اخلاق در آینة اشعار لسانی شیرازی
محورهای موضوعی : شاهنامهفهیمه جابری 1 , محمد ابراهیم ایرج پور 2 , زهرا آقابابایی خوزانی 3
1 - کارشناس ارشد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان
2 - دانشیار گروه زبان وادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان (نویسنده مسئول)
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان
کلید واژه: اخلاق, لسانی شیرازی, قرن دهم, سبک هندی,
چکیده مقاله :
ایرانیان از دیرباز به اخلاق و انسانمداری اهمیت میدادند. اندرزنامههای به جا مانده از دوره پیش از اسلام و فراوانی حکایات اخلاقمحور در متون پیشنیان گواه صادق این مدعاست. از آنجا که تأکید بر آموزههای اخلاقی غالباً برآمده از جامعههای متمدن و خداباور است، محوریت اخلاق و فرهنگ را در دوره پس از اسلام نیز شاهدیم. یکی از مظاهر آشکار آن، مباحث اخلاقی و تعلیمی، در میان آثار شاعران گذشته تا به امروز ماست که بیش و کم همة شاعران در این مقوله مضمون آفرینی و قلمفرسایی کردهاند. لسانی شیرازی شاعر برجسته قرن دهم نیز از شاعرانی است که مباحث اخلاقی و تعلیمی در اشعار او نمودی آشکار دارد. در این پژوهش، در ابتدا مختصری از زندگی لسانی و تعریفی از اخلاق ارائه گردید و در ادامه مکارم و آفات اخلاقی مستخرج از دیوان شاعر به همراه شواهد مثال ذکر گردید. مکارم اخلاقی با یازده بخش و مجموعاً شامل چهل و دو شاهد مثال است و آفات اخلاقی را با دو منشأ عوامل نفسانی و عوامل فکری و ذهنی بیان کردیم که عوامل فکری و ذهنی مبادرت به خطا در سه بخش، با ده شاهد مثال و عوامل نفسانی در شانزده بخش، با صد و نه شاهد مثال ذکر گردیده است.
Iranians have been giving importance to ethics and humanity for a long time. The injunctions left from the pre-Islam period and the abundance of moral stories in the texts of the predecessors are true evidence of this claim. Because the emphasis on moral teachings often arise from civilized and God-believing societies, we see the centrality of ethics and culture in the post-Islam period. One of its obvious aspects is the moral and educational topics among the works of the poets of the past until today, that all poets have addressed this issue to some extent. Lesani Shirazi, a prominent poet of the 10th century, is also one of the poets whose moral and educational topics are clearly expressed in his poems. In this research, a brief description of Lesani Shirazi’s life and a definition of ethics were presented. In the following, moral virtues and moral vices were extracted from the Divan of the poet along with examples. Moral virtues were in eleven sections and included fifty examples in total. Moral problems had two origins: sensual factors and intellectual-mental factors. Sensual factors are mentioned in sixteen sections, with one hundred and nine examples, and intellectual-mental factors were mentioned in three sections, with twenty-five examples.
قرآن کریم، (1041)، ترجمه¬ی: حسین انصاریان، چاپ اول، قم: آبراه.
پالمر، مایکل ، (1388)،مسائل اخلاقی:متون آموزشی فلسفه¬ی اخلاق.ترجمه¬ی علیرضا آل بویه، تهران: سمت.
حقیقت، عبدالرفیع ، (1368)، فرهنگ شاعران زبان فارسی، چاپ اول، سمنان: کومش.
راغب اصفهانی، ابوالقاسم.(بی¬تا). مفردات فی غریب القرآن. ط1. بیروت: دارالاحیاء.
رضی، محمد بن الحسین شریف (1351)، نهج البلاغه، اصفهان: مرکز تحقیقات رایانه¬ای قائمیه اصفهان.
رزمجو، حسین، (1369)، شعر کهن فارسی در ترازوی نقد اخلاق اسلامی، مشهد: آستان قدس رضوی.
شبّر، سید عبدالله،(1364)، فرهنگ معارف اسلامی، چاپ چهارم، تهران: کومش.
صبا، محمد مظفر حسین.(1342). روز روشن. تصحیح محمد حسین رکن باده آدمیت، تهران: رازی.
صفا، ذبیح الله،(1369). تاریخ ادبیات در ایران. ج5، تهران: فردوس.
طوسی، خواجه نصیر الدین،(1364)، اخلاق ناصری، تصحیح و توضیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران: خوارزمی.
فیض کاشانی، محسن.(1410ق). الحقایق فی محاسن الاخلاق. تهران : انتشارات فراهانی.
گلچین معانی، احمد،(1374)، مکتب وقوع در شعر فارسی، مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.
گوپاموی، محمد قدرت اله.(1336). نتایج الافکار. چاپ بمبئی.
مجتهد زاده، سید علیرضا، (1345). شهرآشوب لسانی. چاپ اول. مشهد: دانشگاه مشهد.
لسانی شیرازی،وع. (1392)، دیوان لسانی شیرازی، تصحیح و مقدمه محمد حسین کرمی، شیراز: دانشگاه شیراز.
کرمی، اعظم و فرزاد، عبدالحسین. (-). « کتابشناسی توصیفی مشاغل و منصب ها در دوره صفویه». کنفرانس بین المللی ادبیات و زبان شناسی.
مقدس، حسین و جواد کارخانه،(1397)، «نقش تخریبی غفلت در کنترل و مهار نفس از نگاه قرآن و حدیث»، شناسه ملی سند علمی:ICCRTO4-022 .ص چکیده.
شهرستانی، حسن، (1376)، «گذری بر کتاب شهرآشوب لسانی»، شماره¬ی 25و26 .صص3-6. 48.
مقیمی، حبیب.(1395). سبک شناسی پنجاه غزل از لسانی، دانشگاه علامه طباطبائی، پردیس تحصیلات تکمیلی خودگردان.
اخلاق در آینۀ اشعار لسانی شیرازی
فهیمه جابری،1 محمدابراهیم ایرجپور،2* زهرا آقابابایی3
چکیده
ایرانیان از دیرباز به اخلاق و انسانمداری اهمیت میدادند. اندرزنامههای بهجامانده از دورۀ پیش از اسلام و فراوانی حکایات اخلاقمحور در متون پیشینیان، گواه صادق این مدعاست. ازآنجاکه تأکید بر آموزههای اخلاقی غالباً برآمده از جامعههای متمدن و خداباور است، محوریت اخلاق و فرهنگ را در دورۀ پس از اسلام نیز شاهدیم. یکی از مظاهر آشکار آن، مباحث اخلاقی و تعلیمی، در میان آثار شاعران گذشته تا به امروز ماست که بیشوکم همۀ شاعران در این مقوله مضمونآفرینی و قلمفرسایی کردهاند. لسانی شیرازی شاعر برجستۀ قرن دهم نیز از شاعرانی است که با نگاهی دینمحور و پیامدگرایانه دربارۀ سرنوشت و ارتباط همنوعانش بر مبنای اخلاق و فضیلت غزلیاتی سروده است. در این پژوهش، ابتدا به معرفی مختصری از زندگی لسانی پرداخته شده؛ سپس بر مبنای اشعار و اندیشههای لسانی، عوامل ابتدایی و اولیه برای رسیدن به مکارم اخلاقی و یا تحذیر از رذایل اخلاقی در نظر گرفته شده و پس از بیان مکارم اخلاقی، آفات اخلاقی و خاستگاه خطا در دو بخش عوامل فکری و ذهنی مبادرت به خطا و عوامل نفسانی، بهصورت تحلیلی و پژوهشی بررسی شده است.
واژههای کلیدی: اخلاق، لسانی شیرازی، قرن دهم، سبک هندی.
۱. مقدمه
ازآنجاکه انسان موجودی است اجتماعی و سرشتی جمعگرا دارد، برای داشتن ارتباط سالم با همنوعان خود نیازمند رعایت قوانینی است که به نام اصول اخلاقی و اجتماعی مشهور شده است. شاعران و نویسندگان که طبقۀ برتر و داناتر جامعهاند، با تکیه بر همین اصول اخلاقی در ادبیات، سعی در مضمونپردازی و سرودن اشعار کرده تا انسان را بهسوی سعادت و جامعه را بهجانب مدینۀ فاضله رهنمون سازند. از همین روست که یکی از گونههای مهم ادبیات، شاخۀ ادبیات تعلیمی است و از دیرباز شاعرانی همچون رودکی و ناصرخسرو تا سعدی و جامی و حتی ملکالشعرای بهار، به ادبیات تعلیمی و رواج آن توجه ویژه داشتهاند.
۱ـ۱. پیشینۀ تحقیق
دیوان لسانی شیرازی به تصحیح و مقدمۀ دکتر محمدحسین کرمی در سال 1392 گردآوری و چاپ شده و پیش از آن شهرآشوب این شاعر به کوشش دکتر علیرضا مجتهدزاده در دست بوده است. علاوهبر آن، فقط درخصوص سبک شعری لسانی و اجتماعیات در دیوان او پایاننامههایی موجود است. قابل ذکر است هیچگونه پژوهشی دربارۀ بررسی مفاهیم اخلاقی در دست نیست. تنها پایاننامه با موضوع بررسی مفاهیم اخلاقی و اجتماعی در دیوان لسانی شیرازی به قلم این نگارندگان تهیه و در سال 1403 دفاع شده است.
