فهرس المقالات نصرت‌الله حدّادی


  • المقاله

    1 - پرداختِ شخصیت در داستان فرود، با توجّه به نقش شخصیت‌های کهن الگویی در فیلم‌نامه‌نویسی
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 10 , تابستان 1393
    کریستوفر ووگلر، استاد فیلم‌نامه‌نویسی و نمایندة الگوی ساختاری شخصیتْ محور یا سفر قهرمان در جهان است. او به پیروی از جوزف کمبل بر بنیادِ نقش مایه‌های اندیشه‌های اسطوره‌ای و روان‌شناختیِ کارل گوستاو یونگ به شیوه‌ای دراماتیک به شناخت و کا أکثر
    کریستوفر ووگلر، استاد فیلم‌نامه‌نویسی و نمایندة الگوی ساختاری شخصیتْ محور یا سفر قهرمان در جهان است. او به پیروی از جوزف کمبل بر بنیادِ نقش مایه‌های اندیشه‌های اسطوره‌ای و روان‌شناختیِ کارل گوستاو یونگ به شیوه‌ای دراماتیک به شناخت و کارکردِ شخصیت‌ها در داستان می‌پردازد. این جستار با نگرش به دیدگاه ووگلر، افزون بر بررسی شخصیت فرود که نمودی از کهن الگوی قهرمانِ تراژیک است، به همانندی‌های دیگر شخصیت‌های این داستان و کهن الگوهای پرکاربردِ هفت‌گانة شخصیت پرداخته است.پردازشِ شخصیت در پیوند با ساختار داستان از نگاه ووگلر، چنان فراگیر و انعطاف‌پذیر است که کمابیش دیدگاه‌های نامی‌ترین پژوهندگانِ گونه‌های داستانی را دربر می‌گیرد. با واکاوی در ساختار و شخصیت‌های داستان فرود در شاه‌نامة فردوسی،‌به این برآیند می‌رسیم که هم‌ شاه‌نامه از سرشارترین دست‌مایه‌ها برای این نوع پژوهش است و هم کتاب سفر نویسندة ووگلر یکی از برترین الگوها برای بازآفرینیِ سینمایی شاه‌نامه است. تفاصيل المقالة

  • المقاله

    2 - ارزش‌یابی و تطبیقِ داستان رستم و شغاد با برجسته‌ترین مدل‌های ساختاریِ فیلم‌نامۀ سه پرده‌ای
    پژوهشنامه ادب حماسی (فرهنگ و ادب سابق) , العدد 1 , السنة 12 , تابستان 1395
    چکیده بی‌گمان شاهنامه در آثار ممتازِ ادبیات فارسی، از غنی‌ترین دست‌مایه‌ها برای فیلم‌نامة اقتباسیست. هر فیلم‌نامة خوب نیاز به ساختاری استوار دارد که با شناختِ الگوهای برتر حاصل می‌شود. از استادان نام‌آورِ فیلم‌نامة سه پرده‌ای، سید فیلد نمایندۀ الگوی ساختاریِ داستان‌محور أکثر
    چکیده بی‌گمان شاهنامه در آثار ممتازِ ادبیات فارسی، از غنی‌ترین دست‌مایه‌ها برای فیلم‌نامة اقتباسیست. هر فیلم‌نامة خوب نیاز به ساختاری استوار دارد که با شناختِ الگوهای برتر حاصل می‌شود. از استادان نام‌آورِ فیلم‌نامة سه پرده‌ای، سید فیلد نمایندۀ الگوی ساختاریِ داستان‌محور و کریستوفر وگلر، نمایندة الگوی ساختاریِ سفر قهرمان یا شخصیّت‌محور است. شاه‌پور شهبازی نیز به‌عنوان تنها ایرانی، الگویی منسجم و نوین برای فیلم‌نامه پیشنهاد داده است. نگارندگان در این مقاله برآنند تا با تطبیق و ارزش‌یابیِ ساختار داستان رستم و شغاد با این الگوها، آشکار سازند که شاهنامۀ فردوسی نه تنها شایستة تطبیق با الگوهای برجسته است، بلکه از چنان ظرفیّتِ دراماتیک و سینمایی برخوردار است که خود الگویی برتر می‌نماید، زیرا معیار نهاییِ توفیق و عالی بودن داستان، لزوماً انطباق با الگوهای پذیرفته نیست و همانا متکی به دوام حضور و تأثیر بر مخاطب است. با این همه، از دلایل اصلیِ ناکامیِ فیلم‌های اقتباسی ایران، شناخت نادرستِ متن ادبی و بکار نبستنِ هنرمندانة الگوهای کارآمدِ فیلم‌نامه است. تفاصيل المقالة