تحلیل حکایت "مشتزن" گلستان سعدی بر اساس نظریة ریختشناسی ولادیمیر پراپ
محورهای موضوعی : پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسیمنصور نادری پور 1 , محمدرضا نجاریان 2
1 - دانشآموختة زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد.
2 - دانشیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد.
کلید واژه: کارکرد, پراپ, گلستان, ریختشناسی,
چکیده مقاله :
گلستان سعدی یکی از آثار منثور قرن هفتم هجری است که به زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در بین حکایات این کتاب برخی حکایات هستند که ساختاری مطابق با نظریههای ساختارگرایی داستانی معاصر دارند که یکی از این حکایات، حکایت مشتزن از باب سوم گلستان است. روش ولادیمیر پراپ یکی از این روشهای نقد است. او با توجه به طبقهبندی داستانها که بیشتر بر اساس محتوا و درونمایة داستانها بود، ردهبندی خود را بر روی فرم و ساختار داستانها بنا نهاد. ما در این پژوهش بر اساس نطریة پراپ نشان خواهیم داد که حکایت مشتزن گلستان سعدی با الگوی پراپ مطابقت دارد. بیشتر کارکردهایی که پراپ عنوان کرده است در این حکایت وجود دارند. رویهمرفته نوزده خویشکاری اصلی در این حکایت وجود دارد که ترتیب آنها اندکی تغییر کرده است و برخلاف نظریة پراپ که عروسی را خویشکاری نهایی میداند، این حکایت با خویشکاری نجات پایان مییابد. البته وجود این خویشکاریها در حکایت گواه این مدّعاست که سعدی نیز ساختار خاصی برای حکایات خویش دارد.
.
_||_