عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت، برای انسان این احساس پیش می آید که ارتباطی مستقیم و بی واسطه با وجود حق تعالی یافته است؛ این احساسات البته حالتی است روحانی، ورای وصف و حد که در طی آن عارف ذات مطلق را نه به برهان، بلکه به ذوق و وجدان أکثر
عرفان معرفتی است مبتنی بر حالتی روحانی و توصیف ناپذیر که در آن حالت، برای انسان این احساس پیش می آید که ارتباطی مستقیم و بی واسطه با وجود حق تعالی یافته است؛ این احساسات البته حالتی است روحانی، ورای وصف و حد که در طی آن عارف ذات مطلق را نه به برهان، بلکه به ذوق و وجدان درک می کند. سیّده نصرت بیگم امین مشهور به بانو امین(1265-1362ش) از جمله عارفان زن شیعه ایرانی میباشد که از همان اوان جوانی با قرآن و حکمت و عرفان آشنا بود و سرانجام به مقام اجتهاد رسید و نزد اساتید زمان بر آموزههای خود افزود؛ بانو امین در رویکرد عرفانی خود از عارفان نامی همچون ملاصدرا، ابن عربی، خواجه عبدالله انصاری و فیض کاشانی مفاهیم بنیادین اسفار اربعه، مراتب یقین و استعاذه، طریقت سالک و سلوک الی الله، و معرفت نفس را الهام گرفت. در این جستار ادبی، نگارندگان با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی میزان تأثیرپذیری بانو امین از ملاصدرا، ابن عربی، خواجه عبدالله انصاری و فیض کاشانی خواهند پرداخت.
تفاصيل المقالة
مسألة شناخت خود در علوم انسانی بویژه عرفان و روانشناسی جایگاهی ویژه دارد. تعبیر مرسوم از شناختِ خود در عرفان، خودشناسی و تعبیر مرسوم از آن در روانشناسی تحلیلی، خودآگاهی است. علی رغم تفاوت ظاهری این دو اصطلاح میتوان از منظری تطبیقی به بررسی این دو مفهوم پرداخت. در این أکثر
مسألة شناخت خود در علوم انسانی بویژه عرفان و روانشناسی جایگاهی ویژه دارد. تعبیر مرسوم از شناختِ خود در عرفان، خودشناسی و تعبیر مرسوم از آن در روانشناسی تحلیلی، خودآگاهی است. علی رغم تفاوت ظاهری این دو اصطلاح میتوان از منظری تطبیقی به بررسی این دو مفهوم پرداخت. در این مقاله، ابنعربی به نمایندگی از عرفان اسلامی و یونگ به نمایندگی از روانشناسی تحلیلی برگزیده شدهاند. ابنعربی به منظور خودشناسی از مفاهیمی همچون تزکیة نفس، ذکر و فکر بهره میگیرد و یونگ از طریق پژوهش در ناخودآگاه، تحلیل رویاها و مراقبه به بررسی خودآگاهی پرداخته است. در نتیجة مقایسة دیدگاهها و بیان تفاوتها و شباهتها، راهکارهای عینی که در دسترس یا درخور فهم انسان باشند مطرح شده است. به عنوان مثال شناختپذیری نفس در عین شناختناپذیری آن و امکانپذیری شناخت خود از طریق آگاهی درونی؛ همچنین مراقبه، تزکیه و توجه به جسم از جمله راهکارهای مشترک و قابل دسترسی است که مطرح شده است. با ارائه راهکارهای قابل دسترس در این مقاله میتوان به وحدت نزدیکتر شد. نهایتاً میتوان گفت سنّت عرفانی ابنعربی در باب شناخت خود به دیدگاههای روانشناسی معاصر نزدیک شده است. این مقاله بر پایة مطالعات کتابخانهای و به روش مقایسهای شکل گرفته است.
تفاصيل المقالة
بررسی معرفتشناختی گزارههای ادبیات عرفانی در نمونهای از آثار مولوی و ابن عربی از نظر ویلیام چیتیک هدف این جستار است. تحقیق و تقلید دو راهبرد شناختی هستند که در متون متقدم و متأخر رد پای خود را بر جای گذاشته و در معرفتشناسی معاصر نیز محل بحث و نظر بودهاند. حوزة متأثر أکثر
بررسی معرفتشناختی گزارههای ادبیات عرفانی در نمونهای از آثار مولوی و ابن عربی از نظر ویلیام چیتیک هدف این جستار است. تحقیق و تقلید دو راهبرد شناختی هستند که در متون متقدم و متأخر رد پای خود را بر جای گذاشته و در معرفتشناسی معاصر نیز محل بحث و نظر بودهاند. حوزة متأثر از این دو علوم عقلی و نقلی است که عرفان پژوهانی مانند ویلیام چیتیک را متوجه خود کرده و هرکدام شیوه متناسب خود را داراست. این گزارش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد چیتیک با روشی پارادوکسیکال عقل را در تمامی معارفی که به دست میآورد مقلّد و عقلانیترین جریان تقلید را که تبعیت از خداست موجّه میداند. او میکوشد تا از میراث ادبی و عرفانی اسلام برای احیای سنت عقلی سود برده و در مقام نقد معرفتشناسی مدرن، به نفس از دست رفته شناخت و وجود آدمی از نظر مولوی اشاره میکند که در تقلید گرفتار شده است و در آموزههای ابن عربی هم تقلید را امری ناگزیر در روند شناخت و تنها از خدا دانسته و راه تفکر و تعقل خلاق را باز میکند.هر چند که آرای چیتیک در این باره و نیز در نقد مدرنیته قابل نقد است و به پاره ای از آنها در این مقاله پرداخته شده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications