تجلی حق در جهان هستی، یکی از مسائل مهم عرفان اسلامی محسوب می شود. بنا به اعتقاد عرفا، عالَم مظهر اسماء و صفات حق است و مهمترین این ظهورات، انسان کامل است که عالی ترین تجلی حق، در عالم است. مولوی از عرفای بزرگی محسوب می شود که از تجلی و ظهور حق سخن گفته اند. او بهترین ظه أکثر
تجلی حق در جهان هستی، یکی از مسائل مهم عرفان اسلامی محسوب می شود. بنا به اعتقاد عرفا، عالَم مظهر اسماء و صفات حق است و مهمترین این ظهورات، انسان کامل است که عالی ترین تجلی حق، در عالم است. مولوی از عرفای بزرگی محسوب می شود که از تجلی و ظهور حق سخن گفته اند. او بهترین ظهور حق را شمس تبریزی دانسته و از این رو در این اثر، از او بسیار سخن گفته است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، در غزلیات شمس، به بررسی اندیشه های مولوی، دربارة ماهیت تجلی و ظهور اسماء و صفات حق پرداخته است، تا نشان دهد که درواقع، او با نگرش عرفانی خود، دربارة ظهور اسماء و صفات حق، با توجه به احادیث قرب نوافل و فرائض، در نهایتِ توحید، به ستایش عالی ترین تجلی حق، پرداخته است.
تفاصيل المقالة
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه های ابن عربی و علاءالدوله سمنانی دربارة مسألة رؤیا پرداخته است. ابن عربی که کاشف عالم خیال بوده، با ارتباط دادن عالم خیال- خیال منفصل- و رؤیا- خیال متصل- به این مسأله پرداخته است. از سوی دیگر علاءالدوله سمنانی، قائل به اهمیت رویا در سلوک بوده أکثر
پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه های ابن عربی و علاءالدوله سمنانی دربارة مسألة رؤیا پرداخته است. ابن عربی که کاشف عالم خیال بوده، با ارتباط دادن عالم خیال- خیال منفصل- و رؤیا- خیال متصل- به این مسأله پرداخته است. از سوی دیگر علاءالدوله سمنانی، قائل به اهمیت رویا در سلوک بوده و به نقش و اهمیت شیخ در ارتباط با آن معتقد بوده است و رؤیا را به لطایف سبعه که از مهم ترین مسائل در تفکر وی بوده، ربط داده است. دو عارف در بحث رؤیا دربارة بینندة رؤیا، خود رؤیا و اضغاث احلام دیدگاه هایی را مطرح کرده اند. علل تفاوت دیدگاه های آن دو عارف را می توان در سطح عمیق تری ناشی از تفاوت نگرش آنان در حوزه های عملی و نظری و دیدگاه های معرفت شناختی و هستی شناختی دانست که تأثیر آن در رویکرد آن دو و تحلیل هایشان در باب رویا دیده می شود. این پژوهش به شیوة تحلیلی به مقایسة اقوال و نظرات این دو عارف بزرگ و با هدف فهم شباهت و تفاوت دیدگاه این دو، در مسألة رؤیا صورت گرفته است.
تفاصيل المقالة
عرفان عملی یا سلوک، اساس و زیربنای عرفان است. عرفان نظری تفسیر و تعبیر یافتههای عرفان عملی است. عرفا برای سلوک عرفانی مراحل مختلفی را برشمردهاند لکن اساس این مقامات و منازل بر هم منطبق بوده و از این حیث اختلاف چندانی بین آنان دیده نمیشود. در ادیان الهی دیگر نیز عرفای أکثر
عرفان عملی یا سلوک، اساس و زیربنای عرفان است. عرفان نظری تفسیر و تعبیر یافتههای عرفان عملی است. عرفا برای سلوک عرفانی مراحل مختلفی را برشمردهاند لکن اساس این مقامات و منازل بر هم منطبق بوده و از این حیث اختلاف چندانی بین آنان دیده نمیشود. در ادیان الهی دیگر نیز عرفایی وجود دارند که با سلوک عرفانی به کشف و شهود پرداختهاند. بانو امین و ترزا آویلایی از جمله عرفای بنامِ اسلام و مسیحیت به شمار میروند. هر دوی آنان شخصاً مراحل سلوک را تجربه کردهاند و آن را در آثار خویش تشریح نمودهاند. ترزا مراحل سلوک را در کاخ درون هفت مرحله برشمرده و بانو امین در کتاب سیر و سلوک در روش اولیاء و سعدا مراحل سلوک را طی هشت مرحله بیان نموده است. نتیجۀ تطبیق مراتب سلوک در بین ایشان نشان میدهد عناصر اصلی و مراحل سلوک نزد آنها اشتراکات فراوانی دارد و میان آنان تفاوت عمدهای ملاحظه نمیشود. تنها در زمان پیدایش حالات عرفانی، گاهی تفاوتهایی دیده میشود. توصیفات ایشان گویای این است که هر دو عارف در نهایت به وحدت شهود رسیدهاند.
