بررسی تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با میانجیگری خلق دانش و نقش تعدیلگری گرایش استراتژیک به کارآفرینی
محورهای موضوعی : دانش شناسیمنصور ترکیان تبار 1 , محمود احمدی شریف 2 , هانیه آخوندزاده 3
1 - استادیار،گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، دورود، ایران
2 - استادیار،گروه مدیریت،واحد شهرقدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - دانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت فنآوری،واحد صفادشت،دانشگاه آزاد اسلامی،صفادشت،ایران
کلید واژه: نوآوری, خلق دانش, قابلیت حسگری بازار, گرایش استراتژیک به کارآفرینی,
چکیده مقاله :
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با توجه به نقش میانجی خلق دانش و تعدیلگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی در شرکت بیمه نوین به انجام رسیده است.روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است.برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه الشانتی و امیگوالی (2021) برای سنجش چهار مولفه قابلیت حسگری بازار،گرایش استراتژیک به کارآفرینی، خلق دانش و نوآوری استفاده شد.پایایی پرسشنامه در حالت کلی با استفاده از فرمول ضریب آلفای کرونباخ 781/ برآورد گردید. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه کارشناسان و مدیران ستاد شرکت بیمه نوین به تعداد 414 نفر می باشد که با بهره گیری از فرمول حجم نمونه کوکران، 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شد.یافته های پژوهش: نتایج حاصل از بکارگیری مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار لیزرل نشان داد که قابلیت حسگری بازار به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری تاثیرگذار است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که گرایش استراتژیک به کارآفرینی تاثیر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش را تعدیل می کند.نتیجه گیری: بدون تردید خلق دانش به عنوان یکی از ابعاد و عناصر مدیریت دانش نقش بسیار ارزشمندی در فعالیت انواع سازمان ها دارد و حس گری بازار سبب می شود تا سازمان ها با درک بهتر و دقیق تر نیازهای مشتریان خود، با آگاهی و شناخت بیشتری به دنبال تامین خواسته ها و انتظارات آنان باشند.
Objective: This research has been done with the aim of determining the effect of market sensing ability on innovation with regard to the mediating role of knowledge creation and the moderator of strategic orientation to entrepreneurship in the Novin insurance company. It has been done by a descriptive-survey methodMethodology: Descriptive-survey method is correlational type. Al-Shanti and Amigwali (2021) questionnaire was used to collect the data needed for the research to measure the four components of market sensing ability, strategic orientation to entrepreneurship, knowledge creation and innovation. Questionnaire reliability in general, Cronbach's alpha coefficient was estimated to be 781/781 using the formula. The statistical population under study is all the experts and managers of the headquarters of Novin insurance Company, including 414 people, and using Cochran's sample size formula, 200 people were selected as a statistical sample. A simple random method was used to select the samples.Results: The results of applying structural equation modeling in the Lisrel software environment showed that the ability to sense the market directly and indirectly affects innovation through the mediating role of knowledge creation. Also, the results of the regression test showed that strategic orientation to entrepreneurship moderates the effect of market sensing ability on knowledge creation.Conclusion: Undoubtedly, knowledge creation as one of the dimensions and elements of knowledge management has a very valuable role in the activities of all kinds of organizations, and market sensitivity makes organizations seek to supply their customers with better and more accurate understanding of their needs. Be their wishes and expectations.
_||_
بررسی تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با میانجیگری خلق دانش و نقش تعدیل گری گرایش استراتژیک به کارآفرینی
چکیده:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با توجه به نقش میانجی خلق دانش و تعدیلگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی در شرکت بیمه نوین به انجام رسیده است. به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است.برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه الشانتی و امیگوالی (2021) برای سنجش چهار مولفه قابلیت حسگری بازار،گرایش استراتژیک به کارآفرینی، خلق دانش و نوآوری استفاده شد.پایایی پرسشنامه در حالت کلی با استفاده از فرمول ضریب آلفای کرونباخ 781/ برآورد گردید. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه کارشناسان و مدیران ستاد شرکت بیمه نوین به تعداد 414 نفر می باشد که با بهرهگیری از فرمول حجم نمونه کوکران، 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شد.
یافته های پژوهش: نتایج حاصل از بکارگیری مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرمافزار لیزرل نشان داد که قابلیت حسگری بازار بهطور مستقیم و غیرمستقیم از طریق نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری تاثیرگذار است. همچنین نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که گرایش استراتژیک به کارآفرینی تاثیر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش را تعدیل میکند.
نتیجه گیری:بدون تردید خلق دانش به عنوان یکی از ابعاد و عناصر مدیریت دانش نقش بسیار ارزشمندی در فعالیت انواع سازمان ها دارد و حس گری بازار سبب می شود تا سازمان ها با درک بهتر و دقیق تر نیازهای مشتریان خود، با آگاهی و شناخت بیشتری به دنبال تامین خواسته ها و انتظارات آنان باشند.
واژگان کلیدی: قابلیت حسگری بازار، نوآوری، خلق دانش، گرایش استراتژیک به کارآفرینی
مقدمه
عملکرد هر بنگاه اقتصادی میتواند در تعیین موقعیت فعلی بنگاه و میزان موفقیت در دستیابی به اهداف راهبردی، حرکت و جهتگیریهای آینده، برنامهها و فعالیتهای بهبوددهنده مؤثر باشد. حسگری بازار میتواند پژوهشهای و تئوریهای مرتبط با مدیریت و سازمان را غنی سازد و ازجمله مفاهیم قلمرو روانشناسی اجتماعی است که میتوان از آن در حوزه مباحث بازاریابی استفاده نمود (لیکوم1،2020). قابليت حسگري بازار یكي از این قابليتهاي بازاریابي است كه در موفقيت كسبوكار نقشي حياتي دارد. اساساً توانایي سازمان از آگاه شدن از تغييرات بازار و پيشبيني پاسخهاي مناسب در اقدامات بازاریابي است. قابليت حسگري بازار به توانایي شركت در استفاده از هوش بازار اطلاق ميشود كه ميتواند از طریق مكانيزمهای رسمي (گزارشات) یا غيررسمي (گفتگوها) از منابع خاصي بهدست آید (اسلم،2018). قابليت حسگري بازار موجب شناسایی بخشهاي ناشناخته و بخشهايي میشود که رقبا نتوانستهاند رضايت مشتريان را برآورده کنند و يا مشتريان ناراضي هستند. اين بخشها، بازار هدف مناسبي براي شرکت جهت افزايش درآمد و سود از طريق جذب مشتريان. قابليت حسگري بازار، درک و بصيرتي از بازار ارائه داده که جديد فراهم میسازد (هوسینکولد2،2009). قابلیت حسگری موجب ميشود شرکت با بهرهبرداري بيشتر از منابع، فرصتهاي بيشتري کسب کند .از جانب دیگر در بازارهاي بينالمللي، شرکتهاي داراي قابليت حسگري بالا بهتر ميتوانند نيازها و ويژگيهاي مشتريان فعلي و احتماليشان را شناسايي کرده و سريعتر درباره مشتريان و عکسالعمل رقبا واکنش نشان دهند (لیندبلوم و همکاران3،2008). در واقع قابلیت حسگری مجموعهای از رویهها است که تعیین میکند چه اطلاعاتی باید جذب شود، چگونه باید تفسیر شود و در این ارتباط چه عملیاتی باید مدنظر قرار گیرد. امروزه سازمانها در محیطی بسیار پویا و رقابتی فعالیت میکنند که این محیط پیچیده باعث میشود مشتریان تصورات و برداشتهای گوناگونی از خروجیهای سازمان داشته باشند. سازمانها به منظور کسب آگاهی از ادراکات مشتریان و ایجاد و تقویت توانایی مدیریت، برداشتها و تصورات آنها باید قابلیت حسگری بازار خود را توسعه دهند. سازمانهایی که دارای قابلیت حسگری بالایی هستند، بهتر میتوانند با بازار ارتباط برقرار کنند و اطلاعات راهبردی مورد نیاز خود را دریافت کنند (علی و همکاران4، 2021). در مطالعات اخير قابليتهاي بازاريابي بعنوان فرآيند بكارگيري دانش، مهارت و منابع سازمان جهت ايجاد ارزش افزوده براي كالاها و خدمات، برآوردن تقاضاهاي رقابتي و پاسخگويي به نيازهاي مرتبط با بازار، تعريف شده است. اهميت فرآيندهاي يادگيري در توسعه قابليتهاي بازاريابي مورد تاكيد قرار گرفته است، بخصوص زماني كه كاركنان بتوانند سريعاً با استفاده از دانش و مهارت خـود، مسائل بازاريابي شركت را حل كنند. به منظور تشريح قابليتهاي بازاريابي شركت، به تشريح فرآيندهاي بازاريابي خاصي پرداخته ميشود، كه بتواند سازگار با استراتژي رقابتي شركت باشد (کارسون5 و همکاران، 2020). احمد6 و همکاران (2014) قابليتهاي بازاريابي را اينگونه تعريف كردهاند: توانايي بهرهبرداري از منابع و دروندادهها همانند منابع مالي و پايگاه مشتريان موجود، براي فروش به ميزان مطلوب. هدف از قابليت بازاريابي ايجاد تأثير مثبت بر ارزش اقتصادي خلقشده توسط شركت از طريق افزايش تقاضا يا از طريق مشترياني است كه تمايل به پرداخت براي آن را دارند. طی چند دهه گذشته شاهد شرکتهای نوآور و موفق مانند کوداک و نوکیا7 شکستهای بسیاری متحمل شدهاند. این شرکتها نه تنها به دلیل عدم معرفی محصولات و خدمات جدید، بلکه به دلیل اینکه محصولات و خدمات جدید آنها قادر به برآوردهسازی تقاضای مشتریان نبوده، با شکست مواجه شدند. بازده مالی کم و عدم دستیابی به مزایای رقابتی ا ازجمله مصداقهای شکست بودند. از لحاظ تئوریک، این شکستها اهمیت تواناییهای پویا، یعنی "توانایی ادغام، ساخت و پیکربندی مجدد شایستگیهای داخلی و خارجی در محیطهای پویا و متلاطم" را بهخوبی آشکار میسازد. در میان ابعاد عملکردی قابلیتهای پویا، قابلیتهای بازاریابی پویا از اهمیت بالاتری برخوردار میباشند، زیرا این قابلیتها، مسیر فرایند نوآوری را جهت پاسخگویی به نیازهای مشتری هموار میسازد. قابلیتهای بالای بازاریابی به ویژه برای شرکتهایی که در بازارهای بینالمللی فعالیت میکنند از اهمیت بالاتری برخوردار میباشند (ژو8،2018). موفقیت شرکتها و مؤسسات امروزی در گرو شناخت هرچه بیشتر از مشتریان و رقبا و سایر عوامل تأثیرگذار بر بازار است. نیازها و خواستهای مشتریان همواره در حال تغییر هستند و تنها در صورت شناخت این تغییرات است که شرکت میتواند موفق شود. از طرفی رقبا نیز بهدنبال جذب مشتریان بیشتر برای خود هستند و در این راه از هیچ کوششی چشمپوشی نخواهندکرد. همچنین تغییر شرایط بازار و قوانین حاکم بر آن نیز میتواند موفقیت مؤسسات را در یک بازار تحت تأثیر خود قرار دهد و شناخت و پیشبینی این عوامل در کنار نوآوری و ارائه راهکار مناسب در برخورد با آنها، در موفقیت مؤسسه در بازار هدف، نقش کلیدی را بازی خواهد کرد. از این رو گرایش به بازار و نوآوری در محصولات و خدمات از طریق شناسایی نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید محسوب میشود (سوبرامانیان و همکاران9،2019). یکی از مفاهیم مهمی که امروزه در بسیاری از کشورها به آن توجه شده است، مفهوم خلق دانش و فناوری است که در سطوح مختلفی از قبیل سطح بنگاه، ملی و سازمانی مطرح میشود. اخیراً این مفهوم به عنوان یک عنصر حیاتی در رقابت مبتنی بر دانش، میان اقتصادهای مختلف تعریف شده است. خلق دانش، یک دارایی ناملموس تلقی میشود که موجب مزیت رقابتی پایدار در طی زمان میشود و رابطه