداکثری ساکنین، با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای همبستگی اسپیرمن، پیرسون و رگرسیون خطی به روش گامبهگام، مورد تحلیل و سنجش قرار گرفت. نتیجه تحلیل سوأل اول پژوهش نشان داد که بین حس تعلق محلهای در محله ارامنه الف تهران و خصوصیات جمعیتشناختی آنها رابطه معناداری وجود دارد؛ اما این رابطه برای گروههای سنی و سابقه سکونت در محله، از رابطه همبستگی قویتری برخوردار میباشد. تحلیل سوأل دوم نیز نشاندهنده محاسبه حداقل خطای مجاز برای ضریب همبستگی هر سه متغیر خصوصیات اجتماعی یعنی شناخت، بهرهوری و مشارکت اجتماعی محلهای میباشد که بین آنها و حس تعلق محلهای رابطه همبستگی معناداری وجود دارد و در این میان قویترین رابطه مربوط به مشارکت اجتماعی محلهای از نظر ساکنان محله مذکور میباشد. در نهایت تحلیل سوأل سوم نشان میدهد که اولاً حس تعلق محلهای بر شاخص کل مشارکت اجتماعیساکنان محله ارامنه الف تأثیر بسیار زیادی دارد و از آنجایی که جهت این رابطه مثبت بوده و شدت بسیار بالایی نیز دارد (بتای 97/0 و ضریب تعیین 94/0) نشاندهنده تبیینکنندگی بالای حس تعلق محلهای در پیشبینی مشارکت اجتماعی ساکنان میباشد. در ادامه تحلیل اثرات متغیر مستقل حس تعلق، نشاندهنده بیشترین تأثیرگذاری به ترتیب بر متغیرهای واگذاری وقت بصورت داوطلبانه، کار گروهی و همکاری با نهادهای محلی میباشد.
نتایج نهایی تحقیق نیز نشان میدهد که ساکنین قدیمی (افراد مسن) که دارای منازل شخصی هستند بیشترین احساستعلق را نسبت به محله خود دارند و همین حس تعلق رابطهای قوی و موثر بر میزان مشارکت آنها در سطح محله دارد. این یافته با یافتههای نوروزی و بختیاری (1388)، مفرح (1389)، رهنما و رضوی (1391)، نادری و همکاران (1393)، مبنی بر ارتباط موثر حس تعلق محلهای و مشارک اجتماعی، یکسان است.
پی نوشتها
- Everett
2- attachment
3- Besten
4- lynch
5- Brocato
6- Hung
7- UNDP
8- Gotri
9- Slize
10- Wilkinson
11- Pilot study
12- ks
13- Compute
14- به دلیل عدم ضرورت از ارائه نتایج دیگر مدلهای رگرسیونی خودداری شده است.
15- Beta
16- در این محاسبه مقدار همبستگی برابر 0.97؛ ضریب تعیین برابر 0.945؛ ضریب تعیین تعدیل شده برابر 0.944؛ مقدار F برابر 213.90 و درجه آزادی 1 و 118 بود.
منابع و ماخذ
1. ازکیا، مصطفی (1387)، رهیافتها و روشهای تحقیق در توسعه روستایی، تهران، نشر نی.
2. الماسی، رزیتا (1392)، حس تعلق محلهای و نقش آن در مشارکت اجتماعی (مورد مطالعه: تهران، محله بهار)، معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران؛ اداره مطالعات، تابستان.
3. امیرکافی، مهدی، فتحی، شکوفه (1390)، بررسی عوامل موثر بر دلبستگی به محله مسکونی (مطالعه موردی: شهر کرمان)، مجله مطالعات اجتماعی ایران، سال 5، شماره 1 (پیاپی 13)، بهار، صص 41- 5.
4. انصاري، محمداسماعيل (1375)، بازشناسي و پيشنيازهاي مديريت مشاركتي و نظام اداري، فصلنامه علمي كاربردي مركز آموزش مديريت دولتي، شماره 33 و 34.
5. پناهی، حسین (1383)، اثر ویژگیهای فردی و مشارکتاجتماعی، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 26.
6. پیربابائی، محمدتقی، سجادزاده، حسن (1390)، تعلق جمعی به مکان، تحقق سکونت اجتماعی در محله سنتی، باغ نظر، شماره 16، بهار.
7. جمشیدیها، غلامرضا، پروایی هرهدشت، شیوا، پیری، صدیقه، ادیب حاج باقری، ثریا (1393)، بررسی نقش احساستعلق محلهای در افزایش مشارکتاجتماعی (مورد مطالعه: محله قزل قلعه تهران)، مطالعات جامعهشناختی شهر، سال 4، شماره 12، پاییز، صص 24- 1.
8. خاکپور، براتعلی و همکاران (1388)، نقش سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار محلهای، مجله جغرافیا و توسعه ناحیهای، شماره دوازدهم، صص 81- 55.
9. داداپور، سارا (1391)، راهكارهاي افزايش سرمايه اجتماعي در مقياس خرد در انطباق با اهداف طراحي شهري، ماهنامه طاق، شماره 63، صص 35- 32.
10. دارابی، حسن (1387)، مدخل مشارکت در دانشنامه مدیریت شهری- روستایی، انتشارات سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور.
11. رهنما، محمدرحیم، رضوی، محمدمحسن (1391)، بررسی تاثیر حس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و مشارکت در محلات شهر مشهد، نشریه هنرهایزیبا- معماری و شهرسازی، دوره 17، شماره 2، تابستان، صص 36- 29.
12. شماعی، علی، جهانی، رحمان (1390)، بررسی اثرات توسعه عمودی شهر بر هویت محلهای، (مطالعه موردی، منطقه 7 تهران)، فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات شهر ایرانی- اسلامی، شماره 6، زمستان، صص 82- 73.
13. طوسی، محمدعلی (1370)، مشارکت به چه معناست، مدیریت دولتی، دوره جدید، شماره 13، تهران، انتشارات مرکز آموزش مدیریت.
14. غفاری، غلامرضا، نیازی، محسن (1386)، جامعهشناسی مشارکت، نشر نزدیک.
15. فرجیملائی، امین؛ زمانی، زهرا؛ جانبابانژاد، محمدحسین؛ و صادق حاجینژاد (1392)، نقش مشارکت مردمی در نوسازی بافتهای فرسوده با تأکید بر تجارب جهانی؛ مقاله ارائه شده در اولین همایش ملی جغرافیا، شهرسازی و توسعه پایدار، انجمن محیطزیست کومش. همایش ایران. بهار 92.
16. فلاحت، م. ص (1385)، مفهوم حس مکان و عوامل شکلدهنده آن، نشریه هنرهای زیبا، شماره 26، صص 66- 57.
17. قاسمي، مرواريد (1383)، اهل کجا هستم؛ هویت بخشی به بافتهای مسکونی، تهران: انتشارات روزنه.
18. قلیپور، آرین (1380)، جامعهشناسی سازمانها، تهران، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهها (سمت).
19. لهساییزاده، عبدالعلی (1383)، بحران محیطزیست و توسعه همهجانبه و پایدار، در مجموعه مقالات مسائل اجتماعی ایران، انجمن جامعهشناسی ایران، آگه، تهران.
20. مبارکی، محمد، صلاحی، سمیه (1392)، کیفیت خدماتشهری، تعهداتشهروندی و حس تعلق اجتماعی، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاهاجتماعی، سال 13، شماره 50، صص 315- 275.
21. محسنیتبریزی، علیرضا (1369)، بررسی زمینههای مشارکتی روستاییان و ارتباط آن با ترویج کشاورزی، وزارت جهاد کشاورزی.
22. محسنیتبریزی، علیرضا (1375)، بیگانگی، مانعی برای مشارکت و توسعه ملی، نامه پژوهش، سال اول، شماره 1، تهران، صص 109- 89.
23. مفرح، فاطمه (1389)، شناسایی نقش مشارکت اجتماعی در ارتقاء حس هویت و تعلق اجتماعی شهروندان در محله، اولین همایش ملی شهروندان و تعلق اجتماعی، تهران.
24. نادری، احمد، شیرعلی، ابراهیم، قاسمی کفرودی، سجاد (1393)، بررسی حس تعلق محلهای و نقش آن در مشارکتاجتماعی (نمونه موردی: محله نعمتآباد)، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال ششم، شماره سوم، تابستان، صص 20- 7.