تفاصيل المقالة
دکتر علی شریعتی یکی از اثرگذارترین متفکران و روشنفکران دینی ایران در قرن حاضر بود که نقش برجسته ای در عرصه های دینی، سیاسی و اجتماعی عصر خود و پس از خود ایفا کرد. یکی از عناصر اصلی تفکر شریعتی، توجه به عرفان و تصوف بوده که در آثارش بارها بر نقش آن در عروج روح آدمی و نیز أکثر
دکتر علی شریعتی یکی از اثرگذارترین متفکران و روشنفکران دینی ایران در قرن حاضر بود که نقش برجسته ای در عرصه های دینی، سیاسی و اجتماعی عصر خود و پس از خود ایفا کرد. یکی از عناصر اصلی تفکر شریعتی، توجه به عرفان و تصوف بوده که در آثارش بارها بر نقش آن در عروج روح آدمی و نیز شکل گیری ایدئولوژی مورد نظر خود که متشکل از سه گانة عرفان، برابری، آزادی است؛ تأکید داشته است. نگاه شریعتی به عرفان، هم سو با بسیاری از روشنفکران آن دوره، نگاهی منتقدانه بود تا بتواند با پالایش این میراث پر بها، از آن به نفع اهداف اجتماعی سازنده بهره گیرد. این رویکرد سبب شد تا او ضمن ارج نهادن به بسیاری از دست آوردهای ارزشمند عرفانی و عارفان برجسته، به بیان نقاط منفی این میراث عظیم نیز بپردازد. نگاه تطبیقی شریعتی به ادیان و به تبع آن به عرفان و تصوف و نیز تأثیر وی از نهضت پروتستان و جریان اومانیسم، او را به خوانشی از عرفان رساند که در آن دغدغه های انسان قرن بیستمی که از یک سو به دنبال اثبات جایگاه خود در هستی و تکیه بر اراده، آزادی و اختیار اوست و از سوی دیگر در جستجوی معنا نیز هست، پاسخ گفته شود.
تفاصيل المقالة
مطالعات تاریخی قرآن و حدیث
,
العدد2,السنة
26
,
تابستان
1399
از جملۀ شخصیتهایی که روایت اقوالش را در تفاسیر مختلف شیعیان و عامۀ مسلمانان میتوان بسیار دید، امام جعفر صادق (ع) است. عالمان شیعی بهطبع با نظر به جایگاه آن امام و حجم بسیار روایاتش آراء او را در کتب تفسیری خود بسیار بازنمودهاند. بااینحال، روایت اقوال تفسیری امام صا أکثر
از جملۀ شخصیتهایی که روایت اقوالش را در تفاسیر مختلف شیعیان و عامۀ مسلمانان میتوان بسیار دید، امام جعفر صادق (ع) است. عالمان شیعی بهطبع با نظر به جایگاه آن امام و حجم بسیار روایاتش آراء او را در کتب تفسیری خود بسیار بازنمودهاند. بااینحال، روایت اقوال تفسیری امام صادق (ع) اختصاصی به مفسران شیعی ندارد. از میان مفسران عامه بیش از همه گرایندگان به تصوف و پدید آورندگان تفاسیر عرفانی به نقل روایات این امام گرایش نشان دادهاند. از جمله، ابوعبدالرحمان سلمی (د 412ق) در تفسیر خود شمار قابلتوجهی از روایات تفسیری امام صادق (ع) را جای داده است. تا کنون تفاوت این تفاسیر از حیث میزان استناد به اقوال امام کاویده نشده است. ازهمینرو، با مطالعۀ کنونی میخواهیم بدانیم در تفاسیر عرفانی به چه میزان به روایات امام صادق (ع) توجه شده، رویکرد مفسّران گراینده به عرفان به این روایات چهگونه بوده، و چنین توجهاتی از چه زمان آغاز شده، و در گذر زمان چه فرازوفرودهایی داشته است. از میان تفاسیر عرفانی تنها به بررسی تفاسیر کامل میپردازیم؛ تفاسیری که همۀ سورههای قرآن را دربر میگیرند.
تفاصيل المقالة
بهرغم پیشرفتهای تکنولوژیک و کوشش نظامهای تربیتی و روانشناسی در ایجاد آرامش، انسان معاصر مضطربتر از انسان گذشته است. این امر بررسی آرامش و بیقراری را از منظر مولانا را که آثارش در ساحت عمل توانسته در اعصار مختلف آرامش را به خواننده القا کنند، مهم مینماید. جستار ح أکثر
بهرغم پیشرفتهای تکنولوژیک و کوشش نظامهای تربیتی و روانشناسی در ایجاد آرامش، انسان معاصر مضطربتر از انسان گذشته است. این امر بررسی آرامش و بیقراری را از منظر مولانا را که آثارش در ساحت عمل توانسته در اعصار مختلف آرامش را به خواننده القا کنند، مهم مینماید. جستار حاضر با روش تحلیل محتوای ابیات، به بررسی آرامش و بیقراری در اندیشۀ مولانا پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد تعلیم مولانا از نقطۀ شناخت عامل بیقراری آغاز میشود و سپس به قراربخشی میپردازد. وی بیقراری انسان را بیقراری وجودی و برخاسته از نیاز جان، برای بازگشت به اصل میداند؛ ازاینرو تنها معشوق ازلی را دلارام حقیقی میداند و پیوستگی با او هدف غایی و آرامش هدف واسطهای است که میتواند موجب تحقق هدف غایی شود. البته مولانا تذکر میدهد گونۀ مجازی آرامش میتواند مانع تحقق هدف غایی شود. وی طلب آرامش و تمسک به قراربخشهای ناپایدار را از خطاهای بزرگ و رایج انسان میداند که میتواند موجب اضطراب منفی شود. مشخصۀ ممتاز تعلیم مولانا این است که ضمن تمایز نهادن، میان بیقراری استعلابخش و بیقراری برخاسته از تمایلات نفسانی، میان آرامش و بیقراری عاشقانه پیوند هارمونیک برقرار میکند؛ زیرا این بیقراری عامل شناخت درد، حرکت، حذف اضطرابات تخریبی و تحقق آرامش حقیقی است. نتایج بهدستآمده میتواند توابع مهمی در ایجاد نگرش نسبت به بیقراری و نقش مهمی در تحقق آرامش داشته و برای نظامهای تربیتی و روانشناسی سودمند باشد.
تفاصيل المقالة
خدایی که در عرفان، توسط عارفان مسلمان معرفی و تبیین شده است، دارای وجود و وحدت شخصی است. کشفالاسرار روزبهان بقلی شیرزای، دربارة بیان مکاشفات او از تجلیّات و تمثلات حقّ در هدایت و کشش سالکان به سوی خویش است. روزبهان در این اثر، ظهورات و جلوات حقّ را بیان نموده است. هدف أکثر
خدایی که در عرفان، توسط عارفان مسلمان معرفی و تبیین شده است، دارای وجود و وحدت شخصی است. کشفالاسرار روزبهان بقلی شیرزای، دربارة بیان مکاشفات او از تجلیّات و تمثلات حقّ در هدایت و کشش سالکان به سوی خویش است. روزبهان در این اثر، ظهورات و جلوات حقّ را بیان نموده است. هدف این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسشهاست که روزبهان تا چه اندازه از اندیشة عرفا در خدای متشخّص پیروی کرده است؟ پیشینة معرفتی روزبهان در حوزة عرفان اسلامی، و آشنایی او با آیات و روایات، تا چه اندازه در شکلگیری مکاشفات او از خدای متشخّص مؤثر بوده است؟ اندیشه خدای متشخّص در کشفالاسرار، از نگاه معرفتشناختی چگونه قابل تحلیل است؟ نوشتار حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی به نگرش این عارف، در رابطه با تجلّی خداوند و نحوة حضور او در جهان پرداخته است. خداوند برای هدایت و کشش روزبهان به سوی خویش به شکل خدای متشخّص و در قالب پیر و شیخ، چوپان، نوازنده، ترکان زیبارو، رقصنده، ساقی، مؤذن، قصاب، شیر، گل سرخ، نور، سنگهای قیمتی و خاص، تجلّی کرده است. نتایج به دست آمده، گویای آن است که روزبهان از اندیشه خدای متشخّص در سنت عرفا پیروی کرده و این تشخّص را در نمودها و گونههای مختلف بیان نموده است و قرآن کریم، روایات و عرفای گذشته در شکلگیری اندیشة او مؤثر بوده و از منظر معرفتشناختی، این اندیشه قابل توجیه است.