نزدیکی با نوآوری باز دارد. اثرات جانبی مثبتی که در اثر جریانهای بینالمللی فناوری ایجاد میشوند، فرصت خوبی برای کشورهای در حال توسعه فراهم می کنند تا از این دانش خارجی استفاده نمایند که البته توانایی و قابلیت کشور مقصد در درك و بهرهبرداری از این دانش (خلق دانش،) نقش مهمی ایفا میکند (الهی و همکاران،1393). مفهوم خلق دانش از اقتصاد کلان نشات گرفته است و به توانایی یک اقتصاد برای بهرهبرداری و جذب اطلاعات از منابع خارجی اطلاق میشود. محققان این مفهوم اقتصاد کلان را در سطح سازمانی مورد استفاده قرار دادند. مفهوم خلق دانش در موضوع قابلیتهای پویا مطرح میشود که از نظریه تکاملی بنگاهها نشات میگیرد. این قابلیت، شرکتها را قادر به پاسخگویی در برابر تغییرات در محیط کسب وکار مینماید. به اعتقاد برخی محققان، خلق دانش در طی بیست سال اخیر به یکی از مهمترین سازههاتبدیل شدهاست، چرا که منابعدانش خارجیاهمیت زیادیپیداکردهاند (بابایی، 1392). فلاتن10 و همکاران (2011) معتقدند مولفههای کلیدی در خلق دانش عبارتند از دانش مرتبط پیشین (که معمولاً شامل مهارتهای اولیه و تجربه است) و عوامل سازمانی مانند ساختار ارتباطات و انتشار دانش. به عقیده آنها، خلق دانش، نقش مهمی در رسیدن به مزیت رقابتی از طریق نوآوری و انعطافپذیری راهبردی دارد. طبق نظر کامیسون و فورس11، خلق دانش یک ظرفیت پویا است که به بنگاهها امکان خلق ارزش و به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی از طریق مدیریت دانش خارجی را فراهم می کند. خلق دانش یک ظرفیت نظام مند و پویا است که به دو صورت بالقوه و تحقق یافته وجود دارد (کامیسون و فورس، 2010). تمامی شرکتها، نیاز دارند که نوآور باشند، چرا که در آینده، نوآوری منبع اصلی درآمدزایی و کسب منافع خواهد بود. با وجود پذیرش نیاز به نوآوری از سوی اغلب شرکتها، آنچه که در واقعیت دیده میشود، این است که بیشتر شرکتها، خصوصاً شرکتهای کوچک و متوسط، برایشان مشکل است که نوآوری و چگونگی مدیریت آن در فعالیتهای خود را درک نمایند. مهمتر از آن، شرکتها باید بدانند که نوآوری، مختص صنایع دارای فناوریهای پیشرفته نیست و هر صنعت، هر شرکت و حتی هر فرد، میتواند خلاق باشد. به معنای بهتر، نوآوری یک فرآیند است و نه یک هدف (باغبان،1397). نوآوری صرفاً درباره محصولات تولیدی نیست. در اغلب اقتصادها، خدمات بخش اعظم فعالیتها را به خود اختصاص میدهد. بنابراین فضای زیادی برای نوآوری در این بخش وجود دارد. هزینههای سرمایهای کمتر در بخش خدمات اغلب به معنای زیادبودن فرصت برای تازهواردان و تحولات بنیادین در این بخش است. تازهواردانی که روی موج اینترنت سوار شدند، قواعد بازی را در بسیاری از صنایع از نو نوشتند؛ مثلاً میتوان به آمازون در خردهفروشی، ای بی در داد و ستد و حراج، گوگل در تبلیغات و اسکایپ در تلفن اشاره کرد (برزگر و همکاران، 1398). ماهیت نوآوری صرفاً درباره محصولات تولیدی نیست. در اغلب اقتصادها، خدمات بخش اعظم فعالیتها را به خود اختصاص میدهد. بنابراین فضای زیادی برای نوآوری در این بخش وجود دارد.
نوآوری آثار متعددی دارد. بهعنوان مثال، شواهد تحقیقاتی حاکی از وجود همبستگی زیاد میان عملکرد بنگاه در بازار و توسعه محصولات جدید است. محصولات جدید به کسب و حفظ سهم بازار و افزایش سود آوری بنگاه کمک میکنند. برای محصولات بالغتر و جاافتادهتر، رشد رقابتی فروش صرفاً ناشی از توانایی عرضه قیمتهای پایین نیست و عواملی زیاد به غیر از هزینه نیز در آن نقش دارند؛ از جمله طراحی، سفارشیسازی و کیفیت. درنهایت در عصر کوتاهشدن چرخه عمر محصولات، توانایی جایگزین کردن مستمر محصولات قدیمی با نسخههای جدیدتر و بهتر، هر روز اهمیت بیشتری پیدا می کند. رقابت در لحظه حاکی از فشار فزاینده به بنگاهها، نه تنها برای عرضه محصولات جدید، بلکه برای عرضه سریعتر آنها نسبت به رقباست (انگوین12 و لی، 2019). كارآفريني از ابتداي خلقت بشر همراه با او در تمام شئون زندگي حضور داشته و مبناي تحولات و پيشرفتهاي بشري بوده است. ليكن تعاريف متنوعي از آن در سير تاريخي و روند تكامل موضوع بيان شده است، كه برخي از مهمترين اين تعاريف ارائه ميگردد: ژوزف شومپيتر13 (1934) كارآفريني را بهعنوان نيروي برهمزننده اقتصاد بكار برد و آن را تحت عنوان "تخريب خلاق" نامگذاري كرد. از نظر وي "كارآفرين نيروي محركه اصلي در توسعه اقتصادي است" و نقش كارآفريني "نوآوري يا ايجاد تركيبهاي تازه از مواد" است (آریگتی14 و همکاران، 2016). گالبریث15 و همکاران (2020) در خصوص كارآفريني مينويسد: "كارآفريني خلق و ايجاد بينشي ارزشمند از هيچ است. كارآفريني فرايند ايجاد و دستيابي به فرصتها و دنبال آنها بدون توجه به منابعي است كه در حال حاضر موجود است. كارآفريني شامل خلق و توزيع ارزش و منافع بين افراد، گروهها، سازمانها و جامعه ميباشد. فرجا16 و همکاران (2016) كارآفريني را ايجاد فعاليت اقتصادي جديدي كه مبتني بر محصول يا خدمت جديد بوده و حداقل از نظر محصولات و خدمات تفاوت معناداري با بقيه بازار دارد، ميدانند.
كارآفريني شامل فرايند جستجو و پيگيري فرصت و حداكثرسازي ارزش ناشي از آن است. كارآفريني نخستين و قديميترين چهارچوب ذهني است. كارآفريني هنر يافتن راه حلهاي سودمند براي حل مسائل است. كارآفرين موفق كسي است كه بتواند مسائل را تشخيص دهد و راه حلهاي آنها را ارائه كند قبل از اينكه ديگران چنين كاري كنند. كارآفريني تمايل به كار گروهي، خطرپذيري، ايجاد، هدايت، اجرا، پيگيري ايده نوآوري به منظور حداكثرسازي ارزش حاصل از فرصت بدون توجه به محدوديت مدلها، ساختار يا منابع موجود است (گرشوسکی17 و همکاران، 2016). گرایش استراتژیک کارآفرینانه به توانمندی سازمانها برای کارآفرینی از طریق برنامهریزیهای کوتاه و بلندمدت اشاره دارد (الشانتی و امیگوالی18،2021).
