ارزیابی و تببین اثر بخشی ساکنان مهاجر و اجرای طرح های مداخله دربافتهای فرسوده شهری (نمونه های مورد مطالعه بافتهای فرسوده زینبیه ،قائمیه،همت آباد اصفهان)
محورهای موضوعی : علوم اجتماعیسید علی رضا امامی نجف آبادی 1 , شیرین طغیانی 2 , حمید صابری 3
1 - شهر سازی/دانشکده هنر معماری و شهرسازی/دانشگاه ازاد اسلامی نجف آباد ایران
2 - استادیار، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد ،ایران
3 - استادیار، دانشکده جغرافیا و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد ،ایران
کلید واژه: بعد اجتماعی, سرمایه گذاری, بافت فرسوده, تراکم ساختمانی, متغیر های اقتصادی, عرصه,
چکیده مقاله :
ویژگی بافتهای فرسوده ( نوع مالکیت زمین ها ،فضای سکونتی واجتماعی و پایین بودن ارزش زمین و...) انگیزه ای برای جذب و سکونت مهاجرین به بافت فرسوده شده است. از نتایج این موضوع شکست یا طولانی تر شدن بسیاری از طرح های مداخله ودر نهایت عدم تحقق طرح های بعدی در این بافتها است. تحقیق حاضر با این هدف انجام شده تا اثر بخشی ساکنان مهاجر بر اجرای طرح های شهری را بررسی کند.این تحقیق توصیفی _تحلیلی است وبا شرح و بسط دو مفهوم بافت فرسوده و مهاجرین ساکن در آن ،مدلی تحلیلی ارائه کرده است. از طریق سنجش روایی وپایایی جهت بررسی پرسشنامه از ابزار تجزیه و تحلیل آماری ( نرم افزار SPSS ) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ،از فنون آماری تصمیم گیری های کیفی و کمی استفاده شده است. سه بافت فرسوده مشخص شده این پژوهش در شهر اصفهان از بافت های حاشیه ای شهر تاریخی اصفهان با سه بافت جمعیتی متمایز از مهاجرین دیگر کشورها ،برون استانی و درون استانی می باشند.لذا این سه بافت با توجه به تفاوت فرهنگی ،اجتماعی وقومی و کالبدی به عنوان نمونه مورد مطالعه جهت ارزیابی و تببین اثر بخشی ساکنان مهاجر و اجرای طرح های مداخله دربافتهای فرسوده شهری انتخاب شدند. در این پژوهش از میان روش های متفاوت نمونه گیری ،از نمونه گیری تصادفی طبقه بندی ساده استفاده شده است .تعداد نمونه پرسشنامه از محله قائمیه 226 نفر، محله زینبیه 60 نفر و محله همت آباد 70 نفر می باشد.نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که : هرچه مهاجرین درون استانی بیشتر باشد اثر بخشی طرح های مشارکتی شهری بالاتر خواهدبود. یعنی بین متغیرهای وضعیت مهاجرین ساکن در بافت فرسوده و اجرای طرح های شهری رابطه معنی داری وجود دارد.
Some characteristics of dilapidated fabric such as land ownership type, residential and social space, low price of lands, etc. have become a cause for attraction and settlement of immigrants in such areas. Failure or prolongation of many intervention plans and consequently failure of future plans are results of this issue. This research was conducted to investigate effectiveness of immigrant residents on implementation of urban plans.This study is descriptive-analytical and provides an analytical model by explaining two concepts of dilapidated urban fabric and immigrants residing within. In order to evaluate the questionnaire in terms of validity and reliability, statistical analysis tools of SPSS software were used. Also, qualitative and quantitative statistical decision-making techniques were employed for analyzing the data.The three dilapidated area surveyed in this study are located in the city of Esfahan and are considered as marginal areas of this historical city having three distinguished population structures made up from immigrants from other countries, other provinces or within the province. Therefore, given their cultural, social, ethnic and physical differences, these three areas were selected as case studies for investigating and explaining the effectiveness of immigrant residents and implementation of intervention plans in dilapidated urban areas.In the present research, stratified simple random sampling was selected and employed from various sampling methods. The number of questionnaire samples were 226 people from Ghaemiyeh Neighborhood, 60 people from Zeynabiyeh Neighborhood, and 70 people from Hemmat Abad Neighborhood. The result showed that: the more immigrants from within a province, the higher effectiveness of urban collaborative plans; which means there is a significant relationship between status variables of immigrants residing within the dilapidated area and implementation of urban plans.
_||_