دیالکتیک در باب اول مرزبان نامه
الموضوعات :سعید امامی 1 , محمدرضا روزبه 2
1 - دانشگاه لرستاندانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه لرستان، ایران
الکلمات المفتاحية: Deconstruction, تمثیل, ساختارشکنی, Allegory, مرزبان نامه, Marzbannameh, دیالکتیک, dialectic,
ملخص المقالة :
در این مقاله سعی بر آن است تا با روش تحلیل ساختارشکنانهی دریدا باب اول مرزبان نامه را – که به شیوهی حکایت در حکایت است_ ساختارشکنی کنیم و پیوندش را با دیالکتیک هگل نشان دهیم. شخصیّتهای اصلی این باب، مرزبان و دستور هستند. نگرش ساختارشکنانهی دریدا برای ما روشن میسازد که بین این دو شخصیّت به ظاهر متضاد، ضدیتی وجود ندارد. در واقع این دو همچون دو همکار یا دو هم بازی هستند که وجود آنها برای کامل شدن متن ضروری است. حکایات و سخنان ایراد شده توسط این دو شخصیّت، دیالکتیکی را میسازد که تزها، آنتی تزها و سنتزهایش را قاببندی کردهایم. این باب دارای دوازده وضعیت در هم تنیده است که همان سخنان ملک زاده و دستور است که در نه قاب مشخص و نشان داده شده است که جنگی بین ملک زاده و دستور نیست. بلکه خویشکاری این دو همکار این است که متن را به سرانجام برسانند. بنابراین دو شخصیت دستور و مرزبان، دو شخصیت حقیقی متضاد نیستند بلکه دو تمثیل از نیروهای متفاوت در جهان هستند که به وسیله این دو نیروی متضاد، جهان در گردش و تکامل است.
_||_