تطور آرای فلسفی پیرامون جایگاه انسان در حکومت.
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات سیاسیسعدالله ابراهیمی احمد آباد 1 , سید مصطفی ابطحی 2 , مصطفی کواکبیان 3
1 - دانشجوی دکتری علوم سیاسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - گروه علوم سیاسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: دولت, حکومت, فلسفه سیاسی, کلید واژهها: تطور آرا, جایگاه انسان,
چکیده مقاله :
رابطه میان مردم و حکومت و نقشی که مردم در حکومت دارند از جمله مسائلی است که در فلسفه سیاسی مطرح میشود. در این پژوهش به تطور آرای فلسفی پیرامون جایگاه مردم در حکومت پرداخته شده و به طور مشخص نمایندگانی از آرای فلسفی از دوره باستان، تا دوره مدرن تحقیق شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که سهم و جایگاه مردم درآرای فلسفی دوره باستان و میانه محدود است. در دوره باستان نقش مردم به عنوان گروههای صاحب حق و یا اراده سیاسی به رسمیت شناخته نمیشود. همچنان در دوره میانه نیز این تفکر ادامه یافته است. در دوره مدرن برای نخستین بار به طور مشخص مردم فراتر از گروهی که حکومت در مورد آنها وظایف تربیتی و پرورشی و یا غلبهای قاهر دارد؛ در فلسفه سیاسی ظاهر میشوند و مفاهیمی همچون قرارداد اجتماعی در نزد هابز و امانت داری در نزد لاک، حکومت را به مثابه تجلی اراده جمعی مردم معرفی میکنند. هابز، نوعی حکومت مطلقه را تجویز میکند، لاک، به فردیت اصالت میبخشد و دولت را به مثابه کارگزار مردم مطرح می کند. وبر، نیز مبتنی بر شکل های سه گانه اقتدار را نشان می دهد و رابطه حکومت و مردم در اندیشه او به صورتی از اقتدار پذیرفته شده است. اما کانت، با تمرکز بر جایگاه نوع انسان در حکومت و شاخصههایی که برای آن نام میبرد، حکومت جمهوری را تنها حکومت مشروع در جهان میداند.
The relationship between the people and the government and the role of the people in the government are among the issues raised in political philosophy. In this research, philosophical views on the position of the people in government have been studied and specifically representatives of philosophical views from ancient times to the modern period have been researched. The results of this study show that the share and position of people in the philosophical views of antiquity and the Middle Ages is limited. In ancient times, the role of the people was not recognized as a group with rights or political will. This thinking has continued in the Middle Ages. In the modern era, for the first time, people are clearly beyond the group for whom the government has educational duties or overpowers; They appear in political philosophy, and concepts such as social contract for Hobbes and fiduciary for Locke present government as the manifestation of the collective will of the people. Hobbes prescribes a kind of absolute government, Locke gives originality to individuality, and presents the state as the agent of the people. Weber is also based on the three forms of authority, and the relationship between government and people is accepted in his thought as a form of authority. But Kant, by focusing on the position of man in government and the characteristics he names for it, considers the republican government to be the only legitimate government in the world.
_||_