خستگی شناختی و حل مسائل شناختی: آزمون الگوی اثر تعدیلکنندة خوشبینی گرایشی
محورهای موضوعی : روان درمانگریحسین زارع 1 , علی خدایی 2 , امید شکری 3
1 - استاد دانشگاه پیام نور تهران
2 - دانشجوی دکتری دانشگاه پیام نور تهران
3 - استادیار دانشگاه شهید بهشتی
کلید واژه: الگوی خستگی شناختی, خوشبینی گرایشی, حل مسائل شناختی, الگوی اثرات تعدیلکننده,
چکیده مقاله :
به منظور تعیین اثر تعدیلکنندة خوش¬بینی در رابطة بین خستگی شناختی و حل مسئله شناختی، آزمایشی طراحی و اجرا شد. ابتدا نسخة تجدید نظرشدة آزمون جهت¬گیری هدف (شیر، کارور و بریجز، 1994) بر روی 300 دانشجو اجرا شد. از بین افرادی که نمره¬های آنها در سازه خوش¬بینی 2± واحد انحراف استاندارد از میانگین نمره¬ها فاصله داشت، تعداد 40 دانشجو انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه 10 نفری تخصیص داده شدند. آزمایش دارای دو مرحله بود. در مرحله اول، آزمودنی¬های گروه کنترل با تکالیف افتراقی قابل کنترل و آزمودنی¬های گروه آزمایش با تکالیف افتراقی غیرقابل کنترل رو بهرو شدند و در مرحله دوم، گروه¬ها در موقعیت حل مسئله، به تکلیف آناگرام پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس دوراهه از معناداری اثر اصلی عامل گروه و عامل خوش¬بینی و از عدم معناداری کنش متقابل عوامل گروه و خوش¬بینی در پیشبینی نمرههای حل مسئلة شناختی به طور تجربی حمایت کردند. عدم معناداری کنش متقابل عوامل گروه و خوش¬بینی نشان داد خوشبینی رابطة بین خستگی شناختی و حل مسائل شناختی را تعدیل نمی¬کند. این یافته¬ها ضمن تأکید بر توجه به نقش اصلی منابع تغییرپذیری خستگی شناختی و خوش¬بینی در پیش-بینی حل مسئله شناختی فراگیران نشان می¬دهند رابطة علّی بین خستگی شناختی و عملکرد حل مسئله تابعی از تغییر در عامل خوش¬بینی محسوب نمی¬شود.
he aim of the present study was to investigate the moderating effect of dispositional optimism in the relationship between cognitive exhaustion and solving cognitive problems. Three hundred university students completed the Life Orientation Test- Revised (LOT-R, Schier, Carver & Bridges, 1994). Forty students whose scores on the dispositional optimism were two standard deviations above or below the mean score were selected and randomly assigned into four groups each including ten participants. In the first phase of the experiment, experimental and control groups confronted with uncontrollable and controllable discriminative tasks, respectively. In the second phase of the experiment, all participants in the problem solving situation, replied to the anagram task. The data were analyzed using the two-way between subjects analysis of variance. The results indicated that there was a significant main effect of group and dispositional optimism but there was no significant interaction between group and dispositional optimism. Therefore, the relationship between cognitive exhaustion and solving cognitive problems was not moderated by dispositional optimism. These findings suggested the role of cognitive exhaustion variability and dispositional optimism in predicting problem solving and that the causal relation between cognitive exhaustion and problem solving is not a function of dispositional optimism variation.