مطالعة تطبیقی جایگاهِ اجتماعیِ زنان در داستانهای کوتاه دهة 20 از منظر فرانقش تجربیِ زبان در رویکرد نقشگرایی هلیدی «با تمرکز بر داستانهای کوتاه بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آلاحمد»
الموضوعات : جستار نامه: ادبیات تطبیقی (فارسی- انگلیسی)نجمه هاشمی 1 , علیرضا شعبانلو 2 , عبدالحسین فرزاد 3
1 - دانشجوی دکترای گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب، تهران، ایران.
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.(نویسندۀ مسئول)
3 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: جایگاه اجتماعی زنان, : داستانهای کوتاه دهة 20, رویکرد نقشگرایی, فرانقش تجربی زبان,
ملخص المقالة :
زبان شناسی نقش گرا بر این نکته تأکید دارد که زبان ابزاری اجتماعی است و به آن دسته از کنش های انسانی میپردازد که بر انتقال معنا با کمک زبان اشاره دارد. هلیدی، زبان را نظامی از گزینش های واژگانی می داند که گویشور در سطوح سه گانه با توجه به بافت موقعیت از آن استفاده می کند. زبان با توجه به ضرورت های اجتماعی و محیط پیرامون تشکیل می شود و به سامان دهی معنی می پردازد. این کارکرد زبان در زبان شناسی نقش گرا فرانقش نامیده می شود. فرانقش های زبان عبارت اند از: فرانقش اندیشگانی که از این فرانقش برای واکاوی و تحلیل متن استفاده می شود؛ فرانقش بینافردی که هدف آن شروع یا ارتقای روابط برای تأثیرگذاری بر رفتار دیگران، بیان نظرات، اصلاح یا تغییر آن هاست؛ فرانقش متنی که وظیفة متناسب سازی پیام با توجه به دیگر عوامل متنی و برون متنی را داراست. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوة توصیفی – تحلیلی به این پرسش ها پاسخ دهد که با توجه به جامعة آماری پژوهش، در ساختار متنی داستان های کوتاه دهة 20، هر کدام از فرآیندهای زبانی چه کارکردی دارند؟ و با توجه به مبانی مطرح در فرانقش اندیشگانی و دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان های کوتاه در دهة بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از زن و جایگاه اجتماعی وی در این مقطع تاریخی ترسیم کرده اند؟ ادبیات داستان کوتاه با تأکید بر منش رئالیستی و واقع گرایانة خود همواره به دنبال تعریف جایگاهی برای حضور زنان و همچنین رهایی خود از محدودیت های جنسیتی و خوانش های مردسالارانه بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد هر کدام در ساختار متنی داستان های کوتاه خود از انواع مختلف فرآیندهای زبانی برای ترسیم جایگاه اجتماعی مثبت زنان بهره گرفته اند.
_||_