ترجمۀ شاهنامه و تأثیر آن در آثار هوگو، لامارتین و کوپه
محورهای موضوعی : زبان و ادب فارسی
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات فرانسه، واحد همدان ،دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران
کلید واژه: شاهنامه, فردوسی, Shahnameh, Ferdowsi, هوگو, لامارتین, کوپه, Hugo, Lamartine, Coppée,
چکیده مقاله :
شاهنامه یکی از بزرگترین آثارِِ حماسیِ ایران و جهان به شمار می رود. این اثر شگرف تأثیر بسیاری بر آثار شعرا و نویسندگانِ سایر ملل، خصوصاً ادبا و اندیشمندان فرانسوی نهاده است. این مقاله که مقاله ای توصیفی- تحلیلی است، نخست از ترجمه ی شاهنامه سخن می گوید، سپس به بررسی تأثیر آن در آثار هوگو، لامارتین و کوپه می پردازد. در میان شاهکارهای بسیارِ ادبیات فارسی، شاهنامه بیش از بقیه ی آثار مورد توجه و علاقه ی فرانسویان قرار گرفت. این علاقه به حدّی بود که خاورشناسان فرانسوی را به ترجمه ی این اثر وا داشت. لوئی لانگلس شرق شناسِ فرانسوی، اولین ادیبی بود که بخش هایی از شاهنامه را به فرانسه برگرداند. پس از لانگلس، ژاک دو والنبورگ، خاور شناس دیگری از کشور اتریش به ترجمه ی شاهنامه همّت گمارد. اما مرگ او در سال 1806 کار ترجمه را ناتمام گذاشت. ژول مُل تنها مترجمی بود که توانست پس از چهل سال تلاش کلّ شاهنامه را به فرانسه بر گرداند. ترجمۀ شاهنامه تحوّلی عمیق در آثار شعرا و نویسندگان فرانسه، خصوصاً شعرای مکتب رمانتیک و پارناس ایجاد کرد. هوگو افسانه ی قرون را سرود؛ و نیز بسیاری از ابیات شاهنامه را در شرقیّات خود آورد. لامارتین زندگیِ مردانِ بزرگ را پدید آورد و کوپه شعر دو قبر، یکی از معروف ترین اشعار مجموعه آثارش را سرود. انجام این پژوهش و پژوهش هایی از ین قبیل، به ما کمک می کند با دید و بینشی نو در آثار گذشتگانِ خود تأمل کنیم و عناصر مهّم و قابل بهره برداریِ ادبیات خود را باز شناسیم و نیز سخنوران بزرگِ کشور خود رادرآیینۀ ملل دیگر ببینیم.
Shahnameh is one of the greatest epic works in Iran and the world. This wonderful work has influenced greatly the other nations’ poets and authors, particularly, French literary figures and intellectuals. This analytic – descriptive paper first talks about translating of Shahnameh, then studies its effect on the works of Hugo, Lamartine and Coppée. Among the numerous Persian literature’s masterpieces, Shahnameh more than other works, has been the focus of attention and interest of the French. This interest was so great that it made the French orientalists translate this work. Louis Langlès, the French orientalist, was the first literary figure who translated some parts of Shahnameh into French. After Langlès, Jacques de Wallenbourg, another orientalist from Austria, translated Shahnameh. But his death in 1806 left the translation unfinished. Jules Mohl was the only translator who could translate the whole Shahnameh into French, after forty years of effort. The translation of Shahnameh brought about a great change in the works of French poets and authors, especially in Romantic and Parnass school poets. Hugo composed Legend of Centuries, also he entered a large number of Shahnameh’s couplets in his Orientals. Lamartine created Life of Great Men and Coppée composed «The Two Tombs», one of the most famous poems of his Complete works. Carrying out this research and the researchs like this, help us to contemplate our past generations works with a new viewpoint, to recognize the important exploitable elements of our literature, and also to see the great writers of our country in the mirror of the other nations.
افشار، ایرج .(1382). کتابشناسیفردوسی. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
براون، ادوارد .(1333). تاریخ ادبی ایران. جلد اول، ترجمۀ علی پاشا صالح، تهران: ابن سینا.
تاورنیه، ژان باتیست .(1336). سفرنامه. ترجمۀ ابوتراب نوری و نظم الدوله، چاپ دوم، با تجدیدنظر کلی و تصحیح دکتر حمید شیرانی، اصفهان.
خالقی مطلق، جلال .(1372). گلرنجهایکهن (برگزیدة مقالات دربارة شاهنامة فردوسی). به کوشش علی دهباشی، تهران: مرکز.
صفا، ذبیح ا... .(1363-1342). تاریخ ادبیات در ایران. 5 جلد، تهران: انتشارات ابنسینا، دانشگاه تهران، فردوسی.
————— .(1363). حماسه سرایی در ایران. چاپ چهارم، تهران: امیر کبیر.
فردوسی، ابوالقاسم .(1363). شاهنامه. چاپ ژول مُل، تهران: شرکت سهامی کتاب های جیبی، چاپ سوم، 7 جلد + 1 جلد دیباچه، ترجمۀ جهانگیر افکاری.
————— .(1386). شاهنامه. تصحیح جلال خالقی مطلق، تهران: مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی.
هورکاد، برنار .(1370). ایرانشناسی در فرانسه. ترجمۀ مرتضی اسعدی، نشر دانش، دورۀ دوازدهم، شمارۀ دوم.
_||_