تاکنون پیرامون هر یک از متغیرهای مورد مطالعه و تاثیر یا رابطه آنان مطالعات و پژوهش هایی در داخل و خارج از کشور به انجام رسیده است که در ادامه به نتایج برخی از آنان اشاره می شود:
دارم (1400) تاثیر مدیریت دانش بر نوآوری و فرآیند کسب و کار را بررسی کرده و به این نتیجه دست یافتند که بین مدیریت دانش با نوآوری رابطه وجود دارد. ضمن اینکه میان مدیریت دانش با فرآیند کسب و کار رابطه وجود دارد. خادمی و همکاران (1399) در پژوهشی تأثير قابليت حسگري بازار بر عملكرد شركت با نقش ميانجي قابليت نوآوري و سيستم مديريت برند و نقش تعديلگر پويايي بازار و شدت رقابت را مورد بررسی قرار دادند. نتايج نشان داد كه قابليت حسگري بازار بر قابليت نوآوري تأثير مثبت معنادار دارد. قابليت نوآوري بر رابطه قابليت حسگري بازار بر عملكرد شركت نقش ميانجي دارد. شدت رقابت بر رابطه قابليت نوآوري بر عملكرد شركت نقش تعديلي دارد. شدت رقابت بر رابطه سيستم مديريت برند بر عملكرد شركت نقش تعديلي دارد. حسینزاده شهری و همکاران (1394) در پژوهش خود تاثیر قابلیتهای بازاریابی بر حسگری و شکلگیری استراتژی نوآورانه و به موقع بازاریابی را در میان صادرکنندگان کاشی و سرامیک مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان داد که در صنعت کاشی و سرامیک، از بین قابلیتهای بازاریابی، تاثیر قابلیت فروش، داشبورد بازاریابی، قابلیت توزیع و قابلیت پژوهشهای بازار بر افزایش حسگری تایید میشود. از طرفی سازمانهایی که حسگری بالاتری داشتند نیز قادر به ارائه استراتژیهای بازاریابی نوآورانه و بهموقع بودند. قلیچلی و رجبری شهرآبادی (1393) ارتباط بین خلق دانش، نوآوری مبتنی بر فناوری و چابکی شرکت فولاد آلیاژی ایران را مورد بررسی قرار دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که خلق دانش بر چابکی سازمانی تأثیر مثبت دارد و نوآوری مبتنی بر فناوری یکی از راههای تأثیر دانش تازه خلق شده بر چابکی است. اصانلو و خدامی (1390) با بررسی تاثیر کیفیت خدمات بر نوآوری خدمات با توجه به نقش میانجی تصویر ذهنی و حسگری بازار، مدلی مفهومی ارائه دادند و از آنجا که تاکنون مدلی که کیفیت خدمات ادراک شده مشتریان را با رویکرد حسگری بازار بسنجد ارائه نشده است، میتوان ادعا کرد کهسازمانها میتوانند با استفاده از این مدل، ارتباط کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان خود را با قابلیت حسگری بازار مورد بررسی قرار دهند و با تقویت حسگری بازار خود، کیفیت خدمات ادراک شده از سوی مشتریان را ارتقا دهند. الشانتی و امیگوالی (2021) تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با توجه به نقش میانجی خلق دانش و تعدیلگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله بیانگر آن بود که قابلیت حسگری بازار هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری تاثیرگذار است. ضمن اینکه گرایش استراتژیک به کارآفرینی تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری را تعدیل میکند. الشانتی و همکاران (2019) تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری فرآیند و محصول را با توجه به نقش میانجی خلق دانش مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله بیانگر آن بود که قابلیت حسگری بازار هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری محصول و فرآیند تاثیرگذار است. عطیا و الدین19 (2018) تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد تجاری را با توجه به نقش میانجی نوآوری و مدیریت زنجیره تامین مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله بیانگر تاثیر مثبت و معنادار مدیریت دانش و ابعاد آن شامل خلق دانش، یادگیری سازمانی و تسهیم دانش بر عملکرد تجاری به طور مستقیم و غیرمستقیم (با توجه به نقش میانجی نوآوری و مدیریت زنجیره تامین) بود. احمد20 و همکاران (2017) تاثیر قابلیت حسگری بازار بر عملکرد بازار را با توجه به نقش میانجی نوآوری و تعدیلگر انتشار دانش مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله بیانگر آن بود که قابلیت حسگری بازار از طریق نقش میانجی نوآوری بر عملکرد بازار تاثیرگذار بوده و انتشار دانش نیز تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری را تعدیل میکند. زک و همکاران21 (2017) تاثیر اقدامات مدیریت دانش بر عملکرد مالی را با توجه به نقش میانجی نوآوری مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله بیانگر آن بود که مدیریت دانش و ابعاد آن (شامل خلق دانش، کسب دانش و کاربردی دانش) بر عملکرد مالی تاثیر معنادار دارد. ضمن اینکه نوآوری در تاثیرگذاری مدیریت دانش و ابعاد آن بر عملکرد مالی نقش میانجی دارد. جیامپائولی22 و همکاران (2017) تاثیر مدیریت دانش را بر نوآوری و عملکرد تجاری مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصله بیانگر رابطه قوی میان خلق و پیادهسازی مدیریت دانش با نوآوری مسائل بود. ضمن اینکه نوآوری نیز تاثیر معناداری هم بر عملکرد تجاری و هم بر عملکرد مالی شرکتهای ایتالیایی داشت.
با توجه به اینکه یکی از مهمترین فاکتورهای کلیدی موفقیت برای شرکت بیمه نوین به عنوان یکی از شرکتهای نسبتاً نوپا، نوآوری آن میباشد، میتوان ادعا کرد شناسایی عوامل پیشبرنده و مؤثر بر آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. از سویی دیگر، همانطور که اشاره شد، قابلیت حسگری به سازمانها این امکان را میدهد تا از طریق رصد بازار به نیازها و خواستههای مشریان خود پی ببرند. درنتیجه این سازمان با استفاده از قابلیت حسگری بازار قادر خواهد بود روندهای بازار، نیازها و خواستههای مشتریان و همچنین خدمات نوین بیمهای موجود در بازار را شناسایی نماید که در این مسیر، خلق دانش نیز از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. بنابراین با توجه به ادبیات و پیشینه پژوهش میتوان ادعا کرد توجه به نوآوری برای سازمانها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و سازمانها جهت رقابت در عرصه ملی و بینالمللی ناگزیرند نوآوری را سرلوحه کار خود قرار دهند. در این تحقیق تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با توجه به نقش میانجی خلق دانش و تعدیلگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. شرکت بیمه نوین یکی از شرکتهای نسبتاً موفق در صنعت بیمه محسوب میشود که در سالهای اخیر عملکرد موفقی در زمینه ارائه خدمات نوآورانه نداشته و در زمینه جذب مشتریان جدید و ارائه خدمات نوین بیمهای به آنان موفق نبوده است که یکی از دلایل این امر را میتوان عدم توجه به کسب اطلاعات مربوط به بازار و مشتریان و همچنین ایجاد دانش سازمانی دانست. مدیران این سازمان بر این باورند که بررسی و رصد بازار پولی و بیمهای کشور، توجه به خلق دانش سازمانی و همچنین انجام مطالعات تطبیقی قادر به بهبود نوآوری در امور مختلف خواهد بود. بر این اساس آگاهی از دیدگاه و نظرات کارشناسان و مدیران شرکت بیمه نوین و سایر شرکت های ارائه دهنده انواع خدمات بیمه ای، می تواند راهکارهایی را برای توسعه و ارتقاء فعالیت های این نوع از شرکت ها فراهم ساخته و با شناخت هر چه بهتر نیازهای مشتریان، به خلق دانش پرداخته و از این طریق بستر لازم را برای کارآفرینی بیشتر فراهم سازند.بدون تردید کارشناسان و مدیران شرکت های بیمه به عنوان کسانی که مستقیما درگیر فعالیت بیمه ای هستند بهتر و دقیق تر می توانند شرائط بازار و مشتریان را درک کنند و برای بهبود فعالیت و عملکرد خود برنامه ریزی علمی و اصولی داشته باشند. با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش در صدد پاسخگویی به این سوال است که:قابلیت حسگری بازار با توجه به نقش میانجی خلق دانش و تعدیلگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی چه تاثیری بر نوآوری شرکت بیمه نوین دارد؟ بر این اساس برای دستیابی به اهداف پژوهش فرضیات ذیل مورد آزمون قرار گرفت:
فرضیه اصلی
قابلیت حسگری بازار با توجه به نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری در شرکت بیمه نوین تاثیرگذار است.
فرضیههای فرعی
قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش در شرکت بیمه نوین تاثیرگذار است.
خلق دانش بر نوآوری در شرکت بیمه نوین تاثیرگذار است.
قابلیت حسگری بازار بر نوآوری در شرکت بیمه نوین تاثیرگذار است.
گرایش استراتژیک به کارآفرینی تاثیر خلق دانش بر نوآوری در شرکت بیمه نوین را تعدیل میکند
شکل زیر مدل مفهومی تحقیق برگرفته از پژوهش الشانتی و امیگوالی (2021) را نشان میدهد. در این مدل، قابلیت حسگری بازار به عنوان متغیر مستقل، نوآوری به عنوان متغیر وابسته، گرایش استراتژیک کارآفرینانه و خلق دانش نیز به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شدند.
شکل (1) مدل مفهومی تحقیق (الشانتی و امیگوالی، 2021)
روش شناسی پژوهش
پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظگرداوری دادهها، توصیفی- پیمایشیاست. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل کلیه کارشناسان و مدیران ستاد شرکت بیمه نوین به تعداد 414 نفر می باشد که با بهرهگیری از فرمول حجم نمونه کوکران، 200 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده شد. برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه الشانتی و امیگوالی (2021) برای سنجش چهار مولفه قابلیت حسگری بازار،گرایش استراتژیک به کارآفرینی، خلق دانش و نوآوری استفاده شد.پایایی پرسشنامه در حالت کلی با استفاده از فرمول ضریب آلفای کرونباخ 781/ برآورد گردید.برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی برای ارائه ویژگی های جمعیت شناختی از فراوانی و درصد و در بخش آمار استنباطی برای تعیین ضریب پایایی ، توزیع نرمال داده ها و بررسی میزان کفایت حجم به ترتیب از آزمون های آلفای کرونباخ، کولوموگروف اسمرینف و بارتلت استفاده شد. آزمون فرضیات با استفاده از معادلات ساختاری در نرم افزار آماری لیزرل23 انجام گرفت.
یافته های پژوهش
آمار توصیفی:
جدول(1). ویژگی های جمعیت شناختی پاسخگویان
|
| فراوانی | درصد |
جنسیت | مرد | 140 | 70 |
| زن | 60 | 30 |
جمع کل |
| 200 | 100 |
| زیر 35 سال | 29 | 3/10 |
سن | 36 تا 40 سال | 74 | 5/25 |
| 41 تا 45 سال | 124 | 8/42 |
| بالاتر از 46 سال | 62 | 4/21 |
جمع کل |
| 289 | 100 |
مدرک تحصیلی | کارشناسی | 192 | 4/66 |
| کارشناسی ارشد | 97 | 6/33 |
جمع کل |
| 289 | 100 |
سابقه کار | کمتر از 10 سال 11تا 15 سال 16 تا 20 سال 21 تا 25 سال بالاتر از 26 سال | 44 62 86 51 46 | 3/15 4/21 7/29 7/17 9/15 |
جمع کل |
| 289 | 100 |
[1] - Likoum
[2] - Heusinkveld
[3] - Lindblom et al
[4] - Ali
[5] - Carson
[6] -Ahmad
[7] -Kodak & Nokia
[8] - Xu
[9] - Subramanian et al
[10] - Flatten
[11] - Comison & Fores
[12] - Nguyen and Li
[13] - Joseph Schumpeter
[14] - Arrighetti
[15] - Galbreath
[16] - Farja
[17] - Gerschewski
[18] - Alshanty and Emeagwali
[19] - Attia and Eldin
[20] - Ahmed
[21] - Zack
[22] - Giampaoli
[23] - LISREL
چنانچه در جدول(1) مشاهده می شودیافته های توصیفی پژوهش نشان داد به لحاظ جنسیت 140 نفر(70درصد) از پاسخ دهندگان مرد و 60 نفر(30درصد) زن هستند.بر همین اساس از این تعداد پاسخگو 24 نفر(12درصد)بین 20 تا 30 سال،63نفر(31درصد) بین 31 تا 40سال،87نفر(44درصد)بین 41 تا 50 سال و 26 نفر(13درصد) بالاتر از 51 سال سن داشته اند.از جانب دیگر از این مجموع 129 نفر(65درصد) دارای مدرک کارشناسی و 71 نفر(35درصد)دارای مدرک کارشناسی ارشد بوده اند.از این تعداد 10نفر( 5درصد) کمتر از 5 سال، 65نفر(32درصد) بین 6 تا 15 سال،77نفر(39درصد) بین 16 تا 25 سال و 48 نفر(24)بالاتر از 26 26 سال سابقه کار داشته اند.
