واکاوی توسعه از منظر نخبگان ایرانی با تأکید بر الگوهای کلان توسعه
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایران
1 - استادیار، گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور، تهران، ایران (نویسنده مسئول
کلید واژه: وابستگی, نظام جهانی, نوسازی, توسعه, سنت و تجدد,
چکیده مقاله :
توسعه و توسعه یافتگی یکی از مهمترن دلمشغولیهای کشورهای جهان سوم یا پسا استعماری است. اگرچه ایران هرگز به عنوان یک مستعمره کامل در کنترل یک کشور قرار نگرفته اما با وجود سابقه استعماری و اثرات ناشی از آن، مقوله توسعه به شدت مورد توجه نظریه پردازان و اندیشمندان ایرانی بوده است. هدف اصلی این پژوهش نیز این است که توسعه سیاسی را از نظر نخبگان ایرانی مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد. بدین منظور، الگوهای کلان توسعه رد قالب سه پارادایم نوسازی، وابستگی و نظام جهانی مورد بررسی قرار گرفتند و سپس بر اساس این سه پارادایم موضع نخبگان ایرانی در قالب چارچوب سنت و تجدد مورد مطالعه قرار گرفت. گردآوری دادهها با استفاده از روش اسنادی و کتابخانهای و روش تحقیق نیز توصیفی و تحلیلی بود. یافتههای پژوهش نشان دادند اندیشمندان تجددگرا در ایران به نظریه نوسازی نزدیک هستند در حالی که نظریات نخبگان سنتی و مذهبی با پارادایم وابستگی قرابت بیشتری دارد.
Development is one of the most important preoccupations of third world or post-colonial countries. Although Iran has never been under the control of a country as a complete colony, despite its colonial history and its effects, the category of development has been of great interest to Iranian theorists and thinkers. The main goal of this research is to investigate and study political development from the point of view of Iranian elites. For this purpose, the macro development patterns of rejecting the three paradigms of modernization, dependence and world system were examined and then based on these three paradigms, the position of Iranian elites was studied in the framework of tradition and modernity. Data collection using documentary and library methods and descriptive and analytical research methods. The findings of the research showed that modernist thinkers in Iran are close to the modernization theory, while the ideas of traditional and religious elites are more related to the dependence paradigm.
_||_