از زمان معرفی اینترنت تاکنون، سرعت تحولات در زندگی دچار افزایش چشمگیری شده است. اعتیاد به اینترنت می‌تواند جریان زندگی انسان را دستخوش تغییرات اساسی نماید. به دلیل اهمیت موضوع در این پژوهش به تعیین ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ و رابطه آن با نیازهای روانشناختی بنیادی پرداخته شد. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه رودهن در سال 1400 می‌باشند که 481 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای مورد بررسی قرار گرفتند. برای اندازه‌گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ و پرسشنامه نیازهای روانشناختی بنیادی دسی و رایان استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. مقدار ضریب آلفای کرونباخ کل آزمون 928/0 اعتیاد به اینترنت نشان داد که همسانی درونی و به بیان دیگر اعتبار پرسشنامه بسیار بالاست. برای تحلیل عامل‌ها، تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد که در نتیجه آن، سه عامل تحمل به عنوان عامل اول، برجستگی به عنوان عامل دوم و تغییر خلق به عنوان عامل سوم استخراج شد. در نهایت مدل ساختاری رابطه نیازهای روانشناختی بنیادی با اعتیاد به اینترنت مورد برازش قرار گرفت و رابطه معکوس و معنادار نیازهای روانشناختی بنیادی با اعتیاد به اینترنت مشخص گردید. همچنین بین همه مولفه‌های نیازهای روانشناختی بنیادی و اعتیاد به اینترنت با متغیر اصلی رابطه معنادار مشخص شد. تفاصيل المقالة

نوشتار حاضر به بررسی یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی با عنوان میزان برخورداری از رفاه اجتماعی در بین شهروندان تهرانی می‌پردازد، به لحاظ نوع روش تحقیق، نوشتار حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای است که در آن به شناسایی روابط و برهمکنش متغیرها بر یکدیگر پرداخته می‌شود. برای رسیدن به اهداف تحقیق از دو روش اسنادی و میدانی (پیمایشی) استفاده شد. در تدوین چارچوب نظری از نظریات روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان استفاده شد و مجموعه این نظریه‌های به ما بیان می‌کنند که رفاه دارای ابعاد متفاوتی است که این ابعاد از مسائل فردی و روانشناختی شروع شده و به مسائل کلان سیاسی و اقتصادی در حوزه عملکرد مسئولان ختم می‌شود. جامعه آماری تحقیق شامل افراد 15تا65 سال ساکن شهر تهران است و حجم نمونه آن بر طبق فرمول کوکران 385 نفر است. نتایج نشان می دهد که میزان برخورداری از رفاه در بین 26درصد از پاسخگویان در حد کم و خیلی کم است و در مقابل در بین 7/19 درصددر سطح بالا و در نهایت در بین 54 درصد از پاسخگویان احساس رفاه اجتماعی در سطح متوسط است. اما عوامل تبیین‌کننده رفاه بر طبق مدل رگرسیونی نشان می‌دهد که متغیرهای " اعتماد به کارایی مسئولان (با ضریب24/0)، دینداری (با ضریب 18/0)، پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد (با ضریب 13/0)، احساس عدالت اجتماعی (با ضریب12/0)" دارای تأثیر مثبت(مستقیم) بر میزان رفاه اجتماعی در بین افراد هستند، و اما متغیرهای " احساس بیگانگی اجتماعی (با ضریب 38/0-)، تقدیر گرایی (با ضریب 15/0-)" دارای تأثیر کاهنده بر میزان رفاه اجتماعی می‌باشند. در مجموع، متغیرهای مذکور توانسته‌اند 40 درصد از تغییرات متغیر احساس برخورداری از رفاه اجتماعی را تبیین کنند. و به عبارت دیگر، این نتیجه نشان می‌دهد که 40 درصد از میزان احساس برخورداری از رفاه اجتماعی تابع متغیرهای مذکور است.    تفاصيل المقالة