صنعت بانکداری نوین و توسعه در ایران
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانسروش فتحی 1 , محمد زمان محمدی رئیسی 2 , حبیب الله کریمیان 3
1 - عضو هیات علمی
2 - دانشجوی دوره دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه ، دانشکده علوم انسانی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران
3 - دانشگاه ازاد اسلامی واحد گرمسار
کلید واژه: توسعه اجتماعی, صنعت بانکداری, توسعه, توسعه اقتصادی,
چکیده مقاله :
تلاش و کوشش انسان از بدو ورود به حیات فردی واجتماعی تاکنون جهت تغییر و توسعه ساختار اقتصادی _ اجتماعی و.. همواره تحولات و دگرگونیهای متعددی را به خود دیده است و از منابع مختلف مادی و انسانی در جهت بهبود و ارتقاء کیفیت زندگی اجتماعی استفاده نموده و هیچ فعالیتی در عرصه زندگی و جهان هستی، بدون استفاده از تفکر و برنامه ریزی در جهت استفاده از منابع مالی ، مادی و امکان پذیر نبوده است. تغییرات و تحولات فکری انسان باعث ایجاد نهادهای مختلف مالی از جمله تمرکز بر منابع مادی انسانی اندک در قالب تاسیس بانک و بانکداری شده که استفاده از منابع تجمیع شده تحولات عظیمی در شاخص های ساختار اقتصادی _ اجتماعی سیاسی محیطی و.... جوامه را در پی داشته است که امروزه جهان را به دسته های مختلف توسعه یافته ، صنعتی، فرا صنعتی ،توسعه نیافته ، جهان اول، جهان سوم و...تقسیم نموده است امروزه همه جوامع در تکاپوی رسیدن به هدف متعالی توسعه و توسعه پایدار هستند تا خود را در صف مقدم صنعتی قرار دهند. مقاله حاضر با هدف تاثیر صنعت بانکداری نوین در توسعه جامعه ایرانی با روش اسنادی انجام شده است نتایج بدست آمده نشان از تحولات بنیادین در زیر ساخت بانکداری کشور و اثر آن مستقیم و یا غیر مستقیم با متغیرهای واسطه در شاخص های توسعه(اقتصادی ، اجتماعی ) ملموس است
From the beginning of entering individual and social life to change and develop the socio-economic structure, etc., human endeavor has always seen many changes and transformations and has used various material and human resources to improve and enhance the quality of social life and no activity in the realm of life and the universe has been possible without the use of thinking and planning to use financial resources. Intellectual changes of human beings have caused the creation of various financial institutions, including the focus on limited human material resources in the form of bank and banking and using the accumulated resources have had great changes in the indicators of socio-economic, political, environmental structure and .... It has been realized that today the world is divided into different categories: developed, industrial, post-industrial, underdeveloped, first world, third world, etc. Today, all societies are striving to achieve the sublime goal of sustainable development and development to put themselves in the forefront of industry. The present article has been done with the aim of exploring the effect of modern banking industry on the development of Iranian society using a documentary method. The results show the fundamental changes in the country's banking infrastructure and its direct or indirect effect are tangible with intermediate variables in development indicators (economic, social).
_||_
صنعت بانكداري نوين و توسعه در ايران
چکیده:
تلاش و كوشش انسان از بدو ورود به حيات فردي واجتماعي تاكنون جهت تغيير و توسعه ساختار اقتصادي _ اجتماعي و.. همواره تحولات و دگرگونيهاي متعددي را به خود ديده است و از منابع مختلف مادي و انساني در جهت بهبود و ارتقاء كيفيت زندگي اجتماعي استفاده نموده و هیچ فعالیتی در عرصه زندگی و جهان هستی، بدون استفاده از تفكر و برنامه ريزي در جهت استفاده از منابع مالي ، مادي و امکان پذیر نبوده است. تغييرات و تحولات فكري انسان باعث ايجاد نهادهاي مختلف مالي از جمله تمركز بر منابع مادي انساني اندك در قالب تاسيس بانك و بانكداري شده كه استفاده از منابع تجميع شده تحولات عظيمي در شاخص هاي ساختار اقتصادي _ اجتماعي سياسي محيطي و.... جوامه را در پي داشته است كه امروزه جهان را به دسته هاي مختلف توسعه يافته ، صنعتي، فرا صنعتي ،توسعه نيافته ، جهان اول، جهان سوم و...تقسيم نموده است امروزه همه جوامع در تكاپوي رسيدن به هدف متعالي توسعه و توسعه پايدار هستند تا خود را در صف مقدم صنعتي قرار دهند. مقاله حاضر با هدف تاثير صنعت بانكداري نوين در توسعه جامعه ايراني با روش اسنادي انجام شده است نتايج بدست آمده نشان از تحولات بنيادين در زير ساخت بانكداري كشور و اثر آن مستقيم و يا غير مستقيم با متغيرهاي واسطه در شاخص هاي توسعه(اقتصادي ، اجتماعي ) ملموس است
واژگان کلیدی: صنعت بانكداري، توسعه، توسعه اجتماعي، توسعه اقتصادي
مقدمه
فرآيند توسعه ي اقتصادي ـ اجتماعي ايران حدوداً از اوايل قرن نوزده ميلادي آغاز گرديد.اين فرآیند عمدتا تحت تأثير شرايط و ساز و كارهاي هاي بيرون از جامعه شكل گرفت. از اين رو در اين دوره و دوره هاي بعد نوعي توسعه ي پيراموني در اين جامعه شكل مي گيرد كه ماهيتا با ساختار توسعه ي اقتصادي ـ اجتماعي جوامع غربي متفاوت است . این در حالی است که « عامل مشخصه شکل های توسعه در جامعه انسانی و فصل تعیین کننده طیف ها و شکل بندی های اجتماعی ـ اقتصادی در جوامع انسانی ، همان عامل دانش فنی و فنآوری است ، و دستیابی به توسعه پایدار ، موزون و انسانی ، با پیدایش و گسترش دانش فنی و فنآوری درون زا ، درون جوش و خود پویا امکان پذیر است.« (سیف اللهی ، 1381،ص ص.45ـ 44) . به اين ترتيب ايران بدون آنكه رشد و تكامل در زير ساخت فني جامعه را تجربه كرده باشد ، متحمل روندي از تغييرات در قالب به كاربري شتابزده ي برخي عناصر وارداتي در نظام اقتصادي ـ اجتماعي خود مي گردد. عناصر مذكور كه ريشه در بستر كشورهاي مركز داشتند ، منطقاً از ماهيتي همسان با ساختارهاي پديد آورنده ي خود برخوردار بودند.ساختارهاي ماقبل سرمايه داري حاكم در ايران با بسياري از عناصر وارداتي اين جامعه در تناقض بودند. اين مسأله موجب شده كه فرهنگ اين جامعه چه به لحاظ ساختارهای کلان و چه به لحاظ روابط و مناسبات سطوح خرد و میانی ، متحمل پديده هاي ناهمگون و بعضاََ متضاد گردد. يكي از اساسي ترين پيامدهاي اين توسعه ي پيراموني ، ناهمگوني، ناموزوني و ناپايداري در روند و فرايند توسعه اقتصادي ـ اجتماعي ايران است.
توسعه باور بنیادین دنیای مدرن است. پیشرفت از مدتها پیش به عنوان نماد عصر ما مطرح شده است. در توسعه، تمامی پیشرفتهای مدرن در علم، فنآوری، دموکراسی، ارزشها، اخلاق و سازمانهای اجتماعی با طرح بشردوستانه ایجاد دنیایی به مراتب بهتر درمیآمیزند.
توسعه در مفهوم قوی خود، به معنای استفاده از منابع تولید جامعه جهت بهبود شرایط زندگی فقیرترین افراد است. و در معنای ضعیف خود به معنای سهم بیشتر از همه چیز برای تمامی افراد در چارچوب بیشترین سهم برای عدهای انگشتشمار.(ازکیا، 1389: 16)
به طورکلی توسعه فرایندی است که طی آن جامعه ازیک دوره تاریخی به دوره جدیدی منتقل می شود. این فرایند در هر مرحله از رشد ابعاد مختلف زندگی را متحول می سازد. با این ترتیب توسعه مفهومی است ارزشی که همراه با فرضهای هنجاری از الگوی انتزاعی جامعه دلالت دارد. (فروزان،1390،4 )
توسعه یافتگی هدف بزرگی است که بالاترین درجات هماهنگی و همسویی را میطلبد. مکان اصلی این انطباق، اندیشه و تفکر است. به سخن دیگر یکی از اصول ثابت متدولوژیک توسعه صنعتی، همسویی و انطباق اندیشههای افراد یک جامعه است به گونهای که بتوان به آن چارچوبی منسجم داد.
اسملسر توسعه را فرایندی از تمایز میداند که با ظهور شکل های جدیدی از یگانگی همراه است. او استدلال میکند که جریان توسعه و فرایند تمایز و یگانگی، پیوستاری بدون انقطاع نیست، بلکه همواره گسستگیهایی در کار است که موجب بروز اغتشاش های اجتماعی میشود. تعبیر اسملسر از گسستگیها کلی و ناظر بر همه نابسامانیهایی است که به طور پیوسته تأخیرها و اختلال هایی را در سرعت حرکت جامعه به سوی هدفهای انتخاب شده موجب میشوند. (اسملسر، 1963).
يكي از مؤلفه هاي نابرابري و ناهمگوني در فرايند توسعه ي اقتصادي ـ اجتماعي ايران ، توزيع نابرابر زير ساخت ها و مؤلفه هاي توسعه اي ميان مناطق مختلف كشور است . طی روند و فرآيند توسعه ي اقتصادي ـ اجتماعي ايران ، مناطق گوناگون جغرافيايي و منطقه اي از رشد و توسعه ي همگوني برخوردار نبوده اند. به عبارت ديگر برنامه ها و طرح هاي نوسازي و توسعه از توزيعي برابر و همگون ميان مناطق مختلف و نيز ميان شهرها و روستاها برخوردار نبوده اند. همان گونه كه ذكر شد ، رويكرد محوري اين بحث آن است كه سبك زندگي ، جهان بيني ، نگرش و انتظارات افراد نسبت به زندگيشان ، شرايط ساختاري جامعه تأثیر می پذیرد . به عبارت دقيق تر انتظار مي رود ناهمگوني هاي ساختاري موجود در سطوح كلان و عيني جامعه ، سطوح خرد و ذهني اين نظام اجتماعي را نيز تحت تأثير خود قرار داده باشد. از اين لحاظ جامعه موجد طيف وسيعي از نيروهاي انسانيِ با ويژگي هاي ناهمگون و بعضا متناقض شده است.
توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر دانست. توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعة نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواست های افراد و گروه های اجتماعی در داخل نظام از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع و حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است سوق یابد (ازکیا، 1390).
با توجه به تعریف فوق مفهوم توسعه با توجه به دو متغیر اجتماعی و اقتصادی استوار است که در جستجوی بهبود رفاه مادی و اجتماعی مردم در سطوح جامعه است از این رو امروزه اهدافی که برای توسعه در نظر گرفته می شود، اهدافی صرفاً اقتصادی نیست و به جرأت می توان گفت که دیگر هیچ نظریه پرداز اجتماعی بر تک بعدی بودن توسعه تأکید ندارد و هر هدفی که برای توسعه در نظر گرفته می شود هدف های اجتماعی و فرهنگی را نیز در برخواهد داشت.
بنابراین نقطه ای که امروزه بحث های توسعه بدانجا رسیده اند این است که توسعه پدیده ای چندوجهی است و زمانی تحقق خواهد یافت که کلیة وجوه اقتصادی و اجتماعی همراه با یکدیگر و روبه جلو در حال تحول باشند. از آنجا که پژوهش حاضر می خواهد بر دو متغیر مهم توسعه بپردازد
در جهان امروز تکنولوژی ونوآوريهاي تكنولوژيكي ، مهمترين منبع براي خلق ثروت و رشد اقتصادي به شمار می روند. . توســـعه سريع در تكنولوژي ، اگربه طورمناسب وبه موقع باشد ، به توسعه اقتصادی يك كشور كمك مي كند.كشوري كه دراستفاده از تكنولوژيهاي جديد ، شكست مي خورد و يا حتي درپـــــياده سازي آنهاتاخير ميكند ، درپشت سرديگران قرارمي گيرد.اقتصاد جديد تحت تاثير انقلاب الكترونيكي ، كامپيوترها ، شبكه هاي كامپيوتري و توسعه اينترنت قرار گرفته است .
تجارت الکترونیکی طی دو دهه گذشته در کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه رشد فزاینده ای داشته است. تجارت الکترونیکی موجود احتیاج به نظام پرداخت الکترونیکی پیشرفته دارد. بانکداری الکترونیکی از زمانی که مسئله تجارت الکترونیک مطرح گردید دارای اهمیت ویژه ای شده است.لذا بانکداری الکترونیکی بزرگترین تحول در نظامهای بانکی است. نیازهای امروز جامعه با توجه به تجارت الکترونیکی در جهان که تمامی کشورهای صاحب فناوری از آن استفاده می کنند وجود بانکداری الکترونیکی و شیوه های پرداخت الکترونیکی را طلب می کند. تداوم حیات و پویایی بانکها و سایر موسسات پولی و مالی مشروط به در اختیار گرفتن فناوریهای ارتباطی و رایانه ای متناسب و هماهنگ با نیازهای مشتریان و زمان است. بدیهی است که در دنیای انفورماتیک برخورداری از انواع خدمات بانکی بدون مراجعه حضوری به شعب بانکها امکانپذیر شده است بطوریکه تنها با استفاده از خطوط پر سرعت مخابراتی به بانکها متصل شده و با اشاره چند کلید می توان پول از حساب خود دریافت نموده و یا به هر بانکی در هر کشوری منتقل نمود.
همانگونه که با ظهور تجارت الکترونیک فرآیندهای صنعتی تغییر کرده اند، صنعت بانکداری نیز به نوبه خود متحول شده است
با نگاهي به تجارب كشورهاي پيشرفته و رشد خدمات بانكداري الكترونيك در اين كشورها، مي توان نيازهاي در حال شكل گيري در زمينه خدمات بانكي را مشاهده نمود. فن آوري اطلاعات و ارتباطات به صنعت بانكداري شكل منعطف و متحولي بخشيده و آنرا مجبور به ترك قيدها و مقررات كهنه نموده است (صادقی، 1383، 42).
توسعه فن آوری اطلاعات آثار و تبعات مثبتی در عرصه های مختلف اقتصادی و جوامع بهره بردار از این فن آوری ها گذاشته است. تجارت نوین نیازمند ابزارها و زیرساخت های مناسبی برای گسترش فرآیند های اقتصادی است. یکی از مهمترین شاخص هادر مراودات تجاری، بانک ها هستند. بانک های با برقراری ارتباطات تنگاتنگ و نزدیک با مردم نقش کلیدی را در عرصه تجارت را بازی می کنند و به همین دلیل همیشه در تلاش هستند تا برای پیشی گرفتن از رقیبان خدمات خود را در ابعاد کمی و کیفی گسترش دهند (حسنی و همکاران 1387).
امروزه بدون شک فناوری اطلاعات و ارتباطات در صنعت نوين بانكداري جزء ساختار اصلی توسعه هر کشور است. مبادلات كالا ، دادو ستد و عرصه تجارت از طریق اینترنت پیچیدگی زیادی پیدا کرده است. امروزه میلیون ها سایت با انبوهی از محصولات، خدمات و اطلاعات، در انتظار بازدیدکنندگان از سایت نشسته اند. طبیعت پویا و انعطاف پذیر این رسانه با قابلیت دسترسی نامحدود به آن ، تعداد زیادی از مشاغل و حرفه ها را به چالش طلبیده است.
توسعه بسیاری از کشورها در سالهای اخیر مدیون گسترش ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی است. گواه این امر تجارب کشورهایی چون فیلیپین، مالزی و هند در جنوب شـــرق آســـــیا می باشد. ICT همانند بسیاری از تحولات و نوآوریهای مختلف در جوامع کشورهای پیشرفته به مراتب با سرعتی بیشتر گسترش یافته تا جاییکه مفهوم و دامنه سواد و دانش را نیز دستخوش تحول نموده است
امروزه میان تکنولوژی، ثروت و قدرت رابطه ای انکارناشدنی و تنگاتنگ به چشـم میخورد، از بارزترین تحولات تکنولوژیکی این عصر فرآورده های اطلاعاتی و ارتباطی است که از آن تحت عنوان انقلابICT نیز نام برده می شود. بدین ترتیب ICT به عنوان پدیده ای جامع و فراگیر در طیف کامل فعالیتهای بشری از کاربردهای شخصی گرفته تا فعالیتهای اقتصادی و سیاسی تاثیرگذار است. چراکه به عنوان ابزاری چندمنظوره، انعطاف پذیر و دارای قابلیتهای متعدد در نظر گرفته میشود که امکان راه حلهای مناسب را در قالب کاربردهای فردی یا محلی، جهت تامین نیازهای مختلف فراهم می آورد (UNDP,1384:24).
بنابراین تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی هم به دلیل ویژگی های " لاینفکی که دارد و هم بخاطر وجود مدارک تجربی که حاکی از مشارکــــت زیاد آن در تحقق اهداف توسعه است. می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند در امر توسعه به کار گرفته شود. ICTمی تواند در سطوح خرد و کلان کشور مورد استفاده قرار گیرد و به افزایش کارآیی و مشارکت در توسعه، ارتقا و بهبود شیوه حکومتی و کاهش هزینه ارائه خدمات منجر شود. علاوه بر این، ICT این توان بالقوه را دارد که در صورت بکارگیری مناسب، نقش با ثباتی در تسریع توسعه و پویایی اجتماعی و اقتصادی کشورهای در حال توسعه ایفا نماید "(UNDP,1384: 23).
عاملان اصلی توسعه را باید در وجود دو عامل انسان و فنآوری1 دانست. دقيق و شفافتر اينكه، عامل مشخصه شکلهای توسعه در جامعه انسانی و فصل تعیینکننده طیفها و شکل بندیهای اجتماعی – اقتصادی در جوامع انسانی همان عامل فنآوری است. امروزه، این عامل به عنوان سرمایه شناخته می شود. سرمايه به مفهوم سرمايه فيزيكي و سرمايه انساني در كنار سرمايه اجتماعي، از عوامل اصلي توسعه محسوب می گردد و توجه به انباشت آنها به ويژه سرمايه انساني است كه اهداف رشد و توسعه را تحقق ميبخشد. دستیابی به توسعه پایدار، موزون و انسانی، با پیدایش و گسترش سرمایه انسانی درونزا، درون جوش و خودپویا امکان پذیر است. تأمين سرمايه انساني مستلزم انجام فعاليتهاي آموزشي است. هر سرمايهگذاري آموزشي، از يك سو قابليتهاي نيروي انساني را ارتقاء ميبخشد و از سوي ديگر، نيروي كار را براي استفاده بهتر از فنآوري جديد توليد مهيا ميسازد و به اين ترتيب راه رشد و توسعه فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي را براي كشورها هموار ميكند.
دگرگونیهای جهان به واسطه تکنولوژی وفناوری اطلاعات،اینترنت وبه تبع آن تجارت الکترونیک که آن نیز به نوبه خود از فناوری اطلاعات مشتق می شود،تحول ژرف وعمیقی درارتباطات وفرآیند انتقال اطلاعات ایجادکرده است. به طوری که درحال حاضرافراد می توانند بدون حضور فیزیکی درمحل کارخود وتنها بااستفاده از یک رایانه شخصی ویک مودم ،کارخودرادرمحیظ خانه انجام دهند واین عوامل ،زمینه ای رابرای تسهیل انجام امور تجاری ایجادنموده که منجربه افزایش رقابت بین شرکتها شده است.میزان این رقابت به حدی است که اگر شرکتی نسبت به شرکت دیگر مزیت رقابتی کمتری داشته باشد به ناچارباید صحنه راترک نماید. بانک ها نیز به عنوان موسساتی که درحوزه های پولی ومالی فعالیت می کنندازاین امر مستثنی نبوده ودرانجام امورخودبه ویژه بهره گیری ازتکنولوژی بانکداری الکترونیک باعث دستیابی به فرصت های بالقوه بازار شده اند
ملاحظات نظري
مرکز توسعه ای منطقه ای سازمان ملل متحد، توسعة اجتماعی را تدارک خدمات مورد نیاز شهروندان می داند و بر بهبود کیفیت زندگی مردمان از راه تأمین آموزش، کار، بهداشت، مسکن، رفاه اجتماعی اصلاحات ارضی، توسعة محلی، ایمنی در برابر آسیبهای طبیعی، توجه به بخشهای گوناگون جامعه از جمله زنان و کودکان و ... تأکید می کند (مرکز توسعة منطقه ای سازمان ملل متحد، 1988).
گروه کاری توسعه اجتماعی بانک جهانی مفهوم توسعه اجتماعی از دو دیدگاه معنای مثبت و هنجاری مطرح می کند به طوری که در معنای مثبت: توسعه اجتماعی به زبانی ساده به شرایط زندگی مردم از جمله: سطح آموزش، کیفیت زندگی و ثبات کیفیت روابط و نهادی برمی گردد. در معنای هنجاری: توسعه اجتماعی اشاره ضمنی به اهداف اجتماعی دارد برای مثال در نشست جهانی برای توسعه اجتماعی کشورها در بیانیه نهایی خود بر حمایت از سرمایه گذاری در کاهش فقر، توسعه منابع انسانی، اشتغال زایی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، خشونت زدایی و برابری تأکید ورزیدند.
نظریه پردازان رفاه گرا، به اصل کلی توسعه اجتماعی در حرکت به سوی کیفیت زندگی بهتر معتقدند. از دیدگاه وارنر (1958) توسعه اجتماعی شامل: امکانات زندگی برای مردم جامعه است. ماکس وبر ارتباط میان توسعه اجتماعی با شانس زندگی را تبیین نموده و از نظر او شانس زندگی عبارت است از امکان دستیابی به شرایط زندگی مناسب تر و تجربیات زندگی شخصی بهتر (شمعدانی حق، 1387).
دونگ کیم، توسعه اجتماعی را درجه ای از ساختار اجتماعی می داند که به اکثریت مردم محروم جامعه، علاوه بر اجازه تقاضا برای برخورداری از منابع ملی، در جهت رسیدن به آن هدف نیز آنها را یاری می نماید. وی معتقد است که تغیی ساختاری جامعه بایستی در مسیری باشد که فرصت های لازم برای دستیابی توده محروم به سهم خود از منابع ملی در اختیار آنها قرار دهد. این مسیر، یک مسیر فرایند توسعه است. فرایند توسعه اجتماعی از دیدگاه این رهیافت، فرایندی در جامعه عاری از استعمار و استثمار خارجی است (نظری، 1377).
استیویس از توسعه اجتماعی به عنوان فرایند تحقق نیازهای اساسی مردم دستیابی به توزیع عادلانه ثروت به دست آمده در نتیجه رشد اقتصادی ایجاد سرمایه انسانی و اجتماعی، گسترش دامنه فرصت های افراد جوامع، ترویج عدالت اجتماعی، و فرصت های برابر و از بین بردن فقر یاد می کند. هدف اصلی توسعه اجتماعی، ارتقای سطح زندگی افراد و کیفیت زندگی مردم است؛ به عبارت دیگر هدف اولیه برنامه های توسعه بایستی تأمین سریع احتیاجات اولیه و نیازهای اساسی مردم جامعه باشد تا بتوانند با تداوم بخشیدن به زندگی بهتر و پیشرفته تر، گام های مثبتی در توسعه همه جانبه بردارند. براین اساس عمدتاً شاخصهای ارزیابی توسعه اجتماعی عبارتند از: بهداشت و درمان، مسکن، آموزش، اشتغال، رشد جمعیت، توزیع درآمد و تأمین اجتماعی (موسایی، 1388).
پیتر دونالدسن در تعریف توسعه می گوید که: توسعه به وجود آوردن تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی گرایش ها و نهادها برای تحقق کامل هدف های جامعه است (ازکیا و غفاری، 1386).
میسرا محقق و صاحب نظر هندی نیز تعریفی از توسعه ارائه داده است که در آن بر ابعاد فرهنگی تأکید شده است. به نظر او توسعه از دستاوردهای بشر بوده است و پدیده ای با ابعاد مختلف است. توسعه دستاور انسان محسوب می شود و در محتوا و نمود دارای مختصات فرهنگی است. هدف از توسعه ایجاد زندگی پرثمری است که توسط فرهنگ تعریف می شود. به این ترتیب می توان گفت که توسعه دستیابی فزایندة انسان به ارزش های فرهنگی خود است (ازکیا و غفاری، 1386).
موضوع توسعه اجتماعی در دیدگاه ها و اغلب آثار صاحب نظران جامعه شناسی کلاسیک و معاصر به طور ضمنی یا صریح مطرح شده است. دورکیم در کتاب تقسیم کار اجتماعی جوامع را به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم می کند. جوامع سنتی دارای تقسیم کار ساده مبتنی بر معیارهای محول چون سن، جنس و نظم اجتماعی مبتنی بر تشابه پذیری از نظر وجدان جمعی است. این وجدان جمعی غالباً رنگ مذهبی دارد. ولی جوامع مدرن دارای تقسیم کار گسترده و عمیق مبتنی بر تفاوت پذیری است. در این نوع جوامع، نهادهای مدنی و اخلاق مدنی به عنوان شاخص های توسعه اجتماعی جایگاه و اهمیت بسیار قابل توجهی پیدا می کنند (عبداللهی، 1396).
صاحب نظران معاصر هم روی برخی از شاخص های توسعه اجتماعی تأکید کرده اند. پارسونز، اجتماع جامعه و مورن، هویت انسانی و بوردیو، کنش اجتماعی و دارندروف، انسان اجتماعی و هابرماس، گستره همگجانی، ارتباطات اجتماعی عقلانیت ارتباطی و گیدنز، هویت شخصی و سرمایه اجتماعی و کرایب، تجربه هویت و جنکینز، هویت اجتماعی و بورک اعتماد، تعهد عزت نفس را مطرح کرده اند (عبداللهی، 1396).
به اعتقاد هگن ، مهمترین عامل رشد و توسعه اقتصادی ، خلاقیت و نوآوری افراد و تاثیر و اهمیت گروهی از افراد جامعه است که آن ها را رهبران نوآوری ها و ابتکارات می نامد . و اهمیت ان ها از سایر عوامل توسعه بیشتر است . عناصر روانی تشکیل دهنده شخصیت خلاق و مبتکر به عقیده هگن ، عبارتند از : نیاز به دستاورد ، تمایل به استقلال فکری و فردی و تمایل به نظم و ترتیب و نگرش کلی مبتنی بر این که جهان و پدیده های اجتماعی قابل درک و شناخت هستند .
وی سایر خصوصیات جوامع سنتی را عبارت می داند از :
الف – ساختار اجتماعی استبدادی و سلسله مراتبی در تمامی جوانب اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و دینی .
ب – موروش بودن پایگاه و موقعیت اجتماعی افراد
ج – ثبات و ایستایی اجتماعی
او این امور را مانع شکوفایی خلاقیت و استعداد افراد جامعه می داند و معتقد است در جامعه سنتی تا زمانی که گروهی از افراد پایگاه اجتماعی خود را ، که سبب جدایی آن ها از فرهنگ سنتی حاکم و ایجاد نارضایتی و از هم پاشیدگی ارزش ها و معیار های فرهنگی سنتی حاکم بر گروه است ، از دست ندهند ، تغییر و تحول ایجاد نمی شود . ( حریری اکبری ، 1378 )
پل روزنشتاين رودان2
روزنشتاين رودان بحث كشورهاي كم توسعه يافته را براي تحليل فرايند رشد نامتعادل به كار ميگيرد. به نظر وي، اين كشورها بايد در مسير رشداقتصادي درونزا قرار گيرند. شرط لازم ولي نه كافي براي موفقيت، وجود ميزان حداقل منابع براي سرمايهگذاري است. يان سرمايهگذاري بايد در روستاها صورت گيرد كه بسيار توسعه نيافتهاند و مشكل مازاد جمعيت دارند. مهمترين راهحل توسعه اقتصادي در مناطق عقب افتاده همين است.
به نظر رونشتاين رودان، بيكاري پنهان در بسياري از كشورهاي در حال توسعه وجود دارد. مضافاً اينكه در اين كشورها ميتوان بيكاريهاي برخوردي و همچنين كم اشتغالي فصلي را نيز مشاهده كرد. براي مقابله با بيكاريها بايد سرمايهگذاري برنامهاي كرد. در چنين كشورهايي وجود برنامه براي تنظيم سرمايهگذاري ضروري است. بايد ديد چه سرمايهگذاريهاي در گذشته و حال انجام گرفته و در آينده بايد چگونه انجام گيرد. برنامهريزيهاي توسعه بايد از ساز و كار بازار استفاده كند، ولي در سلطه آنها نباشد. در مورد سرمايهگذاريها به علت ضعف كشورهاي كم توسعه، بايد كمكهاي بينالمللي تا آن حد ادامه يابد كه دست يافتن به يك ميزان رشد مطلوب و درونزا را ميسر كند.
در رشد مطلوب و درونزا، بايد اختلاف بين دستمزدهاي شهري و روستايي كاهش يابد. براي اين منظور يك تجديد سازمان اساسي در كشاورزي لازم است. به منظور كاهش نابرابري ميان شاغلان و بيكاران، قايل شدن حق اشتغال براي افراد جامعه حداقل چيزي است كه جوامع امروزي با عنوان برابري فرصتها بايد براي مردم فراهم آورند. اشتغال كامل، هدفي است كه نميشود آن را با هدفهاي ديگري جبران و يا جايگزين كرد. ولي در اكثر كشورهاي در حال توسعه، هنوز راهحل در دسترس نيست. به منظور فراهم آوردن فعاليتهاي كافي صنعتي براي جذب تعداد كنوني و فزاينده بيكاران، دستيابي به رشد اقتصادي بالا ضرورت دارد. اشتغال كامل و دستيابي به تسهيلات آموزشي،بدون شك اساسترين شرط فراهم آوردن برابري فرصتها در سطح حداقل آن است.
براي روزنشتاين رودن برنامهريزي در توسعه بسيار با اهميت است. در امر توسعه هدفهاي گوناگوني نظير رشد، اشتغال و توزيع بهتر درآمد مدنظر است. رشد فقط وسيلهاي براي دسترسي به ساير هدفهاست. فعاليتهاي توسعه اكنون در سطوح پاييني جريان دارد و انتقال منابع مالي و فنآوري به كشورهاي در حال توسعه داراي وضع نااميدكنندهاي است. كشورهاي توسعه يافته روز به روز از ميزان كمكهاي خود به توسعه كشورهاي كم توسعه ميكاهند. اين در حالي است كه دوران پس از جنگ جهاني دوم سرشار از پيروزيها براي كشورهاي كم توسعه بوده است (افزايش متوسط طول عمر ، كاهش مرگ و مير). اگر كمكهاي بينالمللي وجود نمي داشت شايد وضع كشورهاي در حال توسعه از وضعيت كنوني اسفبارتر بود. پس آنچه امروز لازم و ضروري به نظر ميرسد، يك همبستگي بينالمللي است (لهسایی زاده، عبدالعلی، 1387، ص 31-30).
نيل اسملسر3
به نظر اسملسر، توسعه اقتصادي يكي از جنبههاي تغيير اجتماعي است و معتقد است كه نوسازي مترادف با رشد و توسعه اقتصادي به كار ميرود، ولي داراي معناي مفهومي وسيعتري از رشد و توسعه اقتصادي است. به نظر او نوسازي ناظر به اين نكته است كه تغييرات فني، اقتصادي و بومشناختي همه رشتههايي هستند كه از درون كليت جامعه و فرهنگ سربرميكشند. درميان يك ملت نوظهور ميتوانيم شاهد تغييراتي در قلمروهاي زير باشيم:
- در قلمرو سياست، نظامهاي اقتدار قبيلهاي و دهكدهاي جاي خود را به نظامهاي اخذ آراي عمومي، احزاب سياسي، نمايندگي و دستگاههاي اداري كشور ميدهند.
- در قلمرو دين، جانشيني نظامهاي معتقدات دنيوي به جاي دينهاي قديمي آغاز ميشود.
- در قلمرو خانواده، واحدهاي وسيع خويشاوندي گستردگي خود را از دست ميدهند.
- از نظر طبقاتي، تحرك جغرافيايي و اجتماعي، نظامهاي ثابت سلسله مراتب را سست ميكند. (وينرف مایرون، 1354، ص 96).
تغييراتي كه در اين قلمروها حادث ميشود به صورت همزمان و هماهنگ نيست و نوعي تأخر و تقدم در جريان نوسازي محقق مي شود كه جوامع را از آن حركتهاي با نقشه و منظم به دور ميسازد و به اين دليل هم هست كه جوامع در حال گذار هميشه دچار نوعي بحران و نابساماني هستند كه وضعيت آنها را اسملسر چنين ترسيم ميكند. «جامعه در حال توسعه را ميتوان به حيوان عظيمالجثه و بيقوارهاي تشبيه كرد كه با تكان دادن هريك از اعضايش پيش ميرود، اما اعضاي خود را گاه نسبتاً هماهنگ وگاه برخلاف يكديگر تكان ميدهد (همان، ص 6). اسملسر عليرغم تفاوت مفهومي كه ميان نوسازي و توسعه اقتصادي قايل است، اين دو مفهوم را مترادف با يكديگر ميگيرد. درخصوص رشد و توسعه اقتصادي معتقد است كه موضوع ساده نيست و جريان رشد و توسعه اقتصادي رابا توجه به چهار زمينه تكنولوژي، كشاورزي، صنعت و بومشناسي توضيح ميدهد. به نظر او در پويش رشد و توسعه اقتصادي تحولات زير در اين چهار زمينه حادث ميشود:
- در زمينه تكنولوژي، فنون ساده و سنتي جاي خود را به فنون علمي ميدهند.
- در زمينه كشاورزي، زراعت معيشتي تبديل به زراعت تجاري و مكانيزه ميشود.
- در زمينه صنعت، انرژي حاصل از بازوي انسان و حيوان جاي خود را به انرژي ماشيني و كارخانهاي ميدهد.
- و در زمينه بومشناسي، حركت جمعيت و نيروي انساني را از مزارع و روستاها به طرف شهرها داريم (وينرف مایرون، 1354، ص 95).
به نظر اسملسر با تحقق فرايند نوسازي از لحاظ اجتماعي و جامعهشناختي شاهد تغيير و تحول در حوزههاي روابط كار، روابط خانوادگي و روابط اجتماعي و جمعي هستيم. به عقيده اسملسر تمامي جوامع در جريان گذارشان از مرحله توسعه نيافتگي به مرحله توسعه يافتگي بايد دو تحول زير را در خود محقق سازند:
اولاً، تمايزات ساختي بايد در آنها محقق شود.
ثانياً، يك نوع هماهنگي كاركردي را نيز كه به واسطه آن ساختهاي متمايز شده را وحدت بخشد، بايد تجربه كنند.
نكته شايان توجه در نظريه اسملسر اين است كه او به بحرانها و تنشهايي كه در طي فرآيند نوسازي در كشورهاي در حال توسعه به وجود ميآيد، نيز توجه دارد و جريان نوسازي را به عنوان يك جريان برهمزننده نظم اجتماعي مورد توجه قرار ميدهد. اين بينظمي به نظر اسملسر ناشي از موارد زير است:
- تغيير ساخت جوامع سنتي يك تغيير يكسان و هماهنگ نيست.
- توسعه انواع جديد فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي با روشهاي زندگاني قديمي تعارض پيدا ميكند.
- كاربرد قدرت متمركز با قدرتهاي محلي، كاستي، منطقهاي و ساير انواع اقتدار سنتي نميتواند در كوتاهمدت به استقرار خود تثبيت لازم را ببخشد (وينرف مایرون، 1354، ص 36)
پيشرفت روشهاي فني توليد
به نظر شومپيتر تحول دانش فني هسته مركزي رشد و توسعه اقتصادي است. به نظر او افزايش بطئي و مستمر وسايل توليد و پسانداز ملي در طي زمان، بدون ترديد يكي از عوامل مهم توجيه تاريخ اقتصادي در طي قرنهاست. اما اين عامل تحتالشعاع اين حقيقت قرار دارد كه پيشرفت اقتصادي، بيشتر مرهون اتخاذ روشهاي جديد براي بهرهبرداري از منابع موجود و ساختن چيزهاي جديد است و ربطي به كم يا زياد شدن وسايل توليد و پسانداز ندارد. بنابراين شومپيتر به ابداعات و اختراعات توسعهاي كه دانش فني بر اثر آنها پيدا ميشود توجه زيادي كرده است. او بين ابداع و اختراع تفاوت قايل است. چون اختراع را عبارت از كشف تكنيك جديد و ابداع را به كاربردن اختراع در فرآيند توليد ميداند. اختراع را كار مخترعان و ابداع را وظيفه كارفرمايان ميداند.
البته اين نظر كه پيشرفتهاي فني يكي از عوامل مستقل توليد و تأمينكننده رشد و توسعه اقتصادي است، از سوي بعضي از اقتصاددانان مانند كالدور4 رد شده است. كالدور معتقد است كه پيشرفتهاي فني به طور مستقل در جريان رشد و توسعه اثر نميگذارد، بلكه خواهناخواه در عامل سرمايه منعكس ميشود. همچنين پيشرفت روش فني توليد، بدون داشتن نيروي كار تعليم ديده براي اجراي آن، اثر چنداني نخواهد داشت. (همان، ص 224-225)
اورت راجرز5 :
نظریه راجرز که همان نظریه اشاعه نوآوری است ، مبتنی بر تحقیقی است که در پنج دهکده در کلمبیا انجام داده است و بر اساس آن نوسازی جامعه یک روند چند جانبه است . نوسازی نوعی از تغییر اجتماعی است ( از شکل سنتی به شکل متحول و پیشرفته ای از فناوری ) که طی آن عقاید نوین در نظام اجتماعی ایجاد می شوند تا از طریق به کار گیری روش های جدید تولید ، اصلاح و بهسازی سازمان های اجتماعی ، و افزایش سطح زندگی و درآمد سرانه ، توسعه همه جانبه ایجاد شود . راجرز بحث خرده فرهنگ روستایی را در مقوله نوسازی مطرح نموده است . وی بر این عقیده است که عمده ترین موانع نوسازی و توسعه از شیوه زندکی و فرهنگ روستائیان مایه می گیرد و عناصری چون انگیزه ها ، ارزش ها و وجه نظر ها در قالب خرده فرهنگ دهقانی ، مانع نو آوری و پذیرش تغییرات در جوامع روستایی می شوند . این عناصر عبارتند از : 1 – عدم اعتقاد متقابل در روابط شخصی 2 – فقدان نوآوری 3 – تقدیر گرایی 4 – پایین بودن سطح آرزو ها و تمایلات 5 – عدم توانایی چشم پوشی ازمنافع آنی یه خاطر منافع آتی 6 – عدم توجه به عنصر و اهمیت زمان 7 – خانواده گرایی 8 – محلی گرایی 9 – فقدان همدلی ( صیامی ، 1381 )
همچنین بر اساس نظریه راجرز ، باید به مسائل ارتباط جمعی نقش محوری داد زیرا رسانه های همگانی وسیله تبادل اطلاعات و افکار تلقی می شوند که کلیه عوامل برای نوسازی و توسعه را در بر می گیرند . ( حریری اکبری ، 1378
امروزه میان تکنولوژی، ثروت و قدرت رابطه ای انکارناشدنی و تنگاتنگ به چشـم میخورد، از بارزترین تحولات تکنولوژیکی این عصر فرآورده های اطلاعاتی و ارتباطی است که از آن تحت عنوان انقلابICT نیز نام برده می شود. بدین ترتیب ICT به عنوان پدیده ای جامع و فراگیر در طیف کامل فعالیتهای بشری از کاربردهای شخصی گرفته تا فعالیتهای اقتصادی و سیاسی تاثیرگذار است. چراکه به عنوان ابزاری چندمنظوره، انعطاف پذیر و دارای قابلیتهای متعدد در نظر گرفته میشود که امکان راه حلهای مناسب را در قالب کاربردهای فردی یا محلی، جهت تامین نیازهای مختلف فراهم می آورد (UNDP,1384:24).
توسعه بسیاری از کشورها در سالهای اخیر مدیون گسترش ابزارهای اطلاعاتی و ارتباطی است. گواه این امر تجارب کشورهایی چون فیلیپین، مالزی و هند در جنوب شـــرق آســـــیا می باشد. ICT همانند بسیاری از تحولات و نوآوریهای مختلف در جوامع شهری کشورهای پیشرفته به مراتب با سرعتی بیشتر گسترش یافته تا جاییکه مفهوم و دامنه سواد و دانش را نیز دستخوش تحول نموده است(ازکیا ،1387: 404).
روند رو به رشد استفاده از فراورده های تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی با سرعتی غیرقابل باور جوامع توسعه یافته را درهم نوردیده است و تشعشعات آن به دیگر کشورها نیز ساطع شده است و ضمن برانگیختن حساسیت دولتمردان و متخصصان امر، آنرا به موضوعی با اهمیت در گستره جهانی تبدیل نموده است. چنانکه کستلز نیز بیان داشته اســـت "روند کنونی تحول تکنولوژیک به دلیل توانایی اش در ایجاد فصل مشترک بین عرصه های تکنولوژِی از طریق زبان مشترک دیجیتال که در آن اطلاعات تولید، ذخیره، بازیابی، پردازش ومنتقل می شود با شتاب فراوان گستــــرش می یابد. ما در جهانی زندگی می کنیم که به تعبیر نیکلاس نگروپونته دیجیتال شده است"(کاستلز ،1380: 95).
آنچه مهم است فراگیر و مثمر ثمر بودن ICTs و استفاده از این تکنولوژی نوین در جهت حرکت به سمت توسعه و یا توسعه یافتگی بیشتر است. چرا که میتواند با جدا نمودن محتویات از محل فیزیکی شان به توزیع اطلاعات و دانش کمک نماید چنانچه امروزه کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه نیافته ومحجور با اتصال به شبکه های جهانی میتوانند یکپارچه شوند. بطور تئوریکی می تواند امکان دسترسی کلیه آحاد بشر به اطلاعات، دانش و فرهنگ را فراهم سازد.
مفاهيم اساسي
بررسی مفاهیم
« توسعه » :
توسعه ( Development ) ، یکی از بحث های فراگیری است که در چند دهه اخیر در حوزه های گوناگون وارد شده است . از نظر واژه شناسی « Development » یکی از واژه یی است که از واژه « Envelopper » گرفته شده است . « Envelopper » خود ار ریشه « Voloper » است که در قرن دوازده میلادی رایج بوده و « Voloper » نیز به نوعی بر گرفته از واژه « Volvere » است که در زبان لاتین به معنای « چرخش » می باشد . واژه « Development » به معنی چرخیدن به دور خود ، گسترش تدریجی چیزی که شروع شده و حتی حرکت پا در رقص امده است .
( J.picoche.1971.p.132 )
« توسعه » :
« توسعه » در لغت به معنای وسعت دادن و فراخ کردن است ( معین ، 1370 ) . اما توسعه در ادبیات امروز جهان واژه ای است با معنا و مفاهیمی گسترده که در تمام امور عمومی جامعه جای خود را باز کرده است . جمع آوری مجموع نظرات صاحب نظران در باب مفهوم توسعه امری است دشوار ، چرا که هر اندیشمند و نظریه پردازی ، برداشت و تعریفی خاص ارائه داده است . و هر کدام بر یکی از وجه این فراگرد انگشت گذاشته اند . در حالی که اقتصاد دانان افزایش درآمد سرانه را هدف قرار می دهند ، جامعه شناسان به افزایش میزان مشارکت و دگرگونی نهاد های قدرت در جامعه اشاره دارند و روانشناسان به انعطاف پذیری ذهنی و همدکلی و انگیزه یک موفقیت توجه نشان می دهند ، زیرا فرد هدف آن هاست .
روانشناسان معتقدند جامعه ای توسعه پیدا می کند که افراد آن ظرفیت کشف اسرار طبیعت و به کارگیری دانش برای تامین زندگی بهتر را داشته باشند . از دید برخی دیگر از دانشمندان توسعه زمانی تحقق پیدا می کند که انسان ها مهارت های کافی برای زندگی کردن در جامعه پیچیده را پیدا کرده باشند و با کسب مهارت های فنی بتوانند فناوری روز را به کار گیرند . همچنین با یافتن مهارت های فرهنگی و اجتماعی بتوانند خود را با اوضاع و احوال پیچیده جامعه امروز انطباق دهند . بنابراین توسعه را قبل از هر چیز فراگرد یادگیری می دانند . دانشمندان علوم ارتباطی نیز به گسترش شبکه اطلاعات و ارتباطات جامعه اهمیت می دهند و آن را یکی از پیش شرط های هر نوع توسعه می دانند زیرا معتقدند که اساس جامعه امروز بیشتر بر اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته است . با این مقدمه کوتاه در ذیل سعی شده تا تعاریفی چند از صاحب نظران و متفکران مختلف ارائه شود :
- مایکل تودارو6 : توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی ، طرز تلقی عامه مردم و نهاد های ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی ، کاهش نابرابری و ریشه کن کردن فقر مطلق است . توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی ، هماهنگ با نیاز های متنوع اساسی و خواسته های افراد و گروه های اجتماعی در داخل نظام ، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی بهتر است ، سوق می یابد . ( تودارو ، 1366 ، ص 135 ) .
- دادلی سیرز7 : توسعه جریانی چند بعدی است که تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی – اجتماعی را به همراه دارد . به عقیده وی توسعه ، علاوه بر بهبود میزان تولید و درامد ، شامل دگرگونی اساسی در ساخت های نهادی ، اجتماعی ، اداری و همچنین ایستار ها و برداشت های مردم است . توسعه در بسیاری از موارد عادات ، رسوم و عقاید مردم را نیز در بر می گیرد . ( از کیا ، 1377 ، ص 8 )
- پیتر دونالدسن8 : توسعه ایجاد تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی ، گرایش ها و نهاد ها برای تحقق کامل اهداف جامعه است . ( دینی ، 1370 ، ص 85 )
- بروگفیلد9 : توسعه عبارت است از پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر ، بیکاری و کاهش نابرابری . ( لهسایی زاده ، 1381 ، ص 9 )
- گونار میردال10 : توسعه یعنی فرآیند دور شدن از توسعه نیافتگی ، یعنی رهایی از چنگال فقر . راه رسیدن بدین مقصود و شاید آن چه که عملاً موجب کامیابی در این راه شود عبارت است از برنامه ریزی به منظور توسعه است . ( از کیا ، 1387 ، ص 26 )
- میسرا11 : محقق و صاحب نظر هندی که در تعریف توسعه بر ابعاد فرهنگی تاکید داشته است . به نظر او توسعه از دستاورد های بشر بوده و پدیده ای با ابعاد مختلف است . توسعه دستاور انسان محسوب
می شود و در محتوا و نمود دارای مختصات فرهنگی است . بنابراین توسعه دستیابی فزاینده انسان به
ارزش های فرهنگی خود است . ( از کیا ، 1387 ، ص 26 )
- ریچارد پیت12 : توسعه در مفهوم قوی خود ، به معنای استفاده از منابع تولید جامعه جهت بهبود شرایط زندگی فقیر ترین افراداست . به بیان دیگر ، توسعه به معنی بهبودی در مجموعه شرایط بهم پیوسته طبیعی ، اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی است . ( پیت ، 1384 ، ص 15 )
- فریدمن13 : توسعه ، یک روند خلاق و نوآور در جهت ایجاد تغییرات زیر بنایی در سیستم اجتماعی است . ( قره باغیان ، 1372 ، ص 7 )
در یک جمع بندی می توانیم نتیجه بگیریم که توسعه واژه ای پیچیده و چند بعدی است که از نظر مفهومی با تغییرات و تحولات تاریخی فراوانی مواجه بوده است . لذا برخی فرآیند توسعه را نوعی مهندسی اجتماعی قلمداد کرده اند .
امروزه تلقی ما از مفهوم توسعه ، فرآیند همه جانبه است که معطوف به بهبودی تمامی ابعاد زندگی مردم یک جامعه به عنوان لازم و ملزوم است . بنابراین توسعه عبارت است از تغییر در ساختار های فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بگونه ای که نه تنها رشد کمی جامعه را به همراه داشته باشد بلکه تغییرات کیفی در شیوه های زندگی ، رفاه اجتماعی ، بالندگی فرهنگی ، زیر ساخت های اقتصادی و ... را فراهم آورد . ( دعایی ، 1385 ، ص 7 )
« توسعه اقتصادی »14 :
درباره تعریف توسعه اقتصادی وحدت نظر کامل بین علمای اقتصاد وجود ندارد . اشکال در تعریف از این مسئله ناشی می شود که عوامل متعددی مانند سرمایه گذاری ، نیروی انسانی ، فناوری ، منابع طبیعی و فرهنگ و موسسات اجتماعی در توسعه و رشد اقتصادی کشور موثر است و علمای مختلف سعی می کنند بر حسب اهمیتی که برای هر یک از این عوامل قائل می شوند توسعه اقتصادی را تعریف نمایند . در ذیل به مواردی چند اشاره می کنیم :
- ژوزف شومپیتر15 : توسعه اقتصادی در برگیرنده بکارگیری ترکیبات جدیدی چون معرفی یک کالای جدید ، معرفی یک روش جدید تولید ، دستیابی به بازار های جدید ، دستیابی به یک ماده جدید و ایجاد سازمان های جدید است . این ترکیبات جدید وقتی صورت می گیرد که در آن جامعه نوآوری و ابداعات جریان داشته باشد . تکنولوژی ، نوآوری و ابداعات موتور توسعه هستند . پیش نیاز توسعه در گرو طبقه ای است به نام « انترپرنور » یا کار آفرین خلاق که نوآور و صاحب ابتکارند . از این رو لازم است جو وفضای اجتماعی ، آن چنان ارزش ها و باور هایی را در خود جای داده باشد که این طبقه کارآفرین خلاق بتواند زاده و تکامل یابد . از تولد و تکامل این طبقه ، تولد و تکامل توسعه اقتصادی فراهم می شود . ( Schumpeter,1967 )
- فرانسوا پرو16 :
توسعه اقتصادی را ترکیبی از تغییرات روحی و اجتماعی ملتی می داند که در نتیجه این تغییرات بتواند محصول حقیقی ناشی از اقتصاد و تولید خود را به طور جمعی ، پیوسته و مداوم افزایش دهد . ( ستاری فر ، 1374 )
- چارلز کیندل برگر17 :
توسعه اقتصادی بر مبنای تولید بیشتر و پدید آمدن تحول در چگونگی تولید و بر تجدید نظر در تخصیص منابع و نیروی کار به شعبه های مختلف تولید استوار است . ( کیندل برگر ، 1371 )
- پیتر دورنر18 :
توسعه اقتصادی عبارت است از بسط امکانات و پرورش قابلیت بشری که برای جلوگیری از فقر ، ضروری می باشد . و تقلیل دامنه فقر عمومی ، بیکاری و نابرابری ملازم با توسعه اقتصادی هستند . ( از کیا ، 1387 ، ص 44 )
- مک لوپ19 :
توسعه اقتصادی عبارت است از کاربرد منابع تولیدی به نحوی که موجب رشد بالقوه مداوم درآمد سرانه در یک جامعه بشود . ( باهر ، 1369 ، ص 13 )
- لوئیس20 : توسعه اقتصادی فرآیندی است که موجب افزایش تولید سرانه شاغلین نیروی کار در بلند مدت می شود . ( دعائی ، 1385 ، ص 8 )
- می یر21 : توسعه اقتصادی فرآیندی است که به موجب آن ، درآمد واقعی سرانه در یک کشور و در دورانی دراز مدت افزایش می یابد . ( می یر ، 1973 ، ص 9 )
- بلک22 : توسعه اقتصادی دستیابی به برخی اهداف مطلوب نو سازی مانند افزایش بازده تولید ، ایجاد برابری های اقتصادی و اجتماعی ، کسب دانش ، فن ، مهارت جدید ، بهبود وضع نهاد ها و یا دستیابی به یک نظام هماهنگ از خط مشی ها و سیاست های گوناگون که توان بر طرف سازی انبوده شرایط نامطلوب یک نظام اجتماعی را دارا باشد ، است . ( بلک ، 1966 ، ص 55 )
- هیگنز23 : توسعه اقتصادی فرآیندی است که اقتصاد را از یک دوگانگی ( سنتی و مدرن ) به یک اقتصادی مدرن برساند . ( دعائی ، 1385 ، ص 8 )
- میردال24 : توسعه اقتصادی حرکت یک نظام هماهنگ و یکدست اجتماعی به سمت جلو می باشد ( میردال 1968 ، ص 186 )
- کنتز : توسعه اقتصادی افزایش ظرفیت های تولیدی و تنوع در تولیدات یک جامعه در بلند مدت است . ( دعائی ، 1385 ، ص 8 )
« توسعه اقتصادی » عبارتست از رشد همراه با افزایش ظرفیت های تولیدی اعم از ظرفیت های فیزیکی ، انسانی و اجتماعی ، در توسعه اقتصادی ، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن ، نهاد های اجتماعی نیز متحول خواهند شد ، نگرش ها تغییر خواهد کرد ، توان بهره برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته و هر روز نو آوری جدیدی انجام خواهد شد . توسعه امری فراگیر در جامعه است و نمی تواند تنها در یک بخش از آن اتفاق بیفتد . توسعه به دلیل وابستگی اش به انسان ، پدیده ای کیفی است ( بر خلاف رشد اقتصادی که کاملاً کمی است ) و هیچ محدودیتی ندارد . ( سلیمی فر ، 1382 ، صص 19 – 14 )
و نهایتاً این که ، توسعه اقتصادی فرآیندی است که طی آن مبانی علمی و فنی تولید از وضعیت سنتی به وضعیت مدرن متحول شوند ( عظیمی ، 1371 ، ص 178 )
و برای ایجاد آن لزوماً باید شبکه ای به هم پیوسته ، متشکل از مجموعه محصولات و در آمد ها ، با توجه به منابع و تمام موجودی های داخلی و با در نظر گرفتن وابستگی های متقابل با دیگر کشور ها پدید آورد و با ایجاد تغییراتی در زمینه های تولیدی ، توزیع و الگو های مصرف جامعه باعث کاهش نابرابری های اقتصادی و توزیع عادلانه درآمد ملی و بهبود سطح رفاه و زندگی مردم یک جامعه شود . ( از کیا ، 1387 ، ص 45 )
توسعه اقتصادی با رشد اقتصادی، که فقط بر افزایش مادی کل درآمد ملی یا تولید ناخالص ملی یک جامعه در یک دوره معین تأکید دارد، متفاوت است. توسعه اقتصادی پدیده ای «عام ترم از رشد اقتصادی است و جنبه های کمی و کیفی جامعه را دربر میگیرد.
توسعه اقتصادی عبارت است از رشد مداوم اقتصادی یک جامعه و بهبود وضعیت رفاهی افراد جامعه، که ناشی از دگرگونی و تحول در بنیانهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه است و از دستیابی به غایات مطلوب نوسازی اقتصادی فراهم می آید (قدیری معصوم، 1379).
مفهوم عملیاتی توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی با تغییرات بنیادین در اقتصاد کشور همراه است که با توجه به تغییرات فوق شاخص های آن که عبارتند از: (نرخ رشد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی (GDP) تولیدناخالص ملی GNP، درآمد ملی) که در این تحقیق مورد سنجش و بررسی قرار می گیرند.
توسعه اجتماعی و شاخص ها
از توسعه اجتماعی تعاریف و تعابیر متفاوتی در منابع موجود به کار رفته است که معرف رویکردهای متفاوت می باشد. رویکرد اول شامل دو نوع رهیافت عام و خاص است. در رهیافت عام، مفهوم توسعه اجتماعی به مثابه یک کلیت دارای ابعاد مختلف است که سنجش آن نیاز به سنجش تمامی ابعاد زیرمجموعه های آن دارد. در رهیافت خاص، توسعه اجتماعی بیشتر بر یک یا چند بعد مختصر تأکید کرده و اهمیت آن ابعاد را در فرایند توسعة اجتماع برجسته ساخته است (فاضلی و همکاران، 1392). در رویکرد دوم، نگاهی ایدئولوژیک به توسعه اجتماعی وجود دارد که بر دیدگاه های رفاه گرا و مارکسیستی استوار است.
· توسعه در معنای لغوی معادل کلمه انگلیسی Development به معنی بسط دادن، گسترش یافتن و امثالهم است ولی در ادبیات اقتصادی و اجتماعی معنای خاصی دارد. توسعه به ابعاد مختلفی تقسیم می شود که توضیح مختصری از آنها مناسب به نظر می رسد. جرالد می یر25 می گوید «توسعه عبارت است ازفرایندی که به موجب آن، درآمد واقعی سرانه یک کشور در دورانی طویل المدت افزایش یابد» (جیروند،83:1366). توسعه اقتصادی عبارت است از،ترکیبی از تغییرات روحی و اجتماعی جمعیت ،که در اثر این تغییرات ،محصول حقیقی ناشی از تولید به طور مستمر افزایش یابد (پازوکی،29:1355). بطور کلی توسعه اقتصادی عبارتست از پیشرفت مستمر و همه جانبه در تمام ابعاد یک کشور (ازکیا،7:1365). اصولا باید بین دو اصطلاح توسعه اقتصادی و رشد اقتصادی تفاوت قایل شد: رشد اقتصادی مفهومی کمی است ، در حالی که توسعه اقتصادی مفهومی کیفی است. رشد اقتصادی به تعبیری عبارتست از افزایش تولید (کشور) در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) ، رشد اقتصادی محسوب می شود که باید برای دستیابی به عدد رشد واقعی تغییر قیمتها (بخاطر تورم) و استهلاک تجهیزات و کالاهای سرمایه ای را نیز از آن کسر نمود. مباحث توسعه اقتصادی از قرن هفدهم و هجدهم میلادی در کشورهای اروپایی مطرح گردید.فشار صنعتی شدن و رشد فناوری در این کشورها توام با تصاحب بازار کشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی کوتاه، شکاف بین دو قطب پیشرفته و عقب مانده عمیق شده و دو طیف از کشورها در جهان شکل گیرد. کشورهای پیشرفته ( توسعه یافته ) و کشورهای عقب مانده. با خاموش شدن جنگ جهانی دوم و شکل گیری نظمی عمومی در جهان ( در کنار به استقلال رسیدن بسیاری از کشورهای مستعمره ای) این شکاف به خوبی نمایان شد و ملل مختلف جهان را با این سؤال اساسی مواجه ساخت که چرا بعضی از مردم جهان در فقر و گرسنگی مطلق به سر می برند و بعضی در رفاه کامل؟ از همین دوران اندیشه ها و نظریه های توسعه در جهان شکل گرفت و مکاتبی چون نظریه تکاملی، نظریه وابستگی و نظریه نوسازی مطرح شد. یکی از مهمترین ابعاد توسعه،توسعه اجتماعی است. توسعه اجتماعی از دیدگاههای متفاوت معناهای مختلفی را داراست از جمله : گذر از جامعه سنتی به صنعتی یا مدرن از طریق تقسیم کار که در نظر دورکیم مطرح بود(دورکیم،1392) و دیگرانی که آن را به معنی سرمایه اجتماعی ، هویت انسانی ، عقلانیت ، ارتباط ، اعتماد، انسان بودن و غیره می گرفتند. در ایران این مفهوم با شاخص های هویت و اعتماد اجتماعی بیشتر مد نظر بود. توسعه اجتماعی در سال 1995به معنی مبارزه با فقر مطرح شد که مسئولیت اصلی مقابله با فقر به عهده دولتهای ملی و نظارت آن بر عهده اجتماع بین المللی گذاشته شده بود26. این نظارت در بیانیه ژنو بر رعایت حقوق بشر بخشودگی بدهی های خارجی کشورهای فقیر، تجارت خارجی کشورها، سرمایه گذاری در بخشهای اجتماعی و نقش بانک جهانی تأکید داشت. شاخص های توسعه عبارت بود از : دسترسی به خدمات آموزشی، درصد جمعیت با سواد، طول عمر، میزان مرگ و میر نوزادان، سوء تغذیه و تغذیه مناسب، سطح بهداشت و کنترل بیماری ها، مسکن مناسب، برابری زن و مرد و . . . مهم ترین موضوع از این نظر توسعه انسانی و آن هم در عمل به معنی مقابله با فقر و نابرابری است که باید با سیاستگذارهای اجتماعی تأمین شود.
· شاخص های اصلی توسعه اجتماعی عبارتند از:
1. مسایل جمعیتی
2. مسایل آموزشی
3. مسایل شغلی
4. مسایل زناشویی
5. مسایل بهداشتی – درمانی
6. مسایل ورزشی
7. مسایل مربوط به مشارکت های اجتماعی – فرهنگی
8. مسایل مربوط به مشارکت سیاسی
9. کتاب و کتابخوانی
10. مطبوعات و رسانه های همگانی (فتحي و مختارپور،1395)
به طور کلی توسعه اجتماعی یکی از ابعاد اصلی پروسه توسعه و بیانگر کیفیت سیستم اجتماعی در راستای دستیابی به عدالت اجتماعی، ایجاد یکپارچگی و انسجام اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی و ارتقا کیفیت انسان ها می باشد (موسایی، 1390).
مفهوم عملیاتی توسعه اجتماعی
این مفهوم بسیار گستردهتر از توسعه اقتصادی است و ایده و اهداف گستردهتری را دنبال میکند. توسعه اجتماعی بیانگر پدیده بهزیستی کلیه افراد جامعه است که به صورت کیفی میباشند. با توجه به کیفی بودن شاخص های توسعه اجتماعی برای اندازه گیری این شاخص ها که عبارتند از: (میزان ازدواج- طلاق- نرخ بار تکلف- دسترسی به امکانات بهداشتی، آموزشی- امنیت، امید به زندگی، نرخ مرگ و میر کودکان و.....) که با روش های آماری و ریاضی تبدیل به متغیرهای کمی و سپس مورد سنجش قرار می گیرد.
نتیجه گیری
در جهان روبه رشد امروز اهميت شناخت عوامل مؤثر در رشد و توسعه كشورها، انكارناپذير است، شناخت عوامل مؤثر در توسعه و ميزان اثربخشي آنها ميتواند گامي مهم در جهت تسريع رشد و توسعه باشد. يكي از اين عوامل مؤثر كه بايد مورد بررسي و شناخت قرار گيرد سرمايه انساني است. تاريخ گواه است كه انسان در مسير تمدن خويش، سه گذر اصلي نموده كه هريك از اين مراحل گذر نمايانگر قدرت تمدن و افزايش تسلط بر محيط به واسطه گسترش دانش ميباشد. در دوراني وسعت زمينها و توسعه كشاورزي، سپس كارخانهها و صنايع و در حال حاضر نيز گسترش روز افزون دانش و اطلاعات از اساسيترين پايههاي تمدن در هزاره سوم محسوب ميگردند.
روند رو به رشد استفاده از فراورده های تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی با سرعتی غیرقابل باور جوامع توسعه یافته را درهم نوردیده است و تشعشعات آن به دیگر کشورها نیز ساطع شده است و ضمن برانگیختن حساسیت دولتمردان و متخصصان امر، آنرا به موضوعی با اهمیت در گستره جهانی تبدیل نموده است. چنانکه کستلز نیز بیان داشته اســـت "روند کنونی تحول تکنولوژیک به دلیل توانایی اش در ایجاد فصل مشترک بین عرصه های تکنولوژِی از طریق زبان مشترک دیجیتال که در آن اطلاعات تولید، ذخیره، بازیابی، پردازش ومنتقل می شود با شتاب فراوان گستــــرش می یابد. ما در جهانی زندگی می کنیم که به تعبیر نیکلاس نگروپونته دیجیتال شده است"(کاستلز ،1380: 95).
آنچه مهم است فراگیري و رقابت بانكهاي كشور در تجهيز به تكنولوژي نوين ارتباطي و اطلاعاتي جديد و و مثمر ثمر بودن آن و استفاده از این تکنولوژی نوین در جهت حرکت به سمت توسعه و یا توسعه یافتگی بیشتر است. چرا که میتواند با جدا نمودن محتویات از محل فیزیکی شان به توزیع اطلاعات و دانش کمک نماید چنانچه امروزه کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه نیافته ومحجور با اتصال به شبکه های جهانی میتوانند یکپارچه شوند. بطور تئوریکی می تواند امکان دسترسی کلیه آحاد بشر به اطلاعات، دانش و فرهنگ را فراهم سازد.
بنابراین با استفاده بهينه و کاربرد تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات در بانكداري و منفك شدن از بانكداري دستي و سنتي می توان دستیابی 27به توسعه را فراهم نمود.
در جهان امروز تکنولوژی ونوآوريهاي تكنولوژيكي ، مهمترين منبع براي خلق ثروت و رشد اقتصادي به شمار می روند. . توســـعه سريع در تكنولوژي ، اگربه طورمناسب وبه موقع باشد ، به توسعه اقتصادی يك كشور كمك مي كند.كشوري كه دراستفاده از تكنولوژيهاي جديد ، شكست مي خورد و يا حتي درپـــــياده سازي آنهاتاخير ميكند ، درپشت سرديگران قرارمي گيرد. اقتصاد جديد تحت تاثير انقلاب الكترونيكي ، كامپيوترها ، شبكه هاي كامپيوتري و توسعه اينترنت قرار گرفته است .
ورود تکنولوژی اطلاعات و اینترنت به عرصه مبادلات مالی،ضمن تسهیل این مبادلات، تا حد زیادی از میزان هزینه های مالی کاسته است.به همین دلیل تمام بانک های بزرگ دنیا به دنبال ورود هرچه سریع تر و جدی تر در بازارهای مبادلات الکترونیکی و ارائه خدمات بانکی از طریق اینترنت به مشتریان خود هستند.
بانکداری الکترونیک عبارت است از انجام کلیه امور مربوط به بانکداری در یک فضای الکترونیکی که از طریق آن دسترسی مشتری به بانک بسیار سریع، راحت، در تمام شبانه روز و بدون توجه به موقعیت مکانی و زمانی وی انجام می شود.از طرف دیگربانک ها هم می توانند خدمات خود را با کارآیی بیشتر و هزینه های کمتری ارائه دهند.
بانکداری الکترونیکی یکی ازنشانه های جامعه مجازی آینده است ومنافع قابل توجهی برای مشتریان درزمینه های سهولت وهزینه تعاملات بانکی به همراه دارد.ولی درکناراین منافع چالشهای جدی را برای مقامات کشوری درتنظیم وکنترل سیستم های مالی وطراحی واجرای سیاست های کلان اقتصادی بوجود می آورد.بانکداری الکترونیکی مدت طولانی بصورت ماشین های خودپرداز ودریافت خدمات از طریق تلفن رایج بود واخیرا با گسترش اینترنت تغییر شکل یافته وبصورت یک شبکه جدید انجام خدمات بانکی ارائه می شود.بانکداری الکترونیکی مقایسه خدمات ومحصولات بانک های مختلف را برای مشتریان آسان می سازد وبه افزایش رقابت بین بانکها می انجامدوبه بانکها امکان می دهد به بازارهای جدیدنفوذ کرده کشورهای بهره بردار ازفناوریهای ارتباطات واطلاعات دررده کشورهای درپی توسعه این فناوریهااست.بااین توضیح می توان اذعان داشت که هنوز کشورما دربرنامه توسعه فناوری اطلاعات وارتباطات درگام های ابتدایی به سر می برد ونیازمند آن است که برای توسعه بانکداری الکترونیکی در ابتدا بسترهای توسعه فناوری اطلاعات وارتباطات را فراهم کند.گسترش زیرساختهای ارتباطی مناسب می تواند درتلفیق سیستمهای بانکی با ابزارهای الکترونیکی موثرباشد.توسعه ابزارهای سخت افزاری ونرم افزاری درزمینه بانکداری الکترونیکی مثل دستگاههای خودپرداز،سیستم های تلفنی دیجیتال،کارتهای اعتباری،کارتهای هوشمندو... تهیه وتدوین چهارچوب های قانونی ونظام مند کردن بانکداری الکترونیکی وگسترش فرهنگ عمومی نسبت به مسئله بانکداری الکترونیکی ازجمله مواردی هستند که برای توسعه بانکداری الکترونیکی درایران مورد نیازند.اما مشکلات توسعه بانکداری الکترونیکی درایران کدامند؟(کهزادی،1380،ص21)
منابع
1. آزاد ارمکی، تقی؛ مبارکی، مهدی ؛ شهبازی، زهره. (1391). بررسی و شناسایی شاخص های کاربردی توسعه اجتماعی (با استفاده از تکنیک دلفی)، فصلنامة مطالعات توسعة اجتماعی- فرهنگی، سال اول، شمارة اول
2. ازکیا، مصطفی و همکاران. (1395). رهیافت ها و روشهای تحقیق کیفی در توسعه روستایی، تهران: نشر نی
3. ازکیا، مصطفی و همکاران. (1384). جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی. تهران: نشر اطلاعات.
4. ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا. (1390). جامعه شناسی توسعه، تهران: انتشارات کیهان.
5. تودارو، مایکل(1371)، توسعه اقتصادی جهان سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی، جلد اول و دوم، چاپ اول، تهران، انتشارات سازمان برنامه و بودجه
6. جی نیل و اسل سر (1395). جامعه شناسی اقتصادی، ترجمه محسن کلاهچی، تهران: انتشارات کویر.
7. جونز، جی. اف و پند، آر. اس (1387). توسعة اجتماعی از طریق دگرگونی نهادی، توسعة اجتماعی، جمعی از مترجمان. تهران: پژوهشکدة مطالعات فرهنگی و اجتماعی.
8. ریگن، چارلز (1390). روش تطبیقی فراسوی کمی و کیفی، محمد فاضلی، تهران: انتشارات آگاه.
9. سیفالهی، سیفاله (1390)، جامعهشناسی توسعه اقتصادی – اجتماعی ایران: زمینهها، موانع و تنگناها، تهران، انتشارات جامعه پژوهان سینا، چاپ اول
10. سریع القلم، محمود. (1391). عقلانیت و توسعه یافتگی ایران، تهران: نشر فرزان روز.
11. شمعدانی حق، علی. (1380). ابعاد روش شناختی توسعه اجتماعی (شاخص های کمی و کیفی)، اولین همایش توسعه اجتماعی، برگزار کننده دفتر امور اجتماعی وزارت کشور، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
12. شاه حسینی، معصومه. (1393). سطح بندی توسعه استان های کشور با استفاده از شاخص های رفاه اجتماعی بین سال های 1375 تا 1390، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی، دانشکده علوم اجتماعی
13. صرافی، مظفر. (1379). مبانی برنامه ریزی توسعه منطقه ای، سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، چاپ دوم.
14. فاضلی، علی اکبر؛ غفرانی، محمدباقر (1374). نقش آموزش عالی دولتی در ایران. مجله شریف. دوره 11، شماره 11، ص 12-3
15. فتحي سروش ، مختارپور مهدي(1396) برآورد مدل تاثیر گذاری ابعاد اعتماد اجتماعی بر توسعه محلی و منطقه ای از نگاه ساکنین مناطق 22 گانه شهر تهران نشریه: نگرش های نو در جغرافیای انسانی (جعرافیای انساني) زمستان 1396, دوره 10 , شماره1; صفحه 67 تا صفحه 91.
16. فتحي سروش،مختارپور مهدي(1395) ارزیابی میزان تاثیر مهارت های شهروندی بر ارتقای توسعه اجتماعی (مورد مطالعه: مناطق 3، 7 و 14 تهران) نشریه: مطالعات توسعه اجتماعی ایران زمستان 1395, دوره 9, شماره 1(مسلسل 33) ، صفحه 87تا صفحه 103.
17. فتحي سروش،قابل رحمت فاطمه (1395)شهروند مداری پیش درآمدی بر توسعه ی اجتماعی شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهر جدید پرند) نشریه: مطالعات توسعه اجتماعی ایران بهار 1395, دوره 8, شماره 2 (مسلسل 30); صفحه 127 تا صفحه 137.
18. فتحي سروش(1393) عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در مدیریت و توسعه فضاهای شهری تهران نشریه: مطالعات جامعه شناختی شهری (مطالعات شهری) بهار 1393, دوره 4, شماره 10; صفحه 143تا صفحه 164.
19. فتحي سروش، نوبخت رضا, كريميان حبيب اله(1393) تاثیر شهرک های صنعتی بر توسعه اجتماعی- اقتصادی در ایران (مورد مطالعه منطقه عشایری مسجد سلیمان) نشریه: مطالعات توسعه اجتماعی ایران زمستان 1393, دوره 7, شماره 1 (مسلسل 25) ; صفحه 111تا صفحه 126.
20. فتحي سروش، مطلق معصومه(1389)رویکرد نظری بر توسعه پایدار روستایی مبتنی بر فن آوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) نشریه: نگرش های نو در جغرافیای انسانی (جعرافیای انسانی) بهار 1389, دوره 2, شماره 2; صفحه 47 تا صفحه 66.
21. فیروزآبادی، سیداحمد؛ حسین، سیدرسول و قاسمی، روح اله. (1389). مطالعه شاخص ها و رتبة توسعة اجتماعی در استان های کشور و رابطه آن با سرمایه اجتماعی، نشریه رفاه اجتماعی، دوره 10، شماره 37: 57-93
22. کاظمی، شهین و اکبری، مجید. (1394). بررسی شاخص های توسعه یافتگی استان های کشور با تأکید بر استان آذربایجان شرقی، اولین کنفرانس بین المللی علوم اجتماعی، شیراز، مؤسسه عالی علوم و فناوری خوارزمی.
23. کلانتری، عبدالحسین؛ روشنفکر، پیمان؛ مقدم سلیمی، فرشید (1393). توسعة اجتماعی چشم انداز جهانی و وضعیت ایران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
24. موسایی، میثم. (1390). رابطه توسعه اجتماعی و توسعه اقتصادی، راهبرد، شماره 20، ص 97-117
25. میرغفوری، سیدحبیب اله؛ طحاری مهرجردی، محمدحسین و بابایی، حمید. (1389). شناسایی وضعیت توسعه یافتگی و رتبه بندی استان های کشور از لحاظ دسترسی به شاخص های بخش کتابخانه ای، نشریة کتابداری و اطلاع رسانی، دوره 13 شماره 3 (مسلسل 51): 243-270
26. Mazmard, Krishna, (2008). An analysis of causal flow between social development and economic growth: the social development index. American journal of economics and sociology, 3-53
27. Myrdal. G. (1990). Economic theory and under developed region, New York, Pantheon, pp. 186
28. Parnes, H. (1990). Forecasting education needs for economic and social development, OECD, Paris
29. Bannerjee, K. (2001). Social development index (2010) in India: social development report, 2010: the land question and the marginalized, ed. Manoranjan, Mohanty, Oxford university press, New Dehli, 259-293
30. MacFarland, C. Jacobs, G., Cleveland, R. (1999). Social development theory in: www//social development/theory.
31. UNCRD (1988). Regional development dialogue. International journal publishing high quality, vol.7. No.1. p 32-36.
New Banking Industry and Development in Iran
Mohammad Zaman Mohammadi Raeisi
Ph.D. Student of Economic Sociology and Development, Faculty of Humanities, Garmsar Branch, Islamic Azad University, Garmsar, Iran (m.z.m.raeesi@gmail.com)
Soroush Fathi
Associate Professor of sociology, Department of Sociology, Faculty of Humanities, West Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran (Corresponding Author) fathi.soroush@gmail.com
Habibollah Karimian
Assistant Professor of Sociology, Department of Sociology, Faculty of Humanities, Garmsar Branch, Islamic Azad University, Garmsar, Iran habibkarimian@yahoo.com
Abstract
From the beginning of entering individual and social life to change and develop the socio-economic structure, etc., human endeavor has always seen many changes and transformations and has used various material and human resources to improve and enhance the quality of social life and no activity in the realm of life and the universe has been possible without the use of thinking and planning to use financial resources. Intellectual changes of human beings have caused the creation of various financial institutions, including the focus on limited human material resources in the form of bank and banking and using the accumulated resources have had great changes in the indicators of socio-economic, political, environmental structure and .... It has been realized that today the world is divided into different categories: developed, industrial, post-industrial, underdeveloped, first world, third world, etc. Today, all societies are striving to achieve the sublime goal of sustainable development and development to put themselves in the forefront of industry. The present article has been done with the aim of exploring the effect of modern banking industry on the development of Iranian society using a documentary method. The results show the fundamental changes in the country's banking infrastructure and its direct or indirect effect are tangible with intermediate variables in development indicators (economic, social).
Keywords: Banking industry, development, social development, economic development.
[1] . Technology
[2] .Pol Rozenstian - Rodan (1943)
[3] - Neil J. Smelser
[4] . Kaldor
[5] 2 – Evert Rojers
[6] 1- Michael Todaro
[7] 2 – Dudly sears
[8] 3 – peter Donaldson
[9] 4 - Brogfild
[10] 1 – Gonar Mirdal
[11] 2 - Misera
[12] 3 – Richard peet
[13] 4 - Friedman
[14] 1 - Economic development
[15] 2 - schumpeter
[16] 1 – F.Pero
[17] 2 – Ch.Berger
[18] 3 – p.Dorner
[19] 4 – M.Loap
[20] 5 - Lewis
[21] 1 - Meier
[22] 2 - Black
[23] 3 - Higgenz
[24] 4 - Myrdal
[25] Gerald Meier
[26] http://www.un.org/esa
[27] Access