تحلیل ساختار داستانهای پهلوانی بهمننامه بر اساس نظریّة گرینتسر و گریماس
محورهای موضوعی : حماسهمریم خلیلی جهانتیغ 1 , زینب شیخ حسینی 2 , محمد بارانی 3
1 - استاد رشتة زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان، ایران
2 - استادیار رشتة زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حضرت نرجس(س) رفسنجان، ایران.
3 - زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران
کلید واژه: حماسه, ساختار, داستانهای پهلوانی, بهمننامه, گرینتسر,
چکیده مقاله :
چکیده ساختارگرایی یکی از شیوه های تحلیل متن در قرن بیستم است که با نگاهی کلّی گرایانه، قواعد و الگوهای موجود در متن را مورد بررسی قرار می دهد. گرینتسر از نظریّه پردازان روسی است که ساختار قصّه های حماسی تمدن های آسیایی را مورد بررسی قرار داده است. در تحقیق حاضر سعی شده است با استفاده از روش تحلیل کتابخانه ای، ضمن بررسی نظریة گرینتسر و گریماس به تحلیل بهمن نامه بر پایة این دو نظریّه پرداخته تأثیر اندیشه ها ی خیر و شر را بر ساختار داستان های پهلوانی این اثر مورد مطالعه قرار داده ایم تا به این پرسش، پاسخ دهیم که آیا این گونه قصّه ها دارای ساختار اسطوره های تقویمی هستند و قهرمان این حماسه ها نیز مانند ایزدِ باروری قصّه های اسطوره ای بهصورت دوره ای میمیرد و زنده می شود؟ طبق تحقیقات انجام شده در پژوهش حاضر، بهنظر می رسد که قهرمان داستان های پهلوانی بهمن نامه طبق نظریّة گرینتسر دارای ساختار اسطورهای تقویمی است و بافت روایی این منظومه تحتتأثیر اندیشة جدال همیشگی خیر و شر قرار گرفته است که این موضوع سبب پیدایش تقابل های آشکاری در شخصیّت ها و کنش های داستان شده است. کلیدواژهها ساختار، حماسه، داستان های پهلوانی، بهمننامه، گرینتسر.
Structuralism is one of the methods of analyzing the text in the twentieth century which casts a general look over the work and examines the existing rules and patterns in text. Grintser is a Russian theorist who had studied the structure of the epic tales originated from Asian civilizations. Employing documentary research method, the attempt is made in this article to analyze Bahmannameh based on the theory of Grintser and Greimas, and also to analyze the impact of evil and good thoughts on the structure of heroic tales in this work to answer the questions whether these tales have the structure of calenderic myths and whether the hero of these epics like the Goddess of fertility in mythological tales dies periodically only to return to life later. According to the research done for this article, it seems that the hero in heroic tales of Bahmannameh has calenderic mythical structure according to the theory of Grinster and the narrative texture of this epic verse is under the influence of the everlasting battle between Good and evil. This in turn had led to the emergence of apparent oppositions in characters and actions of the tale. Keywords Structure, epic, heroic tales, Bahmannameh, Grinster.
- آتونی، بهزاد و مهدی شریفیان.(1393). «فرایند فردیّت در حماسۀ بهمننامه»، کاوشنامه، دوره چهاردهم، شماره 27، صص271-300.
- -ابن ابی الخیر، ایرانشاه. (1380). بهمن نامه، به کوشش رحیم عفیفی، تهران: علمی فرهنگی.
- -اخوت، احمد. (1371). دستور زبان داستان، تهران: نشرفردا.
- -اسدی، مهدی. (1383). «مقایسة بهمننامه با داستان بهمن در شاهنامه»، مطالعات ایرانی مرکز تحقیقات فرهنگ و زبان ایرانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، شماره ششم، صص1-25.
- -تایسن، لوییس. ( 1378).نظریّههای نقدادبی معاصر، ترجمۀ مازیار حسین زاده و فاطمه حسینی، تهران: نگاه امروز.
- -تولان، مایکل. (1386). درآمدی نقادانه- زبان شناختی بر روایت، ترجمۀ ابوالفضل حرّی، تهران: بنیاد سینمایی فارابی.
- -جعفری قریه علی، حمید. (1388). «سنجش بهمن نامه با شاهنامه»، مطالعات ایرانی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان، شماره 15، صص، 221-197.
- جعفری، اسدالله و یحیی طالبیان. (1388). «ساخت روایی مرگ و رستاخیز در آینۀ اساطیر»، زبان وادب فارسی (گوهر گویا)، سال سوم، شماره اوّل، صص 11-22.
- -رویانی، وحید. (1391). «تشابهات ویس و رامین و بهمننامه»، مجلّه علمی- پژوهشی جستارهای ادبی، شماره اوّل، صص75-94.
- ستاری، جلال. (1348). «نمادهای مادی رستاخیز» ، جهان نو، سال 24.
- سرکاراتی، بهمن. (1357). «بنیان اساطیری حماسهی ملی ایران»، شاهنامه شناسی، ج1، تهران: بنیاد شاهنامه شناسی.
- -طالبی، معصومه. (1392). «تحلیل خویشکاریهای ضدّ حماسی بهمن در بهمننامه و مقایسة آن با خویشکاریهای پهلوانان الگویی حماسه»، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شماره دوم، صص109-130.
- -فردوسی، ابوالقاسم. (1374). شاهنامه فردوسی، به کوشش سعید حمیدیان، تهران: داد.
- -کزازی، جلال الدین. (1368). از گونهای دیگر، تهران: آگه.
- گیرو، پییر. (1383). نشانهشناسی، ترجمۀ محمۀد نبوی، چاپ دوم، آگه: تهران.
- ولسکا،آنا کراسنو. ( 1382). چندچهره کلیدی در اساطیر گاهشماری ایرانی، ترجمۀ ژاله متحدین، تهران: ورجاوند.
- هاشمیان، لیلا و بهزاد آتونی.(1389).«آموزههای حکمی و اخلاقی در بهمننامه و جستاری در ریشههای ایرانی و اسلامی آن»، فصلنامه زبان و ادب فارسی، دوره اوّل، شماره2، صص157-172.
- Serebriany, Sergei D.(2012).” Sanskrit Studies in Russia, Sixty years of Sanskrit Studie” ,15th word Sanskrit Conference being jointly organized by the International of Sanskrit Studies (LASS) and the Rashtria Sanskrit Santhan.
- -Zlatar,Zdenko. (1997). “Approaches to the Ur Mahabharata”, in Mabel Lee and Michael wilding. Eds .History , Literature and Society, Sydney Association for studies in society and culture.sydney.243-279.
_||_