گاهنگاری محوطه قلعه مدریشِ سیستان بر اساس مطالعه سفالهای بهدست آمده از بررسی روشمند
محورهای موضوعی : باستانشناسی اسلامییاسمن نصیری پور 1 , سپیده بختیاری 2 , محمد کیخا 3 , سحر بختیاری 4
1 - دانشجوی دکتری گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2 - سپیده بختیاری، دانشآموخته دکتری باستانشناسی (دوران اسلامی)، دانشکده هنر و معماری دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران.
3 - دانشجوی دکتری گروه باستان شناسی دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
4 - پژوهشگر پسادکتری باستانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس
کلید واژه: سیستان, سفال, بررسی روشمند, سدههای میانی اسلام, گاهنگاری, قلعه مدریش,
چکیده مقاله :
پهندشت سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران، با داشتن شرایط مناسب زیستی، از جمله خاک حاصلخیز، مجموعهای از رودخانههای دائمی و فصلی و موقعیت ارتباطی و تجاری بهعنوان یکی از مهمترین کانونهای جوامع انسانی در دوران باستان شناخته میشده است. بر این اساس و با وجود انجام فعالیتهای باستانشناختی محدود در این حوزه و کمبود اطلاعات باستانشناختی جامع از ادوار تاریخی منطقه، انجام یک مطالعه و بررسی روشمند بر روی یکی از مهمترین قلاع اسلامی این دشت ضروری مینماید. بدین منظور، حین پروژه بررسی و گمانهزنی بهمنظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم سلسله تپههای بی بی دوست در تیر ماه سال 1395، بررسی روشمند قلعه مدریش که در بخشی از عرصه شمالی محوطة بیبی دوست واقع شده، با استفاده از روش «نمونهبرداری روشمند طبقهبندی شده شاخصها»، به انجام رسید. در این نمونهبرداری تعداد 218 یافتة باستانی مانند: قطعات شکسته سفال، ظروف سنگی، منگنیک (النگو شیشهای) و قطعات شکسته ظروف شیشهای برداشت شد. در راستای اهداف پژوهش تعداد 77 قطعه سفال شاخص انتخاب و مورد مقایسات گونهشناختی قرار گرفت. در این پژوهش سوال بنیادی عبارت است از اینکه: قدمت قلعه مدریش از طریق طبقهبندی، گونهشناسی و مطالعات مقایسهای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ روش گردآوری دادهها در این پژوهش به دو شیوه میدانی و اسنادی، و روش پژوهش توصیفی ـ تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسهای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در این محوطه به وضوح تاریخ استقرار سدههای میانی 5 تا 9 ﻫ.ق و ارتباط فرهنگی این منطقه را با مناطق همجوار مانند خراسان بزرگ، افغانستان، کرمان و بلوچستان نشان میدهد. همچنین، گونه شاخص و پر تعداد سفالی این محوطه سفال¬های بدون لعاب با نقش کنده با نقوش هندسی است.
The Sistan Plain in the north of Sistan and Baluchistan Province, Southeast Iran was known for its suitable environmental conditions and favorable position of communication and commerce in ancient times as one of the most important centers of human societies. Since the limited archaeological research in this area and the lack of data from the historical periods of the Sistan Plain, it is necessary to conduct a systematic survey of one of the most important Islamic castles in this area. For this purpose, during the survey and sounding project to determine the core zone and propose the buffer zone of the Bibi Dust mounds in July 2016, was surveyed systematically Madrish Castle, located north of the Bibi Dust site. This survey was conducted using "methodically classified sampling of indicators". 218 finds were collected, including pieces of pottery, stoneware, manganese (glass) bangles, and glassware. According to the objectives of the research, 77 indicative pottery pieces were selected and subjected to typological comparisons. The main question of the research was, what periods does Madirish Castle belong to based on the classification, typology, and comparative studies of pottery? Data collection was done by field and documentary method and descriptive-comparative research method. Data was analyzed based on comparative studies. The results of the studies conducted on this site clearly show the settlement date between the middle 5th and 9th centuries AH and the cultural connection with neighboring areas, such as Greater Khorasan, Afghanistan, Kerman, and Baluchistan. In addition, the most prominent type of pottery at this site is the unglazed pottery with carved geometric patterns.
ابن حوقل (1366). سفرنامه ابن حوقل، ایران در صوره الارض جعفر شعار، چاپ دوم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
ابن خردادبه (1370). مسالک و ممالک، ترجمه حسین قره¬چانلو، چاپ اول. تهران: انتشارات امیرکبیر.
ابوالفداء (1349). تقویم البلدان، ترجمه عبدالحمید آیتی، چاپ اول. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
استخری، ابواسحق ابراهیم (1368). مسالک و ممالک، به¬ اهتمام ایرج افشار یزدی، چاپ سوم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
اسمیت، ادوارد لوسی (1380). فرهنگ اصطلاحات هنری، مترجم: فرهاد گشایش. تهران: انتشارات عفاف.
بلاذری (1364). فتوح البلدان، ترجمه، تعلیقات و مقدمه از محمد توکل، چاپ اول. تهران: نشر نقره.
تیت، جی. پی (1362). سیستان، تاریخ، حدود و ثغور جغرافیایی، آثار باستانی و ذکر ساکنین آن، جلد دوم، به اهتمام غلامعلی رییس الذاکرین، چاپ اول. زاهدان: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سیستان و بلوچستان.
جهانبانی، امان¬الله (1338). سرگذشت بلوچستان و مرزهای آن. تهران: بی نا.
جیهانی، ابوالقاسم (1368). اشکال العالم، ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، با مقدمه و تعلیقات از فیروز منصوری، چاپ اول. تهران، به نشر.
چوبک، حمیده (1376). گزینه سفالینه¬های اسلامی قلعه پوئینک، گزارش¬های باستان¬شناسی (1). تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه).
رضانژاد، حسین (1380). شناخت و معرفی سفال¬های ارگ تابران توس. کارشناسی¬ارشد، باستان¬شناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران.
رفیعی، لیلا (1377). سفال ایرانی، چاپ اول. تهران: انتشارات یساولی.
زارعی، محمد ابراهیم، شعبانی، محمد (1398). بررسی و تحلیل گونه¬شناسی سفالینه¬های آغاز دوران اسلامی تا پایان دوره صفوی منطقه همدان، مطالعات باستان¬شناسی پارسه، ۳(۸)، 109 – 126.
سایکس، سرپرسی (1378). خاطرات سفر چهارم به ایران، در: جغرافیای تاریخی سیستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوین از حسن احمدی، چاپ اول. تهران: مولف.
سیستانی، محمد اعظم (1344). نیم¬روز به نیم نگاه. مجله آریانا. 11 و 12. کابل.
سیستانی، محمد اعظم (1364). سرزمین ماسه و حماسه، جلد اول. کابل: مرکز علوم اجتماعی آکادمی علوم جمهوری افغانستان، انتستیتوت تاریخ واتئوگرافی.
سیستانی، محمد اعظم (1383). سیستان (سرزمین ماسه¬ها و حماسه¬ها)، جلد دوم، سیستان بعد از اسلام. کابل: آکادمی علوم جمهوری اسلامی افغانستان، مرکز علوم اجتماعی.
صارمی نائینی، داوود (1399). گزارش مقدماتی کاوش آموزشی قلعه مدریش سیستان. زاهدان: محفوظ در اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
قائینی، فرزانه (1379). سفالینه¬های جرجان؛ موزه آبگینه و سفالینه¬های ایران، ترجمه: کلود کرباسی، چاپ اول. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه).
کرمانی، ذوالفقار (1374). جغرافیای نیمروز، به کوشش عزیزالله عطاردی. تهران: انتشارات عطاردی.
کیانی، محمدیوسف و فاطمه کریمی (1364). هنر سفالگری دوره اسلامی ایران، چاپ اول. تهران: مرکز باستان شناسی ایران.
کیخا، محمد (1395). گزارش تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطه بی بی دوست بخش مرکزی شهرستان زابل. زاهدان: اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
کیخا، محمد (1398). گزارش تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطه¬های منطقه حوض¬دار شهرستان هامون. زاهدان: اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
گروبه، ارنست (1384). سفال اسلامی، جلد هفتم از گزیده ده جلدی مجموعه هنر اسلامی گردآوری ناصر خلیلی، ترجمه فرناز حائری. تهران: نشر کارنگ.
ملک شاه حسین (1383). احیاء المولک، به اهتمام منوچهر ستوده، چاپ دوم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
موسوی حاجی، سید رسول (1382). زاهدان کهنه شهری خفته در سیستان. مشهد: انتشارات پاژ، پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری سیستان.
موسوی حاجی، سید رسول و مهر آفرین رضا (1388). بررسی باستان¬شناختی پهن دشت سیستان (فاز 2)، 1387 جلد 16 تا 30. زاهدان: سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی.
موسوی حاجی، سید رسول، عطایی، مرتضی، مهرآفرین، رضا (1398). سفال دوران اسلامی سیستان، باستان-شناسی هنر حوزه دلتای رودخانه هیرمند؛ با محوریت شهرسوخته از آغاز تا دوران اسلامی، به کوشش سید منصور سید سجادی. تهران: فرهنگستان هنر.
موسوی حاجی، سیدرسول، عطایی، مرتضی (1389). مطالعه مجموعهای از نمونه¬های سفالین سیستان، چاپ اول. تهران: اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
موسوی حاجی، سیدرسول، توسلی، محمد مهدی، شیرازی، روح الله، زور، مریم (1392). گونه¬شناختی و معرفی سفالینه¬های دوران اسلامی بلوچستان (مکران جنوبی). همدان: پژوهش¬های باستان¬شناسی ایران.
ناشناس (1387). تاریخ سیستان، به تصحیح ملک الشعرای بهار، چاپ دوم. تهران: انتشارات معین.
نجارسلیقه، محمد (1385). مکانیزم بارش در جنوب شرق کشور. پژوهش¬های جغرافیایی، ۳۸(55)، 13-17.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح یعقوبی) (1381). البلدان، ترجمه دکتر محمد ابراهیم آیتی. تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی.
Baer, E. (1989). Jeweled ceramics from medieval Islam: a note on the ambiguity of Islamic ornament. Muqarnas, 83-97.
Blair, S., & Bloom, J. (2004). Decorative Arts, in: Islamic Art and Architecture, Markus Hattstein and Peter Delius (ed). Italy: Konemann.
Dupree, L. (1956). Shamshir Ghar, a historic cave site in Kandahar province, Afghanistan. Orientalistische Literaturzeitung, 51(1-6), 147-148.
Fairservis Jr, W. A. (1961). Archaeological Studies in the Sistan Basin of South-West Afghanistan and Eastern Iran. Anthropological Papers of the American Museum of Natural History, 48, 14-21.
Fehervari, G. (2000). Ceramics of the Islamic Word In The Tareq Rajab Museum. London: LB Tauris Publishers.
Grube. E. J. (1994). Cobalt and Luster, the First Centuries of Islamic Pottery. New York: The United States, By the Nour Foundation in Association with Azi Muth Editions and Oxford University Press Inc.
Hoddon. R. A. W (2011a). Fourteenth Century Fine Glazed Wares Produced in the Iranian World, And Comparison Eith Contemporary Ones from the Golden Horde and Mamluk Syria/Egypt, 2 Vols., Ph.D Theses. Department of Art and Archaeology, School of Oriental and African Studies, University of London.
Lane, A. (1942). Early Islamic pottery: Mesopotamia Egypt & Iran. London: Faber and Faber.
Le Strange. G. (1966). The lands of the Eastern Caliphate: Mesopotamia, Persia, and Central Asia, from the Moslem conquest to the time of Timur. New York: Barnes & Noble.
Rowland, B. (1971). Art in Afghanestan. London.
Watson, O. (2004). Ceramics from Islamic Lands. London: Thames & Hudson Ltd.
گاهنگاری محوطة قلعه مدریشِ سیستان بر اساس مطالعة سفالهای بهدست آمده از بررسی روشمند1
چکیده
پهندشت سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران، با داشتن شرایط مناسب زیستی، از جمله خاک حاصلخیز، مجموعهای از رودخانههای دائمی و فصلی و موقعیت ارتباطی و تجاری بهعنوان یکی از مهمترین کانونهای جوامع انسانی در دوران باستان شناخته میشده است. بر این اساس و با وجود انجام فعالیتهای باستانشناختی محدود در این حوزه و کمبود اطلاعات باستانشناختی جامع از ادوار تاریخی منطقه، انجام یک مطالعه و بررسی روشمند بر روی یکی از مهمترین قلاع اسلامی این دشت ضروری مینماید. بدین منظور، حین پروژه بررسی و گمانهزنی بهمنظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم سلسله تپههای بی بی دوست در تیر ماه سال 1395، بررسی روشمند قلعه مدریش2 که در بخشی از عرصه شمالی محوطة بیبی دوست واقع شده، با استفاده از روش «نمونهبرداری روشمند طبقهبندی شده شاخصها»، به انجام رسید. در این نمونهبرداری تعداد 218 یافتة باستانی مانند: قطعات شکسته سفال، ظروف سنگی، منگنیک (النگو شیشهای) و قطعات شکسته ظروف شیشهای برداشت شد. در راستای اهداف پژوهش تعداد 77 قطعه سفال شاخص انتخاب و مورد مقایسات گونهشناختی قرار گرفت. در این پژوهش سوال بنیادی عبارت است از اینکه: قدمت قلعه مدریش از طریق طبقهبندی، گونهشناسی و مطالعات مقایسهای سفال مربوط به چه دوره یا دورانی است؟ روش گردآوری دادهها در این پژوهش به دو شیوة میدانی و اسنادی، و روش پژوهش توصیفی – تطبیقی است و نتایج براساس مطالعات مقایسهای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات انجام شده در این محوطه به وضوح تاریخ استقرار سدههای میانی 5 تا 9 ﻫ.ق و ارتباط فرهنگی این منطقه را با مناطق همجوار مانند خراسان بزرگ، افغانستان، کرمان و بلوچستان نشان میدهد. همچنین، گونة شاخص و پر تعداد سفالی این محوطه سفالهای بدون لعاب با نقش کنده با نقوش هندسی است.
واژگان کلیدی: سیستان، بررسی روشمند، سفال، سدههای میانی اسلام، گاهنگاری، قلعه مدریش.
سفال بهعنوان یکی از اصلیترین دستساختههای جوامع انسانی در بازسازی فرهنگ و تمدن گذشته جایگاه مهمی دارد. طبقهبندی، گونهشناسی و گاهنگاری سفال، اهمیت بالایی در مطالعات باستانشناختی دارد. یکی از مناطق کمتر شناخته شده در باستانشناسی دوران اسلامی ایران، محدودهی شمالی استان سیستان و بلوچستان موسوم به منطقه سیستان است. با استناد به منابع تاریخی تردیدی نیست که سرزمین سیستان در دوران اسلامی از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است (سایکس، 1378: 454؛ سیستانی، 1344: 695-696؛ سیستانی، 1364: 5؛ سیستانی، 1383: 23؛ جیهانی، 1368: 162؛ ابن حوقل، 1366: 154؛ اصطخری، 1368: 194؛ تاریخ سیستان، 1387: 5؛ ابن خردادبه، 1370: 38 و 39؛ بلاذری، 1364: 148-150؛ ابی یعقوب، 1381: 47؛ مستوفی، 1362: 142؛ ابوالفداء، 1349: 391؛ ملک شاه حسین، 1383: 111؛ تیت، 1364: 101؛ ذوالفقار کرمانی، 1374: 71). علیرغم شایستگیهای بسیاری که منابع جغرافیایی و متون تاریخی از سیستان دوران اسلامی یاد کردهاند؛ این سرزمین کمتر مورد توجه محققان و باستانشناسان دوران اسلامی قرار گرفته است.
استان سیستان و بلوچستان با وسعتی حدود 187502 کیلومتر مربع معادل 1/9% مساحت کشور ایران است که از مجموع این گستره، 8117 کیلومتر آن به منطقه سیستان مربوط می شود (نجار سلیقه، 1385: 25). این استان در شمال به استان خراسان جنوبی و کشور افغانستان، در شرق با مرز خاکی و آبی حدود 1260 کیلومتری به کشورهای پاکستان و افغانستان، در جنوب با مرز آبی 300 کیلومتری به آبهای آزاد دریای عمـان و بالاخره در مغرب به استانهـای کرمـان و هرمـزگان محدود میشود (جهانبانی، 1338: 109) (شکل 1). سیستان منطقهای که انسان در آن دائماً در کنش و واکنش با محیط طبیعی قرار داشته و همچنین، سرزمین اسطوره، دین و فرهنگ بوده است. سیستان به علت برخورداری از ویژگیهای مناسب و منحصر به فرد محیطی، همواره جمعیت قابل توجهای داشته و از سوی دیگر به علت موقعیت استراتژیک و نظامی مورد توجه حکومتها و دولتهای مختلف در ادوار گذشته بوده است. اما با وجود اهمیت این منطقه از دیدگاه کشاورزی، زیست محیطی و موقعیت ارتباطی و تجاری آن و همچنین، وجود آثار و محوطههای باستانی فراوان، دانستههای باستانشناختی ما از این منطقه بسیار اندک است. از اینرو، در این پژوهش سعی بر آن است تا یکی از قلاع شاخص این منطقه در سدههای میانی اسلام مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد.
شکل 1: موقعیت قلعه مدریش در سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران (کیخا،1395: 507)
2-روش پژوهش و انتخاب نمونهها
روش پژوهش از نوع توصیفی – تطبیقی بوده و نتایج براساس مطالعات مقایسهای مورد تحلیل قرار گرفته است. گردآوری اطلاعات آن نیز به دو شیوة میدانی و اسنادی انجام گرفته است. در روش اسنادی، تمامی اطلاعات و دادههای مربوط به محوطه، شامل تاریخچهی فعالیتهای میدانی، متون جغرافیایی و همچنین، تمامی منابع مقایسه سفالینههای آن جمعآوری گردید. در روش میدانی نیز بررسی روشمند باستانشناختی محوطه در سه مرحلهی مشخص، شامل نقشهبرداری، نمونهبرداری و مستندسازی یافتهها (مشتمل بر شستوشوی نمونههای سفالی، پشتنویسی نمونهها، ثبت اطلاعات نمونهها، گزینش نمونههای شاخص، طراحی نمونهها و عکاسی از آنها) به انجام رسید. در راستای انتخاب نمونهها، پس از تهیه و ترسیم نقشه توپوگرافی محوطه، در ابتدا، محوطه به شبکههایی با ابعاد 10 در 10 متر، شبکهبندی شد. بدینصورت که در 9 ردیف و 8 ستون واقع شدند. جهت شمارهگذاری این واحدها از ردیف و ستون قرارگیری هر واحد استفاده شد، بدینصورت که ابتدا ردیفها با اعداد 1 تا 9 و ستونها با حروف لاتین A تا H نامگذاری گردید. پس از این بلوکبندی محوطه به تعداد 72 واحد تقسیم شد. در انتها از 18 واحد که حدود 25 درصد کل محوطه را شامل میشود، نمونهبرداری انجام گرفت.
3-پیشینه پژوهش
آگاهی ما از محوطه مورد مطالعه محدود به سه فعالیت و گزارش کوتاه آن است. در ابتدا، طی سالهای 1386 تا 1388 خورشیدی و در پی اجرای طرح بزرگ تهیه نقشه باستانشناسی کشور، دشت سیستان در دو فاز مورد بررسی باستانشناختی قرار گرفت که در این بررسی محوطهی قلعه مدریش نیز به ثبت رسید (موسوی حاجی و مهر آفرین، 1386: 1388). سپس، بررسی روشمند محوطه قلعه مدریش در تیر ماه 1395 حین پروژه بررسی و گمانهزنی جهت تعیین عرصه و پیشنهاد حریم سلسله تپههای بی بی دوست با هدف گاهنگاری نسبی در محوطه، به انجام رسید (کیخا، 1395). آخرین فعالیت انجام شده در این محوطه نیز کاوش آموزشی گروه باستانشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان به سرپرستی داوود صارمینائینی را میتوان نام برد (صارمی نائینی، 1399، منتشر نشده). در پژوهش حاضر یافتههای بهدست آمده از بررسی روشمند قلعه مدریش که در سال 1395 صورت پذیرفته و گردآوری شده، مورد بحث قرار گرفته است.
4-موقعیت و وضعیت ظاهری قلعه مدریش
قلعه مدریش بقایای یکی از قلعههای سیستان با وسعتی در حدود 1 هکتار است که در 16 کیلومتری شمال شرقی شهرستان زابل و در حاشیه غربی رود (کانال) نیاتک در ارتفاع 493 متری از سطح دریا و در مختصات جغرافیایی N:3106740 E:6136897 واقع شده است (شکل 2).
شکل 2: تصویر هوایی محوطه باستانی قلعه مدریش (Google Earth)
این محوطه در فاصله تقریبی 150 متری جبهه جنوبی جاده آسفالت ارتباطی شهرستان زابل به شهرستان هیرمند قرار دارد. در فاصله 3000 متری از این قلعه و در جبهه جنوبی آن نیز آرامگاه بی بی دوست واقع شده است. این محوطه بقایایی از یک قلعه با پلان تقریباً مدور با پراکندگی آثار به ابعاد 90 در 80 متر است. که امروزه بهصورت يك تپه مدور با قطر70 متر درآمده است بلندترين نقطه این محوطه از سطح زمينهاي اطراف در حدود 7 متر است. حصار پيرامون قلعه به صورت ديواري بسيار قطور با مصالحی از نوع خشت و گل به ضخامت 4 متر قابل مشاهده است كه به شدت دچار فرسايش شده است. در فواصل معيني از حصار، برجهاي مستطيل شكلي به ابعاد 5×3 متر وجود دارد كه اين برجها به اطراف خود كاملاً مشرف هستند. این برجها کاملا مشابه بههم بوده و در دو طبقه ساخته شدهاند. سطح اين محوطه كه شامل فضاي داخلي قلعه است، گودتر از حواشي و حصار آن است. تنها بقاياي اتاقهاي اين محوطه متصل به حصار است و ديگر هيچگونه فضاي معماري از آن به جاي نمانده است. در شمال فضاي داخلي قلعه، بقايايي از يك چاه آجري با قطر 70 سانتيمتر باقي مانده است كه هم اكنون بيشتر آن پر شده و فقط داراي 40 سانتیمتر عمق است. اين چاه احتمالاً براي ذخيره آب قلعه مورد استفاده قرار میگرفته است. مواد فرهنگي سطحي اين محوطه شامل قطعات شکسته آجر، خشت، منگنیک (النگوهای شیشهای)، قطعات شکسته ظروف شیشهای و قطعات سفالهاي لعابدار و بدون لعاب است كه از تراكم نسبتاً مطلوبي برخوردارند. ابعاد آجرهاي سطحي محوطه 23×32×5 و ابعاد آجرهاي موجود در چاه 5×13×28 سانتيمتر است. خشتهاي موجود نيز داراي دو نوع است كه يكي به ابعاد 7×30×30 و ديگري به ابعاد 6×27×27 سانتيمتر است. پوشش گياهي داخل و پيرامون قلعه شامل بوتههاي خار است كه از تراكم نسبتا بالايي برخوردارند. علاوه بر آن، سیلابهای رود (کانال) نیاتک، ساخت جاده خاکی که از شرق محوطه و در فاصله 35 متری از آن واقع شده، عبور مینماید و حفاری غیر مجاز، عوامل دیگر تخریب به حساب میآیند که از وسعت محوطه کاسته و به آن صدمات زیادی وارد آوردهاند (شکلهای 3، 4 و 5).
شکل 3. نمای کلی قلعه مدریش، دید از شرق (نگارندگان)
شکل 4. فضای داخلی قلعه مدریش، دید از جنوب (نگارندگان)
شکل 5. اتاقهای چسبیده به دیوار حصار قلعه مدریش (نگارندگان)
5-ویژگیهای سفال دوره اسلامی پهندشت سیستان
سفال سدههای میانی اسلام در حوزهی فرهنگی جنوب شرق ایران بهخصوص منطقه سیستان که برخی از آنها مربوط به کاوش است بر اساس دو متغیرِ نوع پوشش و تزیین، به چهار گروه عمده سفال بدون لعاب و ساده، سفال بدون لعاب و منقوش، سفال لعابدار و ساده و سفال لعابدار و منقوش، طبقهبندی شدهاند، دشت سیستان و محوطهی قلعه مدریش که درون این دشت قرار گرفته نیز از این رویه مستثنی نمیباشند. بر اساس مطالعات انجام شده، طبقهبندی و گونهشناسی عمومی سفالینههای دوران اسلامی سیستان منجر به شناسایی 30 گونه و زیر گونهی سفالین انجامیده است که نشان دهندهی بهرهگیری سفالگران سیستان از شیوههای متنوع ساخت و تزئین سفالینههای دوران اسلامی است. با این حال علیرغم آنکه انواع مختلف تزئینات زیر لعابی در آرایش سفالینههای اسلامی سیستان به کار گرفته شده است اما سفالینههایی با روشهای تزئینی روی لعاب در میان سفالهای اسلامی منطقه سیستان تاکنون شناسایی نشده است. عدم وجود نمونههایی از گونههای نفیس و پرکار سفال اسلامی همچون سفال زرین فام3، سفال مینایی4 و سفال سیلوئت5، نشان از عدم مهارت یا رغبت سفالگران سیستان در آرایش سفالینهها با شیوههای تزئین روی لعاب و نیز شیوههای پر کار تزئین در زیر لعاب دارد (موسوی حاجی و دیگران، 1398: 13 و 14). با این اوصاف و پس از مطالعه سفالهای قلعه مدریش مشخص گردید که در این محوطه از 30 گونه و زیر گونهی سفال اسلامی شناخته شده در منطقه سیستان تعداد 10 گونه و زیر گونهی آن قابل رویت است. با این مقدمه، سفالهای قلعه مدریش در ادامه مورد معرفی و تحلیل قرار خواهند گرفت.
6- طبقهبندی و گونهشناسی سفالهای بهدست آمده از قلعه مدریش
6-1- سفال بدون لعاب
سفال بدون لعاب بیشتر جنبه کاربردی داشته و در آغاز برای رفع نیازهای بشر ساخته شده و به مرور زمان با استفاده از تکنیکهای مختلف سفالگری به زیبایی و استحکام بخشی آن افزودند. در این محوطه، ما شاهد دو گروه از سفالینههای بی لعاب به صورت ساده و منقوش هستیم که در ادامه به هرکدام از آنها پرداخته میشود.
سفال بدون لعاب و ساده
خمیره این گروه از سفالهای موجود در محوطه به رنگهای نخودی، آجری، سبز، خاکستری و تعداد معدودی قرمز هستند که اکثرا از میزان پخت کافی نیز برخوردارند. شاموت آنها عمدتا از نوع کانی (گل رس) تشکیل شده است و تمامی سفالهای بدون لعاب ساده محوطه قلعه مدریش چرخساز هستند که رنگ رویه این گروه از سفالها، آجری، قرمز و نخودی است. سفالینههای ساده بدون لعاب، تقریبا در تمامی مربعهای انتخاب شده محوطه قلعه مدریش بهدست آمده است. این گونه سفالها در محوطه دارای اشکال متنوعی میباشند که از جمله اشکال رایج آنها میتوان به تغار، کوزه، لیوان و خمره اشاره کرد. با توجه به این مهم که مقایسه گونهشناختی سفالهای بدون لعاب و ساده از طریق مقایسه شکل لبه و فرم ظرف امکانپذیر است، از این رو، در مقایسه گونهشناختی این گروه از سفالها تنها قطعات لبه مورد مقایسه قرار گرفتند. لبهها اکثرا با فرم به خارج برگشته و تخت است. نمونهای از سفالهای مشابه قلعه مدریش از زاهدان کهنه (موسوی حاجی، 1382)، شمال سیستان (موسوی حاجی و عطایی، 1389)، شهر حوضدار در بخش جنوبی دشت سیستان (کیخا، 1398)، گرگان (کریمی و کیانی، 1364) و ایران (Grube, 1994) به دست آمده است (جدول1).
جدول 1: سفالهای بدون لعاب و ساده (نگارندگان)
ردیف | منبع قابل مقایسه | شکل | طرح | قدمت |
1 | گرگان (کریمی و کیانی،1364، شکل 37) |
|
| 6 ه.ق |
2 | ایران (مجموعه ناصر خلیلی) (Grube,1994,182. No. 183) |
|
| 6 ه.ق |
3 | زاهدان کهنه (موسوی حاجی،1382، لوحه 30، طرح 1)، شهر حوضدار سیستان (کیخا،1398،لوحه 25 طرح دوم) |
|
| 6 ه.ق |
سفال بدون لعاب و منقوش
خمیره این گروه از سفالهای بدست آمده از محوطه قلعه مدریش نیز عمدتا در طیف رنگی آجری و نخودی قرار دارد و مواد تشکیل دهندهی شاموت آن، نیز از نوع کانی (گل رس) است؛ از لحاظ تکنیک ساخت، همه سفالهای به دست آمده از محوطه چرخساز هستند. سفالهای بدون لعاب و منقوش محوطه قلعه مدریش بر اساس شیوه تزئین شامل نقوش کنده، قالبزده و افزوده هستند که گاها این نقوش در ترکیب با هم بر روی سفالینهها نیز مشاهده میشود. قسمت عمدهی این نقوش در قسمت بالایی و مرکز ظرف مشاهده میشود. ظروف عموما دارای فرم کوزه، کاسه و خمره هستند. لبهها عموما با دهانه باز و بسته و دارای فرم به خارج برگشته و تخت هستند. اینگونه ظروف دارای کاربرد آشپزخانهای و ذخیره مواد غذایی روزمره بوده است. نقش مایه تزیینات این گروه از سفالینهها از نوع هندسی و بهندرت گیاهی هستند و طرح نقوش آنها نیز بهصورت خطوط شیاردار موازی و زیگزاگی و در نقوش افزوده این تزیین بهصورت نقوش زنجیری و طنابی است. این گروه از سفالها، بر اساس متغیر نوع تزیین به پنج گونه نقش کنده، نقش افزوده، نقش قالبزده، کنده و افزوده و کنده و قالبزده تقسیم میشوند. مشابه این سفالینهها از شهر توس (رضانژاد،1380) و لشکری بازار در افغانستان (Rowland & Rice, 1971) متعلق به قرن 6-4 ﻫ.ق به دست آمده که دارای لبه به خارج برگشته با تزیین به صورت زنجیری یا طنابی است. علاوه بر این از زاهدان کهنه (موسوی حاجی، 1382) و قلعه پوئینک ورامین (چوبک، 1376) سفالهای مشابهی متعلق به قرن 7-5 ﻫ.ق به دست آمده که هر دو نوع دارای تزییناتی به صورت کنده با خطوط موازی و مواج و با توام با همدیگر هستند. این سفالینه ها در شمشیرغار افغانستان (Dupree, 1958) متعلق به سده 7-1 ه.ق به فرم خمره و تزیینی به صورت نقش افزوده به شکل دکمهای قابل مشاهده است، همچنین، این گونه سفال از پیشاوران (Fairservis, 1961) متعلق به سده 8-1 ه.ق با تزئیناتی بهصورت نقش کنده با خطوط شیاردار و ایران (Baer, 1989) متعلق به سده 7-6 ﻫ.ق با تزئیناتی بهصورت نقش قالبزده بهدست آمده است (جدول 2).
جدول 2. سفالهای بدون لعاب و منقوش (نگارندگان، 1402)
ردیف | منبع قابل مقایسه | شکل | طرح | قدمت |
1 | شهر توس (رضانژاد، 1380: 195، 7؛ لشکری بازار (موزه کابل) (Rowland & Rice, 1971,p1.173) |
|
| 4-6 ﻫ.ق |
2 | زاهدان کهنه (موسوی حاجی،1382 ، لوحه 6 طرح 18) |
|
| 5-7 ه.ق |
3 | قلعه پوئینک ورامین (چوبک، 1376، لوحه 32، طرح 35) |
|
| 5-7 ه.ق |
4 | مکران جنوبی (موسوی حاجی و دیگران، 1392: لوحه 2 طرح 11 و لوحه 3 طرح 12) |
|
| 6-7 ه.ق |
5 | پیشاوران (Fairservis, 1961,p1.16,1-K) |
|
| 1-8 ه.ق |
6- 2- سفال لعابدار
سفالینههای لعابدار بهدست آمده از محوطه قلعه مدریش نسبت به سفالهای ساده این مجموعه، از تنوع بیشتری برخوردارند. این سفالینههای لعابدار در دو گروه سفالینههای لعابدار ساده و همچنین، سفالینههای لعابدار منقوش قابل بررسی و مطالعه هستند.
سفال لعابدار ساده
سفالهای با لعاب یکرنگ از متداولترین ظروفی بوده که ساخت آن در ایران قبل و بعد از اسلام در اکثر مراکز سفالگری رواج داشته است (کریمی و کیانی، 1364: 30). بیشتر سفالینههای لعاب یکرنگ شناسایی شده در منطقه سیستان دارای خمیرهای از جنس گل رس به رنگهای نخودی، آجری و قرمز هستند و برخی از نمونهها نیز از جنس خمیر سنگ (Stone Paste) ساخته شدهاند (موسوی حاجی و دیگران، 1398: 3). سفالینههای لعابدار ساده قلعه مدریش، شامل سفالینههایی است که بدون تزیین بوده، اما با لعاب تکرنگ بهطور کامل پوشانده شدهاند. شکل بیشتر این ظروف به صورت کاسه، پیاله و تغار است. فرم لبهی سفالهای لعابدار ساده بهصورت خمیده، به بیرون برگشته، ایستاده و مواردی اندک به داخل برگشته است. ماده چسبانندهی تمامی این گروه از سفالها از نوع کانی (گل رس) است و نیز همهی سفالهای به دست آمده از این نوع در محوطه چرخساز هستند این گونه از سفالها، تنها بر اساس متغیر رنگ لعاب در ده گونه، شامل: سفید، سبز، آبی، لاجوردی، بادمجانی، جگری (زرشکی)، حنایی، خردلی، قهوهای و سیاه تقسیمبندی شدهاند. که سفالینهها با لعاب سبز و آبی بیشتر از سایر موارد مشاهده میشود. تمامی این قطعات بدون نقش هستند و از نظر رنگ و لعابدهی قابل مقایسه با سفالینههای گرگان با لعاب سبز و آبی متعلق به سده 7-6 ه.ق (موزه آبگینه و سفالینههای ایران)(قائینی، 1379، شکل 22/27)، ایران (موزه طارق رجب) با لعاب آبی، سبز و قهوهای متعلق به قرن 7-6 ه.ق (Fehervari, 2000,150, no. 184 & 160) و شمال سیستان با لعاب آبی متعلق به سدههای 7-6 ه.ق (موسوی حاجی و عطایی، 1389: شکل 4) هستند. مشابه این سفالینهها از خراسان (Hoddon, 2011a) متعلق به قرن 8-5 ه.ق و شهر حوضدار در بخش جنوبی پهندشت سیستان (کیخا، 1398) به دست آمده که با لعاب سبز رنگ و زیتونی و دارای لبه به خارج برگشته هستند. علاوه بر این از ایران شرقی یا آسیای مرکزی (مجموعه ناصر خلیلی) (Grube, 1994,136, no.135) نیز قابل مشاهده است. افزون بر این از این نمونه سفالینهها با لعاب سبز و لبه تخت متعلق به سده 7-6 ه.ق از ایران بدست آمده است. (Watson, 2004, 318, 323, cats. L.16,L.28 & Watson, 2004, 318, cat.L.16) (جدول 3).
جدول 3. سفال لعابدار و ساده (نگارندگان، 1402)
ردیف | منبع قابل مقایسه | شکل | طرح | قدمت |
1 | خراسان (بخش دوران اسلامی موزه ملی ایران) (Hoddon, 2011a, Vol. I,192, Fig.4.27) |
|
| 8 ه.ق |
2 | ایران (موزه طارق رجب) (Fehervari, 2000, 150, no. 184) |
|
| 6-7 ه.ق |
3 | ایران (Watson, 2004, 318, 323, cats. L.16,L.28) |
|
| 6-7 ه.ق |
4 | ایران شرقی یا آسیای مرکزی (مجموعه ناصر خلیلی) (Grube, 1994, 136, no.135) |
|
| 5 ه.ق |
7 | ایران (موزه طارق رجب) (Fehervari, 2000, 150, no. 184) |
|
| 6-7 ه.ق |
8 | سیستان (موسوی حاجی و عطایی، 1389: شکل 4 ) |
|
| 6-7 ه.ق |
10 | گرگان (موزه آبگینه و سفالینههای ایران)(قائینی، 1379، شکل 22/27) |
|
| 6-7 ه.ق |
سفال لعابدار منقوش
این مجموعه از تنوع زیادی برخوردار است، براساس متغیر نوع تزیین به 4 گونه تقسیم میشوند. خمیره این سفالها عمدتا در طیف رنگی نخودی، آجری و قرمز قرار دارد. ماده چسبانندهی این سفالها از نوع گل رس است؛ همه سفالهای این دسته، به دست آمده از محوطه چرخساز هستند. رایجترین فرم ظروف شامل کاسه، بشقاب و پیاله است، فرم لبه این سفالها نیز اکثرا بهصورت تخت و یا به داخل برگشته هستند و فرم کف آنها نیز اکثرا بهصورت تخت است.
1- سفال اسگرافیاتو ساده با لعاب یکرنگ: خمیره فشرده این سفالها به رنگهای نخودی و آجری است و تزئینات آنها به شکل خطوط موازی، مارپیچی، دالبری و یا نامنظم بر سطح لعاب گلی خراشیده شده است. در انتها، لعابی به رنگ کهربایی سفید مات، سبز یا فیروزهای سطح سفال و نقوش آن را پوشانده است (جدول 4). مشابه این سفالینهها از مکران جنوبی (موسوی حاجی و دیگران، 1392) متعلق به قرن 6 ه.ق بهدست آمده که با لعاب آبی رنگ و دارای لبه تخت با تزیین بهصورت کنده و نقاشی زیر لعاب به شکل خطوط موازی و منحنی است. علاوه بر این، این سفال از سیستان شمالی (موسوی حاجی و عطایی، 1389) متعلق به قرن 6 ه.ق بهدست آمده که با لعاب سبز رنگ و با تزئین کنده و نقاشی زیر لعاب تزئین شده است.
جدول 4. سفال اسگرافیاتو ساده با لعاب یکرنگ (نگارندگان، 1402)
ردیف | منبع قابل مقایسه | شکل | طرح | قدمت |
1 | مکران جنوبی (موسوی حاجی و دیگران، 1392: لوحه 7 شکل 34) |
|
| 6 ه.ق |
3 | سیستان (موسوی حاجی و عطایی، 1389: لوحه 71 طرحهای 220، 221 و 222 و لوحه 72 طرح 223) |
|
| 6 ه.ق |
2- سفال منقوش گلابهای: سفالهای موسوم به منقوش گلابهای (Slip-Painted) دارای یک زمینه گلابهای هستند که تزئینات به شیوة نقاشی بر روی آن ایجاد شده و مواد رنگی نیز یک اسلیپ یا گلابهی افزوده دارند. به عبارت دیگر، ابتدا بدنهی رسی سفال که از یک خمیره نخودی یا قرمز ساخته میشد با لایهای از گلابه پوشیده شده و سپس، نقوش بهوسیله مواد رنگی ممزوج با یک واسطه گلی، بر روی این پوشش گلابهای ایجاد میشدند. در پایان نیز سطح سفال با لعاب سربی شفاف پوشانده میشد (Blair & Bloom, 2004: 122; Fehervari, 2000: 50). نقشمایههای سفالینههای منقوش گلابهای محوطهی قلعه مدریش شامل نقوش گیاهی و هندسی است و رنگهای بهکار رفته بر روی آنها، طیف وسیعی از قهوهای تیره، قهوهای روشن، سیاه و سفید را شامل میشود (جدول 5). مشابه این سفالینهها از نیشابور (موزه ملی ایران) (رفیعی، 1377) متعلق به قرن 4 ه.ق بهدست آمده که دارای کف تخت با تزیین نقاشی بر روی لعاب گلابهای و با رنگ نقوش سیاه رنگ در زیر لعاب سربی شفاف به صورت خطوط مارپیچی، موازی و گیاهی هستند. علاوه بر این نیز از شمال سیستان (موسویحاجی و عطایی، 1389) متعلق به قرن 4 ه.ق بهدست آمده که دارای کف دکمهای با تزیین نقاشی بر روی لعاب گلابهای و با رنگ نقوش سیاه رنگ در زیر لعاب سربی شفاف به صورت خطوط مارپیچی، موازی و گیاهی است.
جدول 5. سفال منقوش گلابهای (نگارندگان، 1402)
ردیف | منبع قابل مقایسه | شکل | طرح | قدمت |
1 | نیشابور (موزه ملی ایران) (رفیعی، 1377، 213، شکل 115) |
|
| 4 ه.ق |
2 | سیستان (موسویحاجی و عطایی، 1389، لوحه 48 طرحهای 79، 80، 81، 82 و 84) |
|
| 4 ه.ق |
3- سفال با نقش سیاه زیر لعاب فیروزهای/سبز/آبی: این نوع سفال که از رایجترین نمونههای سفالین سدههای میانی اسلامی بهشمار میرود و در ادبیات باستانشناسی دوران اسلامی ایران به (قلم مشکی) نیز موسوم است. تزئینات گیاهی و هندسی اینگونه از سفالها با رنگ سیاه نقش شده و سپس، لعابی در طیفهای مختلف آبی و سبز، سطح سفال را در بر گرفته است. تمام این گونه از سفالها در محوطه قلعه مدریش دارای خمیرهای از جنس گل رس به رنگهای نخودی، آجری و قرمز آجری هستند (جدول 6). مشابه این سفالینهها از زاهدان کهنه (موسوی حاجی، 1382) متعلق به قرن 7ه.ق بهدست آمده که دارای دهانه باز با لبه به خارج برگشته با تزیین لعاب فیروزهای رنگ و نقوش سیاه رنگ در زیر لعاب بهصورت خطوط شانهای یا نردبانی، موازی و نقوش گیاهی هستند. علاوه بر این از شهر توس (رضانژاد، 1380) متعلق به قرن 7ه.ق بهدست آمده که دارای کف دکمهای با تزیین لعاب فیروزهای رنگ و نقوش سیاه رنگ در زیر لعاب بهصورت خطوط موازی و نقوش گیاهی قابل مشاهده است.
جدول 6. سفال با نقش سیاه زیر لعاب فیروزهای/سبز/آبی (نگارندگان، 1402)
ردیف | منبع قابل مقایسه | شکل | طرح | قدمت |
1 | زاهدان کهنه (موسوی حاجی، 1382، لوحه 40 طرح 8) |
|
| 7 ه.ق |
2 | شهر توس (رضانژاد، 1380، 137، طرح 2) |
|
| 7 ه.ق |
4- سفال با نقش سیاه و فیروزهای روی زمینه سفید زیر لعاب شفاف بیرنگ: این سفالینهها اغلب دارای خمیرهای به رنگ آجری یا قرمز و به ندرت نخودی هستند و نقوش آنها بر روی زمینهای شیری رنگ اجرا شده است. طرحهای اصلی غالبآ گیاهی و با رنگ سیاه نقش شدهاند و رنگ فیروزهای بیشتر به صورت نوار، لکه و یا به عنوان پرکننده اشکال بسته (مانند برگ) بکار رفته است. در پایان، لعابی شفاف و بیرنگ سطح سفال را در بر گرفته است (جدول 7). مشابه این سفالینهها از زاهدان کهنه (موسوی حاجی، 1382) متعلق به قرن 8-6 ه.ق بهدست آمده که دارای دهانهی باز با لبه به خارج برگشته با تزیین لعاب شفاف بیرنگ و نقوش سیاه و فیروزهای رنگ به صورت خطوط برگی شکل و لکههای آبی و فیروزهای رنگ است. علاوه بر این از ایران (موزه طارق رجب) (Fehervari, 2000,) متعلق به قرن 8-6 ه.ق بهدست آمده که دارای دهانهی باز با لبه به خارج برگشته با تزیین لعاب شفاف بیرنگ و نقوش سیاه و فیروزهای رنگ به صورت خطوط موازی و نقطه نقطه شکل و لکههای فیروزهای رنگ قابل مشاهده است.
جدول 7. سفال با نقش سیاه و فیروزهای روی زمینه سفید زیر لعاب شفاف بیرنگ (نگارندگان، 1399)
ردیف | منبع قابل مقایسه | شکل | طرح | قدمت |
1 | زاهدان کهنه (موسوی حاجی، 1382: لوحه 87 طرح 6) |
|
| 6-8 ه.ق |
2 | ایران (موزه طارق رجب) (Fehervari, 2000,226, no..289) |
|
| 6-8 ه.ق |
7- تجزیه و تحلیل یافتهها
قلعه مدریش بهعنوان یکی از مهمترین و بزرگترین قلاع دوران اسلامی منطقه سیستان، بهدلیل برخورداری از حجم انبوه مواد متنوع فرهنگی از اهمیت و موقعیت بسیار مطلوبی برای مطالعات باستانشناسی در این منطقه برخوردار است. در این راستا، مطالعات تاریخی و بررسیهای باستانشناختی این قلعه با هدف شناخت حداکثری آن صورت گرفت. در این خصوص ابتدا تمام دادههای اسنادی جمعآوری و مورد مطالعه قرار گرفت، پس از آن بررسی سطحی واحدهای انتخاب شده در محوطه انجام شد که از تعداد 218 قطعه سفال، شیشه و ظرف سنگی و النگو (منگنیک) در مجموع تعداد 187 قطعه سفال از این قلعه جمعآوری گردید. بهمنظور گاهنگاری سفالهای بهدست آمده، از هر گروه از گونههای مشابه موجود در کل جامعه، یک نمونه شاخص که وضعیت سلامت بهتری را نسبت به بقیه داشت، انتخاب شد که در مجموع 77 نمونه شاخص از کل مجموعه انتخاب گردید. این نمونههای شاخص پس از طراحی و گونهشناسی و همچنین، مقایسات تطبیقی، جهت گاهنگاری و شناخت فنون سفالگری در این محوطه مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از مطالعه سفالهای محوطه قلعه مدریش و گاهنگاریهای نسبی و مقایسهای آنها نشان داد که در این قلعه از 30 گونه و زیر گونهی سفال اسلامی شناخته شده در منطقه سیستان (موسوی حاجی و دیگران، 1398: 13 و 14) تعداد 10 گونه و زیر گونهی سفال دوران اسلامی؛ 1: سفال بدون لعاب و ساده 2: سفال بدون لعاب و منقوش با نقش کنده 3: سفال بدون لعاب و منقوش با نقش افزوده 4: سفال بدون لعاب و منقوش با نقش قالبزده 5: سفال بدون لعاب و منقوش با نقش توامان کنده و افزوده 6: سفال لعابدار و ساده 7: سفال اسگرافیاتو ساده با لعاب یکرنگ 8: سفال منقوش گلابهای 9: سفال با نقش سیاه زیر لعاب فیروزهای/سبز/آبی و 10: سفال با نقش سیاه و فیروزهای روی زمینه سفید زیر لعاب شفاف بیرنگ در محوطهی قلعه مدریش قابل رویت است. آثار سفالی این محوطه از جنبههای گوناگون (نوع تزیین، نوع فرم، نقشمایه و طرح نقوش) با سفالینههای مناطقی مانند نیشابور، بجنورد، مشهد، گرگان، ماوراءالنهر، غزنه، بامیان، قندهار، بلوچستان و کرانههای دریای مکران و سفالینههای دوره اسلامی جیرفت در استان کرمان مشابهت داشته که این موضوع سبب شده است انتساب این سفالینهها به سدههای 4 هجری تا 8 هجری توجیه پذیر باشد. از این رو، نتایج حاصل از مقایسات گونهشناختی نمونههای سفالین قلعه مدریش، بهوضوح نشان از همسانی و مشابهت این نمونهها با سفالینههای مناطق همجوار و در راس آنها خراسان بزرگ6 دارد. ارتباط فرهنگی بسیار زیاد منطقه سیستان و قلعه مدریش با خراسان بزرگ را میتوان از شباهت فراوان سفالینههای قلعه مدریش با مناطقی چون نیشابور، بجنورد، مشهد، گرگان، ماوراءالنهر، غزنه، بامیان و قندهار دریافت. همچنین، قابلیت مقایسه تعدادی از نمونهها با سفالینههای بدون لعاب و لعابدار دوره اسلامی جیرفت، بهویژه سفالینههای بدون لعاب با نقش قالبزده و کنده ارتباط این محوطه با کرمان و همسایگان غربی را در دوران اسلامی نیز روشن میسازد.
8- نتیجهگیری
وجود آثار و محوطههای باستانی متعدد و شاخص از دوران اسلامی در منطقه سیستان و در مقابل، نبود اطلاعات و دانستههای باستانشناختی جامع از این منطقه و متاسفانه تخریب روز افزون محوطهها از جمله محوطه قلعه مدریش، بر ضرورت انجام یک پژوهش باستانشناختی جامع، بر روی یکی از شاخصترین محوطههای باستانی این حوزه تاکید داشت. از این رو، بررسی و مطالعه محوطه قلعه مدریش بهعنوان یکی از مهمترین قلاع دوران اسلامی سیستان در سال 1395 با هدف شناخت بهتر محوطه و دادههای سطحی و نیز گاهنگاری نسبی آن صورت گرفت. در این پژوهش، تلاش گردید تا متناسب با اهداف از پیش تعیین شده، مدت استقرار، گونههای سفالین و ارتباطات فرهنگی در محوطهی قلعه مدریش مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، از دو گونهی اطلاعات اسنادی و میدانی بهره برده شد. با توجه به دادههای یافت شده در طی بررسی باستانشناسی صورت گرفته در محوطه قلعه مدریش و نتایــج حاصــل از مقایســات گونهشــناختی انجــام شــده در این محوطه میتوان این پاسخ را برای پرسش پژوهش مطرح کرد که طی بررسیهای یافتههای سفالین محوطه و گاهنگاریهای نسبی و مقایسهای آنها، این محوطه در فاصلهی قرون 4 هجری تا سده 8 هجری به طور مستمر محل سکونت بوده است. لازم به ذکر است با توجه به اینکه میزان پراکنش دادههای سفالین قرون6 تا 7 ﻫ.ق مانند سفالینههای موسوم به قلم مشکی نسبت به سایر گروهها، حجم بیشتری دارد، به نظر میرسد دوران اوج استقرار در این محوطه، مربوط به این قرون باشد.
منابع
ابن حوقل (1366). سفرنامه ابن حوقل، ایران در صوره الارض جعفر شعار، چاپ دوم. تهران: انتشارات امیرکبیر.
ابن خردادبه (1370). مسالک و ممالک، ترجمه حسین قرهچانلو، چاپ اول. تهران: انتشارات امیرکبیر.
ابوالفداء (1349). تقویم البلدان، ترجمه عبدالحمید آیتی، چاپ اول. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
استخری، ابواسحق ابراهیم (1368). مسالک و ممالک، به اهتمام ایرج افشار یزدی، چاپ سوم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
اسمیت، ادوارد لوسی (1380). فرهنگ اصطلاحات هنری، مترجم: فرهاد گشایش، انتشارات عفاف.
بلاذری (1364). فتوح البلدان، ترجمه، تعلیقات و مقدمه از محمد توکل، چاپ اول. تهران: نشر نقره.
تیت، جی. پی (1362). سیستان، تاریخ، حدود و ثغور جغرافیایی، آثار باستانی و ذکر ساکنین آن، جلد دوم، به اهتمام غلامعلی رییس الذاکرین، چاپ اول. زاهدان: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان سیستان و بلوچستان.
جهانبانی، امانالله (1338). سرگذشت بلوچستان و مرزهای آن. تهران: بی نا.
جیهانی، ابوالقاسم (1368). اشکال العالم، ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، با مقدمه و تعلیقات از فیروز منصوری، چاپ اول. تهران، به نشر.
چوبک، حمیده (1376). گزینه سفالینههای اسلامی قلعه پوئینک، گزارشهای باستانشناسی (1). تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه).
رضانژاد، حسین (1380). شناخت و معرفی سفالهای ارگ تابران توس. کارشناسیارشد، باستانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران.
رفیعی، لیلا (1377). سفال ایرانی، چاپ اول. تهران: انتشارات یساولی.
زارعی، محمد ابراهیم و محمد شعبانی (1398). بررسی و تحلیل گونهشناسی سفالینههای آغاز دوران اسلامی تا پایان دوره صفوی منطقه همدان، مجله مطالعات باستانشناسی پارسه، شماره 8، سال سوم، صص 109 – 126.
سایکس، سرپرسی (1378). خاطرات سفر چهارم به ایران، در: جغرافیای تاریخی سیستان (سفر با سفرنامهها)، ترجمه و تدوین از حسن احمدی، چاپ اول. تهران: مولف.
سیستانی، محمد اعظم (1344). نیمروز به نیم نگاه. کابل، مجله آریانا. 11 و 12.
سیستانی، محمد اعظم (1364). سرزمین ماسه و حماسه، جلد اول. کابل: مرکز علوم اجتماعی آکادمی علوم جمهوری افغانستان، انتستیتوت تاریخ واتئوگرافی.
سیستانی، محمد اعظم (1383). سیستان (سرزمین ماسهها و حماسهها)، جلد دوم، سیستان بعد از اسلام. کابل: آکادمی علوم جمهوری اسلامی افغانستان، مرکز علوم اجتماعی.
صارمینائینی، داوود (1399). گزارش مقدماتی کاوش آموزشی قلعه مدریش سیستان. زاهدان: محفوظ در اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
قائینی، فرزانه (1379). سفالینههای جرجان؛ موزه آبگینه و سفالینههای ایران، ترجمه: کلود کرباسی، چاپ اول. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور (پژوهشگاه).
کرمانی، ذوالفقار (1374). جغرافیای نیمروز، به کوشش عزیزالله عطاردی. تهران: انتشارات عطاردی.
کیانی، محمدیوسف و فاطمه کریمی (1364). هنر سفالگری دوره اسلامی ایران، چاپ اول، تهران: مرکز باستان شناسی ایران.
کیخا، محمد (1395). گزارش تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطه بی بی دوست بخش مرکزی شهرستان زابل. زاهدان: اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
کیخا، محمد (1398). گزارش تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطههای منطقه حوضدار شهرستان هامون. زاهدان: اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
گروبه، ارنست (1384). سفال اسلامی، جلد هفتم از گزیده ده جلدی مجموعه هنر اسلامی گردآوری ناصر خلیلی، ترجمه فرناز حائری. تهران: نشر کارنگ.
ملک شاه حسین (1383). احیاء المولک، به اهتمام منوچهر ستوده، چاپ دوم. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
موسوی حاجی، سید رسول (1382). زاهدان کهنه شهری خفته در سیستان. مشهد: انتشارات پاژ، پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری سیستان.
موسوی حاجی، سید رسول و مهر آفرین رضا (1388). بررسی باستانشناختی پهن دشت سیستان (فاز 2)، 1387 جلد 16 تا 30. زاهدان: سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی.
موسوی حاجی، سید رسول، مرتضی عطایی و رضا مهرآفرین (1398) «سفال دوران اسلامی سیستان، باستانشناسی هنر حوزه دلتای رودخانه هیرمند؛ با محوریت شهرسوخته از آغاز تا دوران اسلامی»، به کوشش سید منصور سید سجادی. تهران: فرهنگستان هنر.
موسویحاجی، سیدرسول و مرتضی عطایی (1389). مطالعه مجموعهای از نمونههای سفالین سیستان، چاپ اول. تهران: اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان سیستان و بلوچستان.
موسویحاجی، سیدرسول، توسلی، محمد مهدی و روح الله شیرازی و مریم زور (1392) گونهشناختی و معرفی سفالینههای دوران اسلامی بلوچستان (مکران جنوبی). همدان: پژوهشهای باستانشناسی ایران.
ناشناس (1387). تاریخ سیستان، به تصحیح ملک الشعرای بهار، چاپ دوم. تهران: انتشارات معین.
نجارسلیقه، محمد (1385). مکانیزم بارش در جنوب شرق کشور. پژوهشهای جغرافیایی، ۳۸(55)، 13-17.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح یعقوبی) (1381). البلدان، ترجمه دکتر محمد ابراهیم آیتی. تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی.
Baer. E. (1989). Jeweled Ceramics from Medieval Islam: A Note on the Ambiguity of Islamic Ornament,
Blair. Sh., Bloom,. J. (2004). Decorative Arts, in: Islamic Art and Architecture, Markus Hattstein and Peter Delius (ed). Italy: Konemann.
Dupree. l. (1958). Shamshir Ghar, Historic Cave site in Kandahar province Afghanestan. Anthropological papers of the American Museum of Natural History, part 1, vol.46, Newyork.
Fairservis. Walter, A, jr. (1961). Archaeological studies in the Sistan Basin of southwestern Afghanistan and Eastern Iran. Anthropological Paper of the American Museum of Natural History, Part. 1, 48, 9-127.
Fehervari, Geza (2000). Ceramics of The Islamic Word In The Tareq Rajab Museum. London: (LB Tauris Publishers).
Grube. Ernest J. (1994). Cobalt And Luster, The First Centuries of Islamic Pottery. New York: Published In The United State, By The Nour Foundation In Aaaociation with Azi Muth Editions and Oxford University Press Inc.
Hoddon. R. A. W (2011a). Fourteenth Century Fine Glazed Wares Produced in the Iranian World, And Comparison Eith Contemporary Ones from the Golden Horde and Mamluk Syria/Egypt, 2 Vols., Ph.D Theses. Department of Art and Archaeology, School of Oriental and African Studies, University of London.
Lane, A., (1942). Early Islamic pottery: Mesopotamia Egypt & Iran. Faber and Faber, London.
Le Strange. G. (1966). The lands of the Eastern Caliphate: Mesopotamia, Persia, and Central Asia, from the Moslem conquest to the time of Timur. New York: Barnes & Noble.
Muqarnas: An Annual on Islamic Art and Architecture, Vol. 6.
Rowland. Benjamin,. (1971). Art in Afghanestan. London.
Watson. Oliver. (2004). Ceramics from Islamic Lands. LondonThames & Hudson Ltd.
[1] . این مقاله برگرفته از برنامة پژوهشی بررسی و تعیین عرصه و پیشنهاد حریم محوطه باستانی بی بی دوست بخش مرکزی شهرستان زابل در چارچوب مجوز پژوهشکدة باستانشناسی به شماره 14839/942100 مورخ 9/3/95 به سرپرستی محمد کیخا است.
[2] . نام دقیق محوطه همان قلعه محمد درویش است که در گویش محلی منطقه سیستان قلعه مدریش گفته میشود.
[3] . دوران اوج این گونهی سفالی مربوط به قرون 6 تا 8 ه.ق. است و پس از قرن 8 رو به افول میرود و سپس در دوران صفوی دوباره احیا میشود (Lane,1942: 104). در این شیوه تزئینی سطح داخلی و خارجی سفالینهها در مرحله نخست با استفاده از لعاب مات سفیدرنگی پوشیده شده و سپس نقوش بر روی آن ایجاد شده و در انتها با استفاده از لعاب شفاف قلیایی تمام سطح سفالینه را میپوشانند (زارعی و شعبانی،1398: 117).
[4] . ظروف مینایی یا هفترنگ از قرون 6 و 7 هجری قمری تا اوایل دوران مغول به صورتهای مختلف تولید شده است. این گونهی سفالی با لعاب سفید مات یا فیروزهای و تزئینات بسیار ظریف با مینای آبی، سبز، قهوهای، سیاه، قرمز، سفید و گاهی طلا تولید میشد (اسمیت،1380: 214).
[5] . این شیوه تزئینی یکی از متفاوتترین گونههای تزئین در سفالینههای اسلامی بشمار میرود، که استفاده از شیوه نقوش تراشیده زیر لعاب است. در این روش سفالها را با دو رنگ آبی و سیاه لعاب میدهند و پس از آن بهمنظور نقشاندازی، لعاب فوقانی را تراشداده و در پایان با لعاب شفاف قلیایی میپوشانند. بدینصورت نقوش تزئینی بهرنگ لعاب تحتانی بر روی ظروف ظاهر میشود (زارعی و شعبانی،1398: 116 و 117).
[6] خراسان منطقهایست که جغرافیادانان در دوران اسلامی آن را به چهار قسمت یا ربع تقسیم کرده و چنین توصیف کردهاند: منطقهای میان نیشابور در شرق و بلخ در غرب، مرو در شمال و هرات در جنوب (گروبه، 1384: 45؛ Le Strange, 1966: 382).