کاربست زبانشناسی تاریخی و شناختی در تحلیل ساختار مفهومی «عرف» در قرآن
محورهای موضوعی : مطالعات تاریخی مرتبط با زبانشناسیفتحیه فتاحی زاده 1 , فاطمه آبادی 2
1 - استاد گروه علوم قرآن و حدیث، دانشگاه الزهراء(س)، تهران، ایران.
2 - دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.
کلید واژه: معروف, چندمعنایی, ریشهشناسی, عرف, اشتراک لفظی,
چکیده مقاله :
معنای مادۀ عرف و واژۀ معروف در قرآن همواره مورد اختلاف لغویان و مفسران بوده است. در این مطالعه بنا داریم با تحلیل درزمانی مادۀ عرف با رویکرد ریشهشناختی و بررسی سیر تحول این ماده در زبانهای سامی، عربی قرآنی و منابع لغوی عربی کلاسیک گونههای معنایی این ماده و اشتراک لفظی یا چندمعنایی بودن آن را تبیین، و با رویکردی شناختی مدل مفهومسازی این ماده را درقرآن مطالعه کنیم. میخواهیم با مطالعۀ ریشهشناختی ماده از این دفاع کنیم که معانی یال اسب، بوی خوش، صبر، باد، علم و شناخت و امثال آنها که برای ماده ذکر شده، مربوط به ریشههای مختلف، و شباهت بهوجودآمده ناشی از اشتراک لفظ است. نیز، میخواهیم نشان دهیم که معنای غالب این ماده در قرآن از بسط استعاری معنای صورت به شناختن به وجود آمده است. برپایۀ این دستاوردها میتوان از این دفاع کرد که معروف همچون اصطلاحی که درون نظام قرآنی شکل گرفته، بر همین مبنا بر عملی دلالت میکند که در جامعۀ اسلامی به استمرار دیده شده، و درنتیجه مألوف گشته است.
The meaning of "ʻrf " and "Maʻruf" which the Qur'an has placed at the center of social relations have always been disputed by linguists and interpreters. This study investigates the semantic variants of the word by using the etymological approach and its evolution in Semitic, Qur'anic Arabic and classical Arabic lexical sources. The study of its conceptual model in the Qur'an by using the cognitive approach. According to the etymological studies, the meanings of "main of horse", "good smell", "patience", "wind", "science and cognition", etc., are related to different origins and similarities arising from homonymy. The mane meaning of this origin in the Qur'an derived from the metaphorical extension of the meaning of 'face' to 'knowing'. "Maʻruf " as a term formed within the Qur'anic system is based on the same meaning as an act that has been continuously seen in the Islamic society, and consequently has become familiar is a concept at the superordinate level, and concepts such as "Ṣalāt", "Qisṭ", "Adl', "Taqwā", "Ihsān", "Birr", "Zakāh", etc., are the basic-level (stable) concepts in this category. God has applied only to the basic-level concepts of this category and leave "Maʻruf " as a temporal and spatial concept - such as the designation of "Maʻruf " saying and behaving - the responsibility of individuals in the religious community.
_||_