بررسی تطبیقی مکاتب مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی فرهنگی
محورهای موضوعی : مطالعات میان فرهنگی
1 - دانشجوی دکتری سیاستگذاری فرهنگی، دانشگاه خوارزمی و عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
کلید واژه: فرهنگ, مطالعاتفرهنگی, جامعهشناسی فرهنگی, تحقیقات میانرشتهای فرهنگی,
چکیده مقاله :
فرهنگ، بستری است که تمام رفتارهای پایدار اجتماعی در درون آن صورت می گیرد. منظور از بستر، محیط غیرمادی ساخته شده انسانی است که شامل ارزش ها، باورها، آداب و رسوم و غیره است و مهمترین ویژگی آن پایداری و چسبندگی است و به رفتارهای پایدار انسان شکل می دهد. در حقیقت رفتارهای پایدار انسان نتیجه فرهنگ خاصی است که دارد و تفاوت این رفتارها نتیجه تفاوت فرهنگ ها است. براین اساس مکاتب و نظریات گوناگونی به فرهنگ و زمینه های آنها پرداخته اند. در این مقاله ما در صدد برآمدهایم تا دو مکتب مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگی را که ضمن تأثیر گذاری بر جریان های موجود در جامعه نقش مهمی را در این راه ایفا کرده اند، بررسی کنیم. براین اساس در ابتدا مکتب مطالعات فرهنگی معرفی شده است و در مرحله بعد به معرفی جامعه شناسی فرهنگی پرداخته ایم و در پایان مقایسهای بین دو مکتب مذکور از حییث تفاوت های دو مکتب ذکر شده است. دو مکتب فوق با وجود مشترکاتی مانند خاستگاه مارکسیستی و خاستگاه اروپایی دارای تفاوتهایی نیز با هم هستند این تفاوت ها عبارتند از نوع نگاه آن ها به فرهنگ، موضوع مورد مطالعه آن ها، تفاوت در مکان های جغرافیایی متفاوت و نوع رویکرد اتخاذ شده از طرف دو مکتب برای بررسی پدیده های اجتماعی. براین اساس این مکاتب اگرچه شباهت هایی باهم دارند اما از نظر هستی شناسی یعنی نوع نگاه آن ها به فرهنگ، معرفت شناسی و روش شناسی دارای تفاوت های اساسی با هم دیگر هستند.
Culture is a context which encompasses all sustainable social behaviors. The meaning of context goes back to non-material environment including values, beliefs and custom and the most important feature is the sustainability that shapes to human behaviors. Indeed, the human sustainable behavior is due to having particular culture and differences of these behaviors are result of difference among cultures. Accordingly, different schools and theories have considered culture and its context. The aim of this essay is examine of two schools including cultural studies and cultural sociology which have affected on existing streams on society, so we have tried to compare these schools, Firstly the cultural studies school has been introduced, secondly, we introduced the cultural sociology school and finally there is comparison among them and also differences have been examined. However, there is some similarities among noted schools such as Marxist and European origin, also, there are some differences including the type of view to culture, the study subject and approach in examining the social phenomena. Although, there are some similarities between them but from point of ontological, epistemological and methodological view, we can recognize that they have critical differences.
