نکات تعلیمی در منظومههای حماسی با تکیه بر مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی (شاهنامۀ عارف)
محورهای موضوعی : شاهنامهمریم السادات خبوشانی 1 , احمدرضا یلمه ها 2
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران
2 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران(نویسنده مسؤول)
کلید واژه: حماسه, ادبیات, ادبیات تعلیمی, مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی و شاهنامۀ عارف,
چکیده مقاله :
ادبیات تعلیمی گونهای از ادبیات فارسی است که دربرگیرندۀ تعالیم اخلاقی و آموزشدهندۀ آن است. این گونۀ ادبی که از دیرباز مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده، با اندرزنامههایی که بازمانده از ایران باستان و دورۀ ساسانی است، آغاز شده و با آثار شاعرانی چون فردوسی، سنایی، سعدی و... ادامه یافته است. در میان انواع ادبی، حماسه نیز این تعالیم را در خود دارد و در ادامۀ این مبحث، آثاری همچون مثنوی شنهشاهنامۀ سلیمانی که اثری حماسی و دربرگیرندۀ تعالیم اخلاقی است، خودنمایی میکند. در این اثر که از فتحالله عارف از شعرای سدۀ دهم هجری است، مواردی یافت میشود که نگارندگان را بر آن میدارد تا دربارۀ ادبیات تعلیمی در این اثر دست به پژوهش بزنند. با طرح این پرسشها که دستهبندی ادبیات تعلیمی در ادب فارسی چگونه است و شاخصههای ادبیات تعلیمی در مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی کدام است، پس از بررسیها مواردی همچون ستایش خرد و خردمندی، حمد خدا، شنیدن پند پیران و احترام به والدین، اطاعت محض از پادشاهان، نکوهش جهانسپنجی، نکوهش رذایل اخلاقی، دادگری و احسان پادشاهان، یاد مرگ کردن، تأثیرپذیری از آیات و احادیث مورد توجه قرار گرفت و تحلیل شد.
Educational literature is one of Persian [Farsi] literature which involves moral doctrines and train it. This kind of literary which is considered former as some thing remained of ancient Persia and Sasanid era, by masters of literature, had begun by the advice letters and had continued by the works of poets such as: Ferdowsi, Sanaee, Sa'di and … . In the different types of literature also, epics has these educations, followed by some other works such as the Masnavi of "Soleymani's Shah-an-shah-Nameh" which is epic and involved moral doctrines. There are some cases in this work which is written by fat-hollah-Aref (poets of Hijri 10th century), persude the writers [of this article]to study about educational literature of this work.Some question are: What is the classification of educational literature in Farsi literature? What are distinctives of educational literature in the Masnavi of "Soleymani's Shah- an-shah-Nameh"? After studing , some cases were analyzed, such as wise and wisdom, praise of God, Listen of elder's advise respect to parents, entire- Compliance to kings, blame world figurative, blame vicious, justice and benefaction of kings, Remember to die, being impressed by verses and anecdotes.
۲. ابن شُعبه حرّانی، ابومحمد حسن بن علی (1397)، تحف العقول، ترجمۀ محمدصادق حسنزاده، تهران: قم.
۳. ارسطو (1377)، فن شعر، ترجمۀ عبدالحسین زرینکوب، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
۴. انوشه، حسن (1375)، دانشنامه ادب فارسی در آناتولی و بالکان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۵. دشتی، محمد (1380)، ترجمۀ نهجالبلاغه، چ۳، قم: مؤسسۀ انتشارات ائمه(ع).
۱۰. قره بلوط، علیرضا (۲۰۰۹)، معجم التاریخ التراث الاسلامی فی مکتب العالم، ترکیه: دار العقبة قیصری.
