شکل دگر خندیدن : طنّازیهای شمس و مولانا در مقالات
محورهای موضوعی : زبان و ادب فارسی
1 - دانشگاه رازی
کلید واژه: مولوی, شمس تبریزی, Comedy, Satire, مقالات, آیرونی, فیه مافیه, کمدی, انواع طنز, تابوشکنی, Fih-e- ma fih, Maghâlât, Maulawi, Shams-e- Tabrizi, Differrent Kinds of Irony, Taboo desecrator (sacrilegiousness),
چکیده مقاله :
صوفیّه سهم عمدهای در ادبیّات فارسی و آفرینشهای ادبی دارند؛ به گونهای که کمتر اثر ادبی ممتازی یافت میشود که نشانههایی از تأثیرگذاری اندیشه، اخلاق و ادبیّات عارفانه بر آن دیده نشود. ادبیّات تصوّف از گونهی تعلیمی به شمار میآید و نظم و نثر صوفیانه در خدمت تعالیم عرفانی و احکام اخلاقی و گاه مصطلحات عرفانی است. معلّمِ عارف، در کسوت متّعظی عالم، توانمندیها ی زبانی و شگردهای تعلیمیرا در قالبها ی گوناگون ادبی به کار میگیرد تا اندیشهها و تجارب عملی خود را بیاموزاند. یکی از این شگردها، کاربرد زبان طنز در اشکال و قالبهای گوناگون آن در تعلیم آموزههای عرفانی و اخلاقی است. طنز عارف و نقد صوفی گاه لطیف و ملایم، و گاه بی پروا و پرده در است. صوفی شوخ، هنجارگریز و تابو شکن است و هر حریمی را ـ اگر لازم باشد ـ در هم میشکند. اساساً رویکرد عرفا به طنزنویسی در جهت تعلیم آموزههای عرفانی و اصول اخلاق صوفیانه منبعث از سبک و سیاق خاصّی است که میتوان آن را عرفان تعلیمی و مدرسی و منبری نامید. استفاده از چاشنی طنز و طیبت در قالب حکایتهای کوتاه و بلند، از ویژگیهای عرفان عامیانه است. نویسنده جُستار حاضر را با درآمدی بر طنز و گونههای آن ـ با نگاهی به آثار عرفانی، بویژه اقوال و اقاریر شمس و مولانا در مقالات و فیه ما فیه ـ آغاز می کند و در ادامه، به ذکر نمونههایی از طنزپردازیهای این دو عارف نامدار در مقالات میپردازد. حکایتهای نمونه و برگزیده در این نوشته، در تقسیمبندیای دوگانه ـ یک بار از حیث حجم حکایت و دیگر بار از لحاظ نوع طنز موجود در حکایت ـ در دو دسته ی جداگانه عرضه شده اند.
Mysticism have a great partake in Persian literature and literary creations, so the thought, ethic and theosophical literature have influenced on most of the first rate literary works. Sufism literature is a type of didactic literature. Theosophical poetry and prose have applied to educating mystical codes and moral regulations, and sometimes to explanation of mystical idioms. The theosophic preceptor, makes use of lingual abilities and didactic skills in literary styles in wise preacher role ,because he'll teach thoughts and practical experiences. Irony is one of these techniques. Sufi makes use of the ironic diction,in multiple forms and various styles of irony, for teaching mystical codes and moral regulations. Sometimes, mystical irony or Sufic criticism is inconsiderate and insolence. Sufi is a humorist , deviationist and a taboo breaker (a taboo desecrator ). Whenever, it is necessary he breakes up any sanctums. Basically, theosophistُs approach in irony is a teachable strategy for instruction of mystical codes and moral principles. It is caused of a special method and a particular style that, we can call it didactic, schoolarly, pulpitarian mysticism. Utilization of short or long anecdotes and seasoning them with irony is a specification of popular mysticism. The writer, begins this paper by an introduction to the irony and different types of it – with a glance at theosophical works, specially Shams and Maulânâ’s words in Maghâlât, and Fih – e - mâ Fih. Then, I explaned samples of quip from Maghâlât (essays). The selected samples of narratives in this research, have been presented in a doubled distribution- once with respect to content of narratives and other time in regard to kind of irony in anecdotes.
_||_
1ـ افلاکی، شمس الدّین احمد (1362) ؛ مناقب العارفین؛ به کوشش تحسین یازیچی؛ 2 مجلّد، چ2، تهران: دنیای کتاب.
2 ـ براهنی، رضا (1380) ؛ بحران رهبری نقد ادبی و رسالهی حافظ؛ تهران: انتشارات دریچه.
3ـ پُلارد، آرتور (1381) ؛ طنز؛ ترجمه سعید سعیدپور؛ چ 2، تهران: نشر مرکز.
4ـ حلبی، علی اصغر (1364) ؛ مقدّمهای بر طنز و شوخ طبعی در ایران؛ تهران: موسّسهی انتشارات پیک.
5 ـ حلبی، علی اصغر (1377) ؛ تاریخ طنز و شوخ طبعی در ایران و جهان اسلامی تا روزگار عبید زاکانی؛ تهران: انتشارات بهبهانی.
6 ـ داد، سیما (1371) ؛ فرهنگ اصطلاحات ادبی؛ چ 1 ، تهران: انتشارات مروارید.
7 ـ الراغب الإصفهانی، ابوالقاسم حسین محمّد (1961) ؛ محاضرات الأدبا و محاورات الشّعراء و البُلَغاء؛ ج1، بیروت: دار مکتبه الحیاه.
8 ـ زمانی، کریم(1381- 1372)؛ شرح جامع مثنوی معنوی؛ با مقدّمهای از دکتر اسماعیل حاکمی والا؛ تهران: انتشارات اطّلاعات.
9 ـ سپهسالار، فریدون بن احمد (بی تا)؛ زندگی نامهی مولانا جلال الدّین مولوی؛ چ2، تهران: اقبال.
10 ـ شفیعی کدکنی، محمّدرضا (1385) ؛ « این کیمیای هستی (عامل موسیقایی در تکامل جمال شناسی شعر حافظ) » ؛ به کوشش ولی الله درودیان؛ تبریز:
انتشارات آیدین ، صص 33- 70.
11ـ شمس الدّین محمّد تبریزی(1377)؛ مقالات شمس تبریزی؛ تصحیح و تعلیق محمّدعلی موحّد؛ 2ج (در یک مجلّد)، چ2 ، تهران: انتشارات خوارزمی.
12ـ شمیسا، سیروس (1381) ؛ انواع ادبی؛ چ 9، ویرایش سوم، تهران: انتشارات فردوس.
13ـ صدر، رویا (1381) ؛ بیست سال با طنز؛ تهران: انتشارات هرمس.
14ـ عربی، علی اکبر (1373)؛ فرهنگ تحلیلی واژههای انگلیسی؛ تهران: انتشارات کارون.
15ـ کریمی، لطف الله (1372) ؛ بررسی تطبیقی اصطلاحات ادبی(انگلیسی ـ فارسی)؛ چ اوّل، تهران: مجمع علمی و فرهنگی مجد.
16ـ موسوی گرمارودی، علی (1385) ؛ «طنز در قطعات انوری»؛ نامهی انجمن، سال ششم، شماره سوم، ص 30- 23.
17ـ مولوی، جلال الدّین محمّد بن محمّد (1383) ؛ فیه ما فیه (بر اساس نسخهی بدیعالزّمان فروزانفر)؛ به کوشش زینب یزدانی؛ چ2، تهران: انتشارات تیرگان.
18ـ میرصادقی (ذوالقدر)، میمنت (1376) ؛ واژه نامه هنر شاعری؛ چ 2 ، تهران: نشر کتاب مهناز.
19- Abrams M.H ,( 1970)A Glossary of Literary Terms,Third Edition,Ithaca,New York,August.
20- Cuddon J.A.( 1984 ), A Dictionary of Literary Terms, Revised Edition, NewYork,Penguin Books.
21- Frye Northrop (1973), Anatomy of Criticism,Princeton.