بررسی تطبیقی مدیریت سرمایه فکری در دانشگاه ها
محورهای موضوعی : خلاقیت و نوآوری از جنبه‏های روان‏شناختی، علوم شناختی، علوم تربیتی و آموزشی (خلاقیت شناسی روان‏شناختی، خلاقیت شناسی پرورشی)نادر بهلولی زیناب 1 , غلامرضا رحیمی 2 , فهیمه بابائی نیولوئی 3
1 - نویسنده
2 - نویسنده
3 - نویسنده
کلید واژه: سرمایه انسانی, سرمایه ساختاری, مدیریت سرمایه فکری, سرمایه رابطهای,
چکیده مقاله :
دانشگاه ها در حقیقت تولید کنندگان دانش هستند و مهم ترین بازده آنها، دانش در قالب نتایج تحقیقات و دانش آموختگان است. اصطلاح سرمایه فکری در هم پوشانی همه دارایی ها، منابع نامشهود و غیرفیزیکی یک سازمان است که شامل فرایندها، ظرفیت نوآوری و دانش ضمنی و آشکار اعضای آن و شبکه همیاران مورد استفاده قرار می گیرد؟ در حال حاضر، فقط تعداد اندکی از دانشگاه ها در سرتاسر جهان (مانند دانشگاه های انگلستان، اسپانیا، اتریش، ایتالیا و ...) به تلاش در ارزیابی، مدیریت و گزارش دهی دارایی های نامشهود روی آورده اند. هدف از این تحقیق بررسی تطبیقی مدیریت سرمایه فکری در دانشگاه های آزاد اسلامی واحد ارومیه و تبریز می باشد. به این منظور چهار فرضیه از طریق ابعاد مدیریت سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای طبق نظریه بوئنو و همکاران تدوین شد و با استفاده از شاخص های الگوی مذکور به صورت اسنادی، داده ها جمع آوری و با به کارگیری نرم افزار اس پی اس اس به کمک آزمون مقایسه میانگین دو جامعه مستقل (تی مستقل) فرضیه ها مورد آزمون قرار گرفتند و بدین ترتیب نتایج نشان می دهد که بین مدیریت سرمایه فکری و ابعاد آن در دانشگاه های آزاد اسلامی واحد ارومیه و تبریز تفاوت معناداری وجود دارد. از آنجایی که در این پژوهش یافت شد گزارش های سرمایه فکری در دانشگاه های مذکور، آماده سازی نشده است و میزان افشاء سرمایه فکری کمتر و یا به صورت غیرمنسجم و پراکنده است. بر همین اساس این تحقیق توانست تجربه جدیدی در خصوص افشاء سرمایه فکری در حوزه پژوهش در دانشگاه آزاد اسلامی به عمل آورد.
Background: Universities are knowledge producers and their most important output is knowledge, incorporated in research results, educated students. The term “intellectual capital” is used to cover all of the non-tangible, or non-physical, assets and resources of an organization, including its processes, innovation capacity, patents and the tacit knowledge of its members and their network of collaborators and contacts. Up to now, only a few universities in world (i.e. Italy, Austrian, Spanish, United Kingdom universities) have taken the challenge of trying to measure, manage and report on intangible assets. Objective: The purpose of this study is to do a comparative survey on the intellectual capital management in Urmia and Tabriz Islamic Azad universities. Method: For this purpose, four hypotheses were adjusted through the dimensions of intellectual capital management, human capital, structural capital and relationship capital according to Bueno's and et al (2002) theory. By using the indicators of abovementioned model and the documental way, the collected data were analyzed applying SPSS software by the help of two populations Mean Test (independent t). Results: The results showed that there are a meaningful difference between the intellectual capital management and its dimensions in Urmia and Tabriz Islamic Azad universities. Conclusion: As it can be understood from this finding, the intellectual capital in the mentioned universities have not been prepared and the degree of intellectual capital disclosure is less or in scattered way, and for this reason, this research could perform new experience in the domain of the intellectual capital disclosure in the field of research in Islamic Azad university.