تفاصيل المقالة
منظومههای رمزی و تمثیلی، که از شاهکارهای ادبی ایران زمین محسوب میشوند، نمونههایی در سرزمینهای دیگر، نظیر دو اثر از مشرق زمین به نامهای ئیچینگ و فنگشنینآی دارند. پژوهش حاضر به شیوة تحلیلی ـ تطبیقی در نظر دارد به مقایسه و مطابقت منطقالطیر با این دو کتاب بپردازد أکثر
منظومههای رمزی و تمثیلی، که از شاهکارهای ادبی ایران زمین محسوب میشوند، نمونههایی در سرزمینهای دیگر، نظیر دو اثر از مشرق زمین به نامهای ئیچینگ و فنگشنینآی دارند. پژوهش حاضر به شیوة تحلیلی ـ تطبیقی در نظر دارد به مقایسه و مطابقت منطقالطیر با این دو کتاب بپردازد. در هر سه اثر از پرندگانی چون سیمرغ، بط، خروس، غاز و درنا در حوزة سیروسلوک عرفانی سخن به میان آمده است. با توجه به قدمت این دو کتاب و تحقیقات انجام شده میتوان گفت که چینیان در حوزة مذهب و برخی صنایع، متأثر از ایران پیش از اسلام بودهاند، اما پس از اسلام در حوزة فرهنگی و تجاری، هنر، نمادپردازی، داستانهای ادبی و عرفانی، سبکهای نگارش در متون نظم و نثر شباهتهای زیادی میان آنان وجود دارد و در این میان، عطار مستثنی از این امر نبوده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شباهتهایی میان الگوها، کنشها و تناسبهای (توجه به سیروسلوک، طهارت، تهذیب باطنی، دوری از خودفریفتگی، توجه به غایتالغایات و تحمل مشکلات و مصائب سلوک با اشراف اندیشه ابدیّت و جاودانگی) میان پرندگان یادشده در هر دو فرهنگ و ادب عرفانی وجود دارد.
تفاصيل المقالة
آینه در میان آثار عارفان مسلمان نمودی فراوان داشته است. براساس مستندات تاریخی، سابقه استفاده نمادین از آینه، در تبیین مسأله توحید عرفانی، به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) میرسد. این واژه درآراء و متون منظوم و منثور عرفای اسلامی، برای بیان تجلّی و ظهور حضرت حقّ و توضیح مسأل أکثر
آینه در میان آثار عارفان مسلمان نمودی فراوان داشته است. براساس مستندات تاریخی، سابقه استفاده نمادین از آینه، در تبیین مسأله توحید عرفانی، به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) میرسد. این واژه درآراء و متون منظوم و منثور عرفای اسلامی، برای بیان تجلّی و ظهور حضرت حقّ و توضیح مسأله مهم وحدت وجود به کار رفته است. آینه به عنوان یک نماد عرفانی، در آثار عینالقضات همدانی و مولوی نیز بسیار مورد توجّه واقع شده است. بهطور کلی میتوان کاربرد آینه در آثار این دو عارف را، در سه بخش وجودشناسی عرفانی، جهانشناسی عرفانی و انسانشناسی عرفانی، تحلیل و بررسی کرد. توجه عینالقضات به آینه، بیشتر برای بیان ناتوانی عقل درشناخت حقّ، وابستگی اشیاء به حقّ، جایگاه انسان کامل و صفت آینگی انسان است؛ اما مولوی به نحو بسیار گستردهتری از این مفهوم، بهره برده و نحوه بیان متفاوتی نیز نسبت به عینالقضات داشته است. او علاوه بر تأکید بر نقش انسان کامل و آینگی او، به مباحثی درحوزه عرفان نظری از اسماء و صفات حق، وحدت وجود و تجلی حقّ در اشیاء، به عوالم وجود نیز اشاره کرده است و از نور و رنگ نیز سخن گفته است که مرتبط با نماد آینه است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications