نگاهی اجمالی به کارکرد عقل و عشق در اندیشۀ ابن عربی، مولوی و سنایی
محورهای موضوعی : فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسیعلی سینا رخشنده مند 1 , اصغر دادبه 2 , سعید حمیدیان 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد تهران جنوب ، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران، ایران
2 - استاد گروه زبان و ادبیّات فارسی، واحد تهران شمال ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - استاد بازنشستۀ دانشگاه علامۀ طباطبایی و مدرّس دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب
کلید واژه: عشق, سنایی, مولوی, عقل, ابن عربی,
چکیده مقاله :
یکی از مضامین مشترک شاعران و نویسندگان ادبیّات فارسی، موضوع عقل و عشق است. بررسی کارکردهای عقل و عشق و اینکه عشق، شارح غوامض عقل ؛ ولی عقل از شناخت رموز عشق ناتوان است، دیدگاه های گوناگونی را در پی داشته است. از آنجایی که یکی از اصول صوفیّه عشق ستایی و عقل ستیزی است، عرفا راه علوم و فلسفه و عقل معاش را در شناخت حقّ ناتوان میدانند و معتقدند آنچه میتواند انسان را به معرفت حقیقت و حقیقی برساند عشق است وبس. این مضمون دراندیشۀ دو ابر مرد عرفان و فرهنگ اسلامی در قرن هفتم یعنی ابن عربی و مولوی و اندیشۀ حکیم سنایی غزنوی که بنیان گذار تفکّر عرفانی در شعر فارسی- قرن پنجم و اوایل قرن ششم - است به طرز خاصی، نمود پیدا کرده و جلوه گر است و از مباحث بسیار مهم و کلیدی اندیشۀ آنان به شمار می رود. از این روی در این وجیزه مشخص خواهیم کرد که آیا عرفا و بخصوص ابن عربی،مولوی وسنایی با همۀ معانی عقل مخالف هستند؟ عقل و عشق در اندیشۀ آنان چه جایگاهی دارد و گسست و پیوست میان عقل و عشق کجاست؟