۱ـ۲. بیان مسئله
اخلاق، تعلیم و تربیت با ادبیات ما پیوستگی قدیمی و بسیار دارد و یکی از مهمترین حوزههای ادبی به شمار میرود. این تلازم و ارتباط از آنجاست که هم شعر و هم اخلاق ریشههای کهنی در جامعۀ فرهنگی ایران دارد و تقریباً تمامی شاعران در سرودههای خود بهطور مستقیم یا غیرمستقیم مضامین اخلاقی و تعلیمی را به کار بردهاند. در پژوهش حاضر به بررسی مفاهیم اخلاقی موجود در دیوان لسانی پرداخته شده و ازآنجاکه شاعر صبغۀ مذهبی دارد، بر آن شدیم تا دریابیم نگاه اخلاقی او همسو با کدامیک از مکاتب اخلاقی است.
۲. مختصری از زندگی لسانی شیرازی
مولانا وجیهالدین عبدالله لسانی شیرازی از شاعران نامی نیمۀ اول قرن دهم هجری است که پدرش مشکفروش بوده، در شیراز متولد شده، ولی بیشتر زندگانی وی در بغداد و در دارالسلطنۀ تبریز گذشت؛ به همین علت بیشتر تذکرهنویسان وی را تبریزی میدانند. لسانی در سال ۹۴۲ هجری دیده از جهان فروبست و آرامگاهش، در سرخاب تبریز است (حقیقت، ۱۳۶۸: 493).
در کلِ دیوان نگاه اجتماعی شاعر ملموس است و بسامد مسائل اجتماعی در دیوان او بالاست که مستند آنهم شهرآشوب صنفی از شاعر است.
گلچین معانی آن را کاملترین و زیباترین شهرآشوب شعر فارسی نامیده است (گلچین معانی، 1348: 389).
لسانی شیرازی به سرودن مدایح و مراثی اهلبیت(ع) توجه خاص نشان میداد؛ ازاینرو اشعارش از حرمت ویژهای برخوردار شده بود (شهرستانی، ۱۳۷۶: 6).
بیشک لسانی در زمرۀ شاعران تأثیرگذار ادب فارسی در قرن دهم هجری است و تذکرهنویسان آن دوره از وی در ابداع، تأثیرگذاری و رسایی کلام سخن به میان آورده و او را تمجید کردهاند؛ که در ادامه به بیان چند نقلقول از تذکرهنویسان پرداخته شده است.
پیش از رواج مکتب وقوع، غزلسرایان به تقلید از شیوۀ بابا فغانی میپرداختند؛ اما لسانی این تقلید را به تجدد کشانید. تقیالدین اوحدی در تذکرۀ عرفات العاشقین دربارۀ لسانی چنین مینویسد: «در تازهگویی اقتدا به فغانی کرد و در مغازلت، سحرسازی بل معجزهپردازی نمود» (اوحدی حسینی، 973-۱۰۴۰ق، ج6: 3657).
مؤلف نتایج الافکار نیز لسانی را یگانۀ روزگار خود میداند و مینویسد: «مولانا لسانی شیرازی که در اقسام سخن به فصاحت، رطباللسان و به زلال نظم آبدار، عذبالبیان، به خوشکلامی در عهد خود یگانه و به سخنسنجی منتخب زمانه بود» (گوپاموی، 1336: 611).
همچنین مولوی محمدمظفر حسین صبا معتقد است: «فصاحت لسانی و عذوبت بیانی وی مسلمالثبوت نکتهپژوهان است... و وحشی، محتشم و ضمیری از متتبّعان او...» (صبا، 1342: 701).
استاد صفا نیز در تاریخ ادبیات ایران با بزرگی از لسانی یاد میکند: «لسانی تنها در سرودن ستایشنامههای مذهبی سرآمد شاعران عهد صفوی نبوده، بلکه در شیوههای دیگر سخن نیز مبتکر و بعدها مورد تقلید بوده است؛ از آن جمله در ساختن ترکیببندهای کوتاه که پس از وی کسانی مانند هجری و وحشی آنها را تقلید کردند و نیز او پدیدآورندۀ مجموعه و قسمی نو از شعر وصفی و غنایی است، به نام شهرآشوب یا شهرانگیز...» (صفا، 1369، ج5: 638).
در این بخش، نخست به بررسی و بیان مکارم اخلاقی و سپس منشأهای خطا و آفتهای اخلاقی برحسب شواهد و فراوانی آنها در دیوان لسانی پرداخته شده است.
۳. تعریف اخلاق
اخلاق از دو منظر لغوی و مفهومی تعریف میشود:
۳ـ۱. تعریف لغوی اخلاق
اخلاق در لغت جمع واژۀ «خُلق» است. خُلق صفتی را گویند که در نفس انسان رسوخ دارد و موجب آن میشود که افعالی متناسب با آن، بدون نیاز به تفکر و تأمل از او صادر شود. خُلق همان ملکه است که در مقابل حال قرار دارد. حال برخلاف ملکه، کیفیت نفسانی سریعالزوالی است که میتواند پس از ممارست و تمرین، ملکۀ انسان گردد (طوسی، 1364: 101).
اخلاق در مفهوم واژگانی بهمعنای قوا، سجایا و صفات درونی است که با چشم بصیرت دیدنی است (راغب اصفهانی، بیتا، ج۱: 297).
اخلاق در اصطلاح، حالات نفسانی ثابت و پایداری است که بهموجب آن، انسان بدون درنگ و تأمل رفتاری متناسب با آن حالات روحی از خود بروز میدهد (فیض کاشانی، 1410ق: 59).
اخلاق عبارت از یک سلسله ملکات نفسانی است که بهسبب آنها صدور اعمال و انجام کارها بهآسانی و بدون نیاز به فکر و تحمل صورت میپذیرد که اخلاق نیکو به ملکاتی گفته میشود که منشأ صدور اعمالی گردد که ازنظر شرع و عقل شایسته و پسندیده باشد. اخلاق سوء نیز عبارت است از یک سلسله ملکاتی که اعمال زشت و افعال ناپسند از آنها سرچشمه میگیرد (پالمر، 1388: 19-20).
«تمام علمای اخلاق و اکثر فلاسفه و دانشمندان از قدما و معاصران، اخلاق را رسیدن به سعادت و کمال واقعی انسان دانستهاند؛ همچنین آن را سرمایۀ تلاش، تعالی، تکامل مادی و معنوی بشر به شمار میآورند» (شبّر، 1364: 9).
فراوردۀ مکتب اخلاقی و نظام تربیتی اسلام، انسانی صالح، متعهد، مسئول و معتقد است که آفریدگار جهان از روی قصد و حکمت به آفرینش او پرداخته و از میان آفریدهها فقط به او امکان و قدرت آفرینندگی بخشیده است و با این موهبت عظیم، به او امکان داده تا به کار آفریدگار در جهان ادامه دهد و جانشین او در زمین باشد: «اذ قال ربُّک للملائکةِ انّی جاعلُ فی الارض خلیفةً» [بقره: 30]. با احراز این مقام انسان امکان و قدرت یافته که به ایجاد و تغییر و تحول در طبیعت، جامعه، انسانها و خویشتن بپردازد و از بشر، گرایش به اخلاقیات را میخواهد (رزمجو، 1369: 37).
وصف این الگوی تربیتی و اخلاقی مورد تأیید آیین اسلام که انسانی است صالح و پرهیزگار، در خطبهای از زبان امام علی(ع) مشاهده میشود: «بهراستی پرهیزکاران در دنیا همان صاحبان فضیلتهایند. گفتارشان درست و پوشاکشان میانهروی و رفتارشان تواضع است. تحت فرمان خدایند، از آنچه خدای عزوجل حرام کرده، دیده برگرفتهاند. گوش به دانش دارند، درحال گرفتاری و بلا به قضای خدا بهمانند حال خوشی راضیاند. اگر عمر مقداری که خدا بر آنها نوشته است نبود، یک چشم بههمزدن جانشان از شوق به ثواب و ترس از عقاب در تنشان نمیگنجید. آفریدگار نزد آنها بزرگ است و هرچیز دیگر در چشمانشان خوار، با بهشت چناناند که گویی آن را دیدهاند و در نعمتش اندرند و با دوزخ چناناند که گویا آن را میبینند و عذابش را میچشند. اینان دلغمگین و بیآزارند. دنیا آنها را میخواهد و به دنبالشان میرود، ولی ایشان دنیا را نمیخواهند و آن را درمانده میسازند (نهجالبلاغه، خطبۀ 193: 303).
با توجه به اینکه میان دین و اخلاق ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و لسانی نیز شاعری شیعهمذهب بوده است، تأثیر گفتارهای حضرت علی(ع) را در جهانبینی و مفاهیم اخلاقی موجود در دیوان او میتوان مشاهده کرد.
۴ـ۱. مکارم اخلاقی
در ابتدا پیش از بررسی مفاهیم اخلاقی، به تعریفی از فلسفۀ اخلاق و تقسیمبندی آن پرداخته، سپس مسئلۀ فرااخلاق و اخلاقهنجاری در دیوان لسانی مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامه مکارم اخلاقی موجود در دیوان شاعر، همراه با شواهد مثال در یازده بخش و درمجموع شامل ۴۲ شاهد مثال، تحت عناوین زیر ذکر شده است: 1. توجه به زیردستان؛ 2. پیامدگرایی اخروی (قیامت)؛ 3. پیامدگرایی دنیوی (عواقب کار)؛ 4. شکرگزاری؛ 5. مناعت طبع؛ 6. قناعت؛ 7. وفاداری؛ 8. عدالتخواهی؛ 9. صبر؛ 1۰. اهمیت تلاش؛ 1۱. اهمیت تفکر و عدم تعجیل.
فلسفۀ اخلاق
فلسفهورزی درزمینۀ اخلاق یا همان فلسفۀ اخلاق، تعقل و استدلال دربارۀ مسائل بنیادین اخلاق است، که این مجموعه مطالعات و بررسیهای فلسفی مربوط به حوزۀ اخلاق را، عموماً به دو شاخۀ عمده تقسیم میکنند: 1. فرااخلاق؛1 2. اخلاقهنجاری2 (گنسلر، 1385: 30).
الف) فرااخلاق
فرااخلاق، ماهیت و روش پژوهش احکام اخلاقی را بررسی میکند. این شاخه به طرح پرسشهایی میپردازد که «خوب» و «باید» به چه معناست؟ آیا حقایق اخلاقی وجود دارند؟ چگونه میتوان عقاید مربوط به درست و نادرست را موجه دانست یا از آن دفاع عقلانی کرد؟ حال هر دیدگاهی درزمینۀ فرااخلاق معمولاً دو بخش دارد: یک بخش که دربارۀ ماهیت احکام اخلاقی است و بخش دیگر دربارۀ روش است که چگونگی گزینش اصول اخلاقی را بیان میکند. فرااخلاق دارای دیدگاههای متفاوتی است. نسبینگری فرهنگی، عینینگری، شخصانگاری، آرمانگرا و... (همان، 1385: 30-31).
ب) اخلاقهنجاری
اخلاقهنجاری به پژوهش دربارۀ اصولی میپردازد که چگونه باید زندگی کنیم؟ و در کل در پی پاسخ به پرسشهایی از همین قبیل است (همان، 1385: 31).
اخلاقهنجاری در سطح کلان، به دو رویکرد اصلی تقسیم میشود: 1. پیامدگرایی؛3 2. ناپیامدگرایی4 (همان، 1385: 251).
مسئلۀ فرااخلاق و اخلاقهنجاری در دیوان لسانی
در بررسی و استخراج بایدها و نبایدهای اخلاقی دیوان لسانی، در راستای دستیابی به منشأ رویکردهای اخلاقی، سایهافکنی صبغۀ مذهبی و نگاه دینمحور او را بر اندیشهاش شاهدیم و همین امر باعث گردیده که لسانی نتواند نسبت به سرنوشت همنوعانش بیاعتنا باشد. حال این دو سؤال مطرح است که کدامیک از دیدگاههای فرااخلاق در دیوان لسانی مشهود است؟ و دیگر اینکه دیوان او مؤید کدام نظریه در اخلاقهنجاری5 است؟
با توجه به مفاهیم اخلاقی مستخرج از دیوان لسانی، باید اذعان داشت که لسانی درزمینۀ فرااخلاق ورود نکرده، چراکه فرااخلاق دارای دو بخش است: یک بخش که دربارۀ ماهیت احکام اخلاقی است که درنهایت تعریفی از «خوب» ارائه میدهد و بخش دیگر دربارۀ روشی است که چگونگی گزینش اصول اخلاقی را بیان میکند. در این بخش، نکتۀ حائز اهمیت این است که اخلاق براساس کدامیک از قراردادهای اجتماعی یا شخصی یا الهی یا... انتخاب شده است درحالیکه لسانی در آثار خود هرگز به ماهیت فعل اخلاقی توجهی نداشته و بهدنبال روشی برای انتخاب اصول اخلاقی خویش نبوده است و ردپای فرااخلاق6 را در دیوان او یافت نشد. قابل ذکر است فرااخلاق در میان متکلمان معتزله و اصولیان با عنوان حسن و قبح بهعنوان یکی از قدیمیترین و متداولترین نظریۀ شیعه مطرح بوده است.
و اما در رابطه با اخلاقهنجاری در دیوان لسانی باید گفت که با توجه به این مسئله که اخلاقهنجاری دیدگاههایی درخصوص چگونه زیستن را مورد بررسی قرار میدهد و ازآنجاکه اخلاقهنجاری در کلانترین صورت خود به دو دستۀ پیامدگرا و ناپیامدگرا تقسیم شده است، در این پژوهش اساساً نگاه لسانی را با توجه به صبغۀ مذهبی آن، پیامدگرایانه میدانیم. لسانی در نگاه پیامدگرایانۀ خود، هم به پیامدهای دنیوی و هم به پیامدهای اخروی اعمال، نظر داشته است.
حال با توجه به اینکه شاعر شیعهمذهب است، در دیوان او شاهد توجه به رسیدگی اعمال در روز قیامت هستیم؛ علاوهبر این مطلب، سفارش و تأکید او بر انجام افعال اخلاقی برای رسیدن به نتیجهای نیک و یا پرهیز از انجام افعال منافی اخلاق برای برحذر ماندن از نتایج سوء را شاهد هستیم، که تمام این مطالب نشان از پیامدگرایی او میدهد.
در ادامه، نگاه پیامدگرایانۀ شاعر و مفاهیم اخلاقی موجود در دیوان لسانی بررسی شده است:
۴ـ۱ـ۱. پیامدگرایی دنیوی (عواقب کار)
لسانی افرادی را که افعال بد و منافی اخلاق انجام میدهند، با یادآوری پیامد ناگوار آن فعل، آگاهی میبخشد.
بدخواه خلق بار به منزل نمیبرد |
| یعنی به منزلی نرسد هرکه بد کند |
|
| (لسانی، 1392: 175) |
او یادآوری میکند اگرچه مغرور امروز با نوع پوشش خود با نخوت رفتار میکند، روزی خواهد آمد که کهنترین لباسها را بپوشد.
منعم که کج نهاد ز نخوت عمامه را |
| روزی رسد که فکر کلاه نمد کند |
|
| (لسانی، 1392: 175) |
او همچنین مخاطب را به پیامد تأثیر آه کسانی که ظلمی بر آنها رفته است هشدار میدهد.
ای که میخندی به بخت خانهتاریکان هجر |
| باش تا آهی برآید از کنار بام او |
|
| (همان: 384) |
ازآنجاکه لسانی شاعری غزلسراست که بیشتر به طرح مضامین عاشقانه گرایش دارد، گاه به بیان مؤلفههای اخلاقی در فحوای مضامین عاشقانه میپردازد.
از آه من ای سروقد اندیشه نکردی |
| بد کردی و از روز بد اندیشه نکردی |
|
| (همان: ۴۲۷) |
دیگر شواهد: (838/366؛ 581/255؛ 1068/463؛ 842/368؛ 72/33؛ 578/253؛ 2/483؛ 4/487؛ 450/201).7
۴ـ۱ـ۲. پیامدگرایی اخروی (قیامت)
لسانی به پیامدهای اعمال در دنیا و آخرت ایمان دارد و با اشاره به روز قیامت و حسابرسی خداوند در آن روز، سعی در هشدار دادن به مخاطب خود دارد. وی ازآنجاکه شاعری شیعهمذهب است، پیامدگرایی اخروی در اشعارش بیشتر به چشم میخورد.
بتان کشند عذابی عجب در آخر حسن |
| معین است که در آخرت عذابی هست |
|
| (لسانی، 1392: 69) |
گناه بنده ز حد رفت کی بود کز غیب |
| قیامت از پی عذر گناه برخیزد |
|
| (همان: 130) |
شدم با عالمی دست و گریبان لیک میترسم |
| که فردا عالمی را دست در دامان من باشد |
|
| (همان: 143) |
مرا ز بیم غم بیحساب در شب هجر |
| همان عقوبت روز حساب شد بیتو |
|
| (همان: 394) |
و نگاه پیامدگرای وی باعث شده تا از مخاطب خود بخواهد که با طاعت و بندگی برای روز قیامت خود توشهای فراهم کند.
ز موری کم نیای هرجا ز طاعت خرمنی بینی |
| از آنجا بهر فردا دانهای از خانۀ غم کش |
|
| (همان: 254) |
دیگر شواهد: (191/87؛ 57/27؛ 845/369؛ 769/335؛ 496/220؛ 140/451).
۴ـ۱ـ۳. توجه به زیردستان
با توجه به اینکه در دوران شاهاسماعیل و شاهطهماسب توجه به اصول و احکام مذهب بسیار مورد تأکید بود، در جهت ایجاد یکساناندیشی مذهبی، توجه به امر به معروف و نهی از منکر اهمیت بسزایی داشت؛ بنابراین برای انجام چگونگی فرضیههای روزانه و عمومی (حلال یا حرام، مکروه یا مستحب) باید به عالمان مذهبی مراجعه میکردند (پارسادوست، 1377: 830).
با توجه به همان یکسانسازی مذهبی در آن دوران و صبغۀ مذهبی لسانی، در دیوان وی دیده میشود که اگرچه قالب غالبش، غزلیات عاشقانه است، باز مفاهیم اخلاقی را از یاد نبرده و با نگاه جامعهمحورش در لابه لای بیان مفاهیم عاشقانه، به موضوعات اخلاقی همچون توجه به زیردستان، عدالتخواهی، تاختن بر ریا و تزویر زمانه و ظلم حاکم بر جامعه و... پرداخته است.
شاعر در بیان مفاهیم اخلاقی نگاه مذهبی نیز داشته و در توجه به زیردستان، طبقۀ مرفه جامعه و خواجگان شهر را مورد خطاب قرار داده است و به آنان تعریض میزند.
ز استغنا نپرسد هرگز از حال من مسکین |
| ز احوال گدا کی پادشاه محتشم پرسد |
|
| (لسانی، 1392: 135) |
جز می از جام تغافل نکشد خواجه شهر |
| گرچه کیفیت احوال گدا میداند |
|
| (همان: 160) |
مخالفان رعیت شکار نیست شوند |
| لوای معدلت پادشاه برخیزد |
|
| (همان: 130) |
و اینجاست که با بیان این مطلب که آه مظلومان در آخر دامنگیر ظالم میشود، سعی بر هشدار دادن مردم از عواقب آه مظلوم دارد و آنها را از بیتوجهی به مظلومان برحذر میدارد؛ اگرچه این مسئله را در غزلی عاشقانه گاه خطاب به معشوق طرح میکند.
از آن ترسم که گیرد دود آه دردمندانش |
| که سوی دردمندان التفاتی نیست چندانش |
|
| (همان: 256) |
دوری مکن از دیدۀ خونبار لسانی |
| دوری مکن از دیدۀ خونبار حذر کن |
|
| (همان: 366) |
و بیان میکند عافیتطلبی که به زیردستان اهمیت نمیدهند، عاقبت، چیزی جز حسرت برایشان نخواهد ماند.
آنکه بر بالین ناز از آه کس نگشود چشم |
| عاقبت در زیر سر جز دست حیرانی نماند |
|
| (همان: 165) |
در این ابیات با خطاب قرار دادن معشوق عافیتطلبی که به آه و نالۀ عاشقِ نیازمند توجهی نشان نمیدهد، گویی به معضل شکاف اجتماعی هم نظر دارد و عواقب بیتوجهی به نیازمندان را به اهل تمتع یادآور میشود.
۴ـ۱ـ۴. وفاداری
شاعر عاشقمسلک ما، که خود طعم بیوفایی از یار را زیاد چشیده است، در اشعار خود در حمایت از عشاق روزگار خود، خطاب به زیبارویان، به مفهوم وفاداری در عشق اشاره داشته است و آنها را به تحذیر از بیوفایی فرامیخواند.
از وفا هم حرفی ای شوخ ستمگر یاد گیر |
| حرف جور از تختۀ ایام کمتر یاد گیر |
|
| (همان: 228) |
و از معشوق خود طلب وفا دارد.
بر آن سرم که به مهر و وفا علم باشی |
| نه همچو عالمیان بر سر ستم باشی |
|
| (همان: 446) |
وی همچنین بیان میکند که اگر معشوق وفادار نباشد، زیبایی او اهمیتی ندارد.
جز وفا مقصود عاشق نیست از زیبا و زشت |
| چون وفایی نیست در طور تو، زیبایی چه سود |
|
| (همان: 199) |
وی خود را در عاشقی کاملاً وفادار به معشوق میداند.
به دور دانۀ خال تو مرغ خاطر من |
| کبوتری است که بر بام دیگران ننشست |
|
| (همان: 63) |
داغدار هوسم طوق وفا در گردن |
| چون سگم گر ز در دوست نرانند خوشست |
|
| (همان: 64) |
غیر از وفا و مهر ندانم گناه خویش |
| این کز جفا و جور تو مردم گناه کیست |
|
| (همان: 75) |
دیگر شواهد: (770/336).
۴ـ۱ـ۵. شکرگزاری
آیات بسیاری در رابطه با شکرگزاری در قرآن بیان شده است و از انسانها خواسته شده که شکرگزار نعمتهای خداوند باشید. در سورۀ بقره آیۀ 56 آمده است: «فَاذکُرُونی أَذکُرکُم وَ الشکُرُوا لِی وَلَا تَکفُرُون»؛ مرا یاد کنید شما را یاد خواهم کنم؛ و مرا سپاس گزارید و [نعمتهای بیشمار] مرا ناسپاسی نکنید.
شاعر نیز در دیوان خود بر شکرگزاری تأکید دارد و اعتقاد دارد که زیباییهای ظاهر پایدار نیستند؛ پس وقتی حسنی را خدا به شما عطا کرده، بهتر است که شکرگزار آن باشید. آدمی باید در برابر تمام نعمتهای خود شاکر خداوند باشد.
از صد یکی نماندست آنی که داشت حسنت |
| ـــ طلب کن شکر جمال خود را |
|
| (لسانی، 1392: 12) |
آخر به محنت شب هجران اسیر شد |
| هرکس که روز وصل تو شکر خدا نکرد |
|
| (همان: 116) |
حتی لسانی علت اخراج حضرت آدم از بهشت را ناشکری او میداند.
شکر گوی ای دل کزان آدم برون رفت از بهشت |
| کو بسی گل چید و هرگز شکر آن گلشن نگفت |
|
| (همان: 92) |
وی در آخر سختیهای عشق را نعمت میداند و اذعان میدارد که ناشکری در میان عشاق باوفا وجود ندارد.
ناشکری و کفران غم عشق لسانی |
| در مذهب ارباب وفا هر دو نباشد |
|
| (همان: 143) |
۴ـ۱ـ۶. مناعت طبع
ذره شد محرم خورشید و من خانهسیاه |
| همچنان سایۀ دیوار تو را خوش دارم |
|
| (همان: 306) |
او اشاره میکند که حتی اگر در کارهایت گره افتاده است، دست نیاز بهسوی انسانهای دونمایه دراز نکن. داشتن عزت نفس و اظهار بینیازی از خلق یکی از ویژگیهای انسان مؤمن و معتقد است؛ در واقع بینیازی در پس پردۀ مناعت طبع قرار دارد.
از در دونان لسانی کسب جمعیت مکن |
| گر بود کار تو درهم هرچه خواهد باش گو |
|
| (همان: 403) |
و در جایی دیگر توصیه کرده است که مناعت طبع داشته باشید و از دونان که هیچ، حتی از حاتم طایی هم درخواست و خواهشی نداشته باشید.
تهیدستی که مستغنی است از دنیا و مافیها |
| چرا منّت کشد، ممنون حاتم تا به کی باشد |
|
| (همان: 147) |
۴ـ۱ـ۷. قناعت
لسانی میگوید به شرایط زندگی خود قانع باش، حتی اگر آن شرایط وضع حال خوبی نباشد. سعی کن از لحظات زندگی خودت لذت ببری و خوش باشی، حتی اگر در وضعیت گدایی، تنگدستی، بینوایی یا بیوفایی قرار گرفته باشی.
گر نوای عیش نبود، بینوایی هم خوشست |
| ور میسر نیست سلطانی، گدایی هم خوشست |
|
| (همان: 64) |
گر گره در کار باشد تنگدستی هم نکوست |
| ور وفا در عمر نبود بیوفایی هم خوش است |
|
| (همان: 65) |
همچنین لسانی در آن هنگام که از وصال یار چیزی جز حسرت نصیبش نشده است، خود را بر این نصیب و قسمت قانع میکند؛ زیرا معتقد است آدمی نمیتواند بیشتر از آنچه بر او تقدیر شده، چیزی به دست آورد.
از قد جانان لسانی جز بر حسرت نخورد |
| از نصیب خویش نتواند که افزون برخورد |
|
| (همان: 123) |
۴ـ۱ـ۸. عدالتخواهی
شاعر به اهمیت عدالت در جامعه توجه دارد و اذعان میکند پادشاهانی که به فکر رعیت نیستند، از هستی ساقط خواهند شد و تنها پرچم عدالت است که برافراشته خواهد شد.
مخالفان رعیت شکار نیست شوند |
| لوای معدلت پادشاه برخیزد |
|
| (همان: 130) |
و در لوای تغزل خطاب به معشوق از بیرحمی و ظلم شکوه میکند و مخاطب را به دادگری میخواند.
تو را که گفت که بیرحم باش و داد مده |
| ز مرحمت من مظلوم را مراد مده |
|
| (همان: 408)
|
ازآنجاکه دیوان لسانی بیشتر مشمول غزلیات است، مفاهیم عاشقانه در دیوان وی فراوان است. او با زیرکی در میان این مفاهیم عاشقانه، به بیان برخی مفاهیم اخلاقی پرداخته است. وی عشاق را به صبر دعوت میکند و اعتقاد دارد که اگر در راه عشق صبوری نکنید، به وصال نخواهید رسید.
لسانی از ستم یار آه و ناله مکن |
| اگر نه یار ستمکار میکشد ما را |
|
| (همان: 6) |
ناصبوری ز لبش خام کند میوۀ وصل |
| گنه از تست لسانی که شکیبا نشدی |
|
| (همان: 429) |
۴ـ۱ـ۱۰. اهمیت تلاش
با توجه به اینکه بخش عمدۀ دیوان لسانی را غزلیات عاشقانه فرا گرفته، مفاهیم اخلاقی در دیوان او بهصورت پراکنده و بدون هدف تعلیمی بوده است و او در قالب غزل همچون دیگر غزلسرایان به طرح برخی از مباحث اخلاقی پرداخته است. او در راه رسیدن به مقصود تلاش را پراهمیت میداند و میگوید برای رسیدن به مقصود باید به پا خیزی و تلاش کنی:
خار از پا چه کشی محمل مقصود گذشت |
| خیز اگر میلِ به مقصود رسیدن داری |
|
| (همان: 434) |
۴ـ۱ـ۱۱. اهمیت تفکر و عدم تعجیل
لسانی بر نکتهسنجی و عاقبتاندیشی تأکید دارد و مخاطب را به سنجیده سخن گفتن و عدم تعجیل سفارش میکند.
[1] * کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان
[2] ** دانشیار گروه زبان وادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان (نویسنده مسئول)
[3] *** استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه پیام نور مرکز اصفهان
zahrababaii@pnu.ac.ir
تاریخ وصول ؟/؟/؟ تاریخ پذیرش ؟/؟/؟
[1] . Meta ethics
[2] . Normative Ethics
[3] . consequentialism
[4] . nonconsequentialism
[5] . Normatire Ethics
[6] . Meta Ethics
[7] . اعداد قبل از علامت / مربوط به شمارۀ غزل و اعداد بعد از آن، مربوط به شمارۀ صفحه است.