تحلیل مفهومی عکاسیهای صمد قربانزاده بر مبنای آرای فروید
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - استادیار گروه هنر، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اسلامشهر، ایران
کلید واژه: تحلیل مفهومی, زیگموند فروید, سورئالیسم, صمد قربان زاده, عکاسی.,
چکیده مقاله :
این پژوهش میکوشد بر مبنای مفاهیم و آرای برگرفته از روانشناسی فروید چهار اثر منتخب از آثار عکاسی صمد قربانزاده عکاس معاصر ایران را مورد واکاوی و تدقیق قرار دهد. روش این پژوهش به صورت کیفی است که بر مبنای مفاهیم روانشناسی فروید به توصیف و تحلیل موردی اثر هنری مبتنی بر دادههای برآمده از اطلاعات کتابخانهای و اینترنتی میپردازد. علت انتخاب آثار صمد قربانزاده رویکرد سورئالیسم ایشان در عکاسی است که با تکیه به مفاهیمی چون ضمیر ناخودآگاه، رؤیا، ساز وکار دفاعی در رویکرد روانشناختی فروید به صورت دلالتهای نمادین توانش خوانش و تحلیل دارد. اگرچه تحلیل روانشناختی معضلات و مشکلات را به فرد و خصوصیات و ویژگیهایش فروکاهش میدهد، اما از آنرو اهمیت دارد که در نهایت به دنبال تبیین ساختهای اجتماعی پیش میرود. این آثار ملهم از موضوعاتی چون تنهایی، بیهویتی، از دست رفتن ایمان و در نهایت مرگ است که به نحوی انسان و جوامع را درگیر کرده و ماهیت وجودی انسان در نظام امروزی جهان به چالش میکشد. در خوانش روانشناسی از آثار مورد نظر، مخاطب ضمن تجربه تازه از مواجهه با اثر هنری، به درک و شناخت درونمایه اثر و ارتباط نمادین عناصر هنری با آسیبهای فردی و جمعی دست مییابد.
This research tries to analyze and scrutinize four selected works of photography by Samad Ghorbanzadeh, a contemporary Iranian photographer, based on the concepts and opinions derived from Freud's psychology. The method of this research qualitatively describes and analyzes the case of the artwork based on data obtained from library and internet information. The reason for choosing Samad Ghorbanzadeh's works is his surrealism approach in photography, which is able to be read and analyzed by relying on concepts such as unconscious mind, dream, and defense mechanism in Freud's psychological approach. Although psychological analysis reduces the problems to the individual and his characteristics, but ultimately this understanding seeks to explain social constructions. These works are inspired by topics such as loneliness, absence of identity, loss of faith and ultimately death, which somehow involve humans and societies and challenge the nature of human existence in today's world system. In the psychological reading of the works in question, the audience, while having a new experience of encountering the work of art, gets to understand and recognize the content of the work and the symbolic connection of artistic elements with individual and collective injuries.
# اسنودن، روث (1401). خودآموز فروید، ترجمه نورالدین رحمانیان، تهران: آشیان.#
# پاکباز، رویین (1401). دایره المعارف هنر، تهران: فرهنگ معاصر.#
# تقیزادگان، معصومه (1399). نقش فرهنگ و هنر در کاهش آسیبهای اجتماعی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.#
# دادستان، پریرخ (1401). روانشناسی مرضی تحولی، جلد اول : از کودکی تا بزرگسالی. تهران: سمت.#
# دووینیو، ژان (1397). جامعه شناسی هنر، ترجمه مهدی سهابی. تهران: مرکز .#
# شارف، ریچارد (1381). نظریههای روان درمانی و مشاوره، ترجمه مهرداد نیرو بخت. تهران: آگاه.#
# شولتز، دوان پی و سیدنی الن شولتز (1402). نظریههای شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران: ویرایش. #
# فروید، آنا (1400). من و ساز و کارهای دفاعی، ترجمه محمد علیخواه. تهران: نشر مرکز.#
# فروید، زیگموند (1394). ایگو و اید(من و نهاد)، ترجمه امین پاشا صمدیان. تهران: پندار تابان. #
# فروید، زیگموند (1400). تاریخ روانکاوی، ترجمه سعید شجاع شفتی. تهران: ققنوس.#
# فروید، زیگموند (1401). روانشناسی تحلیلی، ترجمه ابوالحسن گونیلی. تهران: جامی.#
# فروید، زیگموند (1393). روانکاوی و زندگی من به همراه توتم پرستی، ترجمه محمود نوایی و محمد علی خنجی. تهران: جامی.#
# فروید، زیگموند (1394). رؤیا، ترجمه شاهرخ علیمرادیان. تهران: هاشمی.#
# ماتسن تامسون، جیمز (1392). نظریههای هنری قرن بیستم، ترجمه داوود طبایی. تهران: افکار.#
# مَدِر، جرج (1402). روانشناسی هنر، ترجمه سهندسلطاندوست. تهران: ققنوس.#
# مریدی، محمدرضا (1398). هنر اجتماعی: مقالاتی در جامعه شناسی هنر معاصر ایران. تهران: انتشارات دانشگاه هنر.#
# رفاهی، هدی (1392). «یادداشتی بر مجموعه خواب روزانه»، مجله چیدمان. سال دوم، شماره 2. صص1-2. #
نشریه علمی (دو فصلنامه) فلسفه تحلیلی شماره 42
فلسفه هنر / علمیپژوهشی سال نوزدهم، پاییز و زمستان 1401، صفحه 76 - 57
03 تحلیل مفهومی عکاسیهای صمد قربانزاده بر مبنای آرای فروید 1
فیروزه شیبانی رضوانی
استادیار گروه هنر، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اسلامشهر، ایران.
sheibani@iiau.ac.ir
این پژوهش میکوشد بر مبنای مفاهیم و آرای برگرفته از روانشناسی فروید چهار اثر منتخب از آثار عکاسی صمد قربانزاده عکاس معاصر ایران را مورد واکاوی و تدقیق قرار دهد. روش این پژوهش به صورت کیفی است که بر مبنای مفاهیم روانشناسی فروید به توصیف و تحلیل موردی اثر هنری مبتنی بر دادههای برآمده از اطلاعات کتابخانهای و اینترنتی میپردازد. علت انتخاب آثار صمد قربانزاده رویکرد سورئالیسم ایشان در عکاسی است که با تکیه به مفاهیمی چون ضمیر ناخودآگاه، رؤیا، ساز وکار دفاعی در رویکرد روانشناختی فروید به صورت دلالتهای نمادین توانش خوانش و تحلیل دارد. اگرچه تحلیل روانشناختی معضلات و مشکلات را به فرد و خصوصیات و ویژگیهایش فروکاهش میدهد، اما از آنرو اهمیت دارد که در نهایت به دنبال تبیین ساختهای اجتماعی پیش میرود. این آثار ملهم از موضوعاتی چون تنهایی، بیهویتی، از دست رفتن ایمان و در نهایت مرگ است که به نحوی انسان و جوامع را درگیر کرده و ماهیت وجودی انسان در نظام امروزی جهان به چالش میکشد. در خوانش روانشناسی از آثار مورد نظر، مخاطب ضمن تجربه تازه از مواجهه با اثر هنری، به درک و شناخت درونمایه اثر و ارتباط نمادین عناصر هنری با آسیبهای فردی و جمعی دست مییابد.
واژگان کلیدی: تحلیل مفهومی، زیگموند فروید، سورئالیسم، صمد قربان زاده، عکاسی.
1. مقدمه
آثار صمد قربانزاده را میتوان تحت تاثیر جریان هنری سورئالیسم و در ردۀ عکاسی سورئال
قرار داد. بهطور کلی روشهای متأثر از سورئالیسم، اثر هنری را به مفاهیم فرویدی چون بحث رؤیا و ناخودآگاه نزدیک میکند. عکاسیهای قربان زاده با تکنیک فتومونتاژ2 کار شده است. مطالعۀ این آثار جهت درک آسیبهای اجتماعی موجود در زندگی معاصر و شناخت لایههای زندگی فردی، توانش نقد روانشناسی را فراهم میکند. روانشناسی هنر میتواند پیدایش یک اثر را از طریق زندگینامه و تجربۀ زیسته هنرمند بازسازی کرده و همچنین میتواند به بررسی عناصری از گذشته، چون ضمیر ناخودآگاه و حتی رؤیاهای هنرمند بپردازد. این پژوهش میکوشد تا با اهتمام به بخشی از برنامۀ روانشناسی فروید و با تأکید بر مفاهیم و آرای او به رمزگشایی مفاهیم و نمادهای بازتاب یافته از آسیبهای فردی و اجتماعی در اثر هنری پرداخته و به دلالتهای تازه در آثار هنری منتخب دست یابد. در این مطالعه آن بخش از برنامه روانشناسی فروید مطرح است که میتوان آنها را در افکار و دیدگاههای جریان سورئالیسم مشاهده نمود. دیدگاههایی که شروع جنبش سورئالیسم را در سال 1924 توسط آندره برتون3 رقم زد.
چهار اثر عکاسی منتخب از دو مجموعۀ خواب روزانه و موقعیت منجمد از آثار صمد قربانزاده شامل عناصر خیالی و فضایی ماورائی است، که با کنکاش در لایههای پنهان آن میتوان بهطور مفروض با تکیه بر مفاهیمی چون ناخودآگاه، رؤیا و ساز وکار دفاعی4 در برابر تنشهای بیرونی اثر را واکاوی کرد. «مطالعه اثر هنری به عنوان یک پدیده اجتماعی و فرهنگی میتواند راهگشای متفکران و پژوهشگران علوم اجتماعی در فهم حیات اجتماعی روزگار خود باشد. حوزهای که متفکران آن تلاش دارند تا آنچه را که ساخته تخیل است در حیطه آگاهی بشر از واقعیت جای دهند.» (دووینیو،1397، ص6) در اینجا نقد روانکاوانه از طریق تفسیر مفاهیم وعناصر نمادین، و تبیین متن تصویری به مخاطب امکان میدهد تا درکی تازه و پربار از مواجهۀ خود با اثر هنري پیدا کرده و معضلات فردی انسان را که در جامعه منجر به معضل و آسیبهای اجتماعی میشود را شناخته و بدنبال راه برون رفت از آن برآید. به این ترتیب پژوهش حاضر درپی پاسخ دادن به سوالات زیر برمیآید:
· بطور اجمالی آرای فروید در باب مباحثی چون ضمیر ناخودآگاه، رؤیا، ساز وکار دفاعی چیست؟
· عناصر و نمادهای موجود در آثار صمد قربانزاده بر مبنای مفاهیم فوق را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
2. پیشینه پژوهش
مقالات گوناگونی در حیطه روانکاوی هنر متکی بر آرای فروید صورت گرفته است. اما در خصوص تحلیل آثار تجسمی و به ویژه عکاسی فتومونتاژ معاصر در ایران از منظر فروید، پژوهشی کامل و جامع صورت نگرفته است که این خود دلیلی بر ضرورت انجام این تحقیق است. شاید بتوان نزدیکترین تحقیق به این پژوهش را مقالهای با عنوان «سورئالیسم و تأثیر آن در آثار کافکا» نوشته گلاره مقدم و فردوس حاجیان در مجله کتاب صحنه زمستان 1392 شماره 95 معرفی کرد. در این مقاله ویژگیهای سورئالیسم همچون طنز، امر شگفت و خارق العاده، نگارش خودکار، خواب و رؤیا، تصادف عینی، اشــیاء سورئالیستی و... در آثار منتخب ادبی کافکا بررسی شده است.
3. زیگموند فروید و علم روانکاوی
زیگموند فروید۱۸۵۶- ۱۹۳۹ عصبشناس برجسته اتریشی و بنیانگذار دانش روانکاوی شناخته شده است. روانکاوی شامل کلیت نظام روانشناسی است که فروید به تدریج توسعه داد، ضمن آنکه او در زمینه روان رنجوری و سایر اختلالات روانی نیز کار میکرد. درمان روانکاوانه با نظریههایی راجع به ناخودآگاه و راههای تعامل آن با ذهن خودآگاه سرو کار دارد(اسنودن، 1401، ص10). روانکاوی یکی از تدابیر موثر و پویا به شمار میآید که فراخور حال جامعه پرتلاطم امروزی است و از روش ساده پالایش روانی5 تا تداعی آزاد افکار در جهت کاستن از فشارهای روزافزون عصبی نقش اساسی ایفا میکند. روانکاوی عبارت است از اقدام به ترجمه گفتار و بیان بیمار مطابق با قواعدی در خصوص معانی، انگیزهها و ساختارهای افکار( فروید، 1400، ص9). روانکاوی فروید شامل مباحثی چون سطوح و اجزای شخصیت، ضمیر ناخودآگاه، رؤیا، سازو کار دفاعی است که این پژوهش در ارتباط با تحلیل مفاهیم در آثار مورد نظر بر آن تأکید دارد.
3-1. سطوح و اجزای شخصیت
سه سطح خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه6برداشت اولیه فروید از تقسیمبندی شخصیت است. سطح خودآگاه همچنان که از واژۀ آن پیداست آگاهی فرد را از تمامی احساسها و تجربیات فرد در لحظه خاص توضیح میدهد. از نظر فروید سطح خودآگاه را به عنوان بخش محدودی از شخصیت میتوان در نظر گرفت. در منابع مختلف معروف است که فروید ذهن را به کوه یخی تشبیه کرده که خودآگاه تنها بخش کوچک بالای سطح آب است؛ یعنی فقط نوک کوه یخ. در واقع بخش مهمتر شخصیت از نظر فروید، ناخودآگاه است که قسمت بزرگتر و نادیدنی زیر آب است. نظریات و مباحث روانکاوی بر این سطح ناخودآگاه تأکید دارد. ناخودآگاه نیروی محرک مهمی در پسِ اعمال و رفتارهای انسانی است، و منبع آن نیروهای سوق دهندهای است که از نظر پنهان و غیر قابل کنترل است. سطح نیمه خودآگاه از شخصیت، مابین دو سطح فوق قرار دارد. جایی که خاطرات، ادراکها و افکار انسان به صورت آگاهانه در لحظه وجود ندارد؛ ولی نیمه خودآگاه را بهراحتی میتوان به به سطح هشیاری انتقال داد (شولتز و دیگران، 1402، صص 82-83).
در سال 1922 فروید الگوی تازهای از ذهن ارائه داد. این الگو کوششی بود در توصیف کل نظام ذهن که توضیح چگونگی کارکرد آن و انگیزهها و محرکهای اصلی آنرا بیان داشت. این الگو شامل سه بخش نهاد، خود، فراخود7 میشود. بدیهی است که این موارد بخشهای مغز نیستند. بلکه فقط بهعنوان نماینده جنبههای گوناگونی از شیوه تفکر ما مطرح میشوند، که در مورد جدال آشکار بین سطوح مختلف خودآگاهی توضیح میدهند. نهاد کهنترین این بخشها یا نمایندگیهای روانی را شامل میشود. نهاد هر چیزی است که از بدو تولد در سرشت انسان نهاده شده است (فروید، 1401، صص5-10).
بر اساس نظر فروید در کتاب روانشناسی تحلیلی، این سه بخشِ نهاد، خود، فراخود در شخصیت انسانِ سالم به صورت نظامی یکپارچه و هماهنگ عمل میکند و شکل هماهنگی و نظام یافته این سه بخش، موجب میشود شخص سالم در روابط میان فردی ارتباطات مؤثر و رضایت بخش داشته باشد. اهمیت این روابط در جهت تحقق نیازهای ضروری فرد، و سوائق و آرزوهای اوست. در تقابل اگر این سه بخش از شخصیت مغایر با بخش دیگر باشد، فرد مورد نظر از نظر احتماعی ناسازگار تلقی میشود. چنین شخصی از خود و دنیا ناراضی است و عملکرد او برای انجام امور و حل مسائل کاهش خواهد یافت.
3-2. ناخودآگاه
فروید معتقد بود بسیاری از امور بیدلیل و توضیحناپذیر دارای دلیل و توضیح پذیرند. در واقع بخش عمدهای از رفتار ما علل ناخودآگاه دارند. از نظر او ناخودآگاه شامل تمام امیال سرکوب شدهای است که در اختیار ذهنِ آگاه نیست و درک محتویات ناخودآگاه باتفکر خودآگاه غیرممکن است (اسنودن، 1401، ص71).
فروید با روش تجربی و علمی ثابت نمود که ناخودآگاه اساس و محرک اصلی و شعور ظاهر ما را تشکیل میدهد و در مقابل آن خودآگاه تنها بخش کوچکی از این دنیای بزرگ شخصیت انسان است. فروید دو نوع ناخودآگاه را معرفی میکند: یکی آن که به صورت پنهانی امکان بروز در سطح خودآگاه دارد، و دیگری آن که سرکوب شده و بهطور معمول قابلیت بروز درخودآگاه را ندارد (فروید، 1394،ص 16).
فروید دریافت که رؤیا یکی از راههایی است که میتوان بهوسیله آن بهطور غیرمستقیم به ناخودآگاه دسترسی یافت.
مشاهدات روانکاوی نشان میدهد، در عالم رؤیا، افراد به نوعی تشویش و بههمریختگی دچار
شده و سپس از خواب بیدار میشوند. در واقع خوابسازی قدم اول از یک پروسه پنهان تغییر و تبدیل احساسات در دستگاه روانی است که توسط فرد کشف میشود. پروسههای دیگری از انتقال و تبدیل انرژی روانی وجود دارند؛ علائمی مانند اضطراب، وسواس و توهم و اوهام و الخ که در پروسههای علائم روانی فوق باعث بروز نشانههای شبیه به «روانرنجوری»8 میشوند. ولی اصلاح و دستکاری برای یک نمایش بصری خاص کار خوابسازی است. اشتباه گرفتن موضوعات و تعداد قابل ملاحظهای از خطاها، سرچشمه رخ دادن آنها شبیه به همانی است که در خواب اتفاق میافتد و نیز در اختلالات روحی ذکر شده دیده میشود (ص64).
3-3. رؤیا و نمادهای آن
رؤیای روز در برابر رؤیا در شب یکی از مفاهیم مورد مطالعه فروید است. به اعتقاد او در خیالپردازیهای افراد بالغ که شکل بازی بهخود میگیرد، همان رؤیایی که در روز اتفاق میافتد. رؤیای روز بر خلاف رؤیای شب به مخاطرات ورود نمیکند و تنها خوشایندیها را برمیگزیند. رانه یا آنچه که خیالپردازی را به حرکت وامیدارد، بخشی از شوق و خواستهای ارضاء نشده و سرکوب شده است، هر چند که این محرکها بنا به جنسیت، تربیت و موقعیتهای اشخاص تفاوت میکند. به نظر فروید این محرکها در کل به دو دسته هستند: دسته ابتدایی خواستهای بلند پروازانه که موجب تعالی شخصیت فردی است؛ و دسته دیگر امیال اروتیک هستند. در مجموع امکان خیالپردازی برای افراد و به عبارت دیگر رؤیای روز زمانمند و محدود هستند (مَدِر، 1402، صص15-25).
سرچشمۀ خیالی که امروز صورت میپذیرد، به گذشته ارجاع دارد. همچانکه خیالپردازیهای امروز که همان رؤیای روز است، وضعیتی را میسازد که به آینده مربوط میشود، آینده ای که آرزو و خواست فردی محقق میشود. از منظر فروید رؤیاهای شبانه یعنی خوابهای ما نیز متاثر از اشتیاقهایی است که به گذشته افراد ارجاع داشته و همچنان فرد آرزومند تحقق آنها در آینده است. در رؤیاهای شبانه، نشانه به گونهای نمادین در کنار هم قرار دارند و دلالتهایی ویژه می باشد. معنای کلی آن بیشتر از رؤیای شبانه جنبه آگاهانه دارد. کار نویسنده و هنرمند بهکار آفرینندهای رؤیا همانند است (ص 35). در واقع خیالبافی راه بازگشت به سوی واقعیت دارد و آن راه هنر است. هنرمند نیز گرایشی درونگرایانه دارد و فاصله زیادی با نوروتیک شدن ندارد(ماتسن تامسون، 1392، ص 173).
از منظر فروید نمادهای رؤیا در برخی شرایط انسان را قادر میسازند که شخصیت رؤیابین، شرایط زندگی وی و تاثیراتی را که پیش از وقوع رؤیا در ذهن او بوده تحلیل و شناسایی کرده، و در موقعیتی تفسیر رؤیا قرار بگیریم. تحلیل نمادهای رؤیا مهمترین بخش از نظریه فروید درتفسیر اثر هنری است.
فروید پس از کتاب تاویل رؤیاها که در نخستین سال سده بیستم به چاپ رسید کشف کرد که تحلیل مفهومی هر نماد به معناهای ضمنی، فرعی و به ظاهر بیاهمیتی ارجاع دارد و با دلالت مستقیم و سرراست قابل تفسیر نیست. از منظر فروید رؤیاها، زبانهای نمادینی را صورت میبخشند که واقعیتهای پنهان در شخصیت افراد را تبیین کرده و این بر خلاف واقعیتهای صریحی است که در مواجهۀ نخست با افراد شکل میگیرد.
3-4. ساز وکار دفاعی
عموم مردم تصور میکنند که خواستهها و امیال سرکوب شده پس از گذشت زمان از یاد و خاطر زدوده میشوند، اما از منظر فروید به طور معمول خواستهها و امیال انسانی از بین نمیروند، بلکه تنها برای مدت کوتاهی و در ضمیر ناخودآگاه محبوس شده تا در هنگام ضرورت، به سطح خودآگاه نفوذ کرده و در مواجهات و رفتارهای فرد تاثیر بگذارد. با توجه به ویژگی سطح ناخودآگاه، خواستهها و افکار گذشته همواره در ناخودآگاه باقی است. تنها برخی از خاطرات و افکار به دلیل تلخی و آزار دهنده بودن بهطور موقت فراموش میشوند. این شکل از سرکوب همیشه بهطور کامل صورت نمیپذیرد و برخی عناصر و نشانهها از خاطرات تلخ در خودآگاه قابل یادآوری است. در چنین شرایطی احساسات مبهم، پوچ، عذاب وجدان و حس ناامنی و گناه که نتیجه سرکوب ناقص از وقایع تلخ است، در شخص ایجاد شده و دخالت مداوم این افکار در رؤیاها امکان بروز و ظهور پیدا میکند. به عبارت دیگر امیالِ عقبرانده شده از طریق سازو کارهای دفاعی میتوانند ارضاء شوند(فروید، 1400، ص 20).
به اعتقاد فروید روان انسان برای رهایی از بحرانها و فشارهای روانی میکوشد تا از ابزارهایی که در اختیار دارد بهره جسته و به مدد این ابزارها که همان ساز و کار دفاعی نام دارند از آشفتگی روانی فرار کند. بررسی چنین سازو کارهای، دلایل برخی رفتارها و گفتارها را در اشخاص مشخص میسازد؛ و در اثر هنری بهصورت بازتاب شرایط فردی و شرایط اجتماعی هنرمند قابل رمزگشایی و تحلیل مفهومی است. «سازوکارهای دفاعی خودِ واقعیت را در سطح ناهوشیار انکار میکند. اگرچه استفاده آگاهانه از سازو کارهای دفاعی میتواند در کاهش فشارهای روانی ارزشمند باشد، ولی استفاده زیاد از آن موجب جدایی فرد از واقعیت موجود خواهد بود.»(شارف، 1381، ص60)
از طبقهبندی سازو کارهای دفاعی تلاشهای چشمگیری صورت گرفته که نتایج یکسانی را در برنداشته است. سیموندر9 بر اساس نوع فعالیت، این ساز وکارها را را به چهار گروه تقسیم کرده است. بر اساس نوع فعالیت که البته چندان دقیق نیست (به این دلیل که از نظر رفتاری مشابهند و ارتباط نزدیکی با یکدیگردارند)، و شاید فرد در یک لحظه از سازو کارهای دفاعی مختلفی استفاده کند. با اینحال میتوان این چهار گروه را به صورت زیر خلاصه کرد. فعالیتهایی چون: جلوگیری از افشای خواستهها؛ ممانعت از ایجاد شرایط تحریک کننده؛ مخفی ساختن و از بین بردن؛ دگرگون ساختن نوع ایجاد این خواستهها. متناظر با این چهارگروه فعالیت فوق، چهار نوع ساز وکار دفاعی مطرح است: سرکوب؛ توهمات، ترس، انکار، فراموشی؛ جایگزینی، درونفکنی، شبیهسازی، توجیه؛ و تصعید، واکنش، جبران (ص 14).
3-5. جریان هنری سورئالیسم
همزمان با گسترش سریع آموزههای روانشناسی فروید، جریان هنری سورئالیسم در فرانسه ظهور کرد. آندره برتون و لویی آراگون10 از رهبران جریان سورئالیسم و هر دو روانپزشک و روانکاو بودند، از اینرو اعتقاد داشتند که هنرمند باید خلاقیت را با جریان سطح ناخودآگاه شخصیت همسو کرده و بدون رعایت چارچوبها و قواعد سنتی هنر و ادبیات مطابق میل خود آنچه را میخواهد خلق کند. از نظر برتون یگانه هدف سورئالیسم، همانا آشکار کردن امور غیرعقلانی و حیرتانگیز و خیالی است که آن را هم فقط از راه تعلیق مقاصد نرمال و هرگونه نظارت خود میسر است (پاکباز، 1401، ص 315).
از نظر سورئاليستها جهان واقعي مبتنی بر عادات و رفتارهای مبتذل و تکرارهای ملالآور است به همین جهت میکوشند تا مطابق با تصاوير شاعرانه آگاهی و ادراکشان را از واقعيت تازه نمايند. به اعتقاد ایشان باید حقيقت را در جهاني فراسوي واقعيت جستوجو کرد. براي رسيدن به آن قلمرو ناشناخته نباید به جهان خودآگاه اکتفا کرده، و باید به جریانی ورود پیدا کرد كه در آن عقل تعطيل و نيروهاي ناشناختة درون فعال ميشوند. اين جریان كه منبع شناخت روان به شمار ميرود مانند دروازههايي هستند که به جهان مجهول ماوراي عقل و خودآگاه وارد میشوند. مفاهیمی چون ناخودآگاه، رؤيا، جنون، عشق، و خلسه از آن جمله هستند و در این جریان هنری سرچشمههاي اصلي حقيقت به حساب میآیند.
4. خوانش آثار صمد قربانزاده
صمد قربانزاده عکاس معاصر متولد 1363 از ارومیه، کارشناس ارشد گرافیک از دانشگاه هنر تهران و کارشناس ارشد عکاسی از شورای ارزشیابی هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بیشتر آثار او پیرامون تعریف انسان شکل گرفته است. تعریفی که گاهی انسان را در زمان و مکانهای بینام و نشان قرار میدهد. انسانهایی درون جامعه و علیرغم چالشهای فردی و اجتماعی که با آن درگیر هستند، تلاش دارند به تعریفی از انسانیت برسند. این هنرمند نگاهی آزاد و بیطرف به مضامینی چون مرگ، تنهایی، بیهویتی، از دست رفتن ایمان دارد. قربانزاده متاثر از روش سورئالیسم و با تکنیک عکاسی فتومونتاژ به خلق آثاری میپردازد که همانند بسیاری از هنرمندان دیگر سعی در به چالش کشیدن ماهیت وجودی انسان در نظام امروزی جهان دارد.
4-1. مجموعه خواب روزانه
در این مجموعه که دو اثر برای تحلیل در نظر گرفته شده، هنرمند پیکرۀ انسانی را درمکانهایی ناشناس قرار داده که برهوتی بیش نیست و دنیایی از دست رفته را به مخاطب نشان میدهد. در این آثار زمان مشخص نیست و آنچه بازنمایی شده فارغ از زما ن و مکان مشخص و شناخته شده است. این بیزمانی و بیمکانی بهعلاوه هندسۀ ساده در ترکیببندی آثار، مخاطب را با راز و رمز درون اثر مواجه میکند. «اجرای ماهرانه آثار آنقدر مخاطب را به واقعیت نزدیک میکند که علیرغم یقین از تصویرسازانه بودن آنها باعث میشود مخاطب به یک واقعیت ذهنی و ملموسی نزدیک شود و مثل پاندول ساعتی بین خیال و واقعیت در نوسان باشد» (رفاهی، 1392، ص1).
مجموعه خواب روزانه نگاهی ویژه به اشیایی دارد که خارج از نقشهای صرفاً ابژکیتو آنهابه نظر میرسند. اشیاء به چیزی فراتر از خودشان تبدیل میشوند. هنرمند با این ابژهها نقشی تازه میسازد و از این طریق در ارتباطی غیرعادی و فراواقعی با انسان قرار میگیرند. مفهوم تنهایی انسان و گمگشتگی او، بیشتر از هر چیز دیگر به چشم بیننده میآید.
تصویر 1. بدون عنوان1392- https://heptagallery.com
تصویر 2. رؤیای روز 1392- https://sib.gallery
(تصویر1) یک عکس فتومونتاژ با طیف رنگ خاکستری، یک ترکیببندی ساکن است که از تقاطع خط افق(آسمان و زمین) و یک پیکرۀ انسانی دست به به سینه و ایستاده درون بطری تشکیل شده است. هر چند در بیایان خطوط منحنی شکلی دیده میشود ولی محور ترکیب ایستا و غیرمتحرک است. در این تصویر سگی در پسزمینه دور میشود.
عنصر مورد تأکید در این تصویر ظرف شیشهای است که انسان بالغی در آن پناه گرفته و سگی که شاید به نشانه وفاداری از آن محیط دور میشود. از دید روانکاوی فروید میتوان ظرف شیشهای را نماد زهدان مادر در نظر گرفت که کودک انسان در ابتدای راه زندگی در آن محافظت شده و در آن رشد میکند. در تصویر بیرون ظرف شیشهای دنیایی نامعلوم و پر رمز و راز است، همچون وضعیتی که برای جنین انسان پس از تولد میتوان متصور شد. بازنمایی هنرمند از دنیای بیرون قدری تاریک به نظر میرسد.
اتفاقی که در روایت تصویر در حال وقوع است بر اساس نوعی فعالیت و متناظر آن شکلی از ساز و کار دفاعی قابل تبیین است. بدین صورت که انسان نگران از مخاطرات زندگی و جامعه ترجیح میدهد به زهدان مادر بازگشت داشته باشد، تا در آنجا مورد حمایت و محافظت قرار گیرد. فروید میگوید: «نخستين تجربه اضطراب در اثر تولد رخ ميدهد. نوزاد از رحم كه جايي امن براي اوست جدا شده و وارد يك موقعيت نو و ناآشنا ميشود.» (دادستان، 1401، ص47) سازوکار بازگشت زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که فرد قادر نیست تا در شرایط موجود با محرومیتها و فشارهای روانی مقابله کند. از نظر فروید «اگر موضوعی که نهاد را ارضا میکند در دسترس نباشد، فرد آن را با چیز دیگری جایگزین میکند.... به این ترتیب نوعی تخلیه عواطف فروخورده با اهداف بیخطرتر ایجاد میشود.» (فروید، 1393، ص60) در این تصویر مفهوم این ساز و کار نوعی تحریف و تغییر رفتار بهصورت بچگانه است که به امنیت و آرامش پیش از تولد ارجاع دارد.
در (تصویر 2) مشابه اثر قبل بیشترین فضا به بیابان اختصاص یافته که بیحاصل، خشک و تاریک است. نقطه کانونی تصویر پسری است که که در حال دویدن به سمت بیرون از کادر است. در سمت راست پسر، قفسی تیره قرار دارد که ابر سفیدی در آن محبوس شده است. میتوان ابر را نماد خیال و خیالبافی فرد فرض کنیم که درون قفس جای گرفته و محبوس مانده است. اما در عین حال در نمادشناسی فروید ابر سفید به مسائل معنوی و اخلاقی دلالت دارد. بر این اساس میتوان عنصر ابر را به منزلۀ اخلاقیات و امور معنوی تفسیر کرد که پسر نوجوان آن را دربند کرده و از آن به سمت بیابانی تاریک و یا به عبارت دیگر آینده نامعلوم و سخت میگریزد. علاوه بر آن بیابان نماد احساس فقدان و تسلیم شدن است.
در سطوح شخصیتی فروید امور اخلاقی و معنوی به فراخود مربوط است. در این تصویر محبوس شدن اخلاقیات در قفس و فرار پسر، تعارض میان نهاد و فراخود را نشان میدهد. بنابراین در تبیین عناصر درون تصویر براساس شخصیت می توان گفت نهاد بر فراخود غلبه کرده و شاید در پی امیال گریزان است. به عبارت دیگر این گریز و لغزش ساز وکار مخفیسازی و انکارِ متناظر با فعالیت جایگزینی را نشان میدهد.
4-2. مجموعه موقعیت منجمد
در این مجموعه قربانزاده از آسمان و بیابان و ساختمانهای نیمهساز، مخروبه و شخصیتهایی منفعل که بیشتر پشت به مخاطب دارند استفاده کرده است. هنرمند در خصوص نمایش این مجموعه چنین توضیح میدهد: موقعیت منجمد روایتی است شخصی، از انگارههایی که پس از گذشت سالها در پسِ ذهن تبدیل به کابوس شده، و برای رهایی از آنها راهی به جز به تصویر کشیدن نبوده است. این مجموعه روایتی است آزاد از موقعیتی که در آن افراد همچون ناظرانی ناتوان، شاهدِ منفعل رخدادهایی باشند که دور و برشان، دور و نزدیک اتفاق افتاده و از شدت تشویش مسخ شدهاند. قربانزاده در ادامه توضیح میدهد که معلوم نیست چقدر در رخدادن این موقعیتها سهیم بودهایم. موقعیتهایی منجمد که در آنها تمام هستی در یک لحظه و در یک موقعیت منجمد مسخ شده است.11
تصویر 3. بدون عنوان 1394 - https://mohsen.gallery
تصویر 4. بدون عنوان 1394 - https://mohsen.gallery
در (تصویر3) ترکیببندی قرینه شامل دو دیوار مخروبه است که در یک پرسپکتیو تک نقطهای در مرکز کادر به هم نزدیک شده اند. در نزدیکترین لایهی تصویر در مقابل بیننده سه قفس پر از پرندگان محبوس روی زمین قرار دارد. در مرکز تصویر چند نفر در حال مشاهده دودی هستند که از پشت دیوار سمت راست به چشم میخورد. استفاده از خطوط هدایتگر پرسپکتیو دیوارها تأکیدی بر آن چند پیکره در مرکز تصویر دارد که از حادثهی آتشسوزی و دود ناشی از آن در حیرت و یا ترس قرار گرفتهاند.
کبوترهای در قفس واضحترین نماد تنگنا و فقدان آزادی است و میتواند آیندهای باشد که امید انسانی چندان در آن راه به جایی نمیبرد. از سوی دیگر در نمادشناسی فروید پرندههای در قفس، میتواند به ناخودآگاه فردی اشاره داشته باشد: افکاری که محبوس و سرکوب شده و توان حرکت و دستیابی به اهداف را از دست داده است. دود بر خاسته شده از سمت راست دیوار میتواند نمادی از تعارضات سه بخش ذهن باشد. سه شخصیتی که به دود نگاه میکنند، میتواند نمادی از خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگانه باشد که با گفتگو، بحث و مجادله سعی در به تعادل رساندن این سه بخش دارند. مطابق با روانکاوی فروید مادامی که این سه بخش در هماهنگی نبوده و مطابق با اثر تصویر پرندگان محبوس در قفس، ناخودآگاه سرکوب شده و با توجه به این فقدان و سرکوب، دودِ نمادین از این تعارض از جهان ذهن افراد برخواسته است. در این تصویر ساز و کار دفاعی سرکوب متناظر با در قفس نگه داشتن ناخودآگاه است.
در ترکیببندی (تصویر4) تعادل نامتقارن از ساختمانهای نیمهساز در طرف چپ کادر و جمعیت انسانی یک ساختمان کوچک مخروبه در سمت راست توسط یک لوله(شلنگ) که از پایین وارد شده کادر را به دو قسمت تقسیم میکند. اگر نمای این تصویر را به سه لایه تجزیه کنیم؛ لایه اول سطح زمین و شلنگ، لایه دوم و در مرکز کادرکودک بادکنک به دست، و لایۀ سوم جمعیت آدمها و دودی که در اغلب آثار مجموعه موقعیت منجمد وجود دارد.
عنصر قابل تفسیر در لایۀ اول همان لوله یا شلنگ است که همچون ماری خزیده و تا نزدیک پای کودک بادکنک به دست آمده است. این شکل نسبت به حضور کودک متعرض است. مطابق با نظر فروید این شکل متعرض همچون قضیب نسبت به کودک معصوم متعرض است. کودک به بادکنک سفید پناه برده و این شکل میتواند به عنوان نماد سینه مادر در نظر گرفته شود. آغوش و سینه مادر بعد از زهدان که اولین جایگاه انسان است، دومین مکان امن و آرامش کودک به حساب میآید. خانههای نیمهساز و بدون سقف، بیپناهی افراد را در برابر ترس و تنشهای محیطی را تبیین میکند. ازدحام آدمها و جدا بودن کودک از آنها می تواند به عنوان نماد غربت فردی و حس متفاوت بودن افکار و باورها با سایرین باشد که منجر به تنهایی و طرد شدن و درک نشدن از سوی دیگران است. اتاقک قدیمی و فرسوده در تصویر نشان نماد یک محل امن قدیمی مثل مادراست. از نظر فروید «هنگامی که فرد در کسب تمایلات درونی با ناکامی مواجه میشود، از واقعیت تلخ موجود به سوی الگوهای رفتاری گذشته مراجعه میکند، یعنی دورانی که شرایط فرد بدون تلخی و اضطراب بوده است.» (شولتز، 1402، ص67). در اینجا گویی شخصیت درون (تصویر4) که گویی با نیت ورود به اجتماع پیش آمده است، دوباره به تنها جای امن یعنی مادرش بازگشت میکند.
در تجزیه و تحلیل و تفسیر چهار اثر مورد مطالعه ازصمد قربان زاده، با عناصر و موقعیتهایی مواجه شدیم که وضعیت فرد را از نقطه نظر روانشناسی فروید درون اجتماع نشان میدهد. به طور خلاصه تفسیر نماد و تبیین فعالیتها در جدول زیر آمده است:
جدول1. خلاصه تحلیل (نگارنده)
تصاویر مورد مطالعه | عناصر نمادین | مفهوم نماد | نوع فعالیت | نوع ساز وکار دفاعی |
| بیابان خاکستری شیشه سگ | محیط و اجتماع زهدان مادر وفاداری، پشتیبانی | ممانعت از شرایط محرک | جایگزینی و بازگشت |
| بیابان خاکستری ابر سفید در قفس فرار پسر | محیط و اجتماع اخلاقیات در حبس گریز از فراخود | مخفیسازی و انکار | جایگزینی و فرار |
| بیابان خاکستری قفس پرندگان سه فرد در مرکز دود | محیط و اجتماع تنگنا و فقدان آزادی خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه آسیبهای اجتماعی | مخفی ساختن و از بین بردن | سرکوب |
| بیابان خاکستری کودک بادکنک به دست لوله(شلنگ) خانه کوچک جمعیت دود | محیط و اجتماع تنهایی و معصومیت تعرض مادر افراد اجتماع آسیبهای اجتماعی | ممانعت از شرایط محرک | جایگزینی و بازگشت |
مأخذ: یافتههای پژوهش
5. نتیجهگیری
بر کسی پوشیده نیست که «هنر تجربۀ فرهنگی و هنرمند تسهیلگر این تجربه است.»(تقیزادگان، 1399، ص3) اگرچه تحلیل مفاهیم روانشناختی معضلات و مشکلات را به فرد و خصوصیات و ویژگیهایش فروکاهش میدهد، اما در نهایت این شناخت به دنبال تبیین ساختهای اجتماعی پیش میرود. در واقع شناخت مفاهیم و ویژگیهای عناصر در آثار هنری، جهانبینی هنرمند و تا حدودی جامعهای را توصیف میکند که هنرمند در آن زیسته است. متخصصین روانشناس ضمن مطالعۀ اختلالهای رفتاري و انحرافهای اجتماعي، به اين نتيجه رسيدهاند كه ریشۀ بسياري از اختلالها و آسیبها در ناتواني افراد برای تحليل صحيح مسائل شخصي، عدم احساس كنترل و كفايت هنگام رويارويي با موقعیتهاي دشوار و عدم آمادگي براي حل مشكلات و مسائل زندگي به شيوة مناسب است (مریدی، 1398، ص25).
اکثر ناقدان و نظریهپردازان معتقدند که معنا و مفهوم، زادۀ عناصر ناخودآگاه بوده و به همین دلیل کشف تمامی مفاهیم کاری دشوار به نظر میرسد. اما مسئله اینجاست که مفاهیم همزادۀ خودآگاه و هم ناخودآگاه است. با روانکاوی فروید این نکته روشن میشود که مفاهیم به این دلیل تا حدودی قابل تبیین است که به آگاهی ارتباط و وابستگی دارد؛ و به این دلیل ناشناخته است که به ناخودآگاهی نیز وابستگی دارد. این نکته در مورد مفاهیم در رؤیا، خیال پردازی و اثر هنری نیز یکسر صادق است. در حالیکه در خیالپردازی تصویر واقعیت مطرح میشود، در تحلیل مفهومی رؤیا زبانی نمادین از راه رمزگان به نسخه دیگری از واقعیت شکل میدهد و از این جهت کار رؤیا تا حدودی همانند کار اثر هنری است و ما هر دو را به گفته فروید تاویل می کنیم. بسیاری از هواداران فروید به این نکته پرداختند که هنر در نهایت گونهای پالایش روان یا همخوانی با گفته مشهور ارسطو شکلی از کاتارسیس است.
از اینرو در تحلیل مفاهیم آثار عکاسی با تکنیک فتومونتاژ صمد قربانزاده، مخاطب با ترکیببندیهای خلاقانه مواجه است که حاصل بینش و اندیشه سازنده اثر از شرایط افراد انسانی در جامعه معاصر بوده است. بهکارگیری روش سورئالیسم در عکاسی فتومونتاژ، مفهوم اثر را از نمایش ابژۀ صرف فراتر میبرد. از اینرو درک ویژگیها و مفاهیم روانشناسی، جذابیت آثار را دو چندان میکند. در چهار اثر مورد مطالعه بیابان متروک و خاکستری به صورتی نمادین، محیط و اجتماع معاصر را توضیح داده و انسان محاط در این فضا عمدتاً با سردرگمی، تنهایی، ترس، گناه، بیهویتی و... به تلخی دست و پنجه نرم میکند. انسان معاصر با تبیینهای روانکاوانه با کمک ابزارهای ساز وکار دفاعی، و بیشتر در پیِ بازگشت به مکان امن کودکی و جایگزین کردن دوران کودکی به جای موقعیت کنونی در دوران بزرگسالی و اجتماع است.
در این میان مخاطبان هنر با درک و ارتباط با اثر هنری نیز در زنجیره و فرایند خلق هنر سهیم هستند. هنرمند و مخاطب در ارتباط با یکدیگر به صورتی اثر بخش، تجربۀ فرهنگی را آزموده و به شناخت میرسند. این امر نه تنها در جهت رفع معضلات روانشناختی فردی موثر است، بلکه در جهت بهبود ساخت اجتماعی به دور از آسیبهای آن گام برمیدارد.
منابع
اسنودن، روث (1401). خودآموز فروید، ترجمه نورالدین رحمانیان، تهران: آشیان.
پاکباز، رویین (1401). دایره المعارف هنر، تهران: فرهنگ معاصر.
تقیزادگان، معصومه (1399). نقش فرهنگ و هنر در کاهش آسیبهای اجتماعی، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
دادستان، پریرخ (1401). روانشناسی مرضی تحولی، جلد اول : از کودکی تا بزرگسالی. تهران: سمت.
دووینیو، ژان (1397). جامعه شناسی هنر، ترجمه مهدی سهابی. تهران: مرکز .
شارف، ریچارد (1381). نظریههای روان درمانی و مشاوره، ترجمه مهرداد نیرو بخت. تهران: آگاه.
شولتز، دوان پی و سیدنی الن شولتز (1402). نظریههای شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران: ویرایش.
فروید، آنا (1400). من و ساز و کارهای دفاعی، ترجمه محمد علیخواه. تهران: نشر مرکز.
فروید، زیگموند (1394). ایگو و اید(من و نهاد)، ترجمه امین پاشا صمدیان. تهران: پندار تابان.
فروید، زیگموند (1400). تاریخ روانکاوی، ترجمه سعید شجاع شفتی. تهران: ققنوس.
فروید، زیگموند (1401). روانشناسی تحلیلی، ترجمه ابوالحسن گونیلی. تهران: جامی.
فروید، زیگموند (1393). روانکاوی و زندگی من به همراه توتم پرستی، ترجمه محمود نوایی و محمد علی خنجی. تهران: جامی.
فروید، زیگموند (1394). رؤیا، ترجمه شاهرخ علیمرادیان. تهران: هاشمی.
ماتسن تامسون، جیمز (1392). نظریههای هنری قرن بیستم، ترجمه داوود طبایی. تهران: افکار.
مَدِر، جرج (1402). روانشناسی هنر، ترجمه سهندسلطاندوست. تهران: ققنوس.
مریدی، محمدرضا (1398). هنر اجتماعی: مقالاتی در جامعه شناسی هنر معاصر ایران. تهران: انتشارات دانشگاه هنر.
رفاهی، هدی (1392). «یادداشتی بر مجموعه خواب روزانه»، مجله چیدمان. سال دوم، شماره 2. صص1-2.
03 Conceptual Analysis of of Samad Ghorbanzadeh Photographs
based on Freud's Opinions 12
Firoozeh Sheibani Rezvani
Assistant Professor of Art Department, Islamshahr Branch,
Islamic Azad University, Islamshahr, Iran.
sheibani@iiau.ac.ir
This research tries to analyze and scrutinize four selected works of photography by Samad Ghorbanzadeh, a contemporary Iranian photographer, based on the concepts and opinions derived from Freud's psychology. The method of this research qualitatively describes and analyzes the case of the artwork based on data obtained from library and internet information. The reason for choosing Samad Ghorbanzadeh's works is his surrealism approach in photography, which is able to be read and analyzed by relying on concepts such as unconscious mind, dream, and defense mechanism in Freud's psychological approach. Although psychological analysis reduces the problems to the individual and his characteristics, but ultimately this understanding seeks to explain social constructions. These works are inspired by topics such as loneliness, absence of identity, loss of faith and ultimately death, which somehow involve humans and societies and challenge the nature of human existence in today's world system. In the psychological reading of the works in question, the audience, while having a new experience of encountering the work of art, gets to understand and recognize the content of the work and the symbolic connection of artistic elements with individual and collective injuries.
Keywords: Conceptual Analysis, Sigmund Freud, Surrealism, Samad Ghorbanzadeh, Photography
[1] { تاریخ دریافت: 9 / 10 / 1401 تاریخ پذیرش: 23 / 11 / 1402
[2] . فتومونتاژ یعنی فن دستکاری تصاویر عکاسی و چسباندن عکسهای مختلف به انتخاب و سلیقه طراح در کنار یکدیگر و تا حدودی روی هم تا با ایجاد همجوارهای ناهماهنجگ و آمیزشهای تصادفی پیام یا منظور را منتقل کند.
[3] . André Breton
[4] . Defense mechanism
[5] . Catharsis
[6] . Self-consious, semi-conscious, unconscious
[7] . Id, Ego, SuperEgo
[8] . Neurosis
[9] 6. Symondr
[10] . Louis Aragon
[11] . https://mohsen.gallery/fa/series/frozen-situation
[12] { Reccived: 2023/12/30 Accepted: 2024/02/12