دیالکتیک عام و خاص و تغییرات فرهنگی توسعهمحور
محورهای موضوعی : مطالعات توسعه اجتماعی ایران
1 - مؤسسه مطالعت و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور
کلید واژه: فرهنگ جهانی, توسعه, دیالکتیک عام و خاص, فرهنگ محلی, هورامان,
چکیده مقاله :
در خصوص همزیستی فرهنگ محلی با فرهنگ جهانی نظریهپردازنی نظیر رابرتسون و گیدنز بر دیالکتیک فرهنگ محلی و جهانی تأکید دارند. در این مقاله با الهام از رویکرد مذکور به تحلیل تغییرات فرهنگی و اجتماعی در هورامان پرداخته میشود و پرسشهای محوری این پژوهش عبارتند از؛ ساکنان این منطقه در خصوص دیالکتیک فرهنگ محلی با فرهنگ جهانی چطور فکر میکنند؟ و چه برداشتی از رفتارهای عامگرایانه و خاصگرایانه دارند؟ روششناسی این مقاله مبتنی بر روش کیفی است و در گردآوری دادهها از فنون مختلفی از قبیل تاریخ شفاهی، تحلیل محتوا، مشاهده و مصاحبه میدانی استفاده شده است. دادههای جمعآوری شده نیز با استفاده از فنون تحلیل موضوعی و تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که تغییر در صنایع دستی هورامان به منظور افزایش فروش و کارایی این محصولات صورت گرفته که از این امر میتوان تحت عنوان احیای امر محلی در چارچوب قواعد جهانی یاد کرد. در همین راستا جوانان هورامانی با بازنمایی فرهنگ محلی در رسانه درصدد تقویت صنعت توریسم و عام شدن فرهنگ محلی هستند. زنان از ورود به فعالیتهای اقتصادی به مثابه رفتاری فرصتآفرین و رهاییبخش تعبیر میکنند. همچنین مردم هورامان با خوانشی محلی از قواعد عام، مثل حفاظت از محیط زیست، دیالکتیک امر خاص و عام را رقم زدهاند و از این طریق زمینههای نهادینه شدن نگرشهای توسعهمحور و عامگرا را فراهم نمودهاند. پیشنهاد میشود مصلحان توسعه ضمن تمرکز بر بسترهای فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی با تلفیق متناسب فرهنگ جهانی با فرهنگ محلی مسیر توسعه را هموار سازند.
On co-existence of local and global cultures, theorists such as Robertson and Giddens focus on the dialectics of the local and global culture. Inspired by this approach, this paper delves into the particular and general dialectics and development-oriented cultural change in Hawraman. The central questions are: How do local residents think about the dialectics of local and global cultures? What is their impression about universalist and particularistic behaviors? Methodology of the article is qualitative methods. Different techniques such as oral history, content analysis, field observations and interviews are used for data collection.The collected data was analyzed using content and thematic analysis techniques. The results showed that a change has happened in Hawraman handicrafts to increase product sale and efficiency; this is in line with the revival of the local within the framework of global rules. In this regard, Hawramani youth are trying to represent local culture in the media in order to promote tourism and universalization of local culture. Women see economic activity as a liberating behavior which provides them with various opportunities. Also, the people in Hawraman have had a local reading of the universal rules, such as environmental protection, and, in this way, have made the dialectics of the particular and the universal. In this way, they have made the grounds for institutionalization of development-oriented and universalist perspectives. So, it is necessary to pay attention to the cultural contexts of local communities and pave the path of development by appropriately combining the global with the local culture.
_||_
دیالکتیک عام و خاص و تغییرات فرهنگي توسعهمحور
چکیده
در فرایند جهانی شدن در خصوص امکان همزیستی فرهنگ محلی با فرهنگ جهانی نظریهپردازنی نظیر رونالد رابرتسون و آنتونی گیدنز بر ديالكتيك فرهنگ محلي و جهاني تأکید دارند. در اين مقاله با الهام از رویکرد مذکور به تحليل تغییرات فرهنگي و اجتماعی در هورامان پرداخته ميشود و پرسشهای محوری این پژوهش عبارتند از؛ آيا در هورامان ميتوان از همزيستي و تركيب فرهنگ جهاني با فرهنگ محلي سخن گفت؟ ساکنان این منطقه در خصوص ديالكتيك فرهنگ محلي با فرهنگ جهاني چطور فکر میکنند؟ و چه برداشتی از رفتارهای عامگرايانه و خاصگرايانه دارند؟ روششناسی این مقاله مبتنی بر روش کیفی است و در گردآوری دادهها از فنون مختلفی از قبیل تاریخ شفاهی، تحلیل محتوا، مشاهده و مصاحبه میدانی استفاده شده است. دادههای جمعاوری شده نیز با استفاده از فنون تحلیل موضوعی و تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که تغییر در صنایع دستی هورامان به منظور افزایش فروش و کارایی این محصولات صورت گرفته که از این امر میتوان تحت عنوان احیای امر محلی در چارچوب قواعد جهانی یاد کرد. در همین راستا جوانان هورامانی با بازنمایی فرهنگ محلی در رسانه درصدد تقویت صنعت توریسم و عام شدن فرهنگ محلي هستند. زنان از ورود به فعالیتهای اقتصادی به مثابه رفتاری فرصتآفرین و رهاییبخش تعبیر میکنند. که این عامل جنسیتزدایی در فعالیتهای اقتصادی و اشاعه نسبی ارزشهای جهانی مثل افقی شدن ساختار قدرت در خانواده را بدنبال داشته است. همچنین مردم هورامان با خوانشی محلي از قواعد عام، مثل حفاظت از محیط زیست، دیالکتیک امر خاص و عام را رقم زدهاند و از این طریق زمينههاي نهادینه شدن نگرشهای توسعهمحور و عامگرا را فراهم نمودهاند. در چنین شرایطی ضروری است که مصلحان توسعه در برنامهریزیهای خود به بسترهای فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی توجه داشته باشند و با تلفیق متناسب فرهنگ جهانی با فرهنگ محلی مسیر توسعه پایدار را هموار سازند.
کلید واژه: فرهنگ محلی، فرهنگ جهانی، دیالکتیک عام و خاص، توسعه، هورامان.
مقدمه
در ادبیات توسعه به روند تغییرات کشورهای ژاپن، چین، کرهجنوبی، مالزی، تایوان و سنگاپور تحت عنوان معجزه شرق آسیا1 تعبير شده است(آمسدِن:1994؛ پَیج:1994؛ استیگلیتز و یوسف: 2001). استفاده از چنین اصطلاحی ناظر بر تجربه موفق مدلهایی بود که متقاوت از مدلهای پیشنهادی رایج در نظریههای توسعه بودند و این مدلها توسعه اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی را در این کشورها رقم زدند. تجربه این کشورها بیانگر رد مدلهای خطی که بر غربمحوري و بویژه امریکا محوري مدلهاي توسعه تأکید داشتند، بود. رویکردي که به طور سنتي در ادبيات توسعه رايج بود حكايت از اين داشت كه تفاوتهای فرهنگی بدنبال فرایند گریز ناپذیر جهانی شدن همگون شده و رنگ میبازند. نظريهپردازاني مثل رونالد رابرتسون و آپادوراي ضمن اينكه به پيامد فرايندهايي از جمله مکدونالديزاسيون، کوکاکولانيزاسيون و.... واقف بودند ولي در کنار اينچنين روندي بر نوعي همزيستي و ترکيب عناصر جهاني با عناصر محلي و خاص تأکيد ميکنند. در اين خصوص رابرتسون معتقد است که «بخش عمدهاي از کنشها و واکنشهاي فرهنگي در جهان معاصر برگرفته از ديالکتيک عام و خاص ميباشند. به نظر او نيروهاي ادغامگر و همگونيآفرين، مکمل نيروهاي تفاوتزا هستند، و از همديگر جداييناپذيرند» (رابرتسون،1992: 174 به نقل از گل محمدي،1381: 143).
تغييرات صورت گرفته در کشورهای شرق آسیا باعث شد تا در ادبیات توسعه رویکردهای مختلفي در خصوص سرنوشت فرهنگهای محلی در رویارویی با فرهنگ عام جهاني مطرح شوند. یکی از رویکردهای غالب که در این رابطه مطرح شد حکایت از آن دارد كه فرهنگهاي خاص با فرهنگ عام جهاني وارد داد و ستدي پيچيده ميشوند تا در عين حفظ خاصيت خود، از مزاياي فرهنگ جهاني نيز بهرهمند شوند. عرصهي فرهنگي جهان صرفاً عرصهي تحميل، تسليم، تهاجم، همگوني و يا گاهي مقاومت مسالمتآميز نيست، بلکه عرصهي داد و ستد، فصل و وصل، همگوني و ناهمگوني نيز هست ( لِچنِر،2000: 320 به نقل از گل محمدي،1381:: 145-144). مطالعات تاريخي نشان ميدهد که در رفتار فرهنگي ايرانيان رويکردي جهاني و مسالمتآميز وجود دارد که باعث شده آمادگي پذيرش و جذب فرهنگهاي ديگر و رابطهي متقابلِ اثرگذاري و تأثيرپذيري با ديگر قوميتها را داشته باشند، اقوام و فرهنگهاي ديگر را با خود بيگانه نشمارند و بهجاي دفع و ردِ آنها و سر در لاکِ خود فروبردن، به همدلي و سازگاري با آنان گرايش داشته باشند. دوري گزيني از جهان بزرگ و ستيز با آن، خصلتِ ذاتي، اساسي و هميشگي فرهنگ ايراني نبوده است (ثلاثي،1389: 10-15). در همين رابطه، اشاره به آثار شاعرانِ ايراني از جمله اشعار سعدي و حافظ به درک ما از ريشههاي فرهنگي و تاريخيِ کثرتگرايي فرهنگي در بين ايرانيان کمک ميکند:
غلام همت آنم که زير چرخ کبود | زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است |
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه | چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند (حافظ) |
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است | با دوستان مروت، با دشمنان مدارا (حافظ) |
بنيآدم اعضاي يکديگرند | که در آفرينش ز يک گوهرند (سعدي) |
همچنين منشور کوروش بهعنوان اولين بيانيه حقوق بشر و يکي از بزرگترين نشانههاي روحيهي تعامل در فرهنگ ايراني، هويتي جهاني به ايران و ايرانيان داده است و امروزه به مثابه ميراثي همگاني از سوي ساير فرهنگهاي دنيا از آن ياد ميشود. و اما وقتيكه از فصل و وصل و داد و ستد فرهنگهاي خاص با فرهنگ عام جهاني سخن ميگوييم پرسشي كه مطرح ميشود آن است كه در جامعه مورد مطالعه، يعني هورامان كه از ويژگيهاي فرهنگي و اجتماعي خاصي برخوردار است، آيا ميتوان از همزيستي و تركيب عناصر فرهنگ جهاني با فرهنگ محلي سخن گفت؟ آیا در زندگی روزمره ساکنان این منطقه میتوان مصادیقی از قبیل بازتولید فرهنگ محلی در قالب قواعد عام و جهانشمول یافت که بتوان از آن تحت عنوان احیای امر محلی در چارچوب قواعد جهانی یاد کرد؟ با توجه به ورود عناصر مدرنیته به این منطقه در جامعه هورامان چقدر امکان همزیستی و ترکیب عناصر فرهنگی مختلف وجود دارد؟ آيا مردم هورامان آمادگي و امكان اين را دارند كه عناصر فرهنگيِ خود را به گونهاي بازنمايي كنند كه در قالب منطقي عامگرايانه امكان مطرح شدن در سطوح فرامحلي، محلي و فراملي را داشته باشند؟
طی یک دهه اخیر مطالعات مختلفی در خصوص ورود عناصر نوسازی و پیامدهای آن در ساختار اجتماعی و اقتصادی هورامان صورت گرفته است. در همین رابطه محمدپور و رضایی (1387) در یک مطالعه کیفی به درك معنايي پيامدهاي ورود نوسازي به منطقه اورامان در كردستان ايران، با کاربرد نظریه زمينهاي، پرداختهاند بر اساس نتایج این مطالعه، مردم اورامان پيامدهاي نوسازي را به مثابه ساختاربخش و ساختارشكن دريافتهاند كه در آن نوسازي از يك طرف ساختارهاي جديدي به جامعه آنان بخشيده است اما همزمان بسياري از ساختارهاي سنتي آنان را نيز دچار افول كرده است. نتایج مطالعه ازکیا و همکاران (1392) نیز نشان میدهد که هویت زنان در زمینه گرایش به تحصیلات و مشاغل خانگی، تحت تأثیر ارزشهای جهانی متحول شده است، ولی در خصوص اشتغال بیرون از منزل و داشتن استقلال رأی، هنوز ارزشهای محلی و سنتی تسلط نسبی خود را بر هویت زنان حفظ کرده است. همچنین مطالعاتی دیگر در جامعه مورد مطالعه صورت گرفته که نتایج آن همسوی با مدرنيتهي بازانديشانه مورد نظر گيدنز و آلريشبک است. در همین رابطه نگارنده در مطالعهای تحت عنوان « جهان- محلي شدن و هويت قومي در هورامان» به این نتیجه رسید که بازانديشي در هورامان دربرگيرنده اين واقعيت است که عناصر سازنده هويت قومي پيوسته باز سنجي ميشوند و در پرتو اطلاعات تازه، اصلاح ميشوند. بنابراین در هورامان هويت قومي در پرتو کشفهاي تازهاي که به خورد آن داده ميشود، پيوسته دگرگون ميشود. و اين تنها در عصر مدرنيته است که تجديدنظر در هويت، در همه ابعاد آن صورت ميگيرد (گیدنز، 1377: 47).
مردم هورامان به زبان کُردي و گویش هورامی تکلم میکنند. هورامي گويشي است رايج در ناحيهي کوهستاني هورامان در غرب ايران، در شمال شرقي استان کرمانشاه و جنوب شرقي استان کردستان که از شمال به مريوان، از مشرق به سنندج، از جنوب به اسلامآباد غرب و قصر شيرين و از مغرب به شهرزور در کشور عراق محدود شده است(سلطاني، 1370: 50 به نقل از بختياري،1390: 58). در منابع کُردشناسي به برخي از ويژگيهاي اجتماعي و فرهنگي جامعهي مورد مطالعه، یعنی هورامان، مبني بر متمایز بودن این منطقه از سایر نقاط کردستان اشاره شده است. مطالعات اكتشافي نگارنده نشان داد كه همین ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی میتواند زمینه کاربرد منطق جهانی را در راستای خاص شدن در عین عام شدن به دنبال داشته باشد. در همين رابطه ميتوان به تلاشهاي صورت گرفته براي به ثبت رساندن برخي از سنتهاي محلي از قبيل «کوتهکوته2» و «کلاوه روچني3» و «گويش هورامي» به عنوان سنتها و نمودهاي شفاهي جامعه هورامان در موزه ميراث معنوي کشور اشاره کرد4. توجه به اين نکته که در بين پنج اثر ثبت شده متعلق به استان کردستان در موزه ميراث معنوي کشور سه تا از اين آثار به منطقهي هورامان اختصاص دارند اهميت اين تلاشها را بيشتر نمايان ميسازد. در ادامه چنین تلاشهای است که 24 اثر که شامل 50 درصد آثار معنوی هورامان است به ثبت ملی رسیده و منطقه هورامان به عنوان پیشنهاد ایران در یونسکو برای ثبت جهانی در سال 1395 مطرح شده است. بر این اساس، هدف اصلي اين مطالعه پاسخ به پرسشهايي از اين دست است كه؛ 1. آیا در تحولات صورت گرفته در ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي جامعهي هورامان، میتوان نشانههایی از داد و ستد و تعامل فرهنگي را یافت؟ 2. آیا ميتوان از وقايع تاریخی كه بر گرایش مردم هورامان به تعامل فرهنگي دلالت داشته باشد نام برد؟ 3. ساکنان این منطقه در خصوص ديالكتيك و تعامل فرهنگ محلي با فرهنگ جهاني چطور فکر میکنند؟ آنها چه برداشتی از رفتارهای عامگرايانه و خاصگرايانه دارند؟ از نظر آنها تعامل با فرهنگ جهاني چطور ميتواند تحولات فرهنگي توسعهمحور را بدنبال داشته باشد؟
چارچوب نظری
تغییرات اجتماعی و ارتباط آن با ساختارهای فرهنگی و اجتماعیِ جامعه توسط نظریه پردازانی مثل ماکس وبر5، امیل دورکیم (1997)6، تالکوت پارسونر (1991)7، دانیل لرنر (1958)8، بریتگتون مور(1978)9 آندرو وبستر(1984)10، کارل دویچ(1961)11، گیدنز(1990)12 هریسون و هانتینگتون (2000)13 به انحاء مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در رابطه با وضعیت فرهنگهای محلی در رویارویی با فرهنگ عام جهاني رونالد رابرتسون از عام شدن امر خاص و خاص شدن امر عام سخن ميگويد. بزعم رابرتسون «جهاني شدن در درجه نخست پديدهاي فرهنگي است، چرا که بستري براي جهاني شدن فرهنگهاي خاص و بومي و محلي شدن عناصر فرهنگي جهاني را فراهم ميکند.»(بيير،1994: 28 به نقل از گل محمدي،1381: 143). زيگموند باومن نيز در مقالهاي تحت عنوان «جهاني شدن بعضي مردم و محلي شدن بعضي ديگر» همسو با ديدگاه رابرتسون معتقد است كه «همبستگي و دو پارگي جهاني شدن و سرزميني گشتن، فرايندهاي مکمل يکديگر هستند. به اين دليل است که به گفتهي رابرتسون، بهتر است، بهجاي «جهاني شدن» از واژه جهان- محلي شدنِ فرايندي گفتگو کنيم که در آن توافق و درهم بافتگي تار و پود و ازهمگسيختگي، و همبستگي و پراکندگي امور، عَرَضي و حتي رفع شدني است. اما تقارن و اختلاف/ ارتباط اجتماع- جامعه تنها بُعد تأثير متقابل جهاني شدن و محلي شدن نيست. مهمترين و اصليترين بُعد هم نيست. گو اينکه تأکيدهاي مشترک در متون اصلي مربوط به جهاني شدن حاکي بر اين امر است. چرا که آن را، معمولاً در محور اصلي رويارويي نبردهايي نشان ميدهند که به دنبال جهاني شدن در ميگيرد» (باومن، 1376: 50). همچنين گيدنز معتقد است که در بستر جهاني شدن نميتوان نيروها، گرايشها و فرهنگهاي جديد احياء شده را در قالبهاي سنتي همچنان با روابط سنتي حفظ کرد. حفظ و تطبيق آنها نيازمند نگرش جديد و بازسازي است. از اينروست که گيدنز ميکوشد اين نگرش جديد را در قالب نظريه «راه سوم» ارائه کند (گيدنز،1999: 4 به نقل از سليمي، 1384: 271 ). از مصلحتگرایی یا پراگماتیسم فرهنگی میتوان به عنوان جوهره اصلی استدلالهای نظری فوق یاد کرد. در جوامع مدرن بر پراگماتیسم به معنای تأکید بر جنبه های عملی افکار، عقاید و نتایج کارها تأکید زیادی میشود. ماکس وبر در این رابطه معتقد است که در جامعه مدرن استدلالهای عقلی و یا مصلحت ناشی از آن، روابط اجتماعی را شکل میدهد.
بر اين اساس انتظار ميرود كه در جامعهي هورامان در حوزههاي مختلفي نظير ساختار قدرت در خانواده، تأثيرپذيري اشتغال از بازارهاي فرامحلي، فعاليتهاي اقتصادي زنان، بازنمايي عناصر فرهنگي و جايگاه رسانه در اين بازنمايي و همچنين توجه به تغييرات زيستمحيطي به مثابه يك مسئله جهاني تغييراتي قابل توجه رخ داده باشد و در خلال اين تغييرات زمينههاي عام شدن فرهنگ محلي، مثل صنايع دستي هورامان، و همچنين محلي شدن ارزشهاي جهاني، مثل ورود زنان به حوزه اشتغال، فراهم شده باشد. بنابراين در اين مقاله با الهام از رویکرد نظریهپردازنی نظیر رابرتسون و گیدنز، که بر ديالكتيك فرهنگ محلي و جهاني در فرایند جهانی شدن تأکید دارند، به تحلیل تغییرات فرهنگي و اجتماعی در هورامان پرداخته ميشود.
روش شناسی
روششناسی این مقاله مبتنی بر روش کیفی است و در گردآوری دادهها از فنون مختلفی از قبیل تاریخ شفاهی، مشاهده و مصاحبه میدانی استفاده شده است. تاريخ شفاهي14 به عنوان اولین فن مورد استفاده، جهت گردآوري اطلاعات در تحقيقاتي است که با کمبود منابع مکتوب و بهويژه دانشگاهي مواجهاند و حکايت از بازسازي آکادميک روايتهاي تاريخي از موضوعي خاص دارد (داناوَی و باوم: 1984؛ تامسون:2000). در همين رابطه بررسي پيشينهي تحقيق نشان داد که موضوع مورد مطالعه با محدوديتهاي قابلتوجهي در خصوص منابع علمي مواجه است. از اينرو، تاريخ شفاهي يکي از تکنيکهايي بود که در اين مطالعه جهت گردآوري اطلاعات تاريخي مورد استفاده قرار گرفت. مطالعهي اسنادي15 يکي ديگر از فنون جمعآوري داده در اين مطالعه بود. استفاده از اين فن امري اجتنابناپذير است چرا که بهمنظور شناخت زمينههاي اجتماعي و فرهنگي جهان- محلي شدن، مطالعهي منابع اسنادي و تاريخي ضروري بود و بدين منظور از فن فيشبرداري که در مطالعات اسنادي از اهميت ويژهاي برخوردار است جهت گردآوري و طبقهبندي اطلاعات موجود استفاده شد. همچنين فيشبرداري از منابع اينترنتي و فصلنامههاي تخصصي در زمينهي موضوع مورد مطالعه، بخشي از فنون بکار رفته جهت گردآوري مطالب در بخش اسنادي مطالعه بوده است.
مشاهده16 از مهمترين، طبيعيترين و پرکاربردترين شيوهها و ابزار تحقيق است که در همه دانشها جاي دارد اما در دانش انسان از اهميتي خاص برخوردار است و به تعبير وب17 تمامي تحقيقات اجتماعي با مشاهده آغاز ميشوند و با آن نيز پايان ميپذيرند (رابسون:2002؛ پاتون:1990؛2005). از اينرو، محقق به طور مداوم با جامعهي مورد مطالعه در ارتباط بوده و از طریق عکسنگاری دادههاي ديداري برآمده از مشاهدات ميداني را ثبت و ضبط نموده است. به بيان ديگر، بهدرستي بايد گفت، مشاهده جزئي اجتنابناپذير از هر مطالعه در باب هر پديده اجتماعي است، مشاهده شخصي، امري عمدي و مستمر است و از اين مشاهده است که محقق به نکتههاي بسياري ميرسد (ساروخاني، 1383: 174-173). ذکر اين نکته لازم است که بسياري از دريافتهاي حاصل از مشاهده به هيچ طريق ديگري ممکن نبودند. انجام مصاحبههای عمیق، آخرین فن مورد استفاده در فرایند گردآوری دادهها بود. مصاحبه بهويژه نوع عمقي آن کمتر ساختمند است و به آزمودني مورد مصاحبه براي هدايت جريان گفتگو آزادي بيشتري ميدهد (دنزین:2001؛ فِری و فونتانا:1991؛ ماکووبی:1954). لذا از آنجاکه محقق تجربهي زيستهي مشترکي در جامعهي مورد مطالعه دارد لذا با اتخاذ رويکرد اميک (نگاه از درون) از تکنيک مصاحبهي عميق جهت دستيابي به شناختي نسبتاً جامع از درک و تعبير جامعهي مورد مطالعه از عناصر جهاني و نحوهي ترکيب آنها با عناصر محلي استفاده شد. کارايي اين تکنيک زماني بيشتر نمايان ميشد که جو دوستانه در ميدان مطالعه منجر به شکلگيري پيوستار همدلي و همزباني بين محقق و مصاحبهشوندگان ميشد و با شکلگيري محيطي آرام، فضاي اعتماد و اطمينان براي مصاحبهشوندگان فراهم ميشد. با استفاده از این فن نیز با 45 نفر از ساکنان جامعه مورد مطالعه مصاحبه عمیق صورت گرفت. دادههای جمعاوری شده نیز با استفاده از فنون تحلیل موضوعی و تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند.
در پاسخ به بخشی از سؤالات مطرح شده در این مقاله، نگاهی اجمالی به زمينههاي تاريخيِ تعامل فرهنگي در جامعه هورامان میپردازیم. بررسي مختصر وقايع تاریخی در هورامان تصويري تاريخي از تعامل فرهنگي را در بين مردم هورامان بهدست ميدهد.
زمینههای تاریخی عامگرایی و تعامل فرهنگی در هورامان
در رابطه با وقايع تاریخی كه بر گرایش مردم هورامان به تعامل فرهنگي دلالت داشته باشد و نشاندهنده داد و ستد فرهنگي در هورامان باشد شواهد تاريخي نشان ميدهد که نوعي رويکرد مسالمتآميز كه آمادگي پذيرش ساير فرهنگها و تعامل با آنها را داشته باشد در رفتار تاريخي مردم هورامان وجود دارد. بهطوري که مردم هورامان هنگام روبرو شدن با شرايط فرهنگي جديد بر اساس منطقي عملگرا18 با آن به تعامل پرداختهاند. در همين رابطه ميتوان به زمينههاي تاريخي شکلگيري آيين «اهل حق19» در هورامان اشاره کرد. در اين خصوص، بررسيهاي ميداني نشان داد که قبل از اسلام در هورامانِ تخت آيين زرتشتي و در يکي ديگر از روستاهاي منطقه هورامان، روستای ديوزناو، آيين ميترايي رواج داشته است. همچنين بررسيهاي صورت گرفته نشان داد که دو آيين مذکور در طول حيات خود، مجادلات و درگيريهاي بسياري با همديگر داشتهاند؛ اما با ورود سپاه اسلام به هورامان بزرگان آيين زرتشت، مشهور به شاليارها، و آيين ميترايي، مشهور به ميرزابنوسها، بهمنظور جلوگيري از ادغام شدن در آيين اسلام، آييني جديد را بر اساس اشتراکاتشان ابداع ميکنند و اسم آن را «اهل حق» به معني پيروان راستي و حقيقت ميگذارند. در همين رابطه يکي از سازوکارهاي پيروان اهل حق در راستاي حفظ بقا و باز توليد آيينشان از يک سوي، و اجتناب از ادغام شدن در دين اسلام توجه به برابري حقوق زن و مرد است. همچنین بهمنظور ترويج و نهادينه شدن اعتقاداتِ خود در بين پيروانشان کتابي تحت عنوان «کلامِ سرانجام20» را تدوين کردند و بر اين اساس بود که مردم ساير نواحي کردستان لقب «گوران21» را به آنها دادند. چنین تغییری را میتوان عامگرایی فرهنگی نام. به این معنا که تلاش برای درک کردن دیگران و درک شدن شدن توسط دیگران از طریق یافتن اصول مشترک (گلمحمدی،1389: 127). اگرچه بعدها به دليل تبليغات فردي به نام «گُشايش» مردم هورامان به آيين اسلام روي آوردند و آموزههاي اسلامي نيز به تدريح به آيين اهل حق راه يافت ولي آموزههاي آيينِ اهل حق به منطقه هورامان محدود نشد و به دلايل مختلف تاريخي و سياسي پيروان آن در داخل و خارج از ايران پراکنده شدند و هم اکنون پيروان اين آيين را «يارسان» مينامند. در شکل شماره 1 نمایی شماتیک از زمينههاي تاريخي رفتارهاي مسالمتآميز و تعامل فرهنگي در هورامان نشان داده شده است.
شکل 1: نمایش شماتیک زمينههاي تاريخي رفتارهاي مسالمتآميز و تعامل فرهنگي در هورامان
یافتههای ميداني
نتایج یافتههای میدانی نشان داد که تحولات فرهنگی قابل توجهی در جامعه مورد مطالعه از قبیل حوزه خانواده، الگوی اشتغال، فعالیتهای اقتصادی زنان و رسانهها و پیامدهای آن بر روی عناصر فرهنگی و همچنین رفتار زیستمحیطی مردم هورامان صورت گرفته است. در شکل شماره 2 به نمایهسازی مهمترین مقولههای استخراج شده از دادهها اشاره میشود.
شکل شماره 2: نمایهسازی دادههای مرتبط با مقولات جنسیت زدایی فعالیتهای اقتصادی، اشاعه نسبی ارزشهای جهانی، پراگماتیستی شدن الگوی اشتغال و رسانهای کردن امر محلی
|
|
|
|
|
|
تصویر 1: نمایی از عام کردن فرهنگ محلی و رسانهای شدن آن در جامعه مورد مطالعه (منبع: یافتههای میدانی(
گرایش به حفظ محیط زیست به مثابه ارزشی جهانشمول
طی سالهای اخیر فعالیتهای زیست محیطی و گرایش به حفظ محیط زیست به مثابه ارزشی جهانشمول به طور قابل توجهی گسترش یافته و انجمنهای فعال درصدد رسانهای کردن فعالیتهایشان و اشاعه فرهنگ حفاظت از محیط زیست هستند. انجمن سبز زردویی یکی از انجمنهای فعال در امور زیست محیطی است. در تصویر شماره 2 به بخشهایی از مصاحبه خبرگزاری ایرنا با برخی از اعضای این انجمن و همچنین برخی از فعالیتهای زیست محیطی در جامعه مورد مطالعه اشاره میشود.
|
|
|
|
تصویر 2: نمایی از فعالیتهای زیست محیطی در جامعه مورد مطالعه (منبع: یافتههای میدانی؛ www.irna.ir ؛ www.salampaveh.ir)
شکلگيري سازمانهاي مردمنهاد و انجمنهاي حفاظت از محيطزيست را ميتوان تلاش براي همسو شدن با تغییرات نگرشی نسبت به محيطزيست در جوامع مختلف تعبير کرد. يکي از زنان مورد مصاحبه تمايل خود را به عضويت در انجمنهاي حفاظت از محيطزيست چنين توصيف ميکند:
«درست است که من يک زن هستم ولي تا به حال چندين بار در مهار آتشسوزيهاي اطراف روستا مشارکت داشتهام و اصلاً برايم مهم نيست که مردم درباره اين کار من چي فکر ميکنند.... اين مسئله با آينده فرزندان ما در ارتباط است و نبايد نسبت به اين آتشسوزيها بيتفاوت باشيم».
بحث و نتیجهگیری
وقتیکه از داد و ستد فرهنگهاي خاص با فرهنگ عام جهاني سخن گفتیم یکی از پرسشهای محوری را اینگونه مطرح کردیم که آیا در جامعهي هورامان میتوان مصادیقی از قبیل بازتولید فرهنگ محلی در قالب قواعد عام و جهانشمول یافت که بتوان از آن تحت عنوان احیای امر محلی در چارچوب قواعد جهانی یاد کرد؟ بر اساس یافتههای پژوهش مشاهده شد که مردم هورامان به این واقعیت پی بردهاند که برای فروش بیشتر صنایع محلی خود نه تنها باید در طراحی و ظاهر آنها تغییراتی را ایجاد کنند که سلایق مختلف را نیز در اعمال این تغییرات در نظر بگیرند. بنابراین میتوان گفت که زمينههاي عام شدن نسبیِ فرهنگ محلي، مثل صنايع دستي هورامان، در حال هموار شدن است. در همین رابطه پیترس معتقد است جوامعي که ميکوشند کالاهاي فرهنگي خاص خود را به گونهاي نوسازي و يا بازسازي کنند که در عين خاص بودن، مصرف جهاني داشته باشد، در راستاي عام کردن امر خاص عمل ميکنند (پیترس: 1994 به نقل از گلمحمدی،1389: 144). تحولاتی از این دست همسوی با نتایج مطالعه ازکیا و همکاران (1392) و همچنین اين استدلال نظري است که بازسازي عناصر تاريخيِ هويتبخش و سنتگراييِ آگاهانه بدون توسل به منطق جهاني و بازانديشي درباره عناصر تاريخي و سنتي ميسر نيست.
عامگرایی فرهنگی بر خلاف خاصگرایی فرهنگی؛ بر انطباق، انعطاف، آمیزش، تعدیل و تفاهم استوار است و مناسبترین و عملیترین موضعگیری را هنگام برخورد با اطلاعات، افکار، ارزشها و دیدگاههای جدید توسل به گفتگو، همپذیری و دست کم همزیستی میداند (گلمحمدی،1389: 127). در این مطالعه نیز مشاهده شد که نحوهی شکلگیری آیین اهل حق در هورامان میتواند بیانگر گرایش مردم هورامان به رفتارهای مسالمتآمیزی باشد که ضمن اجتناب از نزاع فرهنگی، نوعی هویت ترکیبی را نیز به دنبال داشته است. تغییر در آیین و مذهب مردم هورامان به حدی قابل توجه بوده که از سوی مردم کردستان لقب «گُوران22»، گرفتند. امروزه در ادبیات کُردشناسی نیز اصطلاح گُوران برای معرفی مردم هورامان استفاده میشود. همچنین گرایش به عامگرایی و تعامل فرهنگی را میتوان در ضربالمثلهای رایج در فرهنگ هورامان نیز مشاهده نمود. در همین رابطه یافتههای مطالعه وثوقی و عبدالهی (2013) نشان داد که اکثریت ضربالمثلهای رایج در فرهنگ هورامان درصدد ترویج ارزشهای عامگرایانه هستند.
یکی از دیدگاههای رایج درباره جهانی شدن، بویژه در خصوص فرهنگ عامه، عبارت است از فرو کاستن دنیا به یک دهکدهی جهانی آمریکایی. در این رویکرد پیشفرض آن است که وارد شدن ابزاری مثل اینترنت مترادف فرهنگ در نظر گرفته شده است و بر این اساس از عرضه شدن کالایی معیّن در جایی، میتوان درباره چند و چون فرهنگ نیز در آنجا صحبت کرد (تاملینسون:1999). بر خلاف این رویکرد یافتههای این مطالعه بیانگر آن است که مردم هورامان از اینترنت به مثابه ابزاری برای بازنمایی عناصر فرهنگی هورامان استفاده میکنند و آنچه را که در فضای رسانه به اشتراک میگذارند عناصر فرهنگ محلی است نه عناصر فرهنگ جهانی و یا امریکایی. تاملینسون23 نیز ضمن انتقاد از رویکرد مذکور معتقد است که اگرچه نحوهی استفاده ما از کالایی میتواند موجب ترویج سرمایهداری به عنوان سبکی از زندگی شود ولی این موضوع را نمیتوان با این فرض ثابت کرد که نفوذ یک کالا به بازار برابر است با نفوذ یک ایدئولوژی به مصرفکنندگان آن. بنابراین ورود ابزاری مثل تلگرام، به عنوان امری جهانی، نه تنها موجب زوال امر محلی در هورامان نشده است که زمینههای بازتولید و ترویج آن را نیز فراهم نموده است. در همین رابطه تاملینسون در اثر خود تعت عنوان «جهانی شدن و فرهنگ عامه» به مطالعه آین انگ24 در هنگ کنگ اشاره میکند که چگونه فیلمسازان چینی با نمایش آمیزهای از روایتهای وسترنی و ارزشهای کانتونی در فیلمهای کونگفویی موجب احیای این صنعت در چین شدهاند و با این کار نیز به صنعت رو به زوال فیلمسازی چینی کمک کردند(همان:1999).
از دیگر نتایج قابل توجه این مطالعه استقبال زنان از رفتارهای عامگرايانه است. از آنجا که به طور سنتی زنان از محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی زیادی رنج میبرند لذا از ورود به فعالیتهای اقتصادی به مثابه رفتاری فرصتآفرین و رهاییبخش استقبال میکنند. این امر از یک سوی، جنسیتزدایی در فعالیتهای اقتصادی را برای زنان به دنبال داشته و از سوی دیگر اشاعه نسبی ارزشهای جهانی مثل توجه به حق و حقوق زنان در خانواده را نیز بدنبال داشته است. اگرچه که تغييرات صورت گرفته در نحوه معيشت مردم بهتدريج تساهل اجتماعي و فرهنگي را برای اشتعالِ زنان موجب شده است. ولی گرايش زنان به فعاليتهاي اقتصادي بیشتر از تعاملاتِ زنان با عوامل بيروني، مثل گسترش ارزشهای برابری جنسیتی و استقلالطلبی زنان، تأثیر پذیرفته که این امر پذیرش فرهنگي" هنجارمند شدن فعاليت اقتصادي زنان " را فراهم نموده است.
امروزه حفاظت از محیط زیست در جوامع مختلف ضرورتی اجتنابناپذیر برای رسیدن به توسعه پایدار است و به مثابه ارزشی جهانشمول در حال اشاعه است. در این رابطه مشاهده شد که در هورامان گرایش به حفظ محیط زیست و گسترش انجمنهای فعال در امور زیستمحیطی در خلال دیالکتیک امر خاص و عام صورت گرفته است و مردم هورامان «خوانشی محلي» از «قواعد عام» دارند. بدين معنا که عامه مردم بر اساس آموزههاي ديني حفاظت از محيطزيست را امري ضروري ميدانستند و با اشاره به تأکید دین اسلام بر حفظ محیط زیست به عنوان موهبتی الهی خود را ملزم به حفاظت از آن میدانستند. جوانان نيز با رويکردي زيباييشناختي و توسعهمحور به اين موضوع واکنش نشان ميدادند و توريستي شدن منطقه هورامان را در گرو سالم نگه داشتن طبيعت و بکر ماندن آن ميدانستند. در همين رابطه هلنا حلوه (2001) معتقد است که ارزشهاي فرامادي ساختار ارزشي کنشهاي محيط زيستگرايان را تشکيل ميدهد به طوريکه حاضرند با پرداخت هزينه از هر گونه زيان احتمالي به طبيعت جلوگيري کنند. پس میتوان گفت که تغییرات صورت گرفته در نگرش مردم هورامان، بویژه جوانان، زمينههاي نهادینه کردن رفتارهای زیستمحیطی، توسعهمحور و عامگرا را فراهم نموده است.
همچنین بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت که مردم هورامان آمادگي و امكان اين را دارند كه عناصر فرهنگيِ خود را به گونهاي بازنمايي كنند كه در قالب منطقي عامگرايانه امكان مطرح شدن در سطوح فرامحلي، ملي و فراملي را داشته باشند. همچنین مشاهده شد که چطور مردم هورامان در بازتولید صنایع دستی به سلیقههای مختلف توجه میکنند و با تغییر در طراحی گیوههای محلی به دنبال فروش بیشتر آن هستند. در واقع تغییرات در صنایع دستی هورامان به منظور افزایش کارایی، به مثابه منطقی جهانی، این محصولات اعمال شده است و از این تغییرات میتوان تحت عنوان احیای امر محلی در چارچوب قواعد جهانی یاد کرد.
سوالی که اینجا قابل طرح است این است که چرا با وجود فراهم بودن نسبی بستر فرهنگی متناسب با شاخصهای توسعه در هورامان، هنوز هم این جامعه توسعه نیافته است؟ در این خصوص می توان گفت که توسعه نیافتگی هورامان ریشه در ناهماهنگی برنامههای توسعه با بسترهای فرهنگی و اجتماعی این جامعه دارد و در واقع جواب این سوال در نحوه برنامهریزی و اجرای برنامههای توسعه در هورامان نهفته است چرا که مصلحان توسعه در ایران با الهام از مکتب نوسازی همواره کوشیدهاند تا شیوه برنامهریزی از بالا به پایین25 را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند. به عبارتی دیگر طراحان برنامههای توسعه در ایران مدعیاند با این روش میتوان ارزشهای توسعهمحور را در جوامع سنتی مثل هورامان نهادینه کرده و بستر پذیرش این ارزشها را فراهم کرد. شرایط فعلی جامعه هورامان و نتایج مطالعات صورت گرفته دال بر شکست مدل خطی توسعه و مدل های غیر مشارکتی در نقاط مختلف ایران دارند. ظهور گفتمانهای پساتوسعه و مدلهای مشارکتی توسعه ریشه در نتایج تحقیقات مختلف مبنی بر شکست ایدههای مکتب نوسازی در دستیابی جوامع محلی به توسعه پایدار است (رهنما و باوتری:1997؛ اسکوبار:1992؛1995؛2000). لذا پیام سیاستی این مقاله آن است که مصلحان توسعه در برنامهریزیهای خود به بسترهای فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی توجه لازم را داشته باشند و با تلفیق متناسب فرهنگ جهانی با فرهنگ محلی مسیر توسعه پایدار را هموار سازند.
منابع فارسی
- ازکیا،مصطفی، وثوقی، منصور و عادل عبدالهی (1392)، جهان- محلی شدن و بازاندیشی در هویت زنان: مطالعه موردی هورامانِ تخت. فصلنامه توسعه روستایی، 5 (2)، صص 22-1.
- استوری، جان (1383)، جهانی شدن و فرهنگ عامه، ترجمه حسین پاینده، مجله ارغنون، شماره 24، صص 317-301.
- باومن، زيگمونت(1376)، جهاني شدن بعضي مردم، محلي شدن بعضي ديگر، ترجمهي فرهنگ ارشاد، ماهنامه جامعهي سالم، سال هفتم، شماره 37، اسفند 1376.
- بختياري، رحمان و حسين سلگي (1390). بررسي ريشهشناختي چند فعل هورامي، فصلنامه پژوهش هاي زباني، (2) 2، 75-57.
- ثلاثي، محسن (1389). جهان ايراني و ايران جهاني، چاپ ششم، تهران، انتشارات مرکز.
- سليمي، حسين(1386)، نظريه هاي جهاني شدن، چاپ اول، انتشارات سمت.
- گل محمدي، احمد(1381)، جهاني شدن، فرهنگ، هويت، نشر ني، تهران، چاپ اول.
- گيدنز، آنتوني(1377)، پيامدهاي مدرنيت، ترجمة محسن ثلاثي، چاپ سوم، تهران، نشر مرکز.
- محمدپور, احمد و مهدي رضايي (1387). درک معنايي پيامدهاي ورود نوسازي به منطقه اورامان کردستان ايران به شيوه پژوهش زمينهاي، مجله جامعه شناسي ايران، (1) 9، 33-3.
- www.irna.ir
- vmic.ir
منابع انگلیسی
- Amsden, A. H. (1994). Why isn't the whole world experimenting with the East Asian model to develop?: Review of the East Asian miracle. World Development, 22(4), 627-633.
- Berger, P. L., Berger, B., & Kellner, H. (1973). The homeless mind: Modernization and consciousness.
- Denzin, N. K. (2001). The reflexive interview and a performative social science. Qualitative Research, 1(1), 23–46.
- Deutsch, K. W. (1961). Social mobilization and political development. The American Political Science Review, 55(3), 493–514.
- Dunaway, D. K., & Baum, W. K. (1984). Oral history: an interdisciplinary anthology. American Assoc. State Local History.
- Durkheim, E. (1997). The division of labor in society. Simon and Schuster.
- Escobar, A. (1992). Imagining a post-development era? Critical thought, development
- Escobar, A. (1995). Imagining a post-development era. Power of development, 211-227.
- Escobar, A. (2000). Beyond the search for a paradigm? Post-development and beyond. Development, 43(4), 11-14.
- Frey, J. H., & Fontana, A. (1991). The group interview in social research. The Social Science Journal, 28(2), 175–187.
- Giddens, A. (1990). The Consequences of Modernity (Cambridge. Polity, 53(83), 245–260.
- Harrison, L. E., & Huntington, S. P. (2000). Culture matters: How values shape human progress. Basic Books.
