مطالعات توسعه اجتماعی ایران
,
العدد5,السنة
0
,
زمستان
1386
احساس احجاف احساسی است که از برآورده نشدن توقعات و خواستهای فرد یا افراد یک جامعه نشأت می گیرد.احساس اجحاف یکی از عوامل اساسی بود که انقلاب سال 1357 را رقم زد.مطالعات نشان می دهد که این احساس همچنان در اذهان اکثریت افراد جامعه باقی مانده و به تبع آن بی توجهی به مسئولیت أکثر
احساس احجاف احساسی است که از برآورده نشدن توقعات و خواستهای فرد یا افراد یک جامعه نشأت می گیرد.احساس اجحاف یکی از عوامل اساسی بود که انقلاب سال 1357 را رقم زد.مطالعات نشان می دهد که این احساس همچنان در اذهان اکثریت افراد جامعه باقی مانده و به تبع آن بی توجهی به مسئولیت های اجتماعی نیز پدیدار گشته است.روش بکار رفته در این مقاله اسنادی و تکینک مورد استفاده تحلیل محتوی است.رویکرد مقاله برگرفته از یک رویکرد بومی که متعلق به سیف اله سیف اللهی است بنا نهاده شده است.عدم وجود تعادل و توازن بین عناصر و مؤلفه های مذکور از یک سو و عدم شکل گیری یک نوع مدیریت افقی و مبتنی بر مشارکت جمعی که قادر به از میان برداشتن این تضاد درونی و ایجاد تعادل در درون سیستم نماید از سوی دیگر به عنوان عوامل شکل گیری این مسأله شناسایی شدند.توجه جدی به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناطق مختلف و میزان بهره مندی آنان بر اساس شاخص های توسعه یافتگی و لحاظ نمودن آن در تخصیص بودجه و جایگزین نمودن این شیوه تخصیص به جای شیوه متداول ؛ اولویت بخشی به خواستهای مردم و حرکت به سوی مدیریت سیاسی مبتنی بر مشارکت برابر و حداکثری تمامی گروه هاو اقلیت های قومی فارغ از نوع وابستگی دینی و مذهبی(پلورالیسم) و تصمیم گیری های مبتنی بر پژوهش های علمی به جای تصمیم گیری های مبتنی بر ایدئولوژی از جمله راهکارهای از میان برداشتن این مسأله و سایر مسائل اجتماعی ایران در این مقاله پیشنهاد شده است.
تفاصيل المقالة
مطالعات توسعه اجتماعی ایران
,
العدد1,السنة
9
,
بهار
1396
احساس احجاف احساسی است که از برآورده نشدن توقعات و خواستهای فرد یا افراد یک جامعه نشأت می گیرد آنطورکه افراد آن ها را حق مسلم و مشروع خود می دانند و برآنند که آن حق یا حقوق به دست فرد ،گروه و یا سازمانی به ناحق از آنها سلب شده است.احساس اجحاف یکی از عوامل اساسی بود که ا أکثر
احساس احجاف احساسی است که از برآورده نشدن توقعات و خواستهای فرد یا افراد یک جامعه نشأت می گیرد آنطورکه افراد آن ها را حق مسلم و مشروع خود می دانند و برآنند که آن حق یا حقوق به دست فرد ،گروه و یا سازمانی به ناحق از آنها سلب شده است.احساس اجحاف یکی از عوامل اساسی بود که انقلاب سال 1357 را رقم زد. انتظار ملت ایران از نظام استقرار یافته پس از انقلاب انجام اقداماتی جدی در جهت از میان برداشتن این احساس بود. مطالعات نشان می دهد که این احساس همچنان در اذهان اکثریت افراد جامعه باقی مانده و به تبع آن بی توجهی به مسئولیت های اجتماعی نیز پدیدار گشته است. هدف از نگارش این مقاله تحلیل و تبیین جامعه شناختی چرایی و چگونگی استمرار احساس اجحاف و کم توجهی به مسئولیت های اجتماعی در جامعه ایران پس از انقلاب 1357 تا 1394 می باشد. روش بکار رفته در این مقاله اسنادی و تکینک مورد استفاده تحلیل محتوی است.رویکرد مقاله برگرفته از یک رویکرد بومی که متعلق به سیف اله سیف الهی است بنا نهاده شده است. این رویکرد شکل گیری مسائل اجتماعی ایران را به دلیل رابطه ساختاری بین این مسائل با عناصر و مؤلفه های بنیادین آن که شامل عناصر:جغرافیایی اقلیمی،معیشتی-اقتصادی،قومی-جمعیتی،فرهنگی و مدیریتی-سیاسی است می داند.و برآن است که تضاد درونی بین این عناصر به همراه فشار عوامل بیرونی موجب پیدایش این مسأله اجتماعی شده است. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که احساس اجحاف و کم توجهی به مسئولیت های اجتماعی حاصل شرایطی عینی و واقعی جامعه است .عدم وجود تعادل و توازن بین عناصر و مؤلفه های مذکور از یک سو و عدم شکل گیری یک نوع مدیریت افقی و مبتنی بر مشارکت جمعی که قادر به از میان برداشتن این تضاد درونی و ایجاد تعادل در درون سیستم نماید از سوی دیگر به عنوان عوامل شکل گیری این مسأله شناسایی شدند. توجه جدی به موقعیت جغرافیایی و اقلیمی مناطق مختلف و میزان بهره مندی آنان بر اساس شاخص های توسعه یافتگی و لحاظ نمودن آن در تخصیص بودجه و جایگزین نمودن این شیوه تخصیص به جای شیوه متداول؛ اولویت بخشی به خواستهای مردم و حرکت به سوی مدیریت سیاسی مبتنی بر مشارکت برابر و حداکثری تمامی گروه هاو اقلیت های قومی فارغ از نوع وابستگی دینی و مذهبی(پلورالیسم) و تصمیم گیری های سیاسی،اقتصادی اجتماعی وفرهنگی مبتنی بر پژوهش های علمی به جای تصمیم گیری های مبتنی بر ایدئولوژی از جمله راهکارهای از میان برداشتن این مسأله و سایر مسائل اجتماعی ایران در این مقاله پیشنهاد شده است.
تفاصيل المقالة
مطالعات جامعه شناختی ایران
,
العدد5,السنة
4
,
زمستان
1393
واگرایی قومی مساله ای اجتماعی است که اگر هوشمندانه با آن برخورد نشود میتواند ناخواسته باعث عدم رشد و توسعه نیافتگی جامعه شود؛ و در دراز مدت به صورت غیر آشکار، امنیت، انسجام ملی، تمامیت ارضی و یکپارچگی ملتی را در معرض تهدید و تجزیه قرار دهد. واگرایی قومی در استان ایلام أکثر
واگرایی قومی مساله ای اجتماعی است که اگر هوشمندانه با آن برخورد نشود میتواند ناخواسته باعث عدم رشد و توسعه نیافتگی جامعه شود؛ و در دراز مدت به صورت غیر آشکار، امنیت، انسجام ملی، تمامیت ارضی و یکپارچگی ملتی را در معرض تهدید و تجزیه قرار دهد. واگرایی قومی در استان ایلام به عنوان یکی از استان های غربی کشورکه از ترکیب قومیتهای مختلفی تشکیل و با مسائل اجتماعی عدیده ای مواجه میباشد مورد توجه است. هدف این مقاله مطالعه و بررسی وضعیت موجود استان، علل و عوامل اجتماعی موثر بر واگرایی، پیامدهای وضعیت اجتماعی موجود ناشی از آن و ارایه راهکارهای راهبردی و کاربردی در بین گروههای قومی در جامعه مورد مطالعه از نظر واگرایی است؛ روش بکار رفته از نوع پیمایش، مطالعه میدانی و اسنادی با استفاده از تکنیکهای تحلیل محتوا، پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده مشارکتی صورت گرفتهاست. یافتههای تحقیق نیز نشان میدهد مولفه هایی همچون تداخل، پیچیدگی، شدت و ضعف عوامل جغرافیایی در حدود 8 /65 درصد ، عوامل اقتصادی در حدود 1/61 درصد و عوامل فرهنگی در حدود 8/64 درصد به عنوان موثرترین عوامل اجتماعی شناخته شدند. در پایان نیز از عدم هماهنگی در ماهیت و کارکرد مجموعه عناصر و مولفه های جغرافیایی، جمعیتی، معیشتی، فرهنگی و مدیریتی بعنوان عوامل بروز واگرایی در استان ایلام یاد شده است. همچنین راهکارهای راهبردی و کاربردی نیز در جهت کاهش یا از میان برداشتن مساله ارائه گردیده است.
تفاصيل المقالة
تغییرات اجتماعی - فرهنگی
,
العدد1,السنة
14
,
بهار
1396
براساس مطالعات انجام شده احساس اجحاف و استمرار آن پس از انقلاب 1357 در استان مرزی و محروم ایلام تشدید یافته و به یک مسألهی اجتماعی تبدیل شده است. این مقاله به بررسی جامعه شناختی مسأله اجتماعی مذکور پرداخته است. روش استفاده در این پژوهش پیمایش، ابزار جمع آوری دادهها پر أکثر
براساس مطالعات انجام شده احساس اجحاف و استمرار آن پس از انقلاب 1357 در استان مرزی و محروم ایلام تشدید یافته و به یک مسألهی اجتماعی تبدیل شده است. این مقاله به بررسی جامعه شناختی مسأله اجتماعی مذکور پرداخته است. روش استفاده در این پژوهش پیمایش، ابزار جمع آوری دادهها پرسشنامه و جامعه آماری آن، تمامی افراد بالای 18 سال ساکن در مراکز شهری شهرستانهای استان ایلام میباشد. حجم نمونه نیز تعداد 460 نفر تعیین شده است. پس از جمع آوری دادهها و تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از نرم افزار (spss )، تمامی فرضیههای تحقیق تأیید و میزان تأثیر آنها در شکلگیری مسأله اجتماعی مورد تبیین مشخص گردید. یافتهها نشان میدهد که عناصر و مؤلفههای معیشتی با ضریب بتای 333/0 ؛ عناصر و مؤلفههای مدیریتی ـ سیاسی با ضریب بتای 279/0 و عناصر و مؤلفههای فرهنگی با ضریب بتای 185/0؛ با بیشترین میزان تأثیر و عناصر و مؤلفههای جمعیتی ـ قومی باضریب بتای 085/0 و عناصر و مؤلفههای جغرافیایی با ضریب بتای035/0 کمترین تأثیر را در استمرار احساس اجحاف در استان ایلام داشتهاند.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications