تحلیلِ ستیزِ قدرت در شاهنامه و ایلیاد از دیدگاه فوکو (با تکیه بر خاندانِ لهراسپ و پریام)
الموضوعات : جستار نامه: ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)زهرا قربانی پور 1 , دکترفرهاد طهماسبی 2 , دکترساره زیرک 3
1 - دانشجوی دکترای رشته زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، اسلامشهر، ایران (نویسنده مسئول و استاد راهنما)
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: گفتمان, فوکو, پریام, ستیزِ قدرت, لهراسپ,
ملخص المقالة :
از دیدگاه فوکو قدرت بر همة ساز و کارهای تبادلات اجتماعی تسلّط دارد و از طریق برخی نیروها نظیر قدرتِ گفتمانی، قدرتِ مشرف بر حیات و قدرتِ انضباطی (تبارشناسی) به اهدافش میرسد تا بر جزئیترین کردارهایِ سوژهها نظارت داشته باشد. در این مسیر در بُرهههایِ زمانی و مکانی، گفتمانهای بسیاری تولید میشوند که فضایِ متخاصم و منازعاتِ معنایی ایجاد میکنند (دیرینهشناسی). جُستار حاضر با توجّه به وجود زیرساختها، واحدهای گفتمانساز، کارکردهای گفتمانی و بویژه گفتمانِ قدرت در دو متن (خاندان لهراسپ و خاندان پریام) به تحلیل و تطبیق میپردازد تا شیوة تولید گفتمانها، خاستگاههایِ گفتمانساز و گفتمانِ قدرت را بررسی کند. این پژوهشْ تحلیلی _ توصیفی، تطبیقی و نظریّه بنیاد است و نشان میدهد ساختار اصلی داستان لهراسپ را کلانْگفتمانهای هویّت دینی _ سیاسی، هویّت سیاسی و هویّت شاه شکل دادهاند. ساختار اصلیِ داستان پریام را کلانْگفتمانهای هویّت طبقاتی خدایان، هویّت دینی _ سیاسی و هویّت فرهنگی_ملّی (خانواده) شکل دادهاند. این مقاله روشن میسازد که از ترکیبِ واحدهای گفتمانسازِ پُر بسامدی چون تقدیرگرایی، مقدّسبودن و ... گفتمان هویّت دینی _ سیاسی شکل گرفته و توانسته بر روی هویّت گفتمانهای دیگر تأثیر بیشتری بگذارد. قدرتمندترین و با دانشترین شخصیّتها در این دو خاندان، گشتاسپ و پاریس میباشند، زیرا با روابطِ قدرت هنجارزده نشدند، عقایدِ شخصیّتهای دیگر را تغییر و به سمت عقاید خود سوق دادند.
_||_