عبدالوهاب بیاتی و سهراب سپهری به عنوان دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی، و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم با توجه به شرایط فردی و اجتماعی زمانه خود و با گریز از آن زمان، بخش عمده شعرشان را آمیخته با غصه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نمودهاند. در این پژوهش با مطالعه تو أکثر
عبدالوهاب بیاتی و سهراب سپهری به عنوان دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی، و پرچمدار مکتب ادبی رمانتیسم با توجه به شرایط فردی و اجتماعی زمانه خود و با گریز از آن زمان، بخش عمده شعرشان را آمیخته با غصه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نمودهاند. در این پژوهش با مطالعه توصیفی- تحلیلی دفترهای شعری سپهری و بیاتی، به بررسی و مقایسه چگونگی نمود این اندیشه شعری در شعر این دو شاعر پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که این دو شاعر در مضامین نوستالژیک، دوری از سرزمین، معشوق و اجتماعی با هم اشتراکاتی دارند.
تفاصيل المقالة
دین مبین اسلام از دو منبع نورانی و استوار سرچشمه میگیرد؛ یکی آموزههای قرآن کریم و دیگر تعالیم اهل بیت علیهم السلام. در قرآن کریم به استناد تفاسیر و روایات خاندان وحی علیهم السلام آیاتی هست که در شأن امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(ع) نازل شده است. حال شعرای شیعی و نیز مس أکثر
دین مبین اسلام از دو منبع نورانی و استوار سرچشمه میگیرد؛ یکی آموزههای قرآن کریم و دیگر تعالیم اهل بیت علیهم السلام. در قرآن کریم به استناد تفاسیر و روایات خاندان وحی علیهم السلام آیاتی هست که در شأن امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب(ع) نازل شده است. حال شعرای شیعی و نیز مسلمان که بنا به تیمّن و تبرّک آیات نورانی وحی را در اشعار خویش منعکس میساختهاند، گاهی اوقات به هنگام مدح مقام عظمای علوی و نیز تمجید از مقام شامخ ولایت، این آیات را در اشعار خود تعمّداً میگنجاندهاند تا از طرفی سخن خویش را رنگ و رویی قرآنی بزنند و نیز از طرفی دیگر بتوانند در پرتو روایات اهل بیت علیهم السلام، اشعار ولایی خود را مستحکم بیان نموده و به آن رنگ جاودانگی ببخشند. در این پژوهش سعی شده است تا آیاتی را که به حدّ تواتر در احادیث، مرتبط با امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام دانسته شده و شعرای فارسی زبان این آیات را در اشعارشان متبلور ساخته، مورد نقد و بررسی قرار دهیم تا بیشتر با این اشعارقرآنی- ولایی آشنا شده و از میزان ارادت این شعرا به ساحت امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام بیشتر آگاه شویم.
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد2,السنة
8
,
تابستان
1396
در دیدگاه لیوتار، پستمدرنیسم یک وضعیت است نه یک دوره و بیشتر در حوزه اندیشه جای دارد تا عملکرد، لذا امکان نظری تسرّی این اندیشه از اجزای مفهومی آن به هر دورهای مدّ نظر این مقاله است. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با بررسی همة رباعیات خیام، در چارچوب مفهومی أکثر
در دیدگاه لیوتار، پستمدرنیسم یک وضعیت است نه یک دوره و بیشتر در حوزه اندیشه جای دارد تا عملکرد، لذا امکان نظری تسرّی این اندیشه از اجزای مفهومی آن به هر دورهای مدّ نظر این مقاله است. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با بررسی همة رباعیات خیام، در چارچوب مفهومی پستمدرنیسم لیوتار، با معیار پنج ویژگی طرد فراروایت، حقیقت متکثر، بیمعنایی معنا، طرد هرگونه پیشفرض و شکاندیشی انجام شد. با بررسی رباعیات خیام مشخص شد که اندیشه خیام به میزان قابل توجهی (40 درصد رباعیات) همراستا با تفکر پستمدرنیستی لیوتار است و در این میان ویژگیهای طرد فراروایت و شکاندیشی بیشترین سهم را دارند. این نکته از آن روی حائز اهمیت بوده است که با توجه به فاصلة زمانی حدود نهصد سال از زمان زیست این دو متفکر، به میزان قابل توجهی دو اندیشه همراستا بودهاند و لذا تاییدکننده بیزمانی و لامکانی اندیشه است.
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد1,السنة
9
,
بهار
1397
ابراهیم گلشنی بردعی یکی از عارفان بزرگ طریقۀ خلوتیه است که شخصیت ادبی و عرفانی وی در نزد اهل تحقیق و ادب چندان شناخته نیست. گلشنی در عرفان صاحب طریقت خاص بود و مریدان زیادی داشت چنان که طریقۀ گلشنی در سرزمین های عثمانی و مصر، منسوب به اوست. او در سرودن انواع شعر به فارس أکثر
ابراهیم گلشنی بردعی یکی از عارفان بزرگ طریقۀ خلوتیه است که شخصیت ادبی و عرفانی وی در نزد اهل تحقیق و ادب چندان شناخته نیست. گلشنی در عرفان صاحب طریقت خاص بود و مریدان زیادی داشت چنان که طریقۀ گلشنی در سرزمین های عثمانی و مصر، منسوب به اوست. او در سرودن انواع شعر به فارسی و ترکی دست داشت. نسخۀ خطی دیوان وی که در کتابخانۀ فاتح استانبول به شمارۀ 3866 نگه داری می شود، مشتمل بر اشعاری در قالب قصیده و غزل می باشد. بررسی اشعار دیوان گلشنی نشان می دهد که تأثیر پذیری وی در سبک شعری و مضامین از مولوی تأثیر پذیرفته و از پیروان وی به شمار می آید. مسئله اصلی این پژوهش تعیین مختصّات عمدۀ سبکی در دیوان گلشنی بردعی است. نتایج پژوهش ثابت می کند که در شعر گلشنی بردعی استفاده از لغات کهن فارسی، ابداع ترکیبات نو، تأثیرپذیری گسترده از آیات و احادیث و مضامین عرفانی بسامد بالایی دارد. شعر گلشنی به دلیل وجود واژگان و ترکیبات کهن و تأثیرپذیری از زبان ترکی و عربی شعری دشوار بوده ولی از تعقید و پیچیدگی معنوی بدور است. کاربرد هنری ردیف را نیز می توان به عنوان یکی از ویژگی های بارز شعر وی دانست.
تفاصيل المقالة
پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی
,
العدد2,السنة
9
,
تابستان
1397
میرزا محمدقاسم قاسمی گنابادی با تخلّص شعری قاسمی از شاعران پر کار عصر صفوی است. وی چند منظومه به تقلید از خمسۀ نظامی سروده است. یکی از منظومه های او عمده الاشعار است که منظومه ای حکمی- اخلاقی است. نگارندگان علاوه بر تصحیح منظومۀ عمده الاشعار به بررسی سبک شناسانۀ این اثر أکثر
میرزا محمدقاسم قاسمی گنابادی با تخلّص شعری قاسمی از شاعران پر کار عصر صفوی است. وی چند منظومه به تقلید از خمسۀ نظامی سروده است. یکی از منظومه های او عمده الاشعار است که منظومه ای حکمی- اخلاقی است. نگارندگان علاوه بر تصحیح منظومۀ عمده الاشعار به بررسی سبک شناسانۀ این اثر در سه سطح زبانی، ادبی و محتوایی پرداخته اند. بررسی این منظومه نشان دهندۀ آن است که میرزا محمدقاسم قاسمی گنابادی شاعری تواناست و شعر او سرشار از انواع صور خیال و مضمون آفرینی های تازه و بدیع است. ترکیب سازی ها و استفادۀ فراوان از آرایه های ادبی (کنایه، استعاره، جناس، تشبیه، تلمیح و...) در این منظومه مشهود است. از لحاظ درج آرایه های بدیعی و بیانی شعری ساده و بی پیرایه دارد. از نظر زبانی نیز طبق قواعد زبانی عصر و دورۀ خویش عمل کرده است. در سطح فکری و محتوایی نیز این منظومه دربردارندۀ مضامین اخلاقی، دینی و تعلیمی است.
تفاصيل المقالة
هر گفتار و رفتارى که به ظاهر غیر جدّى و به صورتى لطیف و همراه با مزاح جلوهگر شود و در کُنه خود بیانگر حقیقت و واقعیّتى جدّى باشد، طنز گفته می شود. در حقیقت طنز خنده هایی است عاقلانه و عارفانه بر زندگی که به وسیلۀ کشف و برهنه کردن تضادها و ناهماهنگی های زندگی جلوه گر می أکثر
هر گفتار و رفتارى که به ظاهر غیر جدّى و به صورتى لطیف و همراه با مزاح جلوهگر شود و در کُنه خود بیانگر حقیقت و واقعیّتى جدّى باشد، طنز گفته می شود. در حقیقت طنز خنده هایی است عاقلانه و عارفانه بر زندگی که به وسیلۀ کشف و برهنه کردن تضادها و ناهماهنگی های زندگی جلوه گر می شود. سمت و سوی طنز اجتماعی است و مایۀ اصلی آن انتقاد و برملا کردن کاستی ها و کمی ها است امّا نه به صورت خشک و جدّی و کتابی، بل به شکل خنده آور و گاهگاهی نیش دار و تمسخر آمیز. هدف از این طنز اصلاح کردن معایب و مفاسد و نیز مبارزه با رذایل است که در صورت تحقّق چنین امری ما با رشد و تعالی فضائل انسانی و محامد اخلاقی روبه رو خواهیم شد. یکی از کسانی که از این نوع ادبی در آثارش سود جسته و از طنز در راه بهبود و صلاح پذیری جامعه، استفادۀ شایان نموده است، سعدی شیرازی است.این پژوهش سعی دارد تا از طریق بررسی تحلیلی-توصیفی به واکاوی لایه های تعلیمی پنهان در گلستان سعدی بپردازد تا در پایان برهمگان آشکار شود که سعدی از طنز در گلستانش به خاطر هدفی والاتر از خنده استفاده نموده و آن همانا تعلیم فضایل اخلاقی و تربیتی در انسان است.بدیع بودن موضوع در بردارندۀ نتایج ارزندۀ ادبی و تربیتی خواهد بود و استادی بی نظیر سعدی را در استفاده از این نوع ادبی نمایان خواهد نمود.
تفاصيل المقالة
ادبیات شاخصههای محتوایی و صوری خاصی دارد. ادبیات