بررسی رابطه بین سرمایه فکری با نوآوری سازمانی (مطالعه موردی: شرکت سهامی بیمه توسعه)
محورهای موضوعی : خلاقیت و نوآوری از جنبه‏های روان‏شناختی، علوم شناختی، علوم تربیتی و آموزشی (خلاقیت شناسی روان‏شناختی، خلاقیت شناسی پرورشی)حیدر چوپانی 1 , مجتبی زارع خلیلی 2 , عقیل قاسمی 3 , حجت غلام زاده 4
1 - نویسنده مسئول
2 - نویسنده
3 - نویسنده
4 - نویسنده
کلید واژه: سرمایه فکری, نوآوری سازمانی, بیمه توسعه,
چکیده مقاله :
زمینه: پژوهشها نشان میدهد که سازمانهایی که تاکید بیشتری بر سرمایه های فکری دارند نسبت به دیگر سازمانها نوآورترند. این بدان دلیل است که در چنین سازمان هایی به علت وجود سرمایه های فکری و استفاده از دانش، یادگیری نیز بیشتر می باشدکه این به نوبه خود ارائه راهکارهای جدید برای انجام امور و بهطور کلی نوآوری را در پی خواهد داشت. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سرمایه فکری و مؤلفههای آن(سرمایه ساختاری، سرمایه رابطه ای و سرمایه شاختی) با نوآوری سازمانی و تعیین سهم نسبی هر یک از ابعاد در پیش بینی نوآوری سازمانی در شرکت سهامی بیمه توسعه می باشد. روش: روش پژوهش از لحاظ هدف، کابردی و از لحاظ گردآوی دادهها، توصیفی- همبستگی است. جهت جمعآوری دادههای مورد نظر، تعداد 98 نفر از از کارکنان، مدیران و معاونین شرکت سهامی بیمه توسعه مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. جهت جمعآوری دادههای مربوط به سرمایه فکری از پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری بونتیس (1998) و برای جمعآوری دادههای مربوط به نوآوری سازمانی نیز از پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی گرایش به نوآوری سازمانی استفاده شده است که پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 84/0 و 89/0 بهدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. یافتهها: نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن بود که بین سرمایه فکری با نوآوری سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون همبستگی نشان داد که تمامی مؤلفه های سرمایه فکری (مشتری، انسانی و ساختاری) با نوآوری سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که از بین مؤلفه های سرمایه فکری، دو بُعد سرمایه انسانی و مشتری به عنوان متغیرهای پیش بین، معیار ورود به معادله نهایی رگرسیون برای توضیح تغییرات نوآوری سازمانی (متغیر ملاک)، را دارا هستند و مؤلفه سرمایه ساختاری به دلیل نداشتن سهم معنادار در پیش بینی نوآوری سازمانی از معادله حذف گردید. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که اگر در سازمانی به مدیریت سرمایه های فکری توجه شود، در آن سازمان، گرایش به نوآوری سازمانی توسعه پیدا می کند.
Background:Intellectual capital could be an important component in organizational innovation. Thus, take this to into account in the case of Toseeh Insurance Company is our intend. Objective: This study aims to investigate the relationship between intellectual capital and organizational innovation, and also to determine relative contribution of each dimension of intellectual capital (human capital, structural capital, and customer capital) for anticipating organizational innovation. Method: Statistical population consisted all experts of Toseeh insurance company. 98 persons were selected with random sampling method. Two questionnaires were used to collect data: 1) Bontis’s intellectual capital questionnaire (1998), with reliability of Corronbach’s Alpha of (0/84), and 2) innovation questionnaire with reliability of Corronbach’s alpha of (0/89). To analyze the data, descriptive and inferential methods such as, coefficient of correlation (r) and stepwise regression coefficient (R), were used. Result: The findings are summarized as follows: 1) there is a positive relationship between intellectual capital and innovation. 2) there is a positive relationship between dimensions of intellectual capital (human capital, structural capital, and customer capital) and innovation. 3) in general, factors of intellectual capital (human capital, structural capital, and customer capital) can anticipate innovation. However, findings showed that structural capital was not considered as a strong predictor for innovation. Conclusion: These findings and their implications are fully discussed in this paper.