بررسی پوشیدگی وَجه شبه در تشبیه تمثیل «روباهِ پیر» در شعر دورۀ بیداری با تأکید بر شعر ادیب پیشاوری
محورهای موضوعی : تمثیل در زبان و ادب فارسیحسن علیزاداه 1 , رامین صادقی نژاد 2 , مریم محمد زاده 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر، ایران
کلید واژه: بریتانیای کبیر, روباه پیر, نماد, تشبیه تمثیل, دلالت معنایی,
چکیده مقاله :
روباه یکی از نامهایی است که از دیرباز با مفهوم حیلهگری و مکّاری، پیوند یافته است. اطلاقِ صفت پیر نیز جنبههای دیگری از حیلهگری این حیوان را روشن میکند. این موضوع زمانی اهمیّت مییابد که بدانیم در مقطعی از تاریخ ایران، مُقارن دورۀ بیداری، عبارت روباه پیر، مُشبهٌ به کشور بریتانیای کبیر، میگردد و به عنوان تشبیه تمثیل در اشعار، نوشتهها و مطبوعات کاربُرد مییابد و در حکم نمادی آشنا در فرهنگ سیاسی ایران، ماندگار میشود. شاعران دورۀ بیداری با آگاهی از این توان بالا برای ژرفا بخشیدن به سخنان خود، جبران فضای اختناق و خفقان و روشنگری مردم، استفاده کردهاند. سؤال اساسی این نوشته که به شیوۀ توصیفی و تحلیلی درصدد یافتن پاسخ آن برآمدهایم آن است که چرا از میان تمام تعابیری که برای نشان دادن حیلهگری بریتانیا به کار گرفته شده است فقط عنوان روباه پیر ماندگار شده است؟ ضرورت چنین تحقیقی از این روی است که وجَه شبه در این تمثیل پنهان است و نیازمند بررسی است. تا کنون نوشتهای که به بررسی چرایی پوشیسده بودن وجه شبه در این تشبیه تمثیل بپردازد؛ نوشته نشده است و از این روی این موضوع تازگی دارد.
Fox is one of the names that has become associated with cunning since time immemorial. Adding the adjective “old” to this name casts light on other aspects of the deceptive power of this animal. This subject becomes important when we know that in a given point in the history of Iran, i.e. Enlightenment Age, the phrase “Old Fox”, is used as the point of resemblance to describe the Great Britain. This phrase has been frequently used by the media and writers in their similes and turned to an inseparable part of the political culture of Iran. The Enlightenment poets based on their knowledge of this high potentiality for giving depth to their words proceeded to overcome the strangulation space and enlighten the people. Since the point of resemblance in this simile is hidden, we have struggled to explain it in this essay. The fundamental question of this writing that we are trying to answer is: Why, of all the interpretations used to demonstrate British cunning, only the title of "old fox" has persisted? This study was conducted using descriptive-analytical method. The necessity of such research is because the pseudo-aspect is hidden in this allegory and needs to be investigated. A writing that examines why the pseudo-face is covered in this allegory likeness is not written and hence it is new.
_||_
بررسی پوشیدگی وَجه شبه در تشبیه تمثیل «روباهِ پیر» در شعر دورۀ بیداری با تأکید بر شعر ادیب پیشاوری
حسن علیزاده 1، رامین صادقی نژاد2*، مریم محمّد زاده3
1- دانشجوی دکترای زبان و ادبیّات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر- ایران
2- استادیار زبان و ادبیّات فارسی، واحد اهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اهر – ایران
3- استادیار زبان و ادبیّات فارسی، واحد اهر دانشگاه آزاد اسلامی، اهر - ایران
چکیده
روباه یکی از نامهایی است که از دیرباز با مفهوم حیلهگری و مکّاری، پیوند یافته است. اطلاقِ صفت «پیر» نیز جنبههای دیگری از حیلهگری این حیوان را روشن میکند. این موضوع زمانی اهمیّت مییابد که بدانیم در مقطعی از تاریخ ایران، مُقارن دورۀ بیداری، عبارت «روباه پیر»، مُشبهٌ به کشور بریتانیای کبیر، میگردد و به عنوان تشبیه تمثیل در اشعار، نوشتهها و مطبوعات کاربُرد مییابد و در حکم نمادی آشنا در فرهنگ سیاسی ایران، ماندگار میشود. شاعران دورۀ بیداری با آگاهی از این توان بالا برای ژرفا بخشیدن به سخنان خود، جبران فضای اختناق و خفقان و روشنگری مردم، استفاده کردهاند. سؤال اساسی این نوشته که به شیوۀ توصیفی و تحلیلی درصدد یافتن پاسخ آن برآمدهایم آن است که چرا از میان تمام تعابیری که برای نشان دادن حیلهگری بریتانیا به کار گرفته شده است فقط عنوان «روباه پیر» ماندگار شده است؟ ضرورت چنین تحقیقی از این روی است که وجَه شبه در این تمثیل پنهان است و نیازمند بررسی است. تا کنون نوشتهای که به بررسی چرایی پوشیسده بودن وجه شبه در این تشبیه تمثیل بپردازد؛ نوشته نشده است و از این روی این موضوع تازگی دارد.
کلید واژهها: بریتانیای کبیر، تشبیه تمثیل، دلالت معنایی، روباه پیر، نماد.
پست الکترنیکی نویسندۀ مسؤول: r-sadeghinezhad@iau-ahar.ac.ir
پست الکترنیک: alizadeh13980@gmail.com
پست الکترنیک: m-mohammadzadeh@iau-ahar.ac.ir
مقدمّه
نامها نشانههای دلالتمندی میباشند که برای نامیدن کسی یا چیزی، وضع شدهاند. «روباه»، یکی از نامهایی است که از دیرباز برای نشان دادن صفت حیلهگری و مکّاری در میان ایرانیان شناخته شده بوده است. در شعر پیشینیان از جمله فردوسی، فرّخی سیستانی، عقیقی، اسعد گُرگانی و ... برای نشان دادن خصوصیّت مکر و حیلهگری حریف استفاده شده است. امّا در تاریخ سیاسی ایران در شعر دورۀ موسوم به بیداری از نام روباه برای توصیف جنبههای استعمارگری و سیاستهای سلطهگرایانۀ کشور خاصّی به نام بریتانیای کبیر استفاده میشود و از این حیث اهمیّت ویژهای مییابد. این اصطلاح و مفهوم ضد بریتانیایی آن را برای اوّلین بار سیّد احمد رضوی مشهور به ادیب پیشاوری (۱۹۳۰–۱۸۴۴)، در اشعارش به کار بُرده است و بعد از او، شاعران دیگری چون ادیب الممالک فراهانی و حسن وحید دستگردی و ملک الشعرای بهار و... از این عنوان استفاده کردهاند. این در حالی است که ادیب پیشاوری، علاوه بر نام روباه، نام دیگر حیوانات نظیر: زنبور نیش زن، شغال بد سگال، گربۀ دزد و بیوفا، گُرگِ خیره، گُرگِ روبه منش، مار ماهی، سر پهن مار و ... را برای نشان دادن خصایص رذیلانه، مؤذیگری، آزار و اذیّت، حیلهگری و مکّاری انگلستان برای دخالت و نفوذ و نهب و غارت کشورهای زیر سلطه و مستعمرات خود به کار گرفته است؛ امّا از میان آن همه حیوانات مختلف و خصوصیات و ویژگیهای آنها، تنها حیوانی که نامش در ادبیّات سیاسی ایران، ماندگار شده است و تا به امروز نیز کاربرد دارد؛ «روباه» و مکّاری اوست. بدون تردید ماندگاری این عنوان در قالب تشبیه تمثیل «روباه پیر» و تبدیل شدن آن به عنوان نماد و سمبلی از استعمار کبیر بریتانیا، ریشه در ویژگیهایی دارد که در «مشبهٌ بِه» این تشبیه تمثیل، یعنی انگلستان، پُررنگتر و به اصطلاح «اقویتر» است؛ امّا آنچه بیش از همه شایان توجّه است، پیشینۀ ادبی و فرهنگ ایران زمین در راستای شُهرت روباه به حیلهگری و پذیرفته شدن این حیوان به عنوان ئمادی از مکّاری بوده است. بررسی ویژگیهای استعماری انگلستان، نکتهای است که در این وجه شبه، پوشیده و نیازمند روشنگری است.
بیان مسأله
در شعر دورۀ بیداری برای نشان دادن جلوهها و جنبههای استعمارگری بریتانیای کبیر از تعابیر گوناگونی استفاده شده است؛ امّا از میان آن همه تشبیه تمثیل «روباه پیر» است که در ادبیّات سیاسی ایران برای نامید انگلستان، ماندگار شده است. از آنجایی که اصطلاح «روباه پیر» در گذشتۀ ادبی ایران مسبوق به سابقه است، به نظر میرسد برای تشبیه بریتانیای کبیر به روباه پیر، دلایل قابل قبول و پسندیدهای وجود داشته باشد که در مُشبهٌ به محذوف یعنی انگلستان، اقویتر است.
مبانی پژوهش
تشبیه تمثیل
در حوزۀ بلاغت، گونۀ خاصّی از مانند کردنِ دالّ و مدلول، وجود دارد که برای یافتنِ وجه شبه، نیازمند تأمّل و دقّت میباشیم که از آن به تشبیه تمثیل، تعبیر میشود. صاحب جامع الکبیر مینویسد: «تشبيه بر سبيل كنايه است، بدينگونه كه چون ارادۀ اشارت به معنايي كنایي، الفاظي به كار برد كه دلالت بر معنايي ديگر داشته باشد. ولي آن الفاظ و آن معاني، دلالت برمعنايي داشته باشند كه مقصود توست.» (ابن اثیر، 1956م: 234). از این سخن ابن اثیر برمیآید که در تشبیه تمثیل، لفظ مُشبه، ذکر نمیشود؛ بلکه تشبیه بر سبیل کنایه است و فقط مُشبهٌ به در کلام، ظاهر میشود.
ابن اثیر، این نکات را اضافه کرده است: «وآن تشبيه، حالي است به حالي از رهگذر كنايه، بدينگونه كه خواسته باشي به معنايي اشارت كني و الفاظي به كار ببري كه بر معنايي ديگر دلالت دارد. امّا آن معنی، خود مثالي باشد براي مقصودي كه داشتهاي و اينگونه سخن گفتن را فايدهاي است ويژۀ خود كه اگر به الفاظ خاصّ خود گفته شود، چندان تأثير ندارد و راز آن در اين است كه در ذهن شنونده، تصورّي بيشتر ايجاد كند. زيرا شنونده هنگامي كه در دل خويش مثالي را تصوّر كند كه مخاطب مستقيم آن نباشد، با رغبت بيشتري آن را پذيرا خواهد شد.» (مدنی، 1388ق/2: 37). در این تعریف که باز بر غائب بودن مشبه، تأکید شده است، معنای مورد نظر با لفظی دیگر بیان میشود یعنی لفظي ناظر بر معنايي كه خود، مثالي است براي مقصود مورد نظر.
دلالت معنایی
نام اشياء را از آن رو كه به معنايي دلالت ميكنند، دالّ و معناي نهفته در آن را كه همان صورت ظاهر اشياء و مجموعۀ ويژگيهاي آنهاست، مدلول ميخوانند. نشانهها در حكم آئينههايي میباشند كه معناي مورد نظر را به روشني و وضوح، باز ميتابانند. پور نامداریان در ارتباط نماد و معنی مینویسد: «...نماد، امری عَرَضی و تحمیلی برای بیان نیست؛ بلکه با معنی، پیوندی ذاتی دارد، خواه از آن جهت که بیان وسیلۀ تعبیر از معنایی شده باشد که از تجارب روحی غیر حسی و غیر عقلی مایه گرفته باشد و خواه تجربه با همان کلمات که بیان شده در عرصۀ ادراک و شعور، شکوفا شده باشد.» (پور نامداریان،1368: شانزده).
نماد
تقوی مینویسد: «...جای شکّی نیست که دورانی بر بشر گذشته است که او خود را همسایۀ نزدیک حیوان میدانسته و شاید گاهی همچون رقیبی در زندگی به او می نگریسته است» (تقوی، 98:1376). این دیدگاه ِانسان در نگرش به حیوان، سبب میشود «حیوان خواه ناخواه با توجّه به شناخت انسان از او، تبدیل به موجودی مرموز [سمبلیک و نمادین] شود. در آن دوران، موجودات در یک شبکۀ ارتباطات مرموز ظاهر میشوند و ارتباط فرد به توتم (Totem)، نوعی ارتباط سِحرآمیز است.» (شایگان، 129:1371).
روباه
در زبان اوستایی، اوروپی (urupi)، تلفّظ میشده است. (بهرامی، 1369/1: 293). همچنین واژههای رَئُژه (raoza)، (ر.ک.همان/ 3: 1203)، و رَئُپی (raopi)، (همان: 1205)، به معنای روباه، گزارش شده است. واژۀ اروپایی اوستایی، در فرهنگ واژههای اوستا، صریحاً به روباه (a fax)، برگردانده شده است. در نوشتههای اوستایی، روباه به عنوان حیوان معمولی و ولگرد و رمنده، تلقّی شده است. (ر.ک.عبداللهی،1381/1: 394).
ضرورت و اهمیّت تحقیق
اهمیّت و ضرورت این تحقیق از آن روست که با تبیین دلایل تاریخی سلطهگری و سیاست استعماری بریتانیا در شبه قارۀ هند و بویژه ایران، میتوان به وجوه پوشیدگی وجه شبه در تشبیه تمثیل «روباه پیر»، و چگونگی تبدیل این عبارت به یک نماد در فرهنگ روابط سیاسی بین الملل ایران، دست یافت.
سؤال اساسی تحقیق
از چه روی در تاریخ سیاسی روابط ایران و انگلستان، بریتانیا، روباه پیر نامیده میشود؟
اهداف تحقیق
هدف این بررسی روشنگری در مورد پوشیدگی وجه شبه در تشبیه تمثیل «روباه پیر»، است.
روش تحقیق و گردآوری
بنابه ماهیّت تحقیق، شیوۀ بررسی در این نوشته، توصیفی- تحلیلی و بر پایۀ گردآوری کتابخانهای است.
پیشینۀ تحقیق
ابوالحسنی (1383)، در مقالهای با عنوان «دیدگاههای ادیب پیشاوری دربارۀ هویّت و عملکرد استعمار بریتانیا»، از شناخت عمیق و آگاهی ادیب از سیاستهای استعماری بریتانیا پرداخته است. همچنین ابوالحسنی (1386)، در مقالۀ «دشمنی با دین، خصومت با ملّتها: چهرۀ پنهان استعمار انگلیس»، به نقش و تأثیر آرای ادیب پیشاوری در مبارزه با استعمار انگلستان و نفوذ این فکر ضد استعماری در میان ایرانیان را نشان داده است. کیخا (1386)، در مقالۀ «افکار سیاسی آقا سیّد احمد رضوی معروف به ادیب پیشاوری»، در مورد افکار ادیب در ارتباط با سیاست خارجی انگلستان در قبال مستعمرات و کشورهای تحت سلطۀ خود اشاره کرده است. قصّابی گزکوه و وکیلی (1392)، در مقالۀ«پیوند ادب و سیاست»، به بیتفاوت نماندن ادیب پیشاوری و موضع گرفتن وی در برابر تهاجم انگلستان و روسیه پرداختهاند. ذبیحنیا عمران و نجفی (1398)، در مقالهای با عنوان «نقش مطبوعات ادبی در ترویج وطندوستی: با تأکید بر قیصرنامۀ ادیب پیشاوری»، به نقش ادیب پیشاوری در حفظ استقلال و ترویج وطندوستی با تأکید بر توصیف «ویلهلم دوم» در مبارزه با استعمار انگلستان، پرداختهاند.
بحث
ادیب پیشاوری را اوّلین فردی میدانند که در شعر فارسی از انگلستان با عنوان «روباه پیر»، یاد کرده است. وقتی احمد، جوان بود، پدر و نزدیکانش در جنگ بین بریتانیا و کشور افغانستان در سالهای ۵۸–۱۳۵۷ ه.ق، کشته شدند، ادیب به اصرار مادرش از پیشاور به کابل گریخت و احساسات ضد بریتانیایی پیدا کرد و اشعار زیادی را با این احساس سرود. (ر.ک. شالچی، 1376: 76). وی در جریان جنگ جهانی اوّل، بریتانیا را آتش افروز اصلی این جنگ دانسته و خطاب به انگلیس گفته است:
به روباه بازی شدی مُلک گیر |
| ز صد دام جَستی چو روباه پیر |
بعد از ادیب پیشاوری، ادیب الممالک فراهانی، تشبیه «روباهِ روس» را برای نشان دادن حیلهگری روسیّه به کار برده است:
اگر شیر نر پیش روباهِ روس |
| تن از بید سازد رُخ از سندروس |
وحید دستگردی نیز از انگلستان با صفت «روبه زشت» یاد کرده است:
از دو طرف میکنند کشور جَم پایمال |
| روبه زشت از جنوب خرس دَغل از شمال |
همانگونه که گذشت، ادیب پیشاوری اوّلین کسی است که با آگاهی تمام در مورد حیلهگری و مکّاری بریتانیا در اشعارش سخن گفته است. برای پی بردن به ریشههای تاریخی و علّت شکلگیری تشبیه تمثیلی «روباه پیر»، در مفهوم بریتانیای استعمارگر، باید به اشعار و سرودههای ادیب پیشاوری، مراجعه کرد. ادیب در شرح ترفندهای موذیانۀ انگلیس از تعابیرگوناگونی استفاده کرده و در قالب هر یک از آنها ویژگیهای استعماری و حیلهگری انگلستان را بیان کرده است.
قبل از پرداختن به صفات و ویژگیهای استعمار انگلیس از زبان ادیب پیشاوری، اشارهای کوتاه به زندگی و جریانات دورۀ نوجوانی ادیب، ضرورت دارد. گفتنی است زادگاه ادیب که اکنون جزئی از کشور پاکستان است؛ روزگاری به عنوان بخشی از قلمرو سلطۀ انگلستان، جزو شبه قارّۀ هند بوده است. در مارس 1849 م، برابر با ربیع الثانی 1265 ق، نظامیان انگلیسی دست به اشغال پیشاور زدند. تسلّط انگلستان بر پیشاور، موجب میشد «در شمال غربی هندوستان، سدّی ایجاد شود که از لحاظ دستاندازی بیگانگان بر هندوستان به کارگزاران دولت انگلیس درآن سرزمین، اطمینان خاطر دهد.» (طاهری،1356/ 2: 370).
رویداد اشغال پیشاور، توسّط انگلستان بر مردم دیندار و غیور پیشاور، سخت تلخ و گران بود و دیر یا زود در یک فرصت مناسب، واکنش تند آنان را بر میانگیخت، فرصتی که با شورش سپاهیان در نبرد استقلال 1875 م، به دست آمد. (برای آگاهی بیشتر در این مورد، ر.ک. صوّاف، 1346: 301-303).
هندوستان برای انگلستان یک منبع ثروت بیکران به حساب میآمد. آنها از هندوستان گندم، جو، پنبه و برنج، بلکه طلا، یاقوت، زُمرّد، الماس و... به انگلستان میفرستادند. ویل دورانت (Will Dourant) درکتاب اختناق هندوستان نوشته است: «من جمعیّت کثیری را دیدهام که در مقابل چشمم از شدّت گرسنگی، جان میدادند. به من ثابت شده است تمام این تیرهبختیها، معلول این است که دسترنج ملّتی به طرز فجیعی، توسط کشور ستمگر دیگری به غارت میرود. من میخواهم نشان دهم چگونه انگلیس، سال به سال خون هندوستان را مکیده و آن را به پرتگاهِ مرگ و نیستی، نزدیک کرده است.» (دورانت، 1336: 28).
در ادامه، انگلیس متوجّه خاورمیانه و خلیجهای آن گردید و وارد رقابت طمعکارانهای با دیگر قدرتهای استعماری، بهویژه فرانسه، برای نفوذ و تسلّط در ایالات امپراتوری عثمانی شد. این مسأله بهویژه با وقوع جنگ جهانی اوّل در دهههای نخستین قرن بیستم، شکل جدّیتری به خود گرفت. در این زمان، بریتانیا و فرانسه که علیه آلمان و امپراتوری عثمانی با هم متحد شده بودند، علاوه بر راهکارهای نظامی با دسیسه و حیله حمایت اعراب و صهیونیستها را برای شورش علیه حاکمان عثمانی به دست آوردند. با پایان جنگ جهانی و شکست آلمان و متحدینش، بریتانیا به همراه کشورهای پیروز نه تنها توانست کنترل مستعمرات سابق آلمان را بهدست آورد، بلکه به ترسیم دوباره مرزهای منطقۀ خاورمیانه و تشکیل دولتهای جدید با حاکمان دستنشانده؛ مبادرت ورزید. (ر.ک.بیورلی میلتون، 1382: 37).
یکی دیگر از کشورهای مهم خاورمیانه که اگرچه هیچگاه مستعمره نشد، امّا از چشمِ طمع استعمارگران و بویژه انگلستان دور نماند، ایران بود. نخستین اقامت انگلیسیها در ایران به اوایل قرن 17م. باز میگردد که کمپانی هند شرقی از پایگاهش در بندر سورات درکرانۀ باختری هند، شروع به تجارت با خلیج فارس کرد. در ادامه، این کمپانی به یاری شاه عباس در بیرون راندن پرتغالیها از هرمز شتافت و با بیرون راندن رقیب تجاریاش، اجازۀ تأسیس شعبهای در بندرعباس را به دست آورد. (ر.ک.رایت، 1383: 12-10).
عصری پُر از امتیازات و قراردادهای استعماری که روزبهروز بر قدرت و نفوذ انگلیس در ایران افزود و به همان میزان بدبختی و سیهروزی را برای ایران و ایرانیان به دنبال داشت. ناگفته نماندکه با کشف نفت، ایران اهمیّتی دوچندان در نظر استعمارگر پیر، پیدا کرد و این کشور از هیچ جنایتی برای تاراج این ثروت بادآورده، فروگذار نبود. به قول زینالعابدین مراغهای «... از مملکت ما دامن دامن، پول که روحِ مملکت است به معده آنها، راهی میشد.» (بینام، 1388: 37).
ترفندهای استعمارگران و بویژه بریتانیا در استثمار شرق
دُول استعمارگر و بویژه بریتانیا با ترفندها و روشهای مختلف به استعمار مناطق مختلف جهان میپرداختند. آنها سرزمینهای تازهکشف شده را به نام خود ثبت میکردند و به سرکوب بومیان و تاراجِ منابع و ثروت آنها میپرداختند، امّا در کشورهایی که دارای دولتهای نیرومند و جمعیّت زیاد بودند، استعمارگران، ابتدا به تأسیس نمایندگیهای تجاری مبادرت میورزیدند یا اینکه مسیون (Mission) های مذهبی ایجاد میکردند و در ادامه، نفوذ اقتصادی خود را تحکیم میبخشیدند و کمکم آن را به نفوذ و سلطۀ سیاسی و حضور نظامی تسرّی میدادند.
سرزمینهایی که به استعمار بریتانیا در میآمد یا سرزمینهای که تحت نفوذ این کشور قرار میگرفتند، جدای از ویرانیهای نیروی نظامی انگلیس، تجربههای تلخی از نیرنگهای این استعمارگر پیر داشتند. انگلیسیها نه تنها به وعدههای خود به سران این کشورها پایبند نبودند، بلکه حتی موافقتنامههایی را که با آنها به امضا میرساندند زیر پا میانداختند؛ نمونۀ این مسأله را میتوان در زمان جنگ جهانی اوّل و در موافقتنامۀ «مک ماهونـ حیسن» دید. در این موافقتنامه، بریتانیا به اعرابِ تحت سلطۀ امپراتوری عثمانی، وعده داده بود در مقابل شورش علیه عثمانی، بعد از جنگ، استقلال آنها را به رسمیّت بشناسد؛ امّا با پایان جنگ، این موافقتنامه از سوی انگلیس و دیگر قدرتهای استعمارگر، انکار و امیدهای اعراب در خصوص خودمختاری، قربانی منافع بریتانیا و فرانسه شد. (ر.ک.میلتون: همان: 38)
جاسوسی و کسب اطلاعات دقیق از طبقۀ حاکم، افراد مؤثر و خصوصیات جامعهشناختی کشورهای تحت استعمار نیز از دیگر ترفندهای استعمار بریتانیا بود. مدّرس دراینباره میگوید: «مأمورینی که از خارج به ایران میآیند من که یک نفر آخوند هستم و با کس، کاری ندارم از محل تولّد من و زندگی من و حتی خوراک بَدوی من درکوهستان که شلغم بوده؛ اطلاع دارند.» (ازغندی، 1391: 281).
پرداخت رشوه به درباریان فاسد، فرماندهان ارتش و دیگر افراد بومی که میتوانستند منافع استعمارگر پیر را تأمین کنند از دیگر نیرنگهای بریتانیا در مستعمرات بود. بهعنوان مثال، در جریان مقابلۀ شجاعالدوله و شاه عالم در مقابل نفوذ کمپانی هند شرقی در هند، انگلیسیها با توطئه و پرداخت رشوه به فرماندهان سپاه شجاعالدوله، موفّق به شکست وی شدند. (ر.ک. منظور الاجداد و طرفداری، 1388: 98).
خصایص استعماری بریتانیا از دیدگاه ادیب پیشاوری
سود جویی و منفعت طلبی
به هر مرز اندر که آمد فرود |
| پی خویش گُسترد بازار سود |
بیارزشی جان انسانها در راه گسترش مرزهای امپراطوری بریتانیای کبیر
چنان بُد که از بهر خاکی بَدَست |
| که آید ز جایی مر او را به دست |
تاراج مستعمرهها
بریتانیا کام شیرین از این است |
| که بنگاله قند و شکر آفرین است |
بهره کشی و استثمار مردم مستعمرهها
که آواز نحس تو هر جا رسید |
| سرانجام رو در خرابی کشید |
حرص و آز بیپایان
جهانی ز آزارش آسوده نیست |
| که آزش به اندازه پیموده نیست |
مکر و دغلبازی
فزونتر ز هر بد که کس یاد کرد |
| دغلبازی است و دغلباز مرد |
دیپلماسی مبتنی بر دروغ و دغلبازی
رانده در بحر سیاست کشتیی کش بادبان |
| از خُداع و لنگرش عشوه فریبش ناخداست |
دروغگویی و پیمان شکنی
چو مرغی ندانم کت انباز نیست |
| به تو هیچ مرغی هم آواز نیست |
اختلاف افکنی در میان اقوام یک کشور
نهاد بنی آدم اندر خلاف |
| بود مایۀ کین و جنگ و مصاف |
تعابیر گوناگون ادیب پیشاوری از دسایس و نیرنگهای بریتانیای کبیر
ادیب در بیان شومی، پلیدی و خطرناکی و ترفندهای مؤذیانۀ بریتانیا از تعابیر گوناگونی استفاده کرده است که به پارهای از این تعابیر اشاره میشود. ادیب در توصیف در جایی نیز از بریتانیا با عنوان «دِمنه (شغال)، دوست و دشمن نشناس»، یاد کرده است:
چگونه توان کَند از این دمنه پوست |
| که هرگز ندانست دشمن ز دوست |
تعبیر «دیو بیشرم ژکارهخوی (لجباز)»، تشبیه تمثیلی است که ادیب پیشاوری برای انگلستان به کار گرفته است:
دیو بیشرم و ژکاره خو بود |
| مشمرید از آدم و حوّایمش |
تشبیه تمثیل «روبه حیلتگر» نیز از جمله تعابیری است که ادیب برای نشان دادن ویژگی مکّاری انگلستان استفاده کرده است:
تا که همچون شیر گوری دیده از جا برجهید |
| کی رهید از مکر این روباه حیلت گُستری |
«روبه خرگوش خوی» تشبیه تمثیل دیگری است که ادیب برای منافق بودن بریتانیا بهره برده است:
این روبه خرگوش خوی کز حیض چون زن رانده جوی |
| با شیر مردان زشت روی کفتارآسا داشته |
تشبیه تمثیل «روبه شیّاد» برای انگلستان از دیگر تعابیری است که ادیب برای نشان دادن حیلهگری این کشور اروپایی استفاده کرده است:
روبه شیّاد چنگ رامتین در برگرفت |
| هوش دزد آوا برون آورد چون خُنیاگری |
تشبیه تمثیل «روبه مکر آور» و «شغال بدسگال» نیز از تعابیری است که ادیب برای نشان دادن خصوصیت حیلهگری انگلستان سود برده است:
چیست خادر: شیر خفته در اجم تا ننگرد |
| بر شکال بد سگال و روبه مکر آوری |
«زاغ طاووس رنگ» نیز تشبیه تمثیل دیگری است که ادیب در مورد انگلستان به کار برده است:
کدام است آن ساحری کاو نکرد؟ |
| کدام است آن کافری کاو نکرد؟ |
تشبیه تمثیل «نیش زن زنبور دی»، نیز از جمله تعابیری است که ادیب برای خصلت آزار و اذیّت انگلستان استفاده کرده است:
بسپار اندر زیر پی آن نیش زن زنبور دی |
| تا شهد و شکّر همچو نی این نحل پرّان پرورد |
«زغن بچّه» نیز از تعابیری است که ادیب برای نشان دادن شئومت و پلیدی و مُردارخواری بریتانیا استفاده کرده است:
پرّ و بال این زَغن بچّه بسوزان در هوا |
| که جهان از پرّ و بالش در وبالست و وباست |
در بیت ذیل ادیب پیشاوری، انگلستان به «عقرب گَزنده»، «شیر درّنده» و «بچّه بُز و برّۀ ددمنش»، مانند شده است:
از گزنده عقرب و درّنده شیر او منال |
| چون بُزیچه و برّهاش خوی دد مُلحم گرفت |
تشبیه تمثیل «گربۀ شبگرد» از دیگر تعابیری است که ادیب پیشاوری برای نمایاندن ذات خبیث بریتانیا به کار گرفته است:
چو لولی پسر رخت بیگانه دزد |
| چو گربه خورش از خورشخانه دزد |
دیگر تشبیه تمثیلی که ادیب برای نشان دادان خصوصیّت بیوفایی بریتانیا از آن سود برده است «گربۀ بیوفا»، است:
زین دزد گربۀ بیوفا برهان جگربند مرا |
| درّان سگی بر وی رها کُن کش غَریوان پرورد |
تشبیه تمثیل «گُرگ خیره دیده» از دیگر تعابیری است که ادیب برای نشان دادن خوی درّندگی بریتانیا استفاده کرده است:
سخت باشد گُرگ را با تسمه دزدیدن دهان |
| در میان گلّهای کاو سالها مَغنم گرفت |
«گُرگ ستم» تشبیه تمثیل دیگری است که ادیب در مورد انگلستان به کار برده است: