جغرافیا و مطالعات محیطی
,
العدد4,السنة
3
,
پاییز
1393
حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی میباشد. بر این اساس این مقاله به تحلیل توزیع فضایی مراکز انتظامی سطح شهر یزد، با استفاده ا أکثر
حضور مستمر و فعال نیروی انتظامی نقش موثری در برقراری امنیت و آرامش در سطح شهرها دارد. بنابراین توزیع عادلانه و مکفی مراکز انتظامی در فضاهای شهری عامل مهمی جهت تحقق این نیاز اساسی میباشد. بر این اساس این مقاله به تحلیل توزیع فضایی مراکز انتظامی سطح شهر یزد، با استفاده از نرمافزارهایGIS ، SPSS و Excel و در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی پرداخته است. در این راستا به سنجش درجه توزیع متعادل با استفاده از ضرایب آنتروپی و جینی و تعیین الگوی پراکنش مراکز انتظامی از ضریب موران و نیز نحوه تمرکز آنها از ضریب G عمومی بر اساس تکنیکهای مربوط به خود همبستگی فضایی پرداخته است. همچنین جهت تعیین نوع پراکندگی مراکز انتظامی از روش تحلیل نزدیکترین همسایگی استفاده شده است. دادههای مورد نیاز نیز به روش کتابخانهای و با مراجعه به منابع و سازمانهای مربوطه گردآوری شد که دادهها شامل نقشه مراکز انتظامی مناطق و نواحی شهر یزد و اطلاعات مربوط به آنها است. نتایج نشان داد: مقداری نابرابری و ناهماهنگی در توزیع مراکز انتظامی در سطح شهر یزد وجود دارد و الگوی توزیع و تمرکز آنها از نوع تصادفی به سمت پراکنده با تمرکز بالا (نقطه داغ) است که بیانگر این واقعیت است که فضاهای با دسترسی بالا در مجاور یکدیگر متمرکز شدهاند. بررسی رابطه مراکز انتظامی و میزان جرم در نواحی شهر یزد از شاخصهای همبستگی اسپیرمن و پیرسون نیز نشان داد رابطه معناداری بین آنها مشاهده میشود و این بدان معناست در نواحی دارای تعداد کمتر مراکز انتظامی جرم و جنایت بیشتری صورت گرفته، و بالعکس در نواحی با تعداد کمتر مراکز انتظامی، ارتکاب به جرم و جنایت کمتر میباشد. لذا، میتوان انتظار داشت استقرار مراکز نظارت و کنترل بر جرائم در محلات شهری بر کاهش جرم رابطه مستقیم داشته باشد.
تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
,
العدد1,السنة
8
,
بهار
1396
شهر به عنوان عالیترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، أکثر
شهر به عنوان عالیترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، تأکید بر ابعاد کمی رشد شهرها منجر به دو قطبی شدن آنها شده و برای حل مشکلات شهرنشینان و ارتقاء زندگی آنها مفهوم «کیفیت زندگی» مورد تحقیق قرار گرفت. تحولات شهرسازی و رشد شهر بافق، موجب برهم خوردن ساختار محلهای آن گردیده است. محله قلعه از محلات با سطح کیفیت پایین شهر بافق است.عوامل متعددی منجمله کیفیت نامناسب معابر و مصالح ابنیه، کمبود خدمات، عدم جمعآوری زبالهها و تجمع آنها در اراضی بایر و خرابهها باعث کاهش سطح کیفیت زندگی محله شده و تهدید جدی در جهت تخلیه تدریجی آن محسوب میشود. هدف پژوهش، سنجش کیفیت زندگی در محله قلعه شهر بافق و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت ارتقای آن است. لذا، پس از مرور شاخصهای کیفیت زندگی و از طریق معیارهای برگزیده و تعریف گویههای مرتبط، میزان کیفیت زندگی در محله مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش از لحاظ شیوه انجام، توصیفی – تحلیلی است و از تکنیکSWOT، QSPM و نرمافزار SPSS برای توصیف، طبقهبندی و تحلیل دادهها استفاده شد. حجم نمونه به روش کوکران، 223 مورد تعیین گردید. بنابر یافتههای تحقیق: کیفیت زندگی در محله قلعه، با نمره 4.8 کمتر ازحد متوسط (5) است، مولفه کالبدی با امتیاز 3.8 پایینترین سطح و مولفه اجتماعی با امتیاز 6.66، بالاترین سطح را از لحاظ کیفی دارا هست. پس، مولفه کالبدی بیشترین تاثیر را در کاهش سطح کیفیت زندگی محله دارد. در پایان، راهبردهای برتر در راستای بهبود کیفیت زندگی محله ارائه شد. از مجموع راهبردها در ابعاد مختلف، تقویتو بهبود منظر محله، بازنگری بافت موجود و طراحی مجدد آن،ایجاد فضاهای پاتوق و فعالیتهای جمعی، تقویت بخش کشاورزی بمنظور اشتغالزایی، تعریف و اصلاح سلسله مراتب معابر درونی، بهبود وضعیت بهداشت و ساماندهی زبالهها و ضایعات بعنوان راهبردهای برتر، بیشترین نمره را کسب کردند. تفاصيل المقالة
فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
,
العدد5,السنة
8
,
زمستان
1396
اولین گام در جهت دستیابی به محیط زندگی مطلوب، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط سکونتشان است. این پژوهش در صدد است وضعیت رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت و مسکن را بر حسب گونههای موجود (ویلایی، آپارتمانی- مجتمعهای مسکونی و ...) با توجه به تصورات ذه أکثر
اولین گام در جهت دستیابی به محیط زندگی مطلوب، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنین از کیفیت محیط سکونتشان است. این پژوهش در صدد است وضعیت رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت و مسکن را بر حسب گونههای موجود (ویلایی، آپارتمانی- مجتمعهای مسکونی و ...) با توجه به تصورات ذهنی و عینی شهروندان در محله جدید و نوساز شهید همتیفر شهر کرمان و با تأکید بر اصول نوشهرگرایی تعیین کند. روش پژوهش توصیفی، مقایسهای و پیمایشی است. دادههای عینی و ذهنی در سه بُعد محیط اجتماعی، محیط کالبدی و شبکههای ارتباطی و نحوه دسترسی به دو روش کتابخانهای و میدانی جمعآوری شد و با استفاده از آزمون T تک نمونهای، فریدمن و T دو نمونه مستقل و تحلیل عاملی تائیدی در نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شد. بنا بر نتایج تحقیق محله همتیفر از نظر رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت با توجه به معیارهای نوشهرگرایی شرایط مورد قبولی را از نظر ساکنان خود دارد. میزان رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت در ساکنین منازل ویلایی بالاتر از منازل آپارتمانی قرار دارد. با توجه به اختلاط و تنوع گونههای مسکن در این محله، تنها در معیار شرایط آرامش و آسایش تفاوت معنادار مشاهده شد و واحدهای ویلایی در اولویت بیشتری قرار گرفتند. همچنین مهمترین عامل تأثیرگذار در ایجاد رضایتمندی از واحد مسکونی ویژگیهای کالبدی بنا و تسهیلات و امکانات سکونتی میباشد. نتایج آزمون فریدمن نشان میدهد از دید ساکنان محله معیارهای محیط اجتماعی و سپس کالبدی در رضایتمندی از کیفیت محیط سکونت عوامل تأثیرگذارتری به نسبت دسترسی و شبکههای حملونقل هستند. لذا، ضرورت دخالت برنامهریزان و طراحان نسبت به بهبود وضعیت شبکه حملونقل مهم مینماید.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications