مطالعات توسعه اجتماعی ایران
,
العدد60,السنة
15
,
پاییز
1402
جامعهپذیری دینی وسیاسی جریانی است که از طریق آن فرهنگ دینی و سیاسی یا گرایش ها، نگرش ها، دانش ها و اطلاعات و خلاصه ارزش ها و معیارهای دینی و سیاسی از یک نسل به نسل دیگر منتقل میگرد. هدف پژوهش حاضر آن است که رابطه جامعه پذیری دینی را با جامعه پذیری سیاسی بررسی نماید. چ أکثر
جامعهپذیری دینی وسیاسی جریانی است که از طریق آن فرهنگ دینی و سیاسی یا گرایش ها، نگرش ها، دانش ها و اطلاعات و خلاصه ارزش ها و معیارهای دینی و سیاسی از یک نسل به نسل دیگر منتقل میگرد. هدف پژوهش حاضر آن است که رابطه جامعه پذیری دینی را با جامعه پذیری سیاسی بررسی نماید. چارچوب نظری پژوهش حاضر تلفیقی از نظریه ابعاد دینداری گلاک و استارک، و نظریه لوسین پای است. با الهام از نظریه گلاک و استارک جامعهپذیری دینی شامل ابعاد اعتقادی؛ مناسکی؛ تجربی؛ پیامدی است. بر اساس نظریه لوسین پای، جامعه پذیری سیاسی در پنج بعد فعالیت سیاسی، اعتماد سیاسی، اثربخشی سیاسی، علاقه سیاسی، بردباری سیاسی، کمی دیرتر و در بستر جامعهپذیری پایه به ویژه جامعهپذیری دینی قابل تحقق است. روش تحقیق در پژوهش حاضر پیمایشی از نوع توصیفی -تحلیلی است و داده ها از دو روش اسنادی - کتابخانهای و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه این تحقیق 384 نفر از جوانان 18-28 سال استان مرکزی است. نتایج نشان میدهد هرچند سطح بعد مناسک به ویژه مناسک جمعی جامعه پذیری دینی در حد پایینتری در مقایسه با دیگر ابعاد قرار دارد، با اینهمه نتایج پژوهش نشان دهنده موفقیت در جامعه پذیری دینی جوانان است. در مجموع میزان جامعه پذیری سیاسی و درونی شدن ارزش ها و هنجارهای سیاسی در جوانان در سطح نسبتا" پایین تری در مقایسه با جامعهپذیری دینی قرار دارد. همچنین نتایج به دست آمده حاکی از ارتباط معنادار میان ابعاد مختلف جامعه پذیری دینی با جامعه پذیری سیاسی است. مقدار ضریب تبیین تصحیح شده نشان میدهد که 35 درصد تغییرات متغیر وابسته یعنی جامعه پذیری سیاسی، توسط متغیرهای وارد بر مدل رگرسیونی مورد تبیین واقع شده است.
تفاصيل المقالة
مطالعات توسعه اجتماعی ایران
,
العدد5,السنة
0
,
زمستان
1386
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تطبیقی برنامههای توسعه ایران و کره جنوبی با تاکید بر توسعه اقتصادی سیاسی و با استفاده از روش تحقیق تطبیقی تاریخی انجام شده است. چارچوب نظری برگرفته از نظریات آمارتیاسن ، شیلزوآدریان لفت ویچ است. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که در مسیر توسعه ک أکثر
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تطبیقی برنامههای توسعه ایران و کره جنوبی با تاکید بر توسعه اقتصادی سیاسی و با استفاده از روش تحقیق تطبیقی تاریخی انجام شده است. چارچوب نظری برگرفته از نظریات آمارتیاسن ، شیلزوآدریان لفت ویچ است. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که در مسیر توسعه کره جنوبی، توجه به زیرساختهای توسعه، اهمیت دادن به آموزش و پرورش و تعلیم نیروی کار، توجه به رابطه صحیح بین دولت و بخش خصوصی، اصلاح سیستم پولی و مالی متناسب با توسعه، استراتژی تشویق و توسعه صادرات ، در اولویت قرار داشته است. از سوی دیگر در کشور ایران، زمان بر بودن فرآیند بازگشت ثبات و آرامش به عرصه سیاسی همواره مانعی بزرگ بر سر راه رشد و بالندگی و توسعه اقتصادی به حساب میآید. تغییرات مدیریت سیاسی و ایدئولوژیک و به عبارت جامع تر توسعهی سیاسی در نحوه تعریف و اداره سیستم اقتصادی از قبیل جهش از اقتصاد خصوصی به دولتی نوسانهای شدیدی بر روند اقتصاد تحمیل نموده. به همین دلیل در مقایسه دو کشور مورد مطالعه میتوان نتیجه گرفت که ایران در روند توسعه اقتصادی- سیاسی کامیابی مورد انتظار را نداشته است. در ایران با وجود شرایط خاص خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی (اواخر 1970به بعد)؛ جنگ ایران و عراق، فشارهای خارجی، تحمیل تحریمهای اقتصادی، کاهش ارتباط با بازارهای خارجی و... به عنوان موانع توسعه و علل ناکامی ایران مطرح بوده اند. در حالی که کره جنوبی بنا به برنامه ریزیهای انجام شده درنیل به اهداف توسعه اقتصادی سیاسی خود موفق و کامیاب بوده است.
تفاصيل المقالة
مطالعات توسعه اجتماعی ایران
,
العدد4,السنة
12
,
پاییز
1399
تحقیق حاضر با هدف مطالعه تطبیقی برنامههای توسعه ایران و کره جنوبی با تاکید بر توسعه اقتصادی سیاسی انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق برگرفته از نظریات آمارتیاسن ، شیلزوآدریان لفت ویچ است. مطابق با آراء نظری این صاحبنظران بویژه لفت ویچ، دولت های توسعه گرا چند ویژگی دارند أکثر
تحقیق حاضر با هدف مطالعه تطبیقی برنامههای توسعه ایران و کره جنوبی با تاکید بر توسعه اقتصادی سیاسی انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق برگرفته از نظریات آمارتیاسن ، شیلزوآدریان لفت ویچ است. مطابق با آراء نظری این صاحبنظران بویژه لفت ویچ، دولت های توسعه گرا چند ویژگی دارند اعم از:1- نخبگان توسعه گرا 2-استقلال نسبی دولت 3-قدرت دیوان سالارانه 4-جامعه ضعیف مدنی 5-بستر بین المللی. روش تحقیق تطبیقی تاریخی انجام شده است و تکنیک مورد استفاده؛ فیش برداری و اسناد و آمارهای موجود بوده است .یافته های پژوهش نشان دادند موانع و بازدارندگی ها در برنامه ها توسعه ایران عبارتند از نبود تعریف روش از توسعه برنامه،تعدد اهداف و انعطاف پذیری برنامه ها، نظام آماری و اطلاعات غیر شفاف و ناکارآمد، برنامه های بلندپروازانه و غیر واقعیف فقدان نگاه آینده شناسی در تدوین برنامه توسعه، مشخص نبودن اولویت ها،فقدان استراتژی توسعه صنعتی، عدم مشارکت در بخش خصوصی، است همچنین نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که در مسیر توسعه کره جنوبی، توجه به زیرساختهای توسعه، اهمیت دادن به آموزش و پرورش و تعلیم نیروی کار، توجه به رابطه صحیح بین دولت و بخش خصوصی، اصلاح سیستم پولی و مالی متناسب با توسعه، استراتژی تشویق و توسعه صادرات، در اولویت قرار داشته است. از سوی دیگر در کشور ایران، زمان بر بودن فرآیند بازگشت ثبات و آرامش به عرصه سیاسی همواره مانعی بزرگ بر سر راه رشد و بالندگی و توسعه اقتصادی به حساب میآید. تغییرات مدیریت سیاسی و ایدئولوژیک و به عبارت جامع تر توسعه سیاسی در نحوه تعریف و اداره سیستم اقتصادی از قبیل جهش از اقتصاد خصوصی به دولتی نوسانهای شدیدی بر روند اقتصاد تحمیل نموده است. به همین دلیل در مقایسه دو کشور مورد مطالعه میتوان نتیجه گرفت که ایران در روند توسعه اقتصادی- سیاسی کامیابی مورد انتظار را نداشته است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications