تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر رفتار محیطزیستی دانشآموزان پایه هفتم متوسطه
محورهای موضوعی : آب و محیط زیست
محمد رضا سرمدی
1
(استاد، گروه علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران)
مهدیه رضائی
2
(استادیار، گروه آموزش محیطزیست، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران)
احمد روحانی فر
3
(دانش آموخته کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران)
کلید واژه: فلسفه برای کودکان, رفتار محیطزیستی, آموزش, دانشآموزان,
چکیده مقاله :
زمینه و هدف: آموزشوپرورش یکی از نهادهایی است که میتواند پایهگذار رفتارهای درست محیطزیستی باشد. تفکر انسانها باید بهگونهای پرورش یابد که مؤلفههای محیطزیستی را در نظر بگیرند و این امر، مستلزم گسترش آموزشی در خصوص فلسفه محیطزیستی است. هدف از اجرای این پژوهش، مطالعه تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر رفتار محیطزیستی دانشآموزان پایه هفتم دوره اول متوسطه شهر کرج بود. روش بررسی: پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری دادهها از نوع نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیشآزمون پسآزمون و گروه کنترل بوده است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه رفتار محیطزیستی بود که روایی صوری و محتوایی آن با توجه به کاربرد در تحقیقات پیشین و نظرخواهی از 18 نفر از متخصصین مورد تأیید قرار گرفت و ضریب پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، 90/0 به دست آمد. سؤالهای پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی، میانگین، درصد و تحلیل کوواریانس و نرمافزار SPSS20 مورد تحلیل قرار گرفتند (05/0P<=).یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که آموزش فلسفه بر رفتار محیطزیستی دانشآموزان، تأثیر مثبت و معناداری داشته است. از آنجا که p مقدار آزمون (001/0) کمتر از 01/0 است بنابراین آموزش فلسفه در سطح 01/0 بر رفتار محیطزیستی تأثیر معناداری دارد، ضریب اتا نیز 96/0 محاسبه شد.بحث و نتیجهگیری: با استناد به نتایج حاصل میتوان اذعان داشت که اثرات مثبت آموزش فلسفه در مدارس به دانشآموزان؛ نشانگر دستیابی کودکان به رفتاری است که دلبستگی آنها را به کلیه عوامل زنده و غیرزنده زمین و حفاظت از محیطزیست نشان میدهد.
Education is one of the institutions that can be the basis of the environmental behaviors. Human thought must be developed in such a way as to take into account environmental factors, and this requires the development of education in the field of environmental philosophy. The present study aimed to study the effects of teaching philosophy for Children on environmental behavior, in seventh-grade high school students in Karaj, Iran. This study was applied in terms of its approach and used a quasi-experimental method for data gathering; it also used a pretest-posttest design and included a control group. The population consisted of seventh-grade high school students in District 4 of Karaj; convenient sample included sixty students who were randomly assigned to control and experimental groups, each consisting of 30 subjects/students. The tool for gathering data was the questionnaire whose face and content validity was confirmed by past studies and a survey from 18 specialists; its reliability was determined to be 0.86 via Cronbach’s alpha coefficient. The questions were analyzed using methods of statistical description and inference, and mean, percentage, and ANCOVA were analyzed via SPSS22 (P0.05). There results indicated that teaching philosophy had a significant, positive effect on environmental behavior. According to the results, it can be affirmed that positive effects of teaching philosophy in high schools shows the children access to variables which indicate their attachment to all animate and inanimate entities on the earth and their awareness of protecting the environment.
_||_