سارتر و جعل معنا: هستیشناسی وجود لِنفسه و نسبت آن با اخلاق انضمامی
محورهای موضوعی : کاوش های عقلی"زینب عرب میستانی 1 , سید صادق زمانی 2 , سید رحمت اله موسوی مقدم 3
1 - دانشجوی دکتری فلسفه هنر، واحد سنندج، دانشگاه آزد اسلامی، سنندج، ایران
2 - استادیار گروه آموزشی فلسفه هنر، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایران
3 - دانشیار گروه معارف اسلامی دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی، ایلام، ایران
کلید واژه: سارتر, اخلاق, هستیشناسی, جعل معنا, وجود لنفسه,
چکیده مقاله :
انسان تنها موجود نیازمند به معنا می باشد او به همان میزان که برای زنده ماندن به غذا احتیاج دارد به معنا نیز همچون خوراک نمادین نیازمند است. در این بستر است که معنای زندگی یکی از مهمترین موضوعات فلسفی، روانشناختی و دینی ، از چشماندازهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و در حوزههای مختلف از آن سخن به میان آمده است. به طور کلی دو دیدگاه در باب معنا در میان متفکرین و فلاسفه وجود دارد. فیلسوفانی که معنا را امری عینی، بیرونی و "مکشوف" میدانند و فیلسوفانی که آن را امری درونی، انفسی و "مجهول" تلقی میکنند که از درون انسان برخاسته و وابسته به شخص(Subjective) بوده و سرچشمهی آن اراده و گزینشها و تعهدات انسان است. سارتر نیز از جمله متفکرانی است که معنا را امری درونی و جعل کردنی میداند. ما در این پژوهش تلاش میکنیم تا با بررسی نسبت میان هستیشناسیِ وجود لنفسه و اخلاق انضمامی در فلسفه سارتر به مهمترین مسئله زیستی بشر امروز به طریق جعل معنا پاسخ دهیم. به اعتقاد سارتر آدمی ماهیت از پیش تعیین شده و ثابت ندارد؛ ماهیت او به واسطهی انتخابهایش همواره در حال ساخته شدن است. انسان به عنوان یک وجود لنفسه با تکیه بر آزادی خود میتواند ارزشهای اخلاقی مورد تایید خود و جامعهاش را بسازد و با ایجاد حس تعهد و التزام معنایی برای زندگی جعل کند.
Man is the only creature that needs meaning. He needs meaning as symbolic food as much as he needs food to survive. It is in this context that the meaning of life - one of the most important philosophical, psychological and religious issues - has been investigated from different perspectives and it has been discussed in different areas. In general, there are two views about meaning among thinkers and philosophers. Philosophers who consider meaning as an objective, external and "revealed" thing and philosophers who consider it as an internal, subjective and "unknown" thing that arose from within the human being which is subjective and its source is the will, choices and commitments of the human being. Sartre, too is among the thinkers who consider meaning as an internal and falsifiable matter. In this research, we try to answer the most important problem of today's human beings’ lives through the falsification of meaning by examining the relationship between the ontology of being for itself and concrete ethics in Sartre's philosophy. According to Sartre, a person does not have a predetermined and fixed nature; his nature is constantly being constructed by his choices. Man, as a living being, relying on his freedom, can create moral values approved by himself and his society, and by creating a sense of commitment, he can forge a meaning for life.
_||_