دلبستگی ادراک شده دوران کودکی، کنشوری خانواده و مقابله مذهبی
محورهای موضوعی : روان درمانگریفاطمه شهابیزاده 1 , محمدعلی مظاهری 2
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند
2 - دانشیار دانشگاه شهید بهشتی
کلید واژه: دلبستگی ادراک شده دوران کودکی, مقابله مذهبی مثبت و منفی, کنشوری خانواده,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر شناخت الگوهای کنشوری خانواده به عنوان میانجیگر ادراک دلبستگی دوران کودکی به هر والد (ایمن و ناایمن) و مقابلة مذهبی بود. 870 دانشجو با روش خوشهای چندمرحلهای از دانشگاههای تهران، مقیاس ارزشیابی انسجام و انعطافپذیری خانواده (السون، جورال و تیزدل، 2004)، مقیاس مقابلة مذهبی (پارگامنت، کوئینگ و پرز، 2000) و مقیاس دلبستگی دوران کودکی نسبت به هر والد (هازن و شیور، 1986) را تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش مدلیابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند که 1) خانواده رهاشدة آشفته بهطور کامل رابطة بین دلبستگی ناایمن به هر والد و مقابلة مذهبی مثبت را میانجیگری میکند، 2) خانوادة منسجم منعطف، میانجیگر رابطة بین دلبستگی ایمن به هر والد و مقابلة مذهبی منفی است،3) سبک دلبستگی ناایمن به پدر اثر مستقیم و غیرمستقیمی (از طریق انسجام و انعطافپذیری خانواده) بر مقابلة مذهبی منفی دارد، و 4) ایمنی به پدر اثر مستقیمی بر مقابلة مذهبی مثبت دارد، اما دلبستگی به مادر نقش مستقیمی در پیشبینی مقابلة مذهبی ندارد. بدین ترتیب، نه تنها نقش تاریخچة دلبستگی در درک راهبردهای مذهبی حایز اهمیت است، بلکه کنشوری خانواده در این رابطه نقش مهمی ایفا میکند.
This study aimed to examine family functioning patterns as mediators between perceived childhood attachment to each parent (secure and insecure) and religious coping. Seven hundred and seventy students of Tehran universities were selected using multi-stage sampling. The participants completed the Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scale (Olson, Gorall, & Tiesel, 2004), the Religious Coping Scale (Pargament, Koeing, & Perez, 2000), and the Childhood Attachment to each Parent Scale (Hazan & Shaver, 1986). Data were analyzed using structural equation modeling. Results indicated that 1) Chaotically disengaged family fully mediated the relationship between insecure attachment to each parent and positive religious coping, 2) Adaptability cohesion family mediated the relationship between secure attachment to each parent and negative religious coping, 3) Insecure attachment to father had direct and indirect (through family adaptability and cohesion) effects on negative religious coping, and 4) Secure attachment to father had a direct effect on positive religious coping but attachment to mother didn't not have a direct effect on religious coping. These findings suggests that not only attachment history is important in understanding religious coping strategies but also family functioning plays an important role in this relationship.