25. ناطقپور، محمدجواد (1383)، توسعه و تعلق اجتماعی با تأکید بر نقش شوراهای اسلامی، رشد آموزش علوم اجتماعي، زمستان، شماره 25، دوره 7 (2)، صص 32- 28.
26. نوروزی، فیضاله، بختیاری، مهناز (1388)، مشارکت اجتماعی و عوامل اجتماعی موثر بر آن، راهبرد، شماره 53، سال 18، زمستان، صص 269- 249.
27. هانتینگتون، ساموئل (1370)، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگون، ترجمه محسن ثلاثی، نشر علم.
28. وطنی، علی (1386)، بررسی عوامل موثر بر افزایش انگیزه افراد در مشارکت اجتماعی در استان گلستان، رساله کارشناسی ارشد جامعهشناسی.
29. Besten, Olga den (2010), Local belonging and ‘geographies of emotions’: Immigrant children’s experience of their neighbourhoods in Paris and Berlin, http://chd. sagepub. com/content/17/2/181.
30. Brocato ,Elisabeth Deanne (2006) Place Attachment: Aninvestigation OF Environments And Out Comes In A Service Context, Dissertation Proposal Presented to the Faculty of the Graduate School of The University of Texas at Arlington in Partial Fulfillment of the Requirements for the eDegree of Doctor Of Philosophy.
31. Everett, B. (2009), Belonging: Social exclusion, social inclusion, personal safety and the experience of mental illness, Copyright Mood Disorders Society of Canada.
32. Hung Ng, S. et al (2005), People living in ageing buildings: Their quality of life and sense of belonging, Journal of Environmental Psychology. No. 25 (2005) 347–360.
33. Wilkinson, Deanna L. (2007). Local Social Ties and Willingness to Intervene Textured Views Among Violent Urban Youth of Neighborhood Social Control Dynamics and Situations - Justice Quarterly - Volume 24.
Abstract
Sense of belonging of people to a neighborhood and their sense of influence on social setting in which they live increase the extent of participation. With increase of sense of belonging to place in people and subsequently their participation, implementing various socioeconomic plans would be of significant success in local societies and this improves level of quality of people life. This paper is descriptive-analytical in nature and is practical in terms of objective. Its statistical population is consisted of 120 people of inhabitant of Armenians neighborhood A, zone 5 of district 7 of Tehran Municipality that are selected through cluster sampling randomly. Data are collected in field and library method and they are analyzed by SPSS software and Kolmogorov-Smirnov inferential test (for determining data normality), Spearman and Pearson correlation (for studying the relation between variables) and multiple regressions for clarifying the impact of independent variables on dependent. Cronbach Alpha statistic (0.987) and content validity method (judgment of experts) are used for determining validity and reliability of data collection tools. Results suggest that among demographic features of inhabitants, age and type of housing in terms of being personal or rented, and social features of neighborhood, i.e. participation, understanding and neighborhood efficiency have a significant, positive and strong relation with sense of belonging to neighborhood. Similarly, sense of belonging to neighborhood has great impact on inhabitants’ social participation (volunteer preparation, collective work and collaboration with local institutions).
Keywords: sense of belonging to neighborhood, participation, Tehran Armenians enclave.
Summary of entire paper
Problem statement
saying “participation takes place and reflects in group” suggests that citizenship serves as the connection point of social and political participation (Qolipur, 2001). Sense of belonging to living place brings about the sense of responsibility and motivation to attempt to improve residency environment in a comprehensive and holistic manner. Thus, sense of belonging to place and consequently, the participation can significantly contribute in effectively implementing various socioeconomic plans in local society, thus it improves the life quality (Amirkafi & Fathi, 2011). However, when one loses its sense of belonging to the place of residency, he doesn’t pay attention to this place and even maybe he or she leaves it. So, the mutual relation between individual and society is gone. In fact, by decrease in sense of belonging, the sense of self-interest is fostered and one thinks only to its own interests (Nateqpur, 2004). Such situation entails gradually chaos and scatter and it causes that society fails to engender the condition of development (Mobaraki & Salahi, 2013). According to above discussion, the objective of this paper is analyzing the role of sense of belonging to neighborhood in extent of participation of residents of Armenians district A (Tehran district 7) and along this objective, answering the following questions:
Is there a relation between sense of belonging to neighborhood and respondents’ demographic features?
Is there a relation between sense of belonging to neighborhood and social features of Armenians district A?
To what extent does sense of belonging to neighborhood have influence on attracting the social participation of residents of Armenians district A?
Methodology
Current study is categorized in qualitative studies and when it comes to nature and methodology it is descriptive- analytical research and it is practical type in terms of having the capability to be applicable. Required data are collected in library study and field survey methods. Data collection tool of this paper is Tehran standard questionnaire. Analysis level in this study is residential blocks of Armenians district A (zone 5 of District 7 of Tehran municipality) and unit of analysis is inhabitants of these blocks. Thus, statistic population of this paper is consisted of the mentioned district inhabitants. 120 people are determined through cluster sampling among blocks; the simple random method is used for selecting them and filling the study questionnaire. For testing the fitness, data are collected, questionnaire tool has determined the validity by internal content and experts’ judges, and reliability is measured by Chronbach’s alpha. Alpha was obtained 0.987 (by testing number of 21 items of main questions and 20 prototypes in pilot study). SPSS21 software is used for analyzing the obtained data in two ways: frequency, percentage and mean are used for presenting descriptive findings of respondents. For testing study questions, inferential tests such as Kolmogorov-Smirnov (for determining data normality), Pearson correlation test (for studying the relation between variables), and multiple regression test have been used for clarifying the influence of independent variables on dependent ones. Table 1 shows the studied variables.
Table 1, specifications of variables of study
item | parameters | Variable |
Gender, age, marital status, education, employment, household cost, duration of dwelling in the neighborhood, type of housing | Descriptive features | Descriptive questions |
Our neighborhood is a good place for living |
Meeting needs |
Sense of belonging to neighborhood |
Neighborhood people are in agreement about issues of the neighborhood. | ||
My fundamental needs are available in neighborhood and can be met. | ||
I know the people living in this neighborhood. |
Membership | |
When I am in the neighborhood I feel myself in home. | ||
Many people in the neighborhood know me. | ||
It is important for me how people here thinking about me. |
Influence | |
I can influence on neighborhood conditions and environment. | ||
People can tackle neighborhood problems. | ||
I like living in this neighborhood. |
Emotional links | |
I will continue to live here for a long time. | ||
People are fond to help each other in the neighborhood. | ||
Neighborhood geographical environment |
Neighborhood knowledge |
Neighborhood social features |
Familiarity with past of neighborhood | ||
Familiarity with activities of neighborhood institutions. | ||
Neighborhood public-recreational spaces |
Neighborhood efficiency | |
Doing everyday shopping in neighborhood | ||
Using services of neighborhood institutions. | ||
I am ready to voluntarily spend my time for improving the conditions of neighborhood. |
Neighborhood participation | |
I am ready to collaborate with neighborhood institution such as neighborhood House and Centers. | ||
I believe that for having a better neighborhood, one should work collectively and collaboratively. |
Ref: authors; 2014
Findings
There is a significant relation between sense of belonging to neighborhood in Tehran Armenians enclave A and their demographic features. However, this relation is of stronger correlation for age groups and time living in the neighborhood. There is a significant relation between three social feature variables i.e. knowledge, efficiency and neighborhood social participation with sense of belonging to the neighborhood, meanwhile the most important relation is for neighborhood social participation in view of neighborhood inhabitants. Sense of belonging to neighborhood has great influence on total index of social participation of inhabitants of Armenian district A, since the direction of this relation is positive and is of high strength, it implies high explanatory of sense of belonging to neighborhood in predicting inhabitants social participation. In the following of analysis, impacts of independent variable of sense of belonging implies the most influence on volunteer time spending, collective and collaborative works with neighborhood institutions, respectively.
Conclusion
National development in third world countries is dependent more than anything to active participation and effective social cooperation of society members. In this respect, promoting the participation of people at neighborhood level calls for increase in sense of belonging to neighborhood, because sense of belonging and membership to neighborhood and sense of influence on social environment increase the degree of participation. Final results of this paper show that old inhabitants with personal housing have most sense of belonging with respect to their neighborhood, and this sense of belonging has a strong and effective relation on their level of participation at neighborhood level. This finding is consistent with that of Nowruzi & Bakhtiari (2009), Mofarrah (2010), Rahnama & Razavi (2012), Naderi et al (2014) based on effective relation of sense of belonging to neighborhood and social participation
References
1. Azkia, M., (2008). Research approaches and attitudes in rural development, Tehran, Ney Publication.
2. Almasi, R., (2013). Sense of belonging to neighborhood and its role in social participation (Case study: Tehran, Bahar district). Tehran municipality social and cultural affairs assistant, studies office, summer.
3. Imarkafi, M., & Fathi, S., (2011). Studying factors affecting on dependency to residential neighborhood (case study: Kerman), Iran social studies Journal (10) (13), year 5, P 5-41.
4. Ansari, M., (1996). Recognition and prerequisites of participative management and administrative system, practical scientific journal of governmental management education (33, 34).
5. Panahi, H., (2004). Impact of personal features and social participation, Social science Journal (26).
6. Pirbabaei, M., Sajadzadeh, H., (2011). Collective belonging to place, social residence realization in traditional neighborhood, Garden of View (16).
7. Jamshidiha, Q., Parvaei, S., Piri, S., Adib, S., (2014). Studying the role of sense of belonging to neighborhood in increasing social participation (Case study: Tehran Qezelqal’eh district), city sociologic study (12), P 1-24.
8. Khakpur, B et al (2009), role of social capital in neighborhood stability development, Journal of geography and regional development (12), 55-81.
9. Dadapur, S., (2012). Solutions for increasing social capital in micro-scale in adaptation with urban design objectives, Journal of Vault (63), 32-35.
10. Darabi, H., (2008). Entry of participation in university of urban-rural management, municipalities and borough management.
11. Rahnama, M., Razavi, M., (2012). Studying the impact of sense of belonging to place on social capital and participation in districts of Mashhad, Journal of fine arts- architecture and urbanity (2), P-29-36.
12. Shamaei, A., Jahani, R., (2011). Studying the impacts of city vertical development on neighborhood identity (case study, district 7 of Tehran), scientific-research Journal of Iranian-Islamic urban studies (6), 73-82
13. Tusi, M., (1991). What is the meaning of participation? Governmental management (13), Tehran: management education center publication.
14. Qaffari, Q, Niazi, M. (2007). Sociology of participation, Nazdik publication.
15. Faraji, A., Zamani, Z., Janbabanejad, M., & Hajinejad, S., (2013). The role of people participation in renewal of decayed urban districts with emphasis on worldwide experiences, article presented in first national conference of geography, sustainable urbanization and development, Komesh environment association, Iran conference.
16. Falahat, M, (2006). Concept of sense of place and factors forming it, Journal of fine arts (26), 57-66.
17. Qasemi, M., (2014). Where am I from? Identity of residential districts, Tehran: Rozaneh publication.
18. Qolipur, A. (2001). Organization sociology, Tehran: study organization and devising university books publication (Samt).
19. Lahsaeizadeh, A., ( 2004). Environment crisis and holistic sustainable development in proceedings of Iran social issues, Iran sociology association, Agah, Tehran.
20. Mobaraki, M., Salahi, S., (2013), quality of urban services, obligations of citizenship and social sense of belonging, social welfare scientific-research Journal (50), 275-315.
21. Mohseni Tabrizi, A., (1990). Studying participation contexts of villagers and its relation with promoting agriculture, agriculture Jihad ministry.
22. Mohseni Tabrizi, A., (1996). Alienation, an obstacle for national participation and development, Journal of study, first year, Tehran: 89-109.
23. Mofarreh, F., (2010), identifying the role of social participation in promoting sense of identity and citizens’ social belonging to neighborhood, first national conference of Citizens and social belonging, Tehran.
24. Naderi, A., Shirali, E., Qasemi Kofrudi, S., (2014). Studying sense of belonging to neighborhood and its role in social participation (case study: Nematabad district), Iran social development studies Journal (3), 7-20.
25. Nateqpur, M., (2004). Social development and belonging with emphasis on role of Islamic councils, social science education growth (25), 28-32.
26. Noruzi, F., Bakhtiari, M., (2009). Social participation and factors affecting on it, Solution (53), 249-269.
27. Hantington, S., (1991), political organization in changing societies, Translation of M. Salasi, Elm publication.
28. Vatani, A., (2007), studying the factors affecting people motivation in social participation in Golestan province, thesis of sociology Master of Science.