در این پژوهش بررسی همزمان فرضیه ها در قالب مدل اولیه صورت میگیرد. برای ارزیابی مدل فرضی این پژوهش ابتدا به برآورد پارامتر با استفاده از روش بیشینه احتمال به برآورد پارامترها پرداخته میشود. پارامترهای برآورد شده شامل ضرایب تاثیر1 میباشد. در نهایت شاخصهای ارزشیابی برازندگی مدل و شکل مدل برازش شده گزارش شده است. در ادامه مدل ساختاری درحالت تخمین استاندارد و ضرایب معناداری مدل مفهومی مورد بحث قرار خواهد گرفت. مدلهای ساختاری همان مدلسازی معادلات ساختاری تحقیق یا به عبارت دیگر بررسی متغیرهای مکنون برونزا قابلیت حسگری بازار و درونزا نوآوری بطور همزمان با توجه به نقش میانجی تسهیم دانش میباشد.
شکل (2) مدل اندازهگیری متغیرهای مکنون در حالت تخمین استاندارد
شکل (3) مدل اندازهگیری متغیرهای مکنون در حالت ضرایب معناداری
باتوجه به خروجي ليزرل مقدار محاسبه شده برابر با 729.84 ميباشد وجودپايين نشاندهنده برازش مناسب مدل است. زيرا هر چه مقدار کمتر باشد، مدل ارائه شده مدل مناسبتري ميباشد با توجه به نتايج ذيل که از خروجي نرم افزار ليزرل بدست آمدهاند.
جدول (2) نتایج خروجی لیزرل قسمت تخمین غیر استاندارد مدل
شاخص | نتیجه |
| 729.84 |
df | 591 |
Value – P | 0.000 |
RMSEA | 0.065 |
Goodness of Fit Index(GFI) | 0.92 |
Adjusted Goodness of Fit Index (AGFI) | 0.91 |
با نگاهی با نتایج خروجی لیزرل قسمت تخمین غیراستاندارد مدل (جدول 2) متوجه میشویم که مدل اندازهگیری برای مدل مفهومی تحقیق مدل مناسبی است چون که مقدار کای دو و RMSEA آن کم بوده و مقدار GFI و AGFI بیشتراز 90 درصد است.
جدول (3) نتایج خروجی لیزرل قسمت تخمین غیر استاندارد مدل
شاخص | نتیجه |
GFI | 0.92 |
AGFI | 0.91 |
NFI | 0.90 |
RMSEA | 0.065 |
با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاري به آزمون فرضيههاي تحقيق پرداخته ميشود. لازم به ذكر است كه فرضیهها بر اساس مقادير ضريب مسير، آماره T و سطح معنيداري مورد آزمون قرار ميگيرد. در همه فرضيهها فرض H0 عدم رابطه بين متغيرها و فرض H1تاييد رابطه معنیدار بين متغيرها میباشد.
جدول (2) قابلیت حسگری بازار با توجه به نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری
ضريب مسير (میزان تاثیر) | آماره T | سطح معنیداری | نتيجه آزمون | ||
0.57 | 0.69 | 12.96 | 14.61 | P < 0.05 | رد فرض صفر |
بر اساس نتایج جدول فوق با انجام آزمون در سطح اطمينان 95 درصد، مقدار معناداری در مسیر معادلات ساختاری 12.96*14.61T= به دست آمد. چون مقدار آمارههای T بزرگتر از 1.96 میباشد فرض صفر رد و فرض مقابل پذیرفته میشود يعني نتایج ضريب مسير «قابلیت حسگری بازار» بر «نوآوری» با توجه به نقش میانجی «خلق دانش» در سطح اطمینان 95% موثر است. بدين ترتيب فرضیه اصلی تحقيق در سطح اطمينان 95% مورد تایید قرار می گیرد.
جدول (3) آزمون فرضیات فرعی پژوهش
| ضريب مسير (میزان تاثیر) | آماره T | سطح معنیداری | نتيجه آزمون | |||||
فرضیه فرعی اول: قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش در شرکت بیمه نوین ایران موثر است | 0.69 | 14.61 | P < 0.05 | تایید فرضیه تحقیق | |||||
فرضیه فرعی دوم: قابلیت حسگری بازار بر نوآوری در شرکت بیمه نوین تاثیرگذار است | 0.44 | 9.36 | P < 0.05 | تایید فرضیه تحقیق | |||||
فرضیه فرعی سوم: خلق دانش بر نوآوری در شرکت بیمه نوین تاثیرگذار است.
| 0.57 | 12.96 | P < 0.05 | تایید فرضیه تحقیق | |||||
فرضیه فرعی چهارم: گرایش استراتژیک به کارآفرینی ، تاثیر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش در شرکت بیمه نوین را تعدیل میکند | 0.46 | 9.39 | P < 0.05 | تایید فرضیه تحقیق |
بر اساس نتایج جدول(3) مشاهده می شود با انجام آزمون در سطح اطمينان 95 درصد، مقدار معناداری در مسیر معادلات ساختاری برای تاثیر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش 14.61T= ، برای تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری9.36 T=، برای تاثیر خلق دانش بر نوآوری12.96T= و برای گرایش استراتژیک به کارآفرینی تاثیر آن بر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش 9.39 T=به دست آمد. از آنجا که مقدار آمارههای T بزرگتر از 1.96 میباشد فرض صفر رد و فرض مقابل پذیرفته میشود.این بدان معناست که در سطح اطمینان 95درصد در شرکت بیمه نوین قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش و نوآوری، خلق دانش بر نوآوری موثر است و از جانب دیگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی ، تاثیر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش در شرکت بیمه نوین را تعدیل میکند.
بحث و نتیجه گیری
این پژوهش با هدف تعیین تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با توجه به نقش میانجی خلق دانش و تعدیلگر گرایش استراتژیک به کارآفرینی در شرکت بیمه نوین به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است.نتیجه آزمون فرضیه اصلی پژوهش مبنی بر تاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری با توجه به نقش میانجی خلق دانش نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و به همین جهت نیز قابلیت حسگری بازار با توجه به نقش میانجی خلق دانش بر نوآوری در شرکت بیمه نوین تاثیرگذار است.این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش های خادمی و همکاران(1399)، حسین زاده شهری و همکاران(1394)،الشانتی و امیگوالی (2021) و الشانتی و همکاران(2019) سازگار است.
نتیجه آزمون اولین فرضیه فرعی پژوهش مبنی بر تاثیر قابلیت حسگری بازار بر خلق دانش نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و به همین جهت نیز قابلیت حسگری بازار در شرکت بیمه نوین بر خلق دانش موثر است. این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش های دارم(1400)،قلیچ لی و رجبری شهرآبادی(1393) و عطیا و الدین(2018) سازگار است.
نتیجه آزمون دومین فرضیه فرعی پژوهش مبنی برتاثیر قابلیت حسگری بازار بر نوآوری نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و به همین جهت نیز قابلیت حسگری بازار بر نوآوری در شرکت بیمه نوین موثر است.این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش های خادمی و همکاران(1399)،حسین زاده شهری(1394)،اصانلو و خدامی(1390) و الشانتی و امیگوالی (2021) سازگار است.
نتیجه آزمون سومین فرضیه فرعی پژوهش مبنی بر تاثیر خلق دانش بر نوآوری نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و به همین جهت نیز در شرکت بیمه نوین خلق دانش بر نوآوری موثر است.این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش های قلیچلی و رجبری شهرآبادی (1393)، الشانتی و همکاران (2019)، زک و همکاران(2017) و جیامپائولی و همکاران(2017)سازگار است.
نتیجه آزمون چهارمین فرضیه فرعی پژوهش مبنی بر گرایش استراتژیک به کارآفرینی با توجه به نقش تعدیل گری خلق دانش در نوآوری شرکت بیمه نوین نشان داد که مقدار سطح معناداری از مقدار خطای تحقیق (0.05) کمتر بوده و به همین جهت نیز در شرکت بیمه نوین گرایش استراتژیک به کارآفرینی تاثیر خلق دانش بر نوآوری در شرکت بیمه نوین را تعدیل می کند. این نتیجه با نتایج حاصل از پژوهش الشانتی و امیگوالی (2021) سازگار است.
در جهان امروز رقابت نقش مهمی در بازاریابی و تجارت دارد و همین عامل سبب شده است تا تحولات گسترده ای در این حوزه شکل پذیرد. قابلیت حسگری بازاراین فرصت را برای شرکت ها و سازمان ها فراهم می کند تا درک و شناخت بهتری نسبت به محیط و مشتریان خود پیدا کنند و در موقعیت رقابت با رقبا قرار گیرند.یکی از مهمترین راهکارهای موفقیت در این راه؛ خلق دانش است که اهمیت آن در سالیان اخیر بیش از هر زمانی مورد توجه مدیران ارشد سازمان ها و شرکت ها قرار گرفته است.از آنجا که امروزه دانش نقش مهم و غیرقابل انکاری در بهبود وضعیت و عملکرد سازمان ها ایفاء می کند لذا توجه به آن هم از سوی کارکنان و هم از سوی سازمان بسیار حیاتی است زیرا با خلق دانش؛ اطلاعات و آگاهی های جدیدی در اختیار افراد و سازمان قرار می گیرد که بهره وری مطلوب از آن به توسعه و تعالی فعایت های سازمانی کمک شایان توجهی می کند.خلق دانش در درون خود میل به خلاقیت و نوآوری را نیز در افراد تقویت می کند و آنان را وادر به استفاده درست و بهینه از حس کنجکاوی و قوه خلاقه شان می کند.از جانب دیگر توجه به خلق دانش و نوآوری سبب گرایش شرکت ها به کارآفرینی می شود که این عمل سبب تمایل شرکت ها به راه اندازی کسب و کارهای متناسب و همراستا با اهداف ،رسالت و ماموریت های اصلی آنان می شود.
با توجه به نتایج حاصل از پژوهش پیشنهادات ذیل ارائه می گردد:
- پیشنهاد می شود شرکت بیمه نوین و شرکت های مشابه با ایجاد پایگاه داده برای مشتریان و تقسیمبندی آنان به به مشتریان همیشگی، وفادار، معمولی و خسارتگیر، خدمات ویژهای همچون پرداخت سریع خسارات، تخفیفات خاص و ... ارائه کنند و تلاش کنند تا مشتریان معمولی به مشتریان وفادار تبدیل شوند.
- با توجه به تاثیر مثبت و معنادار خلق دانش بر نوآوری پیشنهاد میشود کارکنان صنعت بیمه با روزآمدسازی دانش خود و انجام مطالعات بینالمللی در خصوص ارائه نرخ و شرایط بیمهنامهها، دانش خود را به روزرسانی کرده و از طریق با ایجاد ارزش افزوده نامشهود برای صنعت بیمه، عملکرد تجاری این صنعت را بهبود بخشند.
- پیشنهاد می شوداز طریق انجام مطالعات تطبیقی، خدماتی متناسب با شرایط سنی افراد مانند بیمه عمر میانسالان، ایجاد شرایط استفاده از معتبرترین کتابخانهها برای دانشجویان ، بیمه ویژه کودکان و تهیه شرایط مسکن و ازدواج برای آنان در بزرگسالی ارائه داده و بدین ترتیب نوآوری خدمات را بهبود بخشند.
- پیشنهاد می شود از سوی شرکت های بیمه، مطالعات بیشتری با هدف شناخت هر چه بیشتر رفتار مشتریان از ابعاد و زوایای مختلف و همچنین توقعات و انتظارات آنان از خدمات شرکت های بیمه صورت پذیرد.
منابع
اصانلو، ب؛خدامی،س.(1390).سنجش کیفیت خدمات ادراک شده مشتریان با رویکرد حسگری بازار.مدیریت بازرگانی،3(4) 18-1.
الهی، ش؛ کلانتری، ن؛ آذر، ع، حسنزاده، م.(1394). رابطه میان زیرساختهای رایج نوآوری، خلق دانش و عملکرد نوآورانه در سطح ملی، نشریه مدیریت نوآوری، 4(4)،30-1.
بابایی، ش.(1392). بررسی عوامل موثر بر مزیت رقابتی پایدار با تاکید بر خلق دانش. مطالعه موردی: شرکت ایرانخودرو، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اقتصادی
باغبان، ع؛رادفر، ر؛ سلوعی اشلقی، ع؛ امیری، م.(1398).توسعه نوآورانه در شرکت های کوچک و متوسط با طراحی مدل ساختار همکاری شرکاء در نوآوری باز با استفاده از رویکرد پویایی سیستم،2(4)،26-1.
برزگر، ن؛قورچیان، نن.؛ تقی پورظهیر، ع.(1398)، آسیبشناسی خلق ظرفیتهای نوآوری در مدیریت دانشگاهی ایران (مورد: دانشگاه آزاد اسلامی)، فصلنامه رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، 10(37،310-291.
حسیناده شهری، م؛ حبیبی، م؛ حیدری، وجیهه.(1394).بررسی تاثیر قابلیتهای بازاریابی بر حسگری و شکلگیری استراتژی خلاق و به موقع بازاریابی (مورد مطالعه صادرکنندگان کاشی و سرامیک)، فصلنامه تحقیقات بازاریابی نوین، 5(1)، 128-107.
خادمی، ع.ا؛ بدری، ا؛، فرازنده، ه.(1399).تأثیر قابلیت حسگری بازار بر عملکرد شرکت با نقش میانجی نوآوری و سیستم مدیریت برند. مدیریت بازاریابی،15(49)،55-72.
دارم، ا.(1401).بررسی مدیریت دانش بر نوآوری و فرآیند کسب و کار. چهارمین همایش ملی مدیریت دانش و کسب و کارهای الکترونیکی با رویکرد اقتصاد مقاومتی.
قلیچلی، ب؛ رجبی شهرآبادی، ع.(1373). مطالعه ارتباط بین خلق دانش، نوآوری مبتنی بر فناوری و چابکی سازمانی (مورد مطالعه: شرکت فولاد آلیاژی ایران)، فصلنامه چشمانداز مدیریت صنعتی، 4-16، 116-95.
Ahmed, A., Ibrahim, S. B.,Hasaballah, A.H.(2017).Market sensing, innovation capability and market performance: The moderating role of internal information dissemination, International Journal of Advanced and applied Sciense, 4(8):56-67.
Ali, S., Wu, W. and Ali, S. (2021), Adaptive marketing capability and product innovations: the role of market ambidexterity and transformational leadership (evidence from Pakistani manufacturing industry)", European Journal of Innovation Management,
Alshanty, A. M., Emeagwali, O. L.(2019). Market-sensing capability, knowledge creation and innovation: The moderating role of entrepreneurial-orientation, Journal of Innovation & Knowledge, 4(3), 171-178.
Alshanty, A., Emeagwali, O. L., Ibrahim, B., Alrwashdeh, M.(2021).The effect of market-sensing capability on knowledge creation process and innovation Evidence from SMEs in Jordan, Management Science Letters 9(5):727-736
Arrighetti, A., Caricati, L., Landini, F., Monacelli, N.(2016). Entrepreneurial intention in the time of crisis: a field study", International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research, 22(6),835-859.
Aslam, H., Blome, C., Roscoe, S. and Azhar, T.M. (2018).Dynamic supply chain capabilities: How market sensing, supply chain agility and adaptability affect supply chain ambidexterity", International Journal of Operations & Production Management,38 (12), 2266-2285.
Attia, A. and Essam Eldin, I. (2018).Organizational learning, knowledge management capability and supply chain management practices in the Saudi food industry, Journal of Knowledge Management, 22(6), 1217-1242
Carson, G., O'Connor, C. and Simmons, G. (2020).The crucial role of market intelligence in the development of small business marketing capabilities, Journal of Small Business and Enterprise Development, 27(5),797-816.
Comison, C. & Fores, B.(2010).Knowledge absorptive capacity: New insights for its conceptualization and measurement. Journal of Business Research, 63(7), 707-715.
Farja, Y., Gimmon, E., Greenberg, Z. (2016), The effect of entrepreneurial orientation on SMEs growth and export in Israeli peripheral regions", New England Journal of Entrepreneurship, 19(2), 25-41.
Flatten, T., Engelen, A., Zahra, S. & Brettel, M.(2011).A measure of absorptive capacity: Scale development and validation. European Management Journal, Volume 29, pp. 98-116.
Gerschewski, S., Lindsay, V. J., Rose, E. (2016).Advancing the entrepreneurial orientation construct: the role of passion and perseverance", Review of International Business and Strategy, 26(4),446-471.
Galbreath, J., Lucianetti, L., Thomas, B., Tisch, D. (2020). Entrepreneurial orientation and firm performance in Italian firms: The moderating role of competitive strategy, International Journal of Entrepreneurial Behavior & Research, 26(4), 629-646.
Heusinkveld S., Benders J., van den Berg, R. (2009). From Market Sensing to New Concept Development in Consultancies: The Role of Information Processing and Organizational Capabilities, Technovation, 29(8),509– 516.
Likoum, S. W. B., Shamout, M. D. Harazneh., I., Abubakar, A. M. (2020).Market-Sensing Capability, Innovativeness, Brand Management Systems, Market Dynamism, Competitive Intensity, and Performance: an Integrative Review," Journal of the Knowledge Economy, Springer; Portland International Center for Management of Engineering and Technology (PICMET), 11(2), 593-613.
Lindblom A., Olkk onen R., Mitr onen L., Kajalo S. (2018). MarketSensing Capability and Business Performance of Retail Entrepreneurs”, Contemporary Management Research, 4(3),219–236.
Nguyen, T.H., Le, A.N.-H. (2019).Promoting creativity and innovation: expected and unexpected consequences", Asia Pacific Journal of Innovation and Entrepreneurship, 13(3), 296-310.
Subramanian, R., Kumar, K. and Strandholm, K. (2009).The relationship between market orientation and performance under different environmental conditions: the moderating effect of the to management team’s risk taking behavior, Academy of Strategic Management Journal, (8),121-135.
Xu, H., Guo, H., Zhng, J., Dang, A.(2018). Facilitating dynamic marketing capabilities development for domestic and foreign firms in an emerging economy, Journal of Business Research(86),141-152.
Zack, M., McKeen, J., Singh, S., 2017, Knowledge management and organizational performance: an exploratory analysis, JJOURNAL OF journal of management,13(6), 392-409
Investigating the impact of market sensing capability on innovation through the mediation of knowledge creation and the moderating role of strategic orientation to
entrepreneurship
Objective: This research has been done with the aim of determining the effect of market sensing ability on innovation with regard to the mediating role of knowledge creation and the moderator of strategic orientation to entrepreneurship in the novin insurance company. It has been done by a descriptive-survey method
Methodology: Descriptive-survey research method is correlation type. Al-Shanti and Amigwali (2021) questionnaire was used to collect the data needed for the research to measure the four components of market sensing ability, strategic orientation to entrepreneurship, knowledge creation and innovation. Questionnaire reliability In general, Cronbach's alpha coefficient was estimated to be 781/781 using the formula. The statistical population under study is all the experts and managers of the headquarters of novin insurance Company, numbering 414 people, and using Cochran's sample size formula, 200 people were selected as a statistical sample. A simple random method was used to select the samples.
Results: The results of applying structural equation modeling in the Lisrel software environment showed that the ability to sense the market directly and indirectly affects innovation through the mediating role of knowledge creation. Also, the results of the regression test showed that strategic orientation to entrepreneurship moderates the effect of market sensing ability on knowledge creation.
Conclusion: Undoubtedly, knowledge creation as one of the dimensions and elements of knowledge management has a very valuable role in the activities of all kinds of organizations, and market sensitivity makes organizations seek to supply their customers with better and more accurate understanding of their needs. Be their wishes and expectations.
Keywords: market sensing capability, innovation, knowledge creation, strategic orientation to entrepreneurship
[1] - Path Coefficient