رابطۀ فقه با منابع و مبانی مشترک حقوقی حاکمیت
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - ندارد
کلید واژه: حاکمیت, دولت, عرف, مصلحت, عقل,
چکیده مقاله :
حاکمیّت و فرمانروایی و اشکال گوناگون آن از دیرباز مورد توجّه صاحبان اندیشۀ سیاسی بوده است .رویکردهای گوناگون پیروان ادیان و پیروان دین اسلام نیز، در فرآیند حاکمیت مطرح بوده و آثاری برجایگذاشته اند. در فقه اسلامی موضوعاتی چون عرف، عقل، مصلحت و مص الح مرسله به نوعی در توسعه یا تحدیدحوزۀ دخالت دین در حکومت تأثیر داشته اند. این عناوین در رویکردهای بشر ی نیز به رسمی ت شناخته شده وجزء منابع و مبانی مشترک حقوقی، در اداره جوامع به شمار می آ یند. اهم، در تزاحم اهم و مهم احکام اولیه،مقدم است و اسلام در تعارض ضرورتهای اجتماعی با احکام اولیه، اولی را مقدم داشته و با اتکا بر مبانیمشترک، احکام ثانویه را مبنای حکومتداری قرار می دهد . بنابراین در رویکرد فقه اسلامی از منابع و مبانیمشترک حقوقی بهره گرفته می شود و اراده های انسانی جایگاه گسترده ای در حکومت دارند.
Sovereignty and its various forms have always been a matter ofconsideration by men of political thought. Different approaches offollowers of religions and those of Islam have also been considered inthe process of sovereignty. In the Islamic Jurisprudence some suchsubjects as custom, reason, interest, and implicit interests have affectedthe realm of interference of religion with sovereignty in one way oranother. Such titles are recognized by human approaches beingconsidered as common legal sources and essentials in governingsocieties. When two affairs of primary precepts interfere, what is moreimportant is given priority. In interference of social necessities withprimary precepts, Islam has given priority to the former and havingtaken common essentials into consideration has treated secondaryprecepts as the foundation of sovereignty. Thus, in the Islamic juristicapproach human wills are given remarkable status in sovereignty.