_||_
نشريه علمي پژوهشنامه ادبيات تعليمي سال شانزدهم، شمارة شصت و یکم، بهار 1403 |
نکات تعلیمی در منظومههای حماسی با تکیه بر مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی (شاهنامۀ عارف)
مریمالسادات خبوشانی-* دکتر احمدرضا یلمهها1*
چکيده
ادبیات تعلیمی گونهای از ادبیات فارسی است که دربرگیرندۀ تعالیم اخلاقی و آموزشدهندۀ آن است. این گونۀ ادبی که از دیرباز مورد توجه بزرگان ادبیات فارسی بوده، با اندرزنامههایی که بازمانده از ایران باستان و دورۀ ساسانی است، آغاز شده و با آثار شاعرانی چون فردوسی، سنایی، سعدی و... ادامه یافته است. در میان انواع ادبی، حماسه نیز این تعالیم را در خود دارد و در ادامۀ این مبحث، آثاری همچون مثنوی شنهشاهنامۀ سلیمانی که اثری حماسی و دربرگیرندۀ تعالیم اخلاقی است، خودنمایی میکند. در این اثر که از فتحالله عارف از شعرای سدۀ دهم هجری است، مواردی یافت میشود که نگارندگان را بر آن میدارد تا دربارۀ ادبیات تعلیمی در این اثر دست به پژوهش بزنند. با طرح این پرسشها که دستهبندی ادبیات تعلیمی در ادب فارسی چگونه است و شاخصههای ادبیات تعلیمی در مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی کدام است، پس از بررسیها مواردی همچون ستایش خرد و خردمندی، حمد خدا، شنیدن پند پیران و احترام به والدین، اطاعت محض از پادشاهان، نکوهش جهانسپنجی، نکوهش رذایل اخلاقی، دادگری و احسان پادشاهان، یاد مرگ کردن، تأثیرپذیری از آیات و احادیث مورد توجه قرار گرفت و تحلیل شد.
واژههای کلیدی
ادبیات، حماسه، ادبیات تعلیمی، مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی و شاهنامۀ عارف.
1. مقدمه
از قدیمیترین روزگاران تا به امروز، حَماسه یکی از مهمترین انواع ادبی شمرده شده است. ارسطو پس از تعریف شعر به «کلامِ موزونِ خیالانگیز»، از نظر معنی و محتوا، به تقسیم آن دست فرا کرده و گفته است: «شعر یا مربوط است به بیان عواطف و احساسات و کامرانیهای انسانی (Lyric)، یا مربوط است به توصیف وقایع و اشخاصی که در نمایش و تجسّم به کار میرود (dramatic) و یا به بیان سرگذشتها و افتخارات گذشتگان میپردازد (epic)» (ارسطو، 1337: 18). اما باید دانست که منظور از بیان سرگذشت گذشتگان، تنها روایت صرف و تاریخوار تلاشهای فکری و فرهنگی یک قوم نیست، بلکه چنانکه استاد صفا اشاره کردهاند: «سخن در اینجا از امر جلیل و مهمی است که سراسر افراد ملتی در اعصار مختلف در آن دخیل و ذینفع باشند» (صفا، 1379: ۳).
شعر حماسی، در ادبیات بسیاری از ملتها جزء قدیمیترین گونههایی است که نویسندگان و شاعرانی بزرگ دربارۀ آن بسیار نوشته و سرودهاند و این گونۀ ادبی بهدلیل بسیاری از مسائل برجسته شده است. در این میان، شاهنامه از جمله آثاری است که دارای ویژگی منحصربهفردی است و دیگر حماسهها بهاندازۀ این اثر، از آن بهرهمند نیستند. شاهنامه در عین حماسی بودن، کتاب ژرفاندیشی و حکمت است» (رضا بیگی و سلیمی، 1391: ۱۲۲) و بسیاری از شاعران به پیروی از فردوسی، به این ویژگی توجه داشته و در جایجای اثرِ خود، گریزی به مسائل اخلاقی، حکمی و تعلیمی زدهاند.
از آنجا که محور اصلی داستانهای حماسی، مسائل دینی، تاریخی و ملّی است، ضروری است در قالب حماسه، به نکتههای اخلاقی و تعلیمی، با عنوان ادبیات تعلیمی پرداخته شود. در این مقاله بر آنیم تا به بررسی نکات تعلیمی در منظومههای حماسی با تکیه بر مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی بپردازیم.
در این پژوهش درصدد یافتن پاسخی برای سؤالات زیر هستیم:
1. دستهبندی ادبیات تعلیمی در ادب فارسی چگونه است؟
2. شاخصههای ادبیات تعلیمی در مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی یا شاهنامۀ عارف کدام است؟
شاخصههای ادبیات تعلیمی در مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی که نگارنده به آن پرداخته، از قسمت دوم نسخۀ خطّی اثر مذکور گرفته شده است.
1ـ1. پیشینۀ پژوهش
از آنجا که بشر، بهویژه ایرانیان در طول تاریخ به مسائل اخلاقی و ادبیات تعلیمی توجه بسیاری داشتهاند، در ادبیات پیش از اسلام و پس از آن، ریشههایی از این نوع ادبی به چشم میخورد. تاکنون چندین مقاله و اثر دربارۀ نکات تعلیمی در منظومههای حماسی نگاشته و تدوین شده که با عنوان مقالۀ نگارندگان تفاوت دارد و به برخی از آنها اشاره میشود:
مشتاقمهر و بافکر در مقالۀ «شاخصهای محتوایی و صوری ادبیات تعلیمی»، ضمن تعریفی جامع دربارۀ ادبیات تعلیمی، به شاخصهای محتوایی و صوری آن پرداخته و نمونههایی از مثنوی، رباعی، قصیده، غزل و نثر را برای این شاخصها آورده است (مشتاقمهر و بافکر، 1394: ۱).احمدرضا یلمهها در مقالۀ «بررسی خاستگاه ادبیات تعلیمی و سیر تطّور و تحوّل آن در ایران»، برخی از برجستهترین آثار ادبیات تعلیمی منظوم و خاستگاه تعلیمی آنها را بیان كرده است (یلمهها، 1395: ۶۱). منا علیمددی در مقالۀ «تبارشناسی ادبیات تعلیمی» ضمن اشاره به سابقۀ طولانی ادبیات تعلیمی در ایران، این نوع ادبیات را در عصر مشروطه که مورد انتقاد قرار گرفته و به حاشیه رفته است، بهعلت ساختار طبقاتی جامعۀ ایران در آن زمان دانسته است (علیمددی، 1394: ۱۰۹) و کتاب جستارهایی در ادبیات تعلیمی ایران از مریم مشرّف که در آن، بخشی از آثار تعلیمی تحلیلشده است.
۱ـ۲. ادبیات تعلیمی
ادبیات تعلیمی از مهمترین و اصلیترین گونههای ادبی است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او میداند و همّ خود را متوجه آموزش و تعلیم اندیشههای پسندیدۀ دینی، عرفانی، فلسفی، مسائل اخلاقی، علوم و فنون، تهذیب نفس، تزکیۀ ذهن، پرورش قوای روحی و تعالی و کمال انسان میکند (مشتاقمهر و بافکر، 1394: ۱؛ مشرّف، 1389: ۹).
ادبیات تعلیمی شاخصهای محتوایی و صوری خاصی دارد که از این شاخصها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. شاخصهای محتوایی: آموزنده و تهذیبکننده بودن، خردورزی، واقعگرایی و دور از خیالبافی، دیدگاه تقدیرگرایانه، درونگرایی و... .
2. شاخصهای صوری: سادگی و رسایی زبان و بیان، تأکیدی بودن تشبیه، مخاطب و خوانندهمحوری، بسامد بالای جملات استفهامی، امری، ندایی و نهیبی و... (مشتاقمهر و بافکر، 1394: ۲).
ادبیات تعلیمی دو خاستگاه کلّی دارد: الف. خاستگاه درونی: منِ شاعر؛ ب. خاستگاه بیرونی: اجتماع و گفتمانهای غالب در آن (یلمهها، 1395: ۶۸).
ادیبان در دورههای آغازین اسلام بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به تعلیم اخلاق میپرداختند و پیش از آن نیز بر آموزههای تعلیمی ایران باستان مانند وصف بادهنوشی و لزوم داشتن فرّه ایزدی و داشتن اصل و نسب شاهی برای پادشاه، کینخواهی و... تأکید میکردند؛ اما بهمرور مسائلی که با موازین اسلامی مطابقت نداشت، از این ادبیات سترده شد و مسائل و آداب و احکام تازهای مانند آیات، احادیث، مفاهیم و دستورات دینی اسلام در این کتابها انعکاس یافت. آوردن موعظه، حکمت و پند و اندرز در شعر فارسی از اوایل قرن چهارم هجری آغاز شدو شاعران، این نوع شعر را با قطعههای کوتاه آغاز کردند. از اوایل قرن ششم هجری، سنایی غزنوی باب جدیدی را در سرودن اشعار حکیمانه و عارفانه باز کرد. موفقیت وی در اشعار موعظهگونه و حکیمانه باعث شد تا در اواخر قرن ششم اشعارش، مورد استقبال گروه زیادی از شاعران از جمله جمالالدین اصفهانی، قوامی رازی، خاقانی، نظامی و انوری واقع شود (همان: 71ـ72).
سیر تطور و تحول ادبیات تعلیمی منظوم در ایران را به چند دوره نامگذاری کردهاند:
1. از دورۀ مؤثر از اندرزنامههای ایران باستان: ساسانیان در کنار آداب و تاریخ و هندسه، حکمت و پند و اندرز داشتهاند که این اندرزها شامل کلمات قصار و حکیمانهای است که پس از اسلام نیز بر ادبیات ایران تأثیر بسزایی گذاشته و تقریباً بیشتر این آثار تحتتأثیر سفارشهای دین زرتشتی است. از جمله این کتابها و رسالهها میتوان به اندرزهای آذرباد مهرسپندان، اندرز خسرو قبادان، یادگار بزرگهر و داستان مینوی خرد اشاره کرد. آن سخنان پندآمیز را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
الف. تعالیم اخلاقی و پند و اندرزهایی که جنبۀ عمومی داشته و نیکبختی بشر را هدف اصلی قرار دادهاند و موضوع رذایل و فضایل اخلاقی، محور این تعالیم است.
ب. تعالیم اخلاقی و پند و اندرزهایی که اصلاح رفتار و کردار پادشاه را وجهۀ همت خود قرار داده است؛ زیرا حکیمان باستان، جامعه را بهمنزلۀ بدن و پادشاه را همچون سر فرض کردهاند و از نظر آنان صلاح و فساد آحاد مردم در صلاح و فساد رجال حکومت، بهویژه شخص پادشاه بوده است. مهمترین نمونههای آن عبارتاند از: کتاب ششم دینکرد، اندرز خسرو قبادان، عهد اردشیر و... (همان: 72ـ75).
2. دورۀ رودکی (قرن چهارم): اشعار برخی شاعران این دوره بازتاب منِ فردی و برخی منِ بشری و انسانی است. بیشتر اشعار رودکی در حیطۀ منِ اجتماعی و انسانی جای میگیرد (همان: 75).
3. دورۀ ناصر خسرو (قرن پنجم): در دورۀ ناصر خسرو ناآرامیهای سیاسی و اوضاع نابسامان اجتماعی که حاصل سیر شتابان دگرگونی در حکومتها و مسائل مرتبط با آن بود، لزوم توجه به بحثهای اخلاقی را آشکارتر کرد و این در حالی بود که سعی داشتند موضوعات اخلاقی و تعلیمی مربوط به تهذیب نفس را در بین صاحبان اندیشه مطرح کنند و بهتدریج زمینۀ رواج این آموزشها را در میان مردم فراهم آورند (یلمهها، 1395: ۷۶).
4. دورۀ سنایی (قرن ششم): سنایی رستگاری آدمی را در گرو اعمال نیک میداند، که این امر سبب عنایت و عدم خشم خداوند به بنده میشود. بنابراین شعرا کلامی پر از پند و اندرز را میسرایند که به فهم خوب و بد زندگی کمک میکند (همان: 77).
5. دورۀ نظامی (قرن ششم): نظامی بعد از سنایی در ایجاد منظومههای حکمی و تعلیمی توفیق یافت. در پایان قرن ششم و اوایل قرن هفتم عطار با مثنویهای ساده و آموزندهای تنوع شعر را با قوّت تمام ادامه داد که منطقالطیر، الهینامه و مصیبتنامه از آثار ارزشمند او در این زمینه است و شاعران مسائل اجتماعی و حکمی را در نهایت شیوایی بیان میکردند (همان: 78).
6. دورۀ سعدی (قرن هفتم): در قرن هفتم سعدی با وارد کردن ادب تعلیمی در آثارش، بهویژه بوستان، سبب به وجود آوردن باورهایی در میان مردم شد که گاهی انسان فراموش میکند که زندگی او جاویدان نیست و روزی که قرار باشد از دنیا برود، ثروت دنیوی نمیتواند لحظهای به زندگی او بیفزاید. این جریان تا زمان مشروطه ادامه دارد. در این دوره عقاید اجتماعی، ظلمستیزی، آزادیخواهی و... بهعنوان مضامین تعلیمی، سیاسی و اجتماعی در آثار شاعرانی چون ادیبالممالک فراهانی، ملکالشعرای بهار، اشرفالدین گیلانی، پروین اعتصامی و... شکل میگیرد (همان: 79ـ80).
2. بحث و بررسی
۲ـ۱. ادبیات تعلیمی ضمن ادبیات حماسی
از قدیمیترین روزگاران، حماسه و اشعار حماسی، مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگیها، افتخارات و بزرگیهای قومی یا فردی است و بهنحوی شامل مظاهر مختلف زندگی پهلوانان و قهرمانان میگردد. «از میان انواع ادبی، نوع تعلیمی علاوه بر شکل مستقل آن که در قالب آثار اخلاقی عرضه میشود، در لابهلای انواع ادبی دیگر اعم از حماسی، عرفانی و غنایی نیز به چشم میخورد. ادبیات تعلیمی طیف وسیعی از ادبیات فارسی را تشکیل میدهد. پند و اندرز، آموزههای زهدآمیز و اخلاقیات، گونههای رنگارنگ ادبیات تعلیمی فارسی است. حتی درونمایههای تغزلی و حماسی در ادبیات فارسی بهنوعی با آموزشهای اخلاقی پیوند یافته است» (همان: 71).
پرداختن به نکات تعلیمی در ضمن ادبیات حماسی باعث برخی روشنگریها میشود که عبارتاند از: ستایش یزدان، یادآوری و ذکر صفات پروردگار، نکوهش بیاعتباری و بیوفایی و غدّاری جهان، دادگری، ستایش خرد، احترام به بزرگان و پیران، یاد مرگ کردن، اشاره به آیات و احادیث، انذار و تبشیر و... .
شهنشاهنامۀ سلیمانی (شاهنامۀ عارف) در قالب مثنوی، داستانی است حماسی و بزمی که در حدود 21000 بیت دارد و در بحر متقارب مثمّن محذوف (فعولن فعولن فعولن فعل) توسط فتحالله چلبی بن عجم درویش محمد چلبی رومی العثمانی، متخلص به عارف از سرایندگان سدۀ دهم هجری قمری سروده و به خط نستعلیق تحریر شده که تاکنون تصحیح نشده و به چاپ نرسیده است. نسخههایی از آن به شمارۀ 3/2729 در کتابخانۀ ماگنیسا، نسخۀ دیگری به شمارۀ H.1517 در کتابخانۀ موزۀ توپقاپوسرای ترکیه، نسخهای به شمارۀ 4249 به خط نستعلیق در 305 برگ در کتابخانۀ آستان قدس رضوی نگهداری میشود و میکروفیلمی از آن با شمارۀ 2067 در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است. این اثر شامل جنگها و لشکرکشیهای سلطان سلیمان قانونی است و علاوه بر آن سرشار از مضامین تعلیمی و پند و اندرز، وصف صحنههای جنگ و طبیعت و زیباییهای کنیزکان است. شاعر، اثرش را به سلیمان قانونی اهدا کرده است که «در پنج جلد سروده شده با عناوین: جلد اول در آفرینش پیامبران، جلد دوم از ظهور اسلام و گسترش آن، جلد سوم دربارۀ فرمانروایان ترک قدیم و سلجوقیان، جلد چهارم دربارۀ امپراتوری عثمانی و جلد پنجم دربارۀ سلطان سلیمان قانونی است . عارف، اشعاری هم به زبان ترکی سروده است. دیگر آثار او عبارتاند از: سلیمنامه، فتوحات جمیله، دیوان فارسی، صنم الخیال یا صنم و برهمن که اثری است مصنوع و دربارۀ تشریح انسان و اسب در 1600 بیت، فُرس الخیال، رسالهای در معما، نظیرهای بر اشعار امام فخر رازی، نظیرۀ خمسۀ نظامی گنجوری، ابیات تاریخیه و سفرنامۀ سلیمانی است» (انوشه، 1375: ج۶، 546؛ قره بلوط، 2009: ج6، 2347). وی در سال 969 هجری بدرود حیات گفته است.
۲ـ۲. نکات تعلیمی در مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی (شاهنامۀ عارف)
عارف به پیروی از شیوۀ فردوسی در خلال ابیات و داستانها بهویژه در مطلع آنها که در پایان هر بخش آمده، یک یا چند بیت گریزی به مسائل تعلیمی زده و به پند و اندرز پرداخته و نکاتی اخلاقی را یادآور شده است که در بیشتر آنها ستایش یزدان، نکوهش جهان و بیاعتباری آن، دادگری و احسان پادشاهان، ستایش خرد و خردمندی، پرهیز از رذایل اخلاقی، قطعی بودن مرگ و... به چشم میخورد. مخاطب شاعر در این پند و اندرزها، تنها خوانندگان داستان نبوده است، بلکه او با استفاده از شخصیتهای منظومهاش توصیههایی به شاه و اطرافیان او دارد.
۲ـ2ـ۱. ستایش یزدان
ستایش یزدان از بُنمایههای مهم و اساسی در آثار حماسی است که شروع هر کاری را با یاد و نام خدا آغاز میکردند و اشاره به اين موضوع است كه بدون نام خداوند و ستايش پيامبرش هيچ قلمي نميتواند بنويسد. در این مثنوی نیز به این امر اشاره شده است.
فرستد به پوزش برِ شاه کس |
| دهد گنج و گرداند از راه پس |
2ـ2ـ2. ستایش خِرَد و خِرَدمندی
آگاهی و هوشیاری و خِرَدورزی از جمله آموزههای دینی و اخلاقی است. در بسیاری از جایها شاعر به ستایش خِرَد و احترام به خردمندان و اندیشمندان پرداخته که برگرفته از تعالیم اخلاقیـ اسلامی و قرآن و احادیث است.
خردمند چون عزم کاری کند |
| ز فالِ زمانه شماری کند |
خِرَد پیشه ساز و خردمند باش |
| بدانت که دادند خرسند باش |
2ـ2ـ۳. شنیدن پند و اندرز پیران و والدین و احترام به آنان
یکی از بُنمایههای اصلی ادبیات تعلیمی، شنیدن پند و اندرز پیران است که در ادبیات فارسی نمود خاص دارد و شاعر در این منظومه، احترام به والدین و پیران را راهگشا و چراغ راه و پند آنان را دلیل بر جاودان بودن میشناسد.
خوش آن پورِ فرخندۀ نامور |
| که گردد بدو زنده نام پدر |
خوشا رای پیران اندیشهسنج |
| که هرگز ز گیتی نبینند رنج |
2ـ2ـ۴. اطاعت محض از پادشاهان
از گذشتههای دور، مردم از پادشاهان و حاکمانشان در جامعه و زندگی خویش اطاعت و پیروی میکردند و پیامبر اکرم(ص) نیز در این باره فرمودهاند: «النّاس یتبَعونَ بِأمرائِهِم اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ، مردم به دولتمردان خود شبيهترند تا به پدرشان»؛ (ابن شُعبه حرّانی، 1397: 208) که در این مثنوی نیز به این امر اشاره شده است.
چو شیری بُوَد با قلاده سرش |
| نلرزد دلش بر سر و پیکرش |
شماری که در گنج شاهی بُوَد |
| پی خونبهای سپاهی بُوَد |
2ـ2ـ۵. ارتباط سعادت و بخت شاهان با قضا و قدر
در این مثنوی، شاعر سعادت و شقاوت شاهان و بزرگان را با طالع و سرنوشت و قضا و قدر مرتبط میداند.
چو فیروزی آید ز چرخ برین |
| شود کان فیروزه خاک زمین |
2ـ2ـ۶. سفارش به دادگری و نیکی و احسان شاهان به مردم زیردست و ستم نکردن به آنان در این مثنوی، شاعر در سیرت پادشاهان میگوید که پادشاه باید دادگر باشد و به زیردستان احسان و نیکی کند و به آنان ستم نکند.
خوش آن شه که در ملک و داد آورد |
| ز شاهان پیشین به یاد آورد |
شهنشاه باید چو خور گنج سنج |
| نه چون برق کآید ز دادن به رنج |
رعیت نباید که باشد به رنج |
| که از رنج ایشان نهد شاه گنج |
2ـ2ـ۷. تأثیرپذیری از آیات و احادیث
عارف همچون دیگر شاعران مسلمان که شعرشان متأثر از آیات الهی و احادیث نبوی است، از این چشمۀ لایزال الهی بیبهره نبوده است.
خدایی که جان و خِرَد آفرید |
| به گیتی همه نیک و بد آفرید |
ابیات فوق به آیۀ «اَلا لَهُ الخَلقُ وَ الاَمرُ تَبارَکَ اللهُ ربُّ العالمینَ» (اعراف: ۵۴) و آیۀ «وَ ما اَرسلنا مِن قبلِکَ مِن رَسولٍ اِلّا نُوحی اِلَیهِ أنَّهُ لا اِلهَ اِلّا اَنّا فَاعبُدونَ» (انبیا: ۲۵) اشاره دارد.
2ـ2ـ۸. دعوت به اتحاد و همبستگی
شاعر در این مثنوی، پرهیز از نفاق و دورویی را سفارش کرده است؛ زیرا با همدلی و اتحاد میتوان بر دو جهان مسلط شد و دشمن را از بین برد.
دو تن گر گذارند هر دو نفاق |
| دو گیتی بگیرند به اتّفاق |
2ـ2ـ۹. در مدح ممدوح شاعر و دعای خیر در حق مخاطب
عارف نیز همچون شاعران هم عصرش به ستایش پادشاهان پرداخته است. در مطلعهای شهنشاهنامه، گاهی شاعر مانند تغزّلهای قصاید فارسی در چند بیت به مدحِ ممدوح خویش میپردازد. از آنجا که عارف، شهنشاهنامۀ خویش را به سلطان سلیمان تقدیم نموده، در ابیات زیر به مدح وی پرداخته است:
ندانم که این فتح فیروزبخت |
| گشاده چه سان غنچهای بر درخت |
زهی شاه فرمان ده کام بخش |
| خدیو زر اورنگ ضرغام رخش |
2ـ2ـ۱۰. مردنِ با نام بهتر از مردنِ به ننگ
شاعر مردن با نام درمیدان جنگ را برای مردان، بهتر از ننگی میداند که چون زنان در خانه بمیرند.
دلیران چو شمشیر بیرون کنند |
| رخ خویشتن سرخ با خون کنند |
2ـ2ـ۱۱. نکوهش جهان
نکوهش جهانسپنجی و بیاعتباری و بیوفایی، دورویی و غدّاری آن از مهمترین مسائل و نکات اخلاقی و تعلیمی و حماسی است، که در این اثر نیز به آن برمیخوریم.
نگرش شاعر به بی اعتباری و ناپایداری دنیا چنین است:
چنین است آیین کاخ سپنج |
| که آرد گه آسایش و گاه رنج |
جهان سربهسر جز دمی بیش نیست |
| از آن هم غرض آدمی بیش نیست |
شاعر، دورویی دنیا را به ققنوسی دورنگ تشبیه کرده و در ابیاتی دیگر گفته است: دنیا هم زهر است و هم پادزهر.
سپهر زر آن کرّۀ سرکش است |
| که نعلش همه روزه در آتش است |
در این انجمن گاه انجمفروز |
| نسوزد چراغ کسی تا به روز |
در این مثنوی غدّاری و بیوفایی دنیا نیز به چشم میخورد:
ندانم در این دیگ آتشفروز |
| چه درجوش دارد جهان شام و روز
|
کسی را به کار جهان راه نیست |
| ز پیکار گیتی کس آگاه نیست |
2ـ2ـ۱۲. پرهیز از نادانی و گناه
پرهیز از نادانی و گناه در تمام ادیان الهی بهویژه اسلام و فرقههای عرفانی، بسیار سفارش شده است.
بسی بوده باشد که اندر چهی |
| ز بی دانشی ناگهان ابلهی |
2ـ2ـ۱۳. پرهیز از صفات رذیلۀ اخلاقی
رذایل اخلاقی سبب نابودی انسان میشوند و هیچ آیین و جامعهای آن را نمیپسندد. شاعر در این منظومه، حسد، غرور و حرص و آز را نکوهش کرده است.
حسد آتشافروز جانها بُوَد |
| خرابی کنِ خان و مانها بُوَد |
تکبّر بُوَد صَرصَری در دماغ |
| که مانده به پس در هزاران چراغ |
مجو ز آنچه داری فزونی هوس |
| که اندک بُوَد مایۀ عمرکس |
2ـ2ـ۱۴. یاد مرگ کردن
یاد مرگ کردن از محوریترین موضوعات ادبیات تعلیمی با انگیزۀ آگاهاندن مخاطب است، که در این مثنوی نیز بدان پرداخته شده است.
گریبان اطلس چو خور چاک کرد |
| جهان تیغ بهرام در خاک کرد |
امام علی(ع) میفرمایند: «پس همانا مرگ، نابودکنندۀ لذتها، تیرهکنندۀ خواهشهای نفسانی و دورکنندۀ اهداف شماست؛ مرگ، دیدارکنندهای دوستنداشتنی، هماوردی شکستناپذیر و کینهتوزی است که بازخواست نمیشود» (دشتی، ۱۳۸۰: خطبۀ 467).
خوریم از همه گور بهرام گور |
| خورد خاکِ ما هم سرانجام گور |
۳. نتیجهگیری
ادبیات تعلیمی گونهای ادبی است که از دیرباز در ادبیات فارسی جایگاهی ویژه داشته است. در ایران پس از اسلام این ادبیات در قالب آموزههای مستقیم و غیرمستقیم خود را نشان میدهد. ابتداییترین نوع تعلیمی با اندرزنامههایی از دوران ساسانیان آمده است. در دورههای بعد نیز شاهد انواع گوناگون و صورتهای مختلف ادبیات تعلیمی در آثار بزرگانی چون فردوسی، سنایی، انوری، سعدی، مولانا و... اشاره کرد. مثنوی شهنشاهنامۀ سلیمانی یا شاهنامۀ عارف که اثری باقیمانده از قرن دهم هجری و عصر عثمانی و به پیروی از شاهنامۀ فردوسی شده و 21000 بیت دارد، شامل نکات برجستهای از تعلیمات اخلاقی، دینی و انسانی است که با بزرگداشت خرد، حمد خدا، پذیرش پند پیران و احترام به والدین، اطاعت محض از پادشاهان، نکوهش رذایل اخلاقی چون غرور، کبر و آز، نکوهش جهان و بیاعتباری آن، دادگری و احسان پادشاهان، یاد مرگ کردن و با تأثیرپذیری از آیات و احادیث همراه است که این تأثیرپذیری در سراسر مثنوی شهنشاهنامه وجود دارد و نشان از ارزش واقعی قرآن و احادیث و اخلاقیات در نزد شاعر است.
منابع
1. قرآن مجید.
۲. ابن شُعبه حرّانی، ابومحمد حسن بن علی (1397)، تحف العقول، ترجمۀ محمدصادق حسنزاده، تهران: قم.
۳. ارسطو (1377)، فن شعر، ترجمۀ عبدالحسین زرینکوب، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
۴. انوشه، حسن (1375)، دانشنامه ادب فارسی در آناتولی و بالکان، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
۵. دشتی، محمد (1380)، ترجمۀ نهجالبلاغه، چ۳، قم: مؤسسۀ انتشارات ائمه(ع).
6. رضابیگی، مریم و سلیمی، علی (1391)، «تأملی در نقش تعلیمی داستانهای شاهنامه»، فصلنامۀ تحقیقات تعلیمی و غنایی زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر، شمارۀ پیاپی ۱۳ و ۱۴: 121ـ۱۳۶.
7. صفا، ذبیحالله (1379)، حماسهسرایی در ایران، تهران: انتشارات امیرکبیر.
8. عارف، فتحالله (1167ق)، شهنشاهنامۀ سلیمانی، نسخۀ خطّی، کتابخانۀ آستان قدس رضوی.
9. علیمددی، منا (1394)، «تبارشناسی ادبیات تعلیمی (نگاهی به چرایی شکلگیری و گسترش ادبیات تعلیمی در ایران)»، پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان، سال هفتم، شمارۀ 35: 109ـ۱۳۸.
۱۰. قره بلوط، علیرضا (۲۰۰۹)، معجم التاریخ التراث الاسلامی فی مکتب العالم، ترکیه: دار العقبة قیصری.
10. مشتاقمهر، رحمان و بافکر، سردار (1394)، «شاخصهای محتوایی و صوری ادبیات تعلیمی»، پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان، سال هفتم، شمارۀ ۲۶: ۱ـ۲۸.
11. مشرّف، مریم (1394)، جستارهایی در ادبیات تعلیمی ایران، تهران: انتشارات سخن.
12. یلمهها، احمدرضا (1395)، «بررسی خاستگاه ادبیات تعلیمی و سیر تطور و تحول آن در ایران»، پژوهشنامۀ ادبیات تعلیمی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان، سال هشتم، شمارۀ 29: 61ـ۹۰.
[1] * دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران
maryamsadatkhabushani@gmail.com
** استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران(نویسنده مسؤول)