نسبت اراده به عقل در فلسفه ی دکارت
محورهای موضوعی : فلسفه
1 - ندارد
کلید واژه: دکارت, فلسفه ی مدرن, عقل, فهم, اراده, اراده ی آزاد,
چکیده مقاله :
نسبت اراده به عقل مبحث فلسفی -کلامیِ پرسابقه و تااندازه ای ناروشن است، به ویژه آنگاه که این نسبت راگونه ای تقدم قلمداد کنیم . تقدم ار اده بر عقل در اندیشه ی دکارت جنبه های پیدا و پنهان دارد . دکارت اراده رابه لحاظ صوری عظیم تر از فهم می دانست (برتری وجودی یا گونه ای تقدم هستی شناسانه)، هرچند در شناخت،یعنی داشتن ایده های روشن و متمایز، به تقدم فهم بر اراده حکم م ی داد (تقدم شناخت شناسانه ). او در آغازتأسیس فلسفه ی جدید به شک کردن حکم کرد و این خود نمودی از اراده کردن است (تقدم روش شناسانه ).پذیرش تقدم اراده بر عقل در پروراندن یک نظام فلسفی و یا بنیان گذاری یک مکتب فکری به نتایج بسیارگسترده ای در نظام های اخلاقی، حقوقی و سیاسی منجر می شود، همان گونه که در واقعیت تاریخی چنیننظام هایی از اندیشه ی دکارت نشأت گرفته اند.
Relation between will and reason is a philosophico-theological topicwhich is longevous and vague, especially, when this relation is consideredas a kind of priority. The priority of will over reason in Descartes’ thoughthas both implicit and explicit aspects.In the question of knowledge – that is, having clear and distinct ideas –Desecrates judges that “understanding” has priority over “will”; this isconsiderd as epistemological priority; but he acknowledges that the “will”is formally greater than “reason” (i.e., will is finite but reason is infinite);this is considerd as ontic/ontological priority.In the beginning of modern philosophy, Desecrates applied methodicdoubt which is appearance of will, itself being an appearance ofmethodological priority. Accepting the priority of will over reason resultsin constructing a philosophical system or founding an intellectual school,which leads to some broad consequences in political, legal and moralsystems, as they have been originate from Descartes’ thought in thehistorical reality.