شناسایی مؤلفههای انسانی اثرگذار ساختار سازمانی در دانشگاه کارآفرین و نقش آن در ایجاد اقتصاد دانش بنیان به منظور ارائه مدل مناسب
محورهای موضوعی : علوم اجتماعیحدیثه مرتضایی 1 , محمد صالحی 2 , کیومرث نیازآذری 3
1 - دانشجوی دکترای مدیریت، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران.
2 - دانشیار و عضو هیئت علمی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران
3 - استاد گروه مدیریت آموزشی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران
کلید واژه: ساختارسازمانی, اقتصاد دانش بنیان, دانشگاه کارآفرین, مؤلفه های اثرگذار,
چکیده مقاله :
این پژوهش به شناسایی مؤلفه های اثرگذار بعد ساختار سازمانی دانشگاه کارآفرین که در ایجاد اقتصاد دانش بنیان نقش دارند، پرداخت . روش پژوهش از نوع آمیخته و جامعه آماری شامل خبرگان و متخصصین در حوزه مراکز رشد در دانشگاه های آزاداستان فارس بود . نمونه گیری در بخش مطالعه کیفی هدفمند و در بخش کمی تصادفی طبقه ای بود . در بخش کیفی 11نفر در فرایند مصاحبه و در بخش کمی با حجم جامعه 976 نفر ، 277 نفر به عنوان نمونه در این پژوهش مشارکت داشتند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل مصاحبه و پرسشنامۀ محقق ساخته بود که بعداز تأیید روایی ، پایایی آن 83% محاسبه گردید.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و در بخش استنباطی از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد . نتایج پژوهش در بخش کیفی بیانگر آن بود که در ایحاد اقتصاد دانش بنیان ، 8 مؤلفه در بعد ساختارسازمانی شناسایی شد . در بخش کمی ، یافته ها نشان داد که مؤلفه توجه همه جانبه به نوآوری در دانشگاه با بالاترین بار عاملی ( 0/79)و مؤلفه تصمیم گیری به صورت غیر رسمی و شورایی با کمترین بار عاملی ( 0/68) ، از کل واریانس ها را تبیین و سایر مؤلفه ها به ترتیب در درجات بعدی اهمیت قرار گرفتند . همچنین الگوی نهایی پژوهش ، با شاخص های برازش ، ضرایب استاندارد مورد تأیید قرار گرفت . میزان ضریب تأثیر مؤلفه های موجود در ساختارسازمانی دانشگاه کارآفرین در ایجاد اقتصاد دانش بنیان به تنهاییبالاترین ضریب تأثیرگذاری در مؤلفه توجه همه جانبه به نوآوری در دانشگاه با 0/79 و کمترین در مؤلفه تصمیم گیری به صورت غیررسمی و شورایی با 68 /. بود .
This research aims at identifying the effective components of the organizational structure of the University of Entrepreneurship that contribute to the creation of knowledge-based economics. The research method was a cross-sectional method and the statistical population included experts and experts in the field of growth centers in Azad-e-Azad universities in Fars. Sampling was targeted in qualitative study and in a stratified random sampling. In the qualitative section of 11 people in the interview process and in the quantitative section with a population of 976 people, 277 people participated as an example in this study. The data gathering tool was an interview and a researcher-made questionnaire. After confirming the validity, its reliability was 83%. For analyzing the data, descriptive statistics and inferential part of exploratory and confirmatory factor analysis were used. The results of the research in the qualitative section indicated that in the framework of the knowledge economy, 8 components were identified in the organizational structure dimension. In the quantitative part, the findings showed that the component of all-round attention to innovation in the university with the highest factor load (79.0) and the decision-making component of the informal and council with the lowest factor load (68.0), of the total variance And other components are important in the next order respectively. The final pattern of the research was confirmed by fitting indices, standard coefficients. The coefficient of influence of the components in the organizational structure of the entrepreneurial university in creating a knowledge-based economy alone is the highest impact factor in the component of universal attention to innovation in the university with 79/7 and the least in the decision making component, informally and councilly. Was .
_||_