اثربخشی ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی بر بهبود علایم افسردگی و بازدههای هیجانی، در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینیفرشته چنگیزی 1 , معصومه آزموده 2 , شعله لیوارجانی 3 , شهرام واحدی 4
1 - دانشگاه ازاد تبردانشجوی دکتری تخصصی، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایرانیز
2 - استادیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران (نویسنده مسئول)
3 - استادیار، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران
4 - استاد، گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
کلید واژه: افسردگی, بازدههای هیجانی, ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی,
چکیده مقاله :
افسردگی در کودکان و نوجوانان به دلیل و ایجاد اختلال در کارکردهای مختلف اجتماعی، تحصیلی، حرفهای و غیره، شیوع آن موضوعی است که به توجه جدی نیاز دارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی بر بهبود علایم افسردگی و بازدههای هیجانی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی بود. برای این منظور در طی یک پژوهش نیمهآزمایشی با پیشآزمون، پسآزمون و گروه کنترل، 40 نفر از دانشآموزان با نشانگان افسردگی، ساکن شهر تبریز به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره، آزمایش و کنترل کارگماری شدند. علایم افسردگی و بازدههای هیجانی آزمودنیها قبل و بعد از اتمام مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی بر روی گروه آزمایش در 16 جلسه اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد فرایند جلسات مداخلات برنامه ذهنآگاهی مبتنی بر روایتدرمانی گروهی باعث بهبود علایم افسردگی و بازدههای هیجانی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. با توجه نتایج به دست آمده از این پژوهش، میتوان از برنامه مداخله ذهنآگاهی مبتنی بر روایت درمانی گروهی به عنوان یک برنامه مداخلهای موثر در بهبود علایم افسردگی و بازدههای هیجانی در دانشآموزان دارای نشانگان افسردگی استفاده کرد.
Depression in children and adolescents due to disrupting various social, educational, professional, functions and etc, its prevalence is an issue that needs serious attention. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of mindfulness based on narrative group therapy intervention program on improving depressive symptoms and emotional outcomes in students with depressive syndrome. For this purpose, during a quasi-experimental study with pre-test, post-test and control group, 40 students with depressive symptoms, living in Tabriz, were selected by convenience sampling method and randomly assigned to two groups of 20, tested and controlled. Subjects' depressive symptoms and emotional outcomes were assessed before and after the intervention. Mindfulness based on narrative group therapy intervention was performed on the experimental group in 16 sessions. The control group did not receive any intervention. The results of analysis of ANOVA showed that the process of intervention sessions of mindfulness program based on group narrative therapy improved depressive symptoms and emotional outcomes in students with depressive syndrome in the experimental group compared to the control group. According to the results of this study, a mindfulness based on narrative group therapy intervention program can be used as an effective intervention program to improve depressive symptoms and emotional outcomes in students with depressive syndrome.
_||_