- Helve, H. (2001). Reflexivity and changes in attitudes and value structures. Youth, Citizenship and Empowerment, 201–218.
- Lerner, D. (1958). The passing of traditional society: Modernizing the Middle East.
- Maccoby, E. E., & Maccoby, N. (1954). The interview: A tool of social science. Handbook of Social Psychology, 1, 449–487.
- MacKenzie, D. N. (1966). The dialect of Awroman:’(Hawraman-i Luhon)': Grammatical sketch, texts, and vocabulary. Ejnar Munksgaard i komm
- Moore, B. (1978). Injustice: The social bases of obedience and revolt. ME Sharpe White Plains, NY.
- Page, J. (1994). The East Asian miracle: four lessons for development policy. In NBER Macroeconomics Annual 1994, Volume 9 (pp. 219-282). MIT Press.
- Parsons, T. (1991). The social system. Psychology Press.
- Patton, M. Q. (1990). Qualitative evaluation and research methods. SAGE Publications, inc.
- Patton, M. Q. (2005). Qualitative research. John Wiley & Sons, Ltd.
- Rahnema, M., & Bawtree, V. (1997). The post-development reader. Zed Books.
- Robson, C. (2002). The analysis of qualitative data. Blackwell.
- Stiglitz, J. E., & Yusuf, S. (Eds.). (2001). Rethinking the East Asian Miracle. World Bank Publications.
- Thompson, P. (2000). Oral History. The voice of the past.
- Vosoughi, M., & Abdollahi, A. (2013). A Sociological Study of the Culture of Development in Hawrami Proverbs. IAU International Journal of Social Sciences, 3(3), 23-30.
- Webster, A. (1984). Introduction to the Sociology of Development (Vol. 84). Macmillan London.
Particular and universal dialectics and development-oriented cultural changes
Abstract
On co-existence of local and global cultures in the process of globalization, theorists such as Ronalnd Robertson and Anthony Giddens focus on the dialectics of the local and global culture. Inspired by this approach, this paper delves into the particular and general dialectics and development-oriented cultural change in Hawraman. The central questions of this research are as follows: Can one speak about the coexistence and combination of global and local cultures in Hawraman? How do local residents think about the dialectics of local and global cultures? What is their impression about universalist and particularistic behaviors? Methodology of the article is based on qualitative methods. Different techniques such as oral history, content analysis, field observations and interviews are used for data collection. Forty-five in-depth interviews were conducted with the studied population. The collected data was analyzed using content and thematic analysis techniques. The results showed that a change has happened in Hawraman handicrafts to increase product sale and efficiency; this is in line with the revival of the local within the framework of global rules. In this regard, Hawramani youth are trying to represent local culture in the media in order to promote tourism and universalization of local culture. Women see economic activity as a liberating behavior which provides them with various opportunities. This behavior of women has led to desexification of economic activities and relative promotion of universal values such as horizontal structure of power in the family. Also, the people in Hawraman have had a local reading of the universal rules, such as environmental protection, and, in this way, have made the dialectics of the particular and the universal. In this way, they have made the grounds for institutionalization of development-oriented and universalist perspectives. In such circumstances, it is essential that development reformers pay attention to the cultural and social contexts of local communities in their plans and pave the path of development by appropriately combining the global with the local culture.
Key Words: Local culture, Global culture, Particular and universal dialectics, Development, Hawraman.
[1] East Asian Miracle
[2] . اصطلاح کوته کوته در گويش هورامي، به معناي دنبال هم به راه افتادن است. در زمان اجراي مراسم تمام کساني که به نوعي از روستا مهاجرت کردهاند به روستا برميگردند و همديگر را ملاقات کرده و به اجراي مراسم ميپردازند. از دو سه روز قبل از مراسم، همه اهالي روستاهاي هورامان براي روز مراسم مژدهگاني از قبيل گردو، بيسکويت، انواع شکلات، کشک، کشمش و ميوههاي خشک از قبيل گلابي و الوچه ميخرند، تا براي روز مراسم آماده باشد (موزه مجازي ميراث معنوي ايران، خرداد 1396).
[3] . «کلاو روچني» از دو کلمه «کلاو» به معناي کلاه و «روچن» به معناي نورگيري (فضاي پنجاه در پنجاه سانتيمتري) است، که روستاييان منطقه هورامان تخت جهت روشنايي بر بامهاي خود ميساختند. اين مراسم در اواخر هفته دوم بهمن ماه (روز پنج شنبه ساعت چهار صبح الي ساعت هفت صبح) برگزار ميشود. شيوه اجراي آن بدين صورت است: در زمانهاي گذشته هنگام مراسم، کودکان و نوجوانان روستا براي گرفتن مژدهگاني بر بالاي خانههاي همديگر ميرفتند و کلاه خود را که به صورتي به شال خود ميبستند را از درون روچن (نورگير) به درون خانههاي همديگر ميانداختند و صاحبخانه هم مژدهگاني خود را از قبيل کشک، کشمش، شيريني و ميوههاي خشک شده و... درون کلاه ميانداخت و فردي که مژدگاني دريافت مينمود، کلاه خود را به وسيلهي شال بالا ميکشيد. اما در چند سال اخير که بافت خانهها تغيير نموده و نورگيري در کار نيست، اهالي روستا در حالي که بانگ " کلاو روچني کلاو روچني" سر ميدهند در کوچهها و پس کوچهها ميگردند و از در و پنجره خانهها وارد ميشوند و مژدگانيِ خود را دريافت ميکنند (موزه مجازي ميراث معنوي ايران، خرداد 1396).
[4] در مورد قدمت اين آداب و رسومِ سنتي سند مکتوبي در دست نيست ولي با توجه به روايتهايي که پي در پي و سينه به سينه از بزرگان نقل شده است حدود ده قرن سابقه دارند (موزه مجازي ميراث معنوي ايران، خرداد 1396).
[5] Max Weber
[7] Talcott Parsons
[8] Daniel Lerner
[9] Barrington Moore Jr.
[10] Andrew Webster
[11] Karl Deutsch
[12] Anthony Giddens
[13] Samuel Phillips Huntington
[14] Oral history
[15] Documentary study
[16] Observation
[17] Webb(s)et al
[18] Pragmatist
[19] Ahl-e Haqq
[20] Kalâm-e Saranjâm
[21] Goran
[22] به معنای کسانیکه آیین و مذهب خود را تغییر دادهاند.
[23] John Tamlinson
[24] Ien Ang
[25] Up down planning