سیر تحول فکر و اندیشة ایمانوئل سودنبرگ، عارف پروتستان قرن هجدهم
محورهای موضوعی : مسیحیتحبیب بشیرپور 1 , شهرام پازوکی 2
1 - دانشآموخته دکتری ادیان و عرفان تطبیقی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - استاد گروه ادیان و عرفان انجمن حکمت و فلسفه
کلید واژه: سودنبرگ, رازهای بهشت, عشق و حکمت, دنیای معنوی, تناظر,
چکیده مقاله :
اندیشههای ایمانوئل سودنبرگ[1] متأثر از فضای فکری زمانة او بود. موضوع بزرگ آن زمانه را دوگانگی و تباین میان علم و دین میدانند. او با برگزیدن مسیر علم سیر خود را شروع کرد تا اینکه به قلمرو متعالی واقعیات معنوی رسید و به فراسوی دانش زمانه برآمد. وی نه از علم خود چشم پوشید و نه از ایمانش بلکه دست به ترکیب جهانبینیهایی زد که رو در روی یکدیگر ایستاده بودند. سودنبرگ سعی داشت نظریات خود را که شاید امکان تجربة آن برای همگان ممکن نبود، بصورت منطقی و عاقلانه بازگو کند. تحولات افکار و آرا سودنبرگ از گستره آرا یک دانشمند عالم فیزیکی و مادی شروع شد و به گستره شهودات یک عارف مسیحی پروتستان انجامید. حضور او در پایان قرن هفدهم و سالهای آغازین قرن هجدهم در مکتب لوتری یادآور یاکوب بومه[2] بود. وی عرفانی را بنیان نهاد که تنها بر مفاهیم کتاب مقدّس در دین مسیحی تکیه داشت. 3. Emanuel Swedenborg 4. Jacob Boehme
Emanuel Swedenborg was strongly influenced by the intellectual debates of 18th century. The great problem of that time was the dichotomy between science and religion. He started his career as a scientist, but after a mystical experience he ended with the path of religion and spirituality. However, he did not give up the path of science and tried to make a compromise between religion and science. Swedenborg had some strange experiences which he tried to express them logically. As a Protestant mystic, Swedenborg's thoughts is somehow a reminiscent of Jacob Boehme's ideas. His mysticism is mainly based on the Biblical teachings.
_||_