بررسی اثر عملیات مدیریتی بر زمان رویش تاجخروس ریشه قرمز (Amaranthus retroflexus L.) در سویا (Glycine max L.)
محورهای موضوعی : گیاه پزشکیرحمان خاکزاد 1 , بهروز خلیل طهماسبی 2
1 - دانشکده کشاورزی ساری، سازمان فنی و حرفه ای استان مازندران
2 - مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمان
کلید واژه: Seedling emergence, دز علف کش, Conventional tillage, herbicide dose, no-till, بدون خاک ورزی, تراکم سویا, خاک ورزی رایج, رویش گیاهچه, soybean density,
چکیده مقاله :
تاج خروس ریشه قرمز یکی از رایج ترین علف های هرز دولپه در جهان است که به طور گسترده در بسیاری از مناظق کشاورزی توزیع می شود، لذا برای ارزیابی اثر عملیات مختلف مدیریتی بر زمان رویش تاج خروس ریشه قرمز، آزمایشی به صورت کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در شرکت دشت ناز ساری در سال های 1395 و 1396 اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی، دو سیستم خاک ورزی رایج و بدون خاک ورزی، سه تراکم سویا (200، 300 و 400 هزار بوته در هکتار) و سه دز مختلف علف کش ایمازاتاپیر (صفر، 50 و 100 گرم ماده موثره در هکتار) بودند. رویش تاج خروس به طور معنی داری به وسیله عملیات مدیریتی نظیر سیستم های خاک ورزی، مقادیر بذرپاشی سویا و دزهای ایمازاتاپیر تحت تاثیر قرار گرفت. خاک ورزی رایج برای رسیدن به 50 درصد رویش در سال های 1395 و 1396 به ترتیب به زمان دمایی (TT) 72/266 و 33/139 درجه سانیگراد روز نیاز داشت در حالی که برای بدون خاک-ورزی نیازهای TT مربوطه 19/187 و 11/132 درجه سانیگراد روز بود. با افزایش ترکم سویا از 200 به 400 هزار بوته در هکتار، نیازهای TT برای 50 درصد رویش (T50) تاج خروس ریشه قرمز نیز افزایش یافت. T50 در دز علف کش 100 گرم ماده موثره در هکتار در سال های 1395 و 1396 به ترتیب 56/234 و 81/142 درجه روز رشد بود در حالی که برای تیمار بدون علف کش نیازهای TT مربوطه 80/217 و 09/136 درجه سلسیوس روز بود. از دیدگاه مدیریت تلفیقی علف های هرز، ترکیبی از خاک ورزی رایج با تراکم 400 هزار بوته در هکتار و دز ایمازاتاپیر 100 گرم ماده موثره در هکتار نه تنها منجر به پایین ترین تراکم گیاهچه تاج خروس ریشه قرمز در متر مربع شدند بلکه همچنین سبب طولانی ترین تاخیر در زمان تا رسیدن به T50 شدند. این امر زمان بیشتری برای بوته های سویا فراهم کرد تا بهتر استقرار یابند و توانایی رقابتی خود را بهبود دهند. نتایج مطالعه ما می تواند به تکامل راهبردهای مدیریتی موثر برای این گونه کمک کند.
Redroot pigweed is one of the most common dicotyledonous weeds in the world that is widely distributed in many agricultural areas. Thus, in order to evaluate the effect of different management practices on the emergence time of spotted spurge, a split-split plot experiment was conducted in a completely randomized block design with three replications in Dasht-e-Naz Sari in 2016 and 2017. Two tillage systems (Conventional tillage and no-till), three soybean densities (200,000; 300,000 and 400,000 plant ha-1), and three doses of imazethapyr (0, 50, and 100 g ai ha-1) were considered as experimental factors. The redroot pigweed emergence was significantly affected by management practices including tillage system, soybean seeding rate, and imazethapyr dose. Conventional tillage required a thermal time (TT) of 266.72 and 139.33 d °C to reach 50% emergence in 2016 and 2017, respectively, while for no-till, the respective TT requirements were 187.19 and 132.11 d °C. On increasing soyabean density from 200 000 to 400 000 seeds ha-1, the TT requirements for 50% emergence (T50) of redroot pigweed also increased. The T50 at the herbicide dose of 100 g a.i. ha-1 was 234.56 and 142.81 d °C in 2016 and 2017, respectively, while for the non-herbicide treatment, the respective TT requirements were 217.80 and 136.09 d °C. From an integrated weed management perspective, a combination of conventional tillage with a soyabean density of 400 000 seeds ha-1 and a 100 g a.i. ha-1 imazethapyr dose not only resulted in the lowest redroot pigweed seedling density m-2 but also caused the longest delay in the time to reach the T50. This condition provided more time for soybeans to establish better and improve their competitive ability. The results of our study could help to develop effective management strategies for this species.
_||_