Developments of the world order with emphasis on the role of social networks and Iran's position in the geometry of the new world order
Subject Areas : Journal of Iranian Social Development Studies
1 - New world order, social network, globalization, transformation, geometry.
Keywords: New world order, social network, globalization, transformation, geometry,
Abstract :
Globalization and the new world order is a complex process with ups and downs that has continued to evolve over time and has become the most common concepts of humanities in the focus of researchers in various fields today. The limitation of the world order to time and the formation of its different periods with a short history are caused by the lack of morality, the lack of global consensus on the concept of the new order, the lack of adherence to commitments, etc. So far, the new world order has often used war and military power in the path of evolution to achieve its goals, and it was successful in the economic dimension and international relations at first, but it is gradually trying to penetrate other dimensions by using information technology while expanding military power. to do The emergence of social networks as a key component with the capability of two-way communication and reality over time will take over the soft power of the new world order. In this period of history, the world order is ready to form a new structure based on evolution, dynamics and various components. Iran, after the Islamic revolution, by changing its symbols and strategies for the new world order, due to having outstanding characteristics such as intelligent and talented human resources, sensitive and privileged geographical location, high governmental and civilizational logic, etc., can occupy a prominent position. provide for himself in the new world order and stabilize it in the following periods.
1- آشفته تهرانی،امیر(1387) جامعه شناسی جهانی شدن،تهران: انتشارات دانژه# 2- آقا بخشی، علی (1374) فرهنگ علوم سیاسی، مرکز مدارک ایران ،تهران # 3- اسدیان، امیر(1381) سیاست امنیتی آمریکا در خلیج فارس، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی# 4- الماسی، رضا (1401) افول آمریکا سرآغاز هندسه جدید عالم ،روزنامه کیهان ،16 آذر # 5- حقیقت، سید صادق (1378)،گفتگوی تمدن ها و برخورد تمدن ها موسسه فرهنگی طه، قم # 6- خامنه ای، سید علی (1393) ، بیانات معظم له در دیدار با کارگزاران نظام در شانزدهم تیرماه# 7- خامنه ای، سید علی (1401) بیانات معظم له در دیدار با دانشجویان در ششم اردیبهشت ماه # 8- خامنه ای، سید علی (1401) بیانات معظم له در دیدار با دانش آموزان در یازدهم آبان ماه # 9- رجایی، فرهنگ (1380) پدیده جهانی شدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ ، نشر آگه ، تهران # 10- سجادی، عبدالقیوم (1383)، اسلام و جهانی شدن،کتاب نقد،س ششم،ش25-24.# 11- سلیمی، حسین (1384) فرهنگ گرایی،جهانی شدن و حقوق بشر،تهران: انتشارات وزارت امور خارجه# 12- سیف زاده، سید حسین(1383)، سیاست های خاورمیانه ای آمریکا در برابر چالش های ضد هژمونیک فصلنامه خاورمیانه ، سال 11 شماره یک # 13- سیف زاده، سید حسین (1373) نظم نوین جهانی : دوران گلایه به تلفیق فردگرایی با جمع گرایی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره 33# 14- شهرام نیا، سیدامیر مسعود (1386) جهانی شدن و دموکراسی در ایران، تهران: نشر نگاه معاصر# 15- عبدالهی، محسن(1397) چالش های اساسی در گذار از نظم نوین جهانی :فرا یک جانبه گرایی و ظهور چین در نقش قدرت جدید ؛ ،فصلنامه روابط خارجی، سال دهم، شماره سی ونهم، پاییز 1397 ، صص 183-202 # 16- قره باغیان، مرتضی (1376) فرهنگ اقتصاد بازرگانی، تهران: انتشارات رسا،# 17- کریمی، حمید رضا ؛ موسوی شفائی، سید مسعود؛ اسلامی، محسن؛ اسدی ،علی اکبر (1401) پويايي هاي نظم در سطح جهاني- منطقه اي و دگرديسي نقش کنشگران منطقه اي خليج فارس مطالعه موردي: امارات متحده عربي فصلنامه ژئوپليتيک سال هجدهم، شماره دوم، تابستان# 18- گل محمدی، احمد (1386) جهانی شدن،فرهنگ،هویت،تهران: نشر نی.# 19- گیدنز، آنتونی (1384) چشم انداز های جهانی، ترجمه محمد رضا جلایی پور ،تهران: طرح نو# 20- گیدنز، آنتونی (1380) جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر مرکز# 21- نقیب زاده، احمد (1383) تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل از پیمان وستفالی تا امروز، تهران: چاپ قومس# 22- ویلیامز، مارک (1379) بازاندیشی در مفهوم حاکمیت: تأثیر جهانی شدن بر حاکمیت دولت، ترجمه اسماعیل مردانی گیوی، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 156-155 .# 23- Castelle. Manael. (1998). The Network Jaliety. Londan. Bbackwell.# 24- https://farsi.khamenei.ir# 25- https://www.mehrnews.com/news/5484792# 26- https://kayhan.ir/fa/news/253010# 27- https://article.tebyan.net/237487# 28- http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2011504# 29- https://www.mashreghnews.ir/news/1368745#
تحولات نظم جهانی با تأکید بر نقش شبکه های اجتماعی و جایگاه ایران در هندسه نظم نوین جهانی
چکیده
جهانی شدن و نظم نوین جهانی فرآیندی پیچیده، همراه با فراز و نشیب هایی است که در گذر زمان به تحول خود ادامه داده و امروزه در کانون توجه پژوهشگران زمینه های مختلف، به رایجترین مفاهیم علوم انسانی تبدیل شده است. محدود شدن نظم جهانی به زمان و تشکیل دوره های مختلف آن با قدمت کوتاه ناشی از عدم حاکمیت اخلاق ، عدم اجماع جهانی بر مفهوم نظم نوین، عدم پایبندی به تعهدات ، و... می باشد. نظم نوین جهانی تاکنون در مسیر تکامل برای تحقق اهداف خود اغلب از جنگ و قدرت نظامی بهره برده و ابتدا در بعد اقتصادی و روابط بین الملل موفق بوده ولی کم کم تلاش می کند با استفاده از فناوری اطلاعات ضمن گسترش قدرت نظامی به سایر ابعاد نیز نفوذ نماید. ظهور شبکه های اجتماعی به عنوان یک مهره کلیدی با قابلیت ارتباطی دو طرفه و واقعیت سازی به مرور زمان، قدرت نرم نظم نوین جهانی را در اختیار می گیرد. در این برهه از تاریخ، نظم جهانی بر پایه ی تحول ، پویایی و مولفه های مختلف آماده شکل گیری ساختار جدیدی را دارد. ایران بعد از انقلاب اسلامی با تغییر نماد ها و راهبرد های خود برای نظم نوین جهانی به علت برخورداری از خصوصیات برجستهای همچون نیروی انسانی با هوش و با استعداد، موقعیت جغرافیایی حساس و ممتاز، منطق والای حکومتی و تمدنی و... میتواند جایگاه برجستهای در نظم جدید جهانی برای خود فراهم و در دوره های بعد آن را تثبیت نماید.
واژه های کلیدی
نظم نوین جهانی، شبکه اجتماعی، جهانی شدن، تحول، هندسه
Abstract
Globalization and the new world order is a complex process with ups and downs that has continued to evolve over time and has become the most common concepts of humanities in the focus of researchers in various fields today. The limitation of the world order to time and the formation of its different periods with a short history are caused by the lack of morality, the lack of global consensus on the concept of the new order, the lack of adherence to commitments, etc. So far, the new world order has often used war and military power in the path of evolution to achieve its goals, and it was successful in the economic dimension and international relations at first, but it is gradually trying to penetrate other dimensions by using information technology while expanding military power. to do The emergence of social networks as a key component with the capability of two-way communication and reality over time will take over the soft power of the new world order. In this period of history, the world order is ready to form a new structure based on evolution, dynamics and various components. Iran, after the Islamic revolution, by changing its symbols and strategies for the new world order, due to having outstanding characteristics such as intelligent and talented human resources, sensitive and privileged geographical location, high governmental and civilizational logic, etc., can occupy a prominent position. provide for himself in the new world order and stabilize it in the following periods.
Keyword: New world order, social network, globalization, transformation, geometry
مقدمه
جهان مانند موجود زنده ای دائماَ در حال دگرگونی و تحول می باشد و مسیر حرکت خود را به سمت و سوی تکامل و پویایی می پیماید. در این میان عناصر و عواملی وجود دارند که مرتب شرایط و زمینه ی این دگرگونی ها را به طور مساعد فراهم می سازند. امروزه نظم نوین جهانی یا به عبارت صحیح تر نظام نوین جهانی، مسئله ای است که به خاطر ایجاد تحولاتی شگرف در صحنه ی بین المللی، ذهن افراد صاحب نظر جهان را به خود مشغول نموده است. اثرهای این تحولات عمده را می توان همراه با گذشت زمان در ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و... مورد بررسی قرار داد. محورهای عمده و موثر این موضوع به طور خلاصه عبارتند از : کشورها ، مکاتب، ملت ها، دولت ها و نیرو های نظامی و غیره می باشد. نکته ی حائز اهمیت چگونگی مدیریت و رهبری این نظام جدید با توجه به تحولات رخ داده می باشد.
بعد از قرن بیستم عنوان های قرن اتم، قرن فضا، قرن اطلاعات ، قرن اطلاعات و ارتباطات و ... مطرح گردید. انسان توانایی ساخت رایانه و ماهواره را فرا گرفت تا به راحتی صدا و تصویر را از هر گوشه به جهانیان برساند. فناوری اطلاعات و ارتباطات، ابزارهای دست یابی به ارتباطات سریع و جدید را به چنگ آورده است. مهمتر از آن، ویژگی فضای مجازی یعنی در هم شکستن مرزهای جغرافیایی بر اثر انقلاب اطلاعاتی، جهان را به نوعی در معرض نظم جدیدی قرار داده است. امّا پرسش این است که تغییر در وضعیت سیاسی و ژئوپلیتیک فعلی جهان بیانگر تحول و شکل گیری نظم جدیدی خواهد شد یا خیر؟ احتمال تشکیل ساختار جدید کشورهای جهان را بر آن داشته که در آینده پیش رو سعی کنند جایگاهی برای خود در شکل گیری جدید جهانی به دست آورند. کمبود و یا وجود چه عواملی باعث شده نظم جهانی نتواند به یک اجماع کلی در بین کشورهای جهان برسد. معیار تغییر و تحول در نظم نوین جهانی برمبنای مستندات تاریخی و حاضر چیست. ظهور شبکه های اجتماعی چه نقشی در این تحولات دارد و نهایتا این که ایران کجای این نظم نوین جهانی قرار می گیرد و از چه جایگاهی برخوردار است.
هدف اين مقاله تبیین تحولات نظم جهانی، نقش شبکه های اجتماعی و جایگاه ایران در نظم نوین جهانی می باشد. و مبتنی بر این فرض است که تحول و پویایی نظم نوین جهانی با گذشت زمان منجر به تغییر ساختار آن می شود. عصر اطلاعات نیز با ظهور شبکه های اجتماعی به عنوان یک پدیده ی جدید در شکل گیری نظم نوین جهانی نقش مهمی بازی می کند .
ضرورت این پژوهش در سه عامل قابل بیان است: نخست، تحول تاریخی و تئوریک در مطالعات جهانی و تبیین تغییر نسبی مفاهیم در پی تحولات اخیر دنیا . دوم ،لزوم توجه به شبکه ها ی اجتماعی که امروزه به عنصر مهمی در تغییرات حوزه های مختلف داخل و خارج از کشورها تبدیل شده و به تبع آن در شکل گیری نظم جهانی نیز موثر است. و سوم، شناخت و ارزیابی جایگاه ایران در تحولات نظم نوین جهانی.
روش تحقیق
پژوهش حاضر روش توصیفی - تحلیلی را مبنای کار خود قرار می دهد ، زیرا تحولات در نظم نوین جهانی با تأکید بر نقش شبکه های اجتماعی و جایگاه ایران را مورد توصیف و تحلیل قرار می دهد. شیوه تحلیل نیز کیفی است که بر اساس آن اطلاعات جمع آوری شده است.
تعاریف ، مفاهیم و نظریه های نظم نوین جهانی
معنای لغوی جهانی شدن
به طور کلی ریشه و مبنای جهانی شدن به جهان که ترجمه لغت Globe است برمی گردد. این اصطلاح در اصل به معنی کره یا سطح فراگیر یک جسم کروی است و برای کلیت فراگیر و به هم پیوسته جهان بشری به کار میرود، زمانی که تمامی جهان به عنوان پدیده یگانه ای شناخته می ترجمه می شود. و می توان آن را به مثابه یک کل یا یک موجود به هم پیوسته دید. پسوند Izationزمانی به کار می رود که یک فرآیند و دگرگونی اساسی در حال انجام است. به همین دلیل نیز Globalizationبه جهانی شدن ترجمه می شود. ) سلیمی،3:1384).
تعاریف جهانی شدن
تعریفی واحد و مورد اجماع از جهانی شدن وجود ندارد. بنابراین به رغم اشتراک نظر در شرایط و فضای کنونی و تحولات همه جانبه سیاست، فرهنگ و اقتصاد جهانی، برای جهانی شدن تعریف واحدی نشده است. نکته ای که در مورد تعریف این مفهوم اهمیت دارد، زاویه دید پژوهشگران به این مقوله است.(سجادی،15:1383) تعاریف مختلف را می توان به دسته های زیر تقسیم کرد: الف-تعریف جهانی شدن از منظر اقتصاد سیاسی بین الملل .ب-تعریف جهانی شدن از منظر سیاست بین الملل. ج-تعریف جهانی شدن با عنایت به فرهنگ ها و تمدن بشری و..؛البته طبقه بندی مذکور به معنای تفکیک کامل ابعاد مختلف سیاسی،اقتصادی و فرهنگی در بحث جهانی شدن نیست، زیرا در دنیای کنونی حوزه های سه گانه یاد شده آن چنان در هم تنیده و به هم متصل اند که در عمل امکان تفکیک را با مشکل مواجه می سازند. این امر بدان معناست که پدیده جهانی شدن را نمی توان به عنوان مقوله تک بعدی مورد مطالعه قرار داد.(سجادی،16:1383)«بارتسلون1» جهانی شدن را انتقال2، دگرگونی3 و استعلاء4 تعریف میکند. (قره باغیان، 1376: 412) آمانوئل کاستل5 با اشاره به عصر اطلاعات6 جهان گرایی را ظهور نوعی جامعه شبکه ای می داند که در ادامه حرکت سرمایه داری اقتصاد، جامعه و فــرهنگ را در بر می گیرد.( (Castelle ,1998ویلیامز: افزایش روابط اجتماعی در سراسر جهان در فرآیند جهانی شدن می داند. (ویلیامز ،1379)
مفاهیم جهانی شدن
مفهوم جهانی شدن و نظم نوین جهانی در گذر زمان دارای دو بعد قدیم و جدید است. اگر جهانی شدن را مفهومی آرمانی، انتزاعی، به معنای عدالت جهانی و گسترش حقوق بشر بدانیم، این مفهوم توسط پیامبران و ادیان مختلف بازگو شده و ازطرفی پیگیری دیدگاه جهانی شدن در میان نظریهپردازان و جامعهشناسان امروزی نیز قابل ریشه یابی است. جهانی شدن در مفهوم فعلی آن، با توجه به تعاریف ارائه شده و ایجاد تحولات عمیق در عرصههای گوناگون از زمان فروپاشی کمونیسم و نظام دو قطبی و پایان جنگ سرد سرچشمه گرفته که در مبحث مربوطه به بررسی آن می پردازیم.
«نظم نوین جهانی» در ظاهر به «نظم» تعبیر می شود. ولی مفهوم و واقعیت نظم جهانی حاکی از نوعی نظم انضباط ،ترتیب ، ترکیب ، صلح و آرامش بین المللی بین کشورها است. نظمهای بین المللی متعددی ظهور و افول داشتهاند و «جنگ» مهمترین عامل در تغییر هندسه ی نظمهای جهانی در طول تاریخ بوده است. جهانی شدن عبارت است از فرآیند در هم فشردگی زمان و مکان(فضا)که در نتیجه آن انسان های دنیا به صورتی نسبتا آگاهانه،در جامعه واحد جهانی ادغام می شوند. در نتیجه آن بسیاری از محدودیت های جغرافیایی، سیاسی و ترتیب های اجتماعی و فرهنگی از بین می روند یا کاهش می یابند.(شهرام نیا،46:1386)
نظریه های نظم جهانی
نظریه های نظم جهانی به سه نسل تقسیم بندی که برخی را برشمرده و به اختصار بررسی می نماییم.
نسل اول
«سن سیمون7»، جامعهشناس فرانسوی برچیده شدن مرزهای ملی را آرزو میکرد، او عقیده داشت به واسطهی عملکرد نیروهایی جهانیساز و همگونی آفرین، حد و مرزهای سیاسی- فرهنگی بیش از پیش تضعیف شده و جامعهای جهانی شکل خواهد گرفت. دو نیرو یا عاملی که از دیدگاه سن سیمون در فرایند جهانی شدن مؤثرند، صنعتی شدن و علمالاجتماع است (Holton,1998:22).«آگوست کنت8»، شاگرد سن سیمون، که به فرایند پیشرفت بشر علاقهمند بود، همگونی و همبستگی فزاینده و سرانجام شکلگیری یک جامعهی جهانی را در گرو پشت سر گذاشتن «مراحل سه گانه» میدانست. کنت بر این باور بود که همهی جوامع سرانجام از مرحلهی خداشناختی و مرحلهی ما بعد طبیعی عبور کرده، به مرحلهی اثباتی خواهند رسید. مرحلهی اثباتی که پیشرفتهترین مرحلهی تکامل بشر است «تحت سلطهی مدیران صنعتی و هدایت اخلاقی دانشمندان خواهد بود». برخلاف مرحلهی نخست که «خانواده واحد اجتماعی الگو را میسازد» و دومین مرحله که «دولت اهمیت اجتماعی پیدا میکند»، در «سومین مرحله، کل نوع بشر واحد اجتماعی اصلی خواهد بود». (گل محمدی، 32:1386) سن سیمون و اگوست کنت ریشهی فرایند جهانی شدن و شکلگیری جامعهی جهانی را در علم ، صنعت و تحول ذهنی بشر جستجو میکردند.
نسل دوم
الف- نظریه های اجتماعی:
از دیدگاه «پارسنز9» جوامع در فرآیند نوسازی همواره دگرگون میشوند و انفکاک ساختاری فزایندهای آنها را در بر میگیرد. ولی این دگرگونی اجتماعی جهتی نسبتاً ثابت و معین دارد و از منطق واحدی پیروی میکند. منطق مورد نظر عبارت است از انطباق یا قابلیت یک نظام زنده برای سازگار شدن با محیط خود، بنابراین اگر جوامع در مسیر تحول مشترکی حرکت کنند همانند تر در یکدیگر ادغام خواهند شد. این همان فرآیند جهانی شدن است( Waters,1995).
«دانیل بل10» نظریهپرداز دیگری است که از چنین دیدگاهی به فرآیند یکپارچه و همبستگی جوامع میپردازد. و رسیدن به چنین نظامی را سرنوشت گریزناپذیر همه جوامع می دانست. جامعهی نو پدیدی که بل شکلگیری آن را بشارت میداد، «جامعهی اطلاعات محور» بود. او با معیار قرار دادن فنآوری، جوامع را به سه نوع جامعهی کشاورزی، جامعهی صنعتی و جامعهی اطلاعات محور تقسیم میکند. در جامعهی اطلاعات محور که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته و گسترش یافته است اطلاعات، فنآوری شاخص به شمار میآید، در حالی که مواد خام و انرژی به ترتیب فنآوریهای محوری جامعهی کشاورزی و جامعهی صنعتی بودند. در این جامعهی اطلاعات محور مابعد صنعتی، نیروی کار بیش از پیش از بخشهای کشاورزی و صنعت به بخش خدمات روی میآورد؛ دانش (از جمله دانش نظری و فنون روششناختی) اهمیتی فزاینده مییابد و مدیران و افراد حرفهای به جایگاه مهمتری دست مییابند (Dutton, 1999)پس فنآوریهای فکری برای تولید خدمات، موجب همسانی و همگرایی در سطح جهان میشود.
ب-نظریه های سیاسی:
«برتن» مطالعه ی جامعهی جهانی را به جای روابط بینالملل، پیشنهاد داده است. اگرچه از دیدگاه برتن لزوم تغییر سطح تحلیل، گواهی است برفرایند گسترده و پرشتاب جهانی شدن، اما هنوز هم مهمترین عنصر تشکیل دهندهی آن جامعه، دولتها و روابط میان آنهامی باشد که در قالب مجموعهای از شبکههای ارتباطی فراملی نمود پیدا میکند.(گل محمدی 41:1386)
د-نظریه های فرهنگی:
مک لوهان:لوهان برجسته ترین نظریه پرداز این دسته است. از نظر او رشد رسانه های الکترونیک به موازات دیگر جنبه های ارتباطی،سبب شکل گیری شبکه های ارتباطی جهانی شده است که موجب جهانی شدن فرهنگ می شود.(شهرام نیا،69:1386) از دید مک لوهان درک فرایند جهانی شدن جز با شناخت جایگاه رسانه های دربرگیرنده فناوری های ترابری و اطلاعات میسر نمی شود.(آشفته تهرانی،67:1387)
ج-نظریه های اقتصادی:
«والرشتاین11»، اقتصاد جهانی سرمایهداری را بستر اجتماعی جهانی می دانست که همهی دیگر جنبههای زندگی اجتماعی، از جمله سیاست و فرهنگ، را تعیین میکند. امروزه با اینکه جهان به دهها واحد سیاسی متمایز تقسیم شده است، میتوان از یک نظام اجتماعی جهانی یا یک جامعهی جهانی سخن گفت، چرا که عنصر تشکیل دهندهی یک نظام اجتماعی مبادلهی کالایی است و این مبادله به واسطهی تقسیم کار بینالمللی، جهانی شده است. در واقع دنیا یکی از پیشرفتهترین مراحل فرایند جهانی شدن را تجربه میکند.
نسل سوم
«آنتونی گیدنز12»جهانی شدن را حاصل برهم خوردن نظم سنتی فضا و زمان دانسته که به واسطهی جدایی فضا و زمان از مکان پدید میآید. این فضا و زمان جدا شده از مکان، در گسترهای نامتناهی با یکدیگر ترکیب و هماهنگ شده، امکان کنش و روابط اجتماعی را در جامعه ای بسیار بزرگتر فراهم میکند. بنابراین گسترهی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری اجتماعی هم بسیار فراختر شده، جامعهای جهانی شکل میگیرد و جهانی شدن معطوف به انواع پیوند و رابطهی فرد با این جامعه جهانی است.( گل محمدی،48:1386)
شبکه های اجتماعی و نظم نوین جهانی
شبکه اجتماعی13
هر اجتماعی که برای هدف خاصی تشکیل شود، یک شبکه اجتماعی می باشد. قدمت شبکههای اجتماعی، به طول تاریخ بشریت است. به نوعی، اولین شبکه اجتماعی را می توان جمع خانواده در نظر گرفت . مطالعهی علمی و ساختار یافتهی این شبکه ها، از سال ۱۹۵۴ آغاز و اصطلاح شبکه اجتماعی برای نخستین بار توسط «جان بارنز» که در حوزهی انسان شناسی اجتماعی فعالیت میکرد، ارائه شد. او تحقیقی در مورد گروههای اجتماعی در بخشی از نروژ انجام میداد و اصطلاح شبکه اجتماعی را در آن تحقیق برای توصیف رابطه بین انسان ها و تحلیل مکانیزمهای ارتباطی و خصوصاً تصمیم گیری آنها به کار برد.
شبکه اجتماعی مجازی
شبکه های اجتماعی مجازی زمانی به وجود آمد که جهان قدم به دنیای جدیدی تحت عنوان وب گذاشت. ابتدا «وب1»، دنیای اطلاعات را در فواصل زمانی سال های1990تا 2000 متحول ساخت و با ایجاد دسترسی همگانی به اطلاعات مختلف بدون هیچ گونه محدودیتی، در دنیای فیزیکی انقلابی شگرف در زمینه دسترسی به اطلاعات و پیشرفت علم ایجاد کرد و پس از آن «وب2» و وب سایت های دوسویه و شبکه های اجتماعی مجازی از سال 2000 تاکنون دنیای ارتباطات را چنان متحول نموده که تصور جهانی شدن بدون رسانه ها و به ویژه شبکـه های اجتماعی مجازی، محال به نظر می رسد.
شبکههای اجتماعی مجازی در عصر حاضر یکی از مهمترین مولفه های تحول در نظام های مختلف کشورهای جهان به وجود آورده اند که ابزار مهمی برای قدرت نرم در نظم نوین جهانی به شمار می رود. به دلیل رشد روزافزون تعداد اعضا و بعد تأثیرگذاری بر فضای واقعی، اهمیت این شبکهها دو چندان شده و به پدیده جهانی تبدیل شده است.
ارتباط شبکه های اجتماعی مجازی با جهانی شدن
پیشرفت روز افزون و حیرتآور وسایل ارتباط جمعی در جهان و امکان دستیابی به تازهترین خبرها ،گزارشهای نوشتاری، شنیداری و دیداری از دورترین مناطق جهان و استفاده بهینه از رسانهها و ابررسانهها، این وسایل ارتباطی را به عنوان بسترساز تحقق شتابان و بیوقفه پروسه جهانی شدن پدیدار نموده است. درعرصه های مختلف، وسایل ارتباط جمعی نقش غیرقابل انکار و مؤثری دارد. از بسیج عمومی و جهت-دهی افکارجمعی تا کمک به شیوه های حکومت داری، نظارت بر عملکرد و کارکردهای آرمان های دولتی، تقویت نهادهای مدنی، ترغیب شهروندان به مشارکت گسترده ملی، تحریک احساسات ملی وسیاسی جامعه و...
شبکه های اجتماعی مجازی یکی از ویژگی های بارز جهانی شدن است. پدیده جهانی شدن به پیدایش مرحله تازهای در تمدن انسان رسیده که، تمدن های مختلف را کنار هم در بطن خود قرار داده است. دهکده جهانی و گسترش رسانههای نوین و واقعیت جهانی شدن به معنای این است که پیشرفتی که انقلاب علمی و صنعتی به ویژه در گستره ارتباطات بدان دست یافته، مجال را برای پیدایش نیروها ، نهادها و شبکههایی با ماهیت و ابعادی جهانی هر لحظه، بیشتر و بیشتر باز میکند. در نتیجه چالش های بسیاری در گستره جهانی مطرح که حل آنها بدون نظم جهانی و فراگیر ممکن نیست. به عبارت دیگر مشکلات جهانی، سیاستها و راهبردها و طرحهای جهانی را طلب می کند و این خود به معنای پدیدار شدن فرصتها و مساعد شدن زمینهها برای تحقق و پیاده سازی فرآیند جهانی شدن با کمک شبکه های اجتماعی میباشد.
انتشار پرشتاب اینترنت، ماهواره و فناوری های دیجیتالی، ارتباط همزمان میان بخش های وسیعی از جهان را ممکن ساخته است. درنتیجه بسیاری از کنترلهای ملی اطلاعات بی اثر شده اند. امروزه نقش رسانه ها و میزان نفوذ آنها در ساختار سیاسی جوامع بر کسی پوشیده نیست. برخی از نظریه پردازان ارتباطات معتقدند که امروز جهان در دست کسی است که رسانه ها را در اختیار دارد. نقش عمده رسانه ها در شکل دهی به افکار عمومی و جهانی شدن باعث شده که اهمیت رسانه ها تا این حد مورد توجه قرار گیرد. شبکه های اجتماعی مجازی یکی از منابع قدرت نرم در فرآیند جهانی شدن است. جنس قدرت نرم در نظم نوین جهانی از نوع اقناع و هدف آن تاثیرگذاری برعرصه های گوناگون در سطح جهانی می باشد. وسایل ارتباط جمعی در جهان امروز جهان های ذهنی و غیر واقعی را به دنیا مخابره می کنند. آنها در اهداف خود به انتقال واقعیـت فکر نمی کـنند، بلکه واقعـیت هـا را می سازند.
تحولات نظم نوین جهانی
کاربرد واژه جهانی در ادبیات سیاسی دارای قدمت طولانی است، اما اصطلاح جهانی شدن،جهانی سازی و جهان گرایی قدمت چندانی ندارد و پس از حدود سال1960 میلادی رواج عام یافت.کاربرد مفهوم به شکل امروزی به دهه هشتاد باز می گردد. لغت نامه آکسفورد آن را جزء واژه های جدیدی می داند که به تاثیر پذیری از نظریه دهکده جهانی مک لوهان در کتاب اکتشافات و ارتباطات مطرح شد.(سجادی،19:1383)
اگر سیاست را قلمرو روابط مرتبط با توزیع قدرت بدانیم، بلافاصله پس از تشکیل دولتها، تلاش آنها بر اعمال قدرت بر همدیگر، حذف دولت های ضعیفتر و قدرت گرفتن پارهای دیگر و زنجیره اوج و افول قدرتهای مختلف آغاز میشود. تاریخ این اوج و افولها را میتوان به هزاره دوم پیش از میلاد رساند، جایی که شاهد اوجگیری و سقوط دولتهای بابل، آشور، مصر هستیم، بعدها با ظهور امپراتوریهای بزرگی چون امپراتوری ایران و در پی آن اسکندر و جانشینان او، روم، ساسانیان، خلافت اموی، عباسی و بعدها قدرتهای اروپایی مفهوم جدیدی به معنای موازنه قدرت میان امپراتوریهای بزرگ مطرح شد. در دو قرن اخیر به نوعی شاهد تبدیل نظم اروپایی (حاصل از توازن قوا میان قدرتهای اروپایی) به نظم جهانی (سیطره قدرتهای اروپایی و غربی بر جهان و تعریف نظم جهانی بر مبنای توازن قدرت میان خود) هستیم. در این گفتار جهت تبیین نظم نوین جهانی مراحل تاریخی و تحولات مبنای تشکیل نظم نوین جهانی را مورد بررسی قرار می دهیم تا کلیه ابعاد ترسیم آینده نظم جهانی از طریق تحلیل های مفهومی ، تاریخی و ... مرتبط با موضوع تحقیق میسر گردد.
پایان رنسانس14 از صلح وستفالی15 تا پایان جنگهای هفتساله
نظم بینالمللی جهانی در مفهوم کنونی آن بهعنوان نظامی از روابط، ایدهها و مبانی رابطه بین دولتها در سطح جهان تعریف میشود و از نظر تاریخی در قرن شانزدهم و با برقراری روابط دیپلماتیک میان قدرتهای اروپایی و پیریزی اولیه نظام «قدرتهای بزرگ» در اروپا شروع به شکلگیری کرد. نمونه اولیه اصول حقوقی نظام روابط بینالملل را میتوان در صلح وستفالی در سال ۱۶۴۸ دید، صلحی که به جنگهای ویرانگر ۳۰ ساله (1648-1618) در اروپای مرکزی پایان داد. با اینحال نزدیک به دو قرن طول کشیده بود تا این اصول شکل بگیرد. مفهوم حاکمیت در نتیجه صلح وستفالی رفتهرفته به عنوان یک نقطه محوری در سیاست داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفت و پس از انقلاب فرانسه در اواخر قرن هجدهم به عنوان مبنای اصلی نظام روابط بینالملل قرار گرفت. جنگ ۳۰ ساله خود میراث جنگهای مذهبی در اروپای قرن شانزدهم بود، اما درعینحال، دو اصل جدید در سیاست خارجی را مطرح کرد که بعداً به شکل گسترده از سوی سیاستمداران به کار گرفته شد این دو اصل عبارتاند از: حفظ «توازن قدرت» بینالمللی از طریق حمایت از ائتلاف ضعیفتر در برابر ائتلاف قویتر و اولویت منافع ملی بر سایر منافع (مذهبی، سیاسی و …). این اصول در چارچوب روابط بینالملل، محور اصلی درک الگوی روابط اروپایی و جهانی و نظم حاصل از آن است. کاربرد این اصول در سیاست خارجی برخی از کشورها (مانند فرانسه و بعداً بریتانیا) با هدف ایجاد شماری از اتحادهای نظامی سیاسی به آنها امکان داد تا تعادل را به نفع خود حفظ و کنترل کنند.
پایان جنگهای هفت ساله تا انقلاب فرانسه
اگرچه توازن قوا پس از صلح وستفالی مورد توجه بسیار قرار گرفت با این حال این مفهوم را میتوان محور نظم جهانی جدید پس از جنگهای هفت ساله (۱۷۵۶ تا ۱۷۶۳) دانست. تلاش قدرت های اروپایی برای توسعه و افزایش حداکثری منافع ملی خود و همچنین توسعه استعمار، برخورد میان این قدرتها را ناگزیر ساخت. سرانجام در جنگی میان قدرتهای آن روز اروپا یعنی پروس، فرانسه، اتریش، روسیه و بریتانیا وضعیت جدیدی شکل گرفت، وضعیتی که بریتانیا را به یک قدرت جهانی و پروس را به یک قدرت مهم اروپایی بدل ساخت. از سویی فرانسه بخش مهمی از قدرت خود در اروپا و مستعمره های خود در هند و آمریکایی شمالی را دست داد. مهمترین ویژگی نظم این دوران را میتوان توازن قوا دانست. با این حال پیامدهای این جنگ از نظر مالی برای دو قدرت مهم آن زمان یعنی فرانسه و بریتانیا به اندازهای سنگین بود که منجر به دو انقلاب مهم تاریخ مدرن یعنی انقلاب فرانسه و آمریکا(آمریکای شمالی ) شد.
انقلاب فرانسه تا کنگره وین
انقلاب فرانسه و در پی آن ظهور ناپلئون به طور کلی نظم شکل گرفته پس از جنگهای هفت ساله را دگرگون ساخت. نظمی که پیش از انقلاب فرانسه (سال1789) وجود داشت، کمتر از ۳۰ سال طول کشید. پس از جنگ هفتساله (بعد از سال ۱۷۶۳) ایجاد و درسال ۱۷۹۰-۱۷۹۱ نابود شد. انقلاب فرانسه (در اواخر قرن هجدهم) باعث بحران ایدئولوژیک جدیدی شد. قدرت روزافزون فرانسه در دوران ناپلئون و سیطره او بر اروپا و تلاش برای در هم کوبیدن روسیه، منجر به اتحاد قدرتهای اروپایی برای مهار خطر فرانسه شد، در این دوران نیز اگر چه اساس نظم جهانی همچنان مفهوم توازن قوا بود با این حال تلاش برای حفظ نهادهای موجود به ویژه نهاد سلطنت نیز از دیگر محورهای این دوره از نظم جهانی بود. روسیه، اتریش، پروس و بریتانیا پس از اتحاد با همدیگر و شکست ناپلئون در کنگره وین گرد هم آمدند و در پیمانی آسایش اروپا را بسته به حفظ نظم موجود بر اساس قدرت سلاطین و قوانین اساسی دانستند. با این حال شیوه تصمیمگیری در این کنگره یعنی اتفاق آرا و اهمیت منافع ملی برای هر قدرت منجر به فروپاشی این نظم جهانی در جنگ کریمه16 شد. نظمی که پس از جنگهای ناپلئونی و کنگره وین ایجاد شد، در اثر انقلابهای سال ۱۸۴۸-۱۸۴۹ و جنگ کریمه از بین رفت و عمری کمتر از ۳۵ سال داشت.
تشکیل امپراتوری آلمان تا جنگ جهانی اول
اهمیت منافع ملی ناگزیر منجر به تمرکز بر مفهوم ملت به عنوان رکن اصلی قدرت در کشورهای اروپایی شد، فرانسه و بریتانیا پیشتر در توسعه و یکپارچگی ملی خود کوشیده بودند، اما پروس و به طور کلی سرزمینهای آلمانی نشین که مرکب از حکومتهای متعددی بود همچنان از این منظر پراکنده مینمود، سرانجام با تلاشهای بیسمارک صدراعظم پروس امپراتوری آلمان تشکیل و به قدرتمندترین کشور اروپایی از نظر نظامی و صنعتی تبدیل شد. این موضوع به طور مستقیم توازن قوا در اروپا را به هم زد و در نتیجه جنگهای بسیار سرانجام موقعیت امپراتوری آلمان به عنوان قدرت برتر اروپا به رسمیت شناخته شد. این وضعیت منجر به توسعه مستعمرات آلمان در آفریقا، تلاش برای شکلگیری ائتلاف هایی در مقابله با قدرت روز افزون آلمان و همچنین ظهور نهضتهای مختلف ملی و انقلابی منجر شد. وضعیتی که در نهایت به جنگ جهانی اول، انقلاب اکتبر و شکلگیری نظم جهانی جدیدی با توجه به وضعیت حاصل شده از توازن میان قدرتهای مختلف انجامید. سیستم بعدی نظم جهانی پس از ظهور امپراتوری آلمان (۱۸۷۱) شروع به شکلگیری کرد، در اوایل دهه ۱۸۹۰ شکوفا شد و در جنگ جهانی اول ویران شد، بنابراین کمتر از دو دهه دوام آورد.
تشکیل جامعه ملل تا جنگ جهانی دوم
پس از جنگ جهانی اول و تشکیل جامعه ملل، وودرو ویلسون17 رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا اصطلاح نظم نوین جهانی را برای وضعیت نوینی از جهان توصیف کرد که با محوریت جامعه ملل، نظامی را برای حفظ صلح و امنیت بینالمللی ایجاد میکند. تشکیل جامعه ملل پس از پایان جنگ جهانی اول و کنفرانس پاریس را میتوان نخستین تلاش فراگیر برای تشکیل یک مرجع بینالمللی به منظور حل اختلافات و پیشگیری از بروز جنگ گسترده دیگر دانست. در این دوره اهمیت قدرت اقتصادی صنعتی و افول اهمیت استعمار به عنوان یک مؤلفه مهم در قدرت اقتصادی و ملی اقداماتی مانند کاهش محدودیت های تجاری و مقابله با اختلال در آزادی عبور و مرور در دریاها را ناگزیر میساخت. از سویی گسترش آگاهی های ناشی از توسعه آموزش و رسانهها در جهان اهمیت دیپلماسی پشت پرده برای حل تنشهای استعماری و درعینحال تلاش برای برتری نظامی از طریق مسابقه تسلیحاتی به عنوان ضامن رشد اقتصادی را نیز برجسته میکرد. این شرایط مستلزم حل اختلافات مرتبط به تمامیت ارضی، حل مسئله استقلال اقلیت های قومی در اروپا و خاورمیانه بود. با این حال جامعه ملل به عنوان نهادی برای حل مسالمت آمیز اختلافات بینالمللی به دلیل عدم سازگاری با وضعیت واقعی توازن قوا در جهان نتوانست اهداف خود را محقق کند. عدم پیوستن آمریکا به این جامعه، اخراج شوروی بر اثر حمله به فنلاند و ناتوانی جامعه از وادار ساختن امپراتوری ژاپن به تخلیه منچوری( منطقه ای در چین که امروزه قسمت اعظم شمال شرقی چین را تشکیل می دهد) ، بیتوجهی حمله ایتالیا به حبشه و عدم پیوستن آلمان نازی به کنفرانس خلع سلاح اروپا، به روشنی ناتوانی جامعه ملل از تحقق اهداف خود را نشان میدهد. اختلافات موجود در آن دوران سرانجام منجر به بروز جنگ جهانی دوم شد و در پی آن تلاش برای تشکیل نهاد فراگیری با اهداف جامعه ملل و ابزارهای کارآمد منجر به تشکیل نظم جهانی جدیدی شد. تحول ایدئولوژیک جدید پس از جنگ جهانی اول در نتیجه بحران عمیق نظم جهانی حاصل از تشکیل جامعه ملل آغاز شد و درنهایت منجر به بروز جنگ جهانی دوم شد. پس از این جنگ شکاف ایدئولوژیک بین سوسیالیسم و سرمایهداری به عاملی تعیینکننده برای نظم نوین جهانی تبدیل شد.
تشکیل نظام دو قطبی تا فروپاشی شوروی
بعد از جنگ جهانی دوم نظام حاکم از سال 1945 تا 1990 میلادی بر اساس نظام دو قطبی ، بر امریکا و شوروی سابق ، متکی بود. تشکیل سازمان ملل با اعطای حق وتو به اعضای دائم شورای امنیت، اختیارات گسترده این شورا برای اعمال قدرت نظامی و تحریم بر سایر کشورها به استثنای اعضای دائم، از میان رفتن استعمار و اهمیت اصل تعیین سرنوشت از مهمترین پیامدهای جنگ جهانی دوم در عرصه بینالملل بود. از سویی در عرصه توازن قوا شاهد افول قدرت کشورهای اروپایی و ظهور آمریکا و شوروی به عنوان قدرتهای برتر نظامی و اقتصادی و تلاش آنها برای سیطره بر جهان بودیم. در این دوران دو قطب مهم یعنی قدرتهای غربی با رهبری آمریکا و کشورهای کمونیستی با رهبری اتحاد شوروی وارد رقابت گستردهای شدند که از آن به جنگ سرد تعبیر میشود. سال 1990 میلادی یکی از این دو قطب فرو پاشید و خود به پانزده کشور مستقل با نظام های سیاسی و اجتماعی گوناگون تقسیم شد. پس از این اتفاق سوال این بود که نظام حاکم بر روابط کشورها در جهان چگونه خواهد بود ؟ آیا جهان شاهد نظم جدید یک قطبی ، دو قطبی و یا چند قطبی خواهد شد؟ و ....
تشکیل نظم جهانی تکقطبی تا ظهور نشانههای افول
دوران نظام دوقطبی با فروپاشی شوروی به پایان رسید. آمریکا با فروپاشی شوروی و خروج آن از صحنه معادلات بین المللی و منطقه ای، آزادی و قدرت عمل گستردهای در خاورمیانه بدست آورد(سیف زاده ، 37:1383). در این دوره ايالات متحده قدرتمندترين دولت در عرصه ی نظام بين الملل بود. با پايان يافتن منازعات ايدئولوژيکي شرق و غرب، گويي تاريخ به پايان18 خود رسيده بود، لحظه تک قطبي19 فرا رسيده بود و تمام رقباي امنيتي ايالات متحده ديگر توان رقابت در قامت يک قدرت جهاني را نداشتند( کریمی ، موسوی شفائی ، اسلامی و همکاران ،58:1401) جرج بوش20رئیس جمهور وقت آمریکا سال 1990 و پس از شکست عراق در جنگ کویت(به این جنگ،جنگ نفت، جنگ دوم خلیج فارس و جنگ خلیج فارس هم گفته می شود) به وسیله آمریکا و متحدانش ، نظم نوین جهانی را مطرح نمود. در 21 شهریور ماه سال 1369 شمسی و پیش از نشست مشترک گنگره امریکا( آذرنگ ، 50:1380 ) اسقرار یک نظم نوین را پس از فروپاشی شوروی سابق مطرح و اعلام نمود: نظم نوین جهانی منوط و وابسته به رهبری آمریکا ، قدرت امریکا و ارزش های آمریکا است (سیف زاده، 114:1374). وی همچنین در کنگره امریکا برای نظم نوین ادعایی خود چهار هدف را ذکر کرد که عبارتند از : 1- خاتمه دادن به اختلافات از طریق روش های مسالمت آمیز 2- اتحاد علیه زور و تروریسم 3- کاستن و کنترل زرادخانه ها و سلاح حای اتمی 4- رفتار عادلانه همه ملت ها( حقیقت ،21:1378) علاوه بر این جرج بوش در نظریه خود در خاور میانه ، یعنی منطقه حساسی که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد چهار هدف را بیان کرد که عبارت بودند از : 1- حل و فصل مناقشات منطقه ای 2- اعمال کنترل تسلیحاتی در منطقه 3-ترتیبات جدید امنیت منطقه ای 4-ترغیب دموکراسی عدالت اجتماعی و شکوفایی اقتصادی ( همان، 22)
اهداف اصلی مطرح شده توسط رئیس جمهور وقت آمریکا از نظر شکلی، جهان شمول و مورد پذیرش جامعه جهانی می باشد. اما اهداف خاور میانه ای آمریکا در راستای منافع هژمونی و یک جانبه گرایی ایالات متحده به سمت: الف- کنترل کامل منابع انرژی ب- تثبیت رژیم صهیونیستی ج- سرکوب و براندازی کانون های بنیاد گرایانه ( الماسی، 1401) د- استفاده از ترفند جنگ روانی، با استفاده از شبکه های اجتماعی و رسانه ای؛ سوق یافته است. هدف جنگ روانی و رسانهای آمریکا که با وجود فناوری اطلاعات و شبکه های اجتماعی اجرای آن تسهیل شده منحرف کردن افکار عمومی از نگاه کلان به مسائل جهانی است. انحراف افکار عمومی از این مسئله میتواند شکست هژمونی ایالات متحده را به تأخیر بیندازد تا آنها بتوانند جایگاه خود را در نظم جدید بازسازی نمایند. نظام سلطه به رهبری آمریکا همواره تلاش کرده اینگونه القاء کند که همه ی راههای پیشرفت و توسعه به لیبرال دموکراسی ختم میشود؛ اما امروز کشورهای زیادی از جمله چین، روسیه، ایران و دیگر کشورهای مستقل دنیا این ادعا را زیر سؤال برده و ثابت کردهاند دنیای تک قطبی دیگر جایی در نظام بینالملل ندارد.
آمریکا در منطقه خاورمیانه دارای دو دسته علایق ذاتی و ثانوی است. علایق یا منافع ذاتی امریکا در خاورمیانه شامل نفت و اسرائیل است ولی منافع ثانوی این کشور با مرور زمان، تعیین و دچار تحول میشود. به عنوان نمونه وقوع انقلاب اسلامی ایران ، جنگ عراق و کویت منافع ثانوی امریکا را در خلیج فارس و خاورمیانه دست خوش تحول کرد. اما حتی پایان جنگ سرد( اسدیان،33:1381) هم منافع ذاتی آن را تغییر نداده است. به طور کلی، سه محور و کانون حساس و مهم علایق آمریکا در خاورمیانه همواره نفت، ژئوپلیتیک خاورمیانه و حمایت از رژیم غاصب اسرائیل بوده است( لویمی، کرمی نیا، انصاری مقدم ،5:1400)
نشانه های تغییر و تحول در نظم نوین جهانی
تغییر در هندسه جهانی و گرایش جهان به سمت نظم نوین جهانی جدید نماد و نشانه های مختلفی دارد که در این گفتار برخی از مهم ترین نشانه ها را به اختصار بررسی می نماییم.:1- حمله روسیه به اوکراین: قضایای جنگ اخیر اوکراین را باید عمیقتر و در چارچوب شکلگیری نظم جدید جهانی دید که احتمالاً فرآیندهای پیچیده و دشواری، در پی آن شکل خواهد گرفت که در چنین شرایط جدید و پیچیدهای وظیفه همه کشورها از جمله جمهوری اسلامی حضور سخت افزاری و نرم افزاری در این نظم جدید بهمنظور تأمین منافع و امنیت کشور و به حاشیه نرفتن است(خامنه ای ،6/2/1401).2- افول و انزوای ایالات متحده آمریکا: امروز جهان در آستانه یک نظم جدید بینالمللی است که این نظم، بعد از دوران نظم دو قطبی جهان، و نظریه نظم جهانِ تک قطبی در حال شکل گیری است که البته در این دوره آمریکا روز به روز ضعیفتر شده است. (خامنه ای ، همان) افول آشکار آمریکا را میتوان در الف- مشکلات بیسابقه داخلی آمریکا در زمینههای اقتصادی ، اجتماعی ، اخلاقی تا اختلافات و دو دستگیهای خونین داخلیِ آمریکا ب- خطای محاسباتی آمریکا در مسائل دنیا ج - رأی مردم به افرادی همچون رئیس جمهور فعلی و رئیس جمهور قبلی(در دوره قبل رئیسجمهوری همچون ترامپ انتخاب شد که همه او را دیوانه میدانستند و در دوره فعلی نیز رئیسجمهوری بر سر کار میآید که همه، وضعیت او را میدانند) مشاهده کرد (خامنه ای، 11/8/1401). به نظر آلفرد مک کوی فرایند شتابان اضمحلال امریکا تا سال 2025 کامل می شود. وی بزرگترین عامل سقوط آمریکا را سیاست های نظامی گرایانه آن در جهان می داند. ( عبدالهی، 1397: 187 ) 3- انتقال قدرت به آسیا 4-گسترش ایدئولوژی مقاومت و توسعه میدانهای آن. 5- کشورهای آسیایی به راحتی به روسیه و چین نزدیک میشوند؛ بدون آن که از سوی آمریکا تهدید شوند. 6- ذینفعان اصلی جنگ اوکراین، کشورهایی با قدرت میانی هستند که می توانند از نظم فعلی جدا شده و قدرت خود را تثبیت کنند. 7- ایران به توافق هسته ای یک جانبه، احترام نخواهد گذاشت. 8-ژاپن به دنبال قدرت نظامی است و بخشی از تولدی ناخالص خود را به این کار اختصاص داده است. 9- جنگ اوکراین راه را برای حمله چین به تایوان باز کرده و چین از منابع قدرت برجسته ای بهره می برد. 10- معاملات تجاری با ارزهایی غیر از دلار انجام می شود. 11- مجموع تولید ناخالص داخلی G7 21همچنان کمتر از 40 درصد جهانی است. 12- قدرتهای نوظهور اقتصادی، سیاسی، نظامی در شرق : کشورهایی مانند چین و اتحادیههای اقتصادی مانند «آ. سه. آن» نیز در شکل دهی به معادلات جهانی سهم چشم گیری دارند.22و...
تحول نمادها و راهبرد های ایران در نظم نوین جهانی
در این گفتار از تحقیق نمادهای ایران در نظم نوین جهانی را به دو بخش قبل از انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی تقسیم می نماییم .
الف- راهبرد های قبل از انقلاب:1- حضور مداخله جویانه قدرت های غربی2- نقش برجسته پادشاهی و استبداد 3- کاستن از نقش مذهب در فرهنگ اجتماعی و سیاسی (گرایش سکولاری )4- تأکید بر همسویی با نظم جهانی مورد انتظار غرب 5- حل منازعات فرقه ای و منطقه ای با تکیه برغرب
ب- راهبرد های بعد از انقلاب :1-مقابله با نقش مداخله جویانه قدرت های بیگانه در کشور 2- مهار نفوذ قدرت های بیگانه در منطقه3- افزایش اسلام گرایی و ارائه الگوی مردم سالاری بر پایه دین4- افزایش نقش مردم در حکومت5- تأکید بر هویت دینی ، ملی و منطقه گرایی6- حل منازعات از طریق درون گرایی و قدرت منطقه ای7-حمایت ،هدایت و رهبری محور مقاومت
نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان می دهد که ما در مقطع حساسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.( خامنه ای ، 16/4/1393 ) در دنیای جدید ایران چه کاره و در چه جایگاهی است. ایران به علت برخورداری از خصوصیات برجستهای همچون «نیروی انسانی با هوش و با استعداد»، «منابع طبیعی متنوع و فراوان»، «موقعیت جغرافیایی حساس و ممتاز» و از همه مهمتر «منطق والای حکومتی و تمدنی» میتواند جایگاه برجستهای در نظم جدید داشته باشد( خامنه ای ، 11/8/1401).
نتیجه گیری
از دوران صلح وستفالی تا فروپاشی شوروی توازن بین قدرتها به دلیل عوامل متعددی برهم خورده و هسته اصلی برقراری توازن قوا معیار قدرت نظامی بوده است. ازاین رو شاهد فروپاشی نظم قدیم و ظهور نظم جدید بودهایم. جنگ جهانی اول و پیامد های آن بروز و ظهور ایدئولوژی ها و مکتب های سیاسی مثل کمونیسم ،فاشیسم، نازیسم و ... بحران اقتصادی جهان ، جنگ جهانی دوم ، تقسیم جهان به دو بلوک غرب و شرق ، تاسیس سازمان ملل متحد ، اتحادیه و پیمان های نظامی ،سیاسی و اقتصادی ،پدیده جنگ سرد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور نظام تک قطبی ، انقلاب های روسیه ، چین ، کوبا ، الجزایر ، ویتنام ، ایران نیکاراگوئه و... جنگ های کره ، ایران و عراق ، جنگ خلیج فارس ، جنگ اکراین و ... از جمله مهم ترین این تحولات می باشد.. نظم جهانی ایجاد شده پس از جنگ جهانی دوم از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۰ یعنی به مدت ۴۵ سال دوام آورد، زمانی که نسبت به دورههای پیشین کمی طولانی تر است.
خلاء های عدم حاکمیت اخلاق بر نظم نوین جهانی ، عدم وجود ارزش های ایدئولوژیک مشترک ، تفسیر جدید حاکمیت برای قدرت های مطرح، عدم اجماع بر یک مفهوم نوین از حقوق بین الملل، فقدان اصل عدم مداخله در امور یکدیگر و تعهد به وظیفه قانونی و..... باعث شده که نظم جهانی به ثبات نرسد و دوره های کوتاهی را سپری نماید.
توسعه علوم و تبدیل آن به فناوریهای نظامی منجر به تغییرات پیدرپی در نظم جهانی شد. با ظهور ارتشهای بزرگ و انتقال کامل به دوران تولید صنعتی، قدرت اقتصادی کلی دولت و تأمین منابع به عامل اصلی تعیینکننده در جایگاه هر دولت در نظام جهانی تبدیل شد. امروزه، شاخصهای مختلف اقتصادی و مالی میتوانند به تعریف روند تغییر موازنه قدرت کمک کنند که فناوری اطلاعات ، شبکه های اجتماعی ، هوش مصنوعی و ... جزء معیار های کلیدی نظم نوین جهانی قرار گرفته اند. هدف از جهانی شدن، نیل به عصر جهانی است. مشخصه ی عصر جهانی از نظر بسیاری از اندیشمندان فروریختن مرزبندیهای مصنوعی و حضور جدی مرزبندیهای طبیعی است. به گفته آنان مرزهای مصنوعی که حاوی خطکشیهای ملی و نژادی است و پس از عصر حاکمیت دولت-ملتها به وجود آمده است، فرو میریزد و مرزهای طبیعی جای آنها را میگیرد. مرزهای طبیعی که تابع سرزمین نبوده و توسط گروههای هم فکر و دارای منافع مشترک به وجود میآید. و درعین پراکندگی در سطح جهان، جوامع نوین و متداخلی را تشکیل میدهد. در واقع مفهوم قدرت نظامی، خاص دیدگاه های محدود سنتی در روابط بین الملل شده و جای خود را به مفاهیم کارآمدتر اقتدار و نفوذ داده است. رسانه های ارتباط جمعی و به ویژه شبکه های اجتماعی مجازی، در عصر حاضر نقش عمده و مهمی را در عرصه تغییر و تحولات جهانی بر عهده دارند و این وسایل منشأ بسیاری از تحولات معاصر، راهنما و کنترل کننده جریان ها و تحولات در جهانی شدن محسوب می شوند. به دلیل گستردگی حوزه فعالیت شبکه های اجتماعی مجازی در جوامع امروزی و نیز برخورداری این پدیده از ویژگی سیال بودن و حرکت پویامدارانه، لازم است که همگام با رشد و تکامل تکنولوژیکی و محتوایی شبکه های اجتماعی مجازی، در ابعاد مختلف، به ویژه نقش آنها در تحولات نظم نوین جهانی، در عصر جهانی شدن مطالعات بیشتری صورت بگیرد.
اگر نظم نوین بر پایه عدالت، صلح، مردم سالاری ، توسعه حقوق بشر ، قوانین بین المللی استوار گردد و بکوشد میان نظم حقوقی، سیاسی، اقتصادی واخلاقی جهان یک توازن پایدار ایجاد کند، می توان به آینده آن امیدوار بود. ایران با توجه به موقعیت های خاص خود ازمنظر نظم نوین جهانی باید تلاش کند چالش های این مسیر دشوار از قبیل قدرت نرم و شبکه های اجتماعی را شناسایی و با اتکا به ظرفیت های موجود به یک فرصت تبدیل و در نظم جهانی جدید به جایگاهی در شأن و منزلت خود برسد و سپس بر اساس راهبردهای سیاسی و ایدوئولوژیکی خود قدرت و موقعیت خود را در هندسه نظم جدید جهانی تثبیت نماید.
منابع
1- آشفته تهرانی،امیر(1387) جامعه شناسی جهانی شدن،تهران: انتشارات دانژه#
2- آقا بخشی، علی (1374) فرهنگ علوم سیاسی، مرکز مدارک ایران ،تهران #
3- اسدیان، امیر(1381) سیاست امنیتی آمریکا در خلیج فارس، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی#
4- الماسی، رضا (1401) افول آمریکا سرآغاز هندسه جدید عالم ،روزنامه کیهان ،16 آذر #
5- حقیقت، سید صادق (1378)،گفتگوی تمدن ها و برخورد تمدن ها موسسه فرهنگی طه، قم #
6- خامنه ای، سید علی (1393) ، بیانات معظم له در دیدار با کارگزاران نظام در شانزدهم تیرماه#
7- خامنه ای، سید علی (1401) بیانات معظم له در دیدار با دانشجویان در ششم اردیبهشت ماه #
8- خامنه ای، سید علی (1401) بیانات معظم له در دیدار با دانش آموزان در یازدهم آبان ماه #
9- رجایی، فرهنگ (1380) پدیده جهانی شدن، ترجمه عبدالحسین آذرنگ ، نشر آگه ، تهران #
10- سجادی، عبدالقیوم (1383)، اسلام و جهانی شدن،کتاب نقد،س ششم،ش25-24.#
11- سلیمی، حسین (1384) فرهنگ گرایی،جهانی شدن و حقوق بشر،تهران: انتشارات وزارت امور خارجه#
12- سیف زاده، سید حسین(1383)، سیاست های خاورمیانه ای آمریکا در برابر چالش های ضد هژمونیک فصلنامه خاورمیانه ، سال 11 شماره یک #
13- سیف زاده، سید حسین (1373) نظم نوین جهانی : دوران گلایه به تلفیق فردگرایی با جمع گرایی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره 33#
14- شهرام نیا، سیدامیر مسعود (1386) جهانی شدن و دموکراسی در ایران، تهران: نشر نگاه معاصر#
15- عبدالهی، محسن(1397) چالش های اساسی در گذار از نظم نوین جهانی :فرا یک جانبه گرایی و ظهور چین در نقش قدرت جدید ؛ ،فصلنامه روابط خارجی، سال دهم، شماره سی ونهم، پاییز 1397 ، صص 183-202 #
16- قره باغیان، مرتضی (1376) فرهنگ اقتصاد بازرگانی، تهران: انتشارات رسا،#
17- کریمی، حمید رضا ؛ موسوی شفائی، سید مسعود؛ اسلامی، محسن؛ اسدی ،علی اکبر (1401) پويايي هاي نظم در سطح جهاني- منطقه اي و دگرديسي نقش کنشگران منطقه اي خليج فارس مطالعه موردي: امارات متحده عربي فصلنامه ژئوپليتيک سال هجدهم، شماره دوم، تابستان#
18- گل محمدی، احمد (1386) جهانی شدن،فرهنگ،هویت،تهران: نشر نی.#
19- گیدنز، آنتونی (1384) چشم انداز های جهانی، ترجمه محمد رضا جلایی پور ،تهران: طرح نو#
20- گیدنز، آنتونی (1380) جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر مرکز#
21- نقیب زاده، احمد (1383) تاریخ دیپلماسی و روابط بین الملل از پیمان وستفالی تا امروز، تهران: چاپ قومس#
22- ویلیامز، مارک (1379) بازاندیشی در مفهوم حاکمیت: تأثیر جهانی شدن بر حاکمیت دولت، ترجمه اسماعیل مردانی گیوی، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 156-155 .#
23- Castelle. Manael. (1998). The Network Jaliety. Londan. Bbackwell.#
24- https://farsi.khamenei.ir#
25- https://www.mehrnews.com/news/5484792#
26- https://kayhan.ir/fa/news/253010#
27- https://article.tebyan.net/237487#
28- http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2011504#
[1] .Bartsellon.
[2] . Transformation
[3] . chenge
[4] . Transcondence
[5] . Manuel Castells
[6] .The information age
[7] . Claude Henri Saint-Simon
[8] .Auguste Conte
[9] . Parsons
[10] . Daniel Bell
[11] .Wallerstein
[12] . Anthony Glidenz.
[13] . social networks
[14] 15. عصر رنسانس از پایان قرن پانزدهم شروع و تا نیمه ی اول قرن شانزدهم ادامه داشت.
[15] 16. معاهدات وستفالی، معاهدات صلحی است که اکتبر 1648 منعقد گردید و به جنگهای وحشیانه و خونین سی ساله ی مذهبی میان پروتستان ها و کاتولیک ها خاتمه داد. این معاهدات در دو شهر از ایالات وستفالی به نام های مونستر و اوزنابورگ انعقاد یافت از نظر حقوقی، هر دو معاهده سند واحدی است و سرآغاز تکامل جامعه ی بین المللی در عصر خود محسوب می شود.
[16] 17.جنگ کریمه، از اکتبر 1853 تا آوریل 1856بین روسیه با فرانسه ، انگلستان ، عثمانی، ساردنی (ایتالیا) و ... رخ داد.
[17] .Woodrow Wilson
[18] .End of History
[19] . Unipolar Moment
[20] . George Bush
[21] آلمان ، فرانسه ، ایتالیا ، ژاپن ، امریکا ، انگلیس و کانادا.22
[22] . https://www.mehrnews.com/news/5484792