*مسئولیت مدنی دولت ایران در تشخیص و وصول ناصحیحمالیات و تأثیرات اجتماعی آن بر اعتماد مودیان مالیاتی
محورهای موضوعی : علوم اجتماعیمحمدعلی نورمحمدی 1 , سیدمحمدمهدی غمامی 2 , عسکر جلالیان 3
1 -
2 - گروه حقوق، دانشگاه امام صادق(ع)، تهران، ایران
3 - گروه حقوق، دانشگاه پیام نور، صندوق پستی 3697-19395، تهران، ایران
کلید واژه: دولت, مسئولیت مدنی, جبران خسارت, مالیات, اعتماداجتماعی, مودی,
چکیده مقاله :
این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از دیدگاههای حقوقی وجامعه شناسی از قبیل بوردیو، کلمن، پاتنام، فوکویاما به تبیین مساله اعتماد اجتماعی کنشگران(مودیان مالیاتی) پرداخته شد. در ابتدا باید گفت که مالیات منبع اصلی درآمدهای دولت جهت انجام وظایف او محسوب میشود و به رعایت اصل 51قانون اساسی هیچگونه مالیاتی وضع نمیشود مگر بموجب قانون موارد معافیت بخشودگی و تخفیف مالیاتی بموجب قانون مشخص میگردد. یکی از بنیادی ترین اهداف اخذ مالیات افزایش رفاه اجتماعی میباشد که با توجه به قانون نزولی بودن مطلوبیت نهایی پول با اخذمالیات ازفعالان اقتصادی و رسیدن آن به افراد کم درآمدتر و فقرا، رفاه اجتماعی افزایش مییابد و به عدالت نزدیکترمیشود.مطالعات انجام شده نشان میدهد که هرگاه پرداخت مالیات، توجیه اجتماعی خودرا ازدست دهد، عدم تمکین پذیرش عام مییابدوبه مثابه یک هنجار اجتماعی فراگیردرمناسبات میان نهادهای رسمی و غیررسمی جامعه جایگزین تمکین مالیاتی می شود.یافته ها حکایت از آن داردعدم شفافیت قوانین مالیاتی و تأثیرات اجتماعی آن براعتماد مودیان مالیاتی به این معنی است که برای مواد قانونی تفاسیر متفاوتی وجود دارد که باعث سردرگمی مودیان و ماموران مالیاتی میشود. لذا شفافیت درعرصه مالیات گیری منجر به اعتماد اجتماعی و آنهم منجر به رشد سرمایه اجتماعی خواهد شد و در جامعه ای که سرمایه اجتماعی مشکل داشته باشد آنومی اقتصادی بوجود خواهد آمدو آنومی اقتصادی منجر به دولت حداکثری غیر مالیاتی خام فروش می گردد ودولت کمتر تن به پاسخگویی خواهد داد لذا هرچه نظام مالیاتی شفاف باشدبطور بنیادین، هستی اقتصاد سیاسی را دگرگون می کند و منجر به رشد اجتماعی مبتنی بر عدالت خواهد شد. از آنجا که امروز هر امری سیاسی است نقش دولت ها در فرایند مالیات گیری شفاف تعیین کننده خواهد بود و الا منجر به فرسایش اعتماد اجتماعی می گردد که تهدیدی بر زیست جهان کنشگران عرصه مالیاتی خواهد بود.
The subject was examined using the qualitative content analysis method.The issue of social trust of actors (taxpayers) was explained using legal and sociological perspectives such as Bourdieu, Coleman, Putnam, Fukuyama.First of all,it should be noted that taxes are the main source of government revenue for the performance of its duties,and in accordance with Article 51 of the Constitution,no taxes are levied except in the case of exemptions and tax deductions are specified by law.One of the most fundamental goals of taxation is to increase social welfare, which due to the declining law of ultimate desirability of money by taxing economic actors and reaching lower incomes and the poor, social welfare increases and is closer to justice.Studies show that whenever tax payment loses its social justification, is obedience becomes generally accepted and replaces tax compliance as a pervasive social norm in the relationship between formal and informal institutions of society.The findings indicate that the lack of transparency in tax laws and its social effects on the confidence of taxpayers means that there are different interpretations and directives for legal materials that confuse taxpayers and tax officials.herefore, transparency in the field of taxation will lead to social trust and also to the growth of social capital, and in a society where social capital is difficult, economic anomie will be created and economic anomie will lead to the maximum non-tax government selling raw It will be less accountable, so the more transparent the tax system, the more fundamentally it will transform the political economy and lead to the growth and development of a justice-based society.Since everything is political today, the role of governments in the transparent taxation process will be decisive, otherwise it will lead to the erosion of social trust, which will be a threat to the living world of tax actors.
_||_