الگوی مفهومی مسئولیت اجتماعی مدیران در مناطق آزاد با رویکرد مدیریت مسائل عمومی (مطالعه موردی: مناطق آزاد کیش، قشم و چابهار)
محورهای موضوعی : مدیریت تولید
هادی فتحعلی زاده
1
,
مجتبی حیدری
2
,
امیر یعقوبی
3
1 - افیلیشین دانشگاه آزاد
2 - عضو هیات علمی
3 - استاد یارگروه مدیریت،دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب ایران
کلید واژه: مسئولیت اجتماعی مدیران, مدیریت مسائل عمومی, مناطق آزاد, توسعه پایدار, ذینفعان,
چکیده مقاله :
هدف این پژوهش، طراحی و تبیین یک الگوی مفهومی برای مسئولیت اجتماعی مدیران در مناطق آزاد ایران بر اساس رویکرد مدیریت مسائل عمومی است. این مطالعه با تمرکز بر مناطق آزاد کیش، قشم و چابهار انجام شده و تلاش دارد نحوه نهادینهسازی مسئولیت اجتماعی در سطح مدیریت سازمانی را با ترکیب دیدگاههای نظری و دادههای میدانی بررسی کند. روش تحقیق ترکیبی است؛ در بخش کیفی، تحلیل مضمون مصاحبههای نیمهساختاریافته با مدیران سازمانهای مناطق آزاد به کار گرفته شد و در بخش کمی، پرسشنامهای استاندارد در جامعه مدیران میانی و ارشد (N=150) توزیع گردید. دادههای کمی با استفاده از مدل معادلات ساختاری (PLS) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تعهد مدیریتی، شفافیت سازمانی و مشارکت ذینفعان سه مؤلفه اصلی برای نهادینهسازی مسئولیت اجتماعی در مناطق آزاد هستند. همچنین، حمایت نهادی و سیاستی نقش میانجی مؤثری در تقویت این مؤلفهها ایفا میکند. الگوی نهایی پیشنهادی، ترکیبی از ابعاد اقتصادی، قانونی، اخلاقی و بشردوستانه مسئولیت اجتماعی است و با چارچوب مدیریت مسائل عمومی ارائه شده توسط الوانی و شلویری کاملاً انطباق دارد. این مدل ابزار جامعی برای مدیران فراهم میآورد تا مسئولیت اجتماعی را در مناطق آزاد عملیاتی کنند و علاوه بر ارتقای اثربخشی سازمانی، به توسعه پایدار و افزایش مشارکت ذینفعان نیز کمک کند. یافتههای پژوهش ضمن تأیید نظریهها، راهنماییهای عملی و استراتژیک برای سیاستگذاران و مدیران سازمانها ارائه میکند تا مدیریت مسئولانه را در زمینه مناطق آزاد ایران تقویت نمایند.
The aim of this study is to design and develop a conceptual model of managerial social responsibility in Iran’s free trade zones based on the public issues management approach. Focusing on the Kish, Qeshm, and Chabahar free zones, the study seeks to examine how social responsibility can be institutionalized at the organizational management level by integrating theoretical perspectives with field data. A mixed-methods approach was employed, utilizing thematic analysis of semi-structured interviews with free zone managers for the qualitative phase, and a standardized questionnaire administered to middle and senior managers (N=150) for the quantitative phase. Quantitative data were analyzed using Partial Least Squares (PLS) structural equation modeling. The results indicate that managerial commitment, organizational transparency, and stakeholder engagement are the three main components for institutionalizing social responsibility in free trade zones, while institutional and policy support play a significant mediating role. The proposed final model combines the economic, legal, ethical, and humanitarian dimensions of social responsibility, fully aligning with the framework of public issues management by Alvani and Shalviri
