رابطه بین توانمندسازی و کیفیت زندگی کاری با فرسودگی شغلی در کارکنان سازمان آموزش و پرورش
محورهای موضوعی : آموزش و پرورشفتاح ناظم 1 , تینا علیزاده رنجبر 2
1 - دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، گروه علوم تربیتی، رودهن. ایران
2 - کارشناس ارشد رشته برنامه ریزی آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن
کلید واژه: توانمندسازی, کیفیت زندگی کاری, فرسودگی شغلی,
چکیده مقاله :
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین توانمندسازی و کیفیت زندگی کاری با فرسودگی شغلی در کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهر تهران است. جامعه آماری این پژوهش عبارت از کلیه کارکنان سازمان آموزش و پرورش شهر تهران که در سال 2010 در این سازمان مشغول به خدمت هستند. تعیین حجم براساس جدول مورگان از 1027 نفر کارکنان این سازمان که 613 نفر مرد و 414 نفر زن بودند با استفاده از روش تصادفی ساده ابتداد 260 نفر انتخاب شدند که پس از کنار گذاشتن پرسشنامههای ناقص در مجموعه تعداد 250 نفر از کارکنان این سازمان به عنوان نمونه برای پژوهش حاضر انتخاب شدند. پژوه حاضر با توجه به هدف از نوع مطالعات کاربردی و از لحاظ شیوه جمع آوری دادهها و تحلیل آنها؛ روش مورد استفاده روش توصیفی و از نوع طرحهای همبستگی است. ابزارهای اندازهگیری پرسشنامه خصوصیات جمعیت شناختی آزمودنیها و پرسشنامه توانمندسازی کارکنان، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری و پرسشنامه فرسودگی شغلی میباشد که روایی و پایایی آن در این پژوهش با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی و آمار استنباطی با روشهای آزمون ماتریس همبستگی از نوع پیرسون و آزمون رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین توانمندسازی کارکنان و کیفیت زندگی کاری با فرسودگی شغلی کارکنان رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین بین ابعاد مختلف کیفیت زندگی کاری و ابعاد مختلف توانمندسازی با ابعاد مختلف فرسودگی رابطه منفی وجود دارد ولی بین متغیرهای فرسودگی عاطفی و مسخ شخصیت با پرداخت منصفانه حقوق و بین متغیرهای رشد شخصیتی و احساس استقلال رابطه معناداری علیرغم منفی بودن آن ملاحظه نشد. همچنین ابعاد مختلف توانمندسازی و ابعاد مختلف کیفیت زندگی کاری به صورت جداگانه توانستند فرسودگی شغلی کارکنان را در جهت منفی پیش بینی کنند.
This study aimed to study the relationship of empowerment and work life quality to working exhaustion of personnel in education organization in Tehran city. The study population comprised all the personnel (n=1027) working in the organization in 2010. Through simple random sampling 260 respondents were selected and after excluding incomplete questionnaires the sample size reduced to 250. A use was made of four research instruments including a demographic, empowerment, work life quality, working exhaustion and job stress questionnaires whose reliability (through Cronbach’s alpha) and validity (through factor analysis) were approved. Data analysis involved both descriptive and inferential statistics (Pearson correlational and regression analysis) were employed. The results indicated that there was a statistically negative relationship among empowerment, working life quality and working exhaustion. In addition, both working life quality and empowerment components could predict reversely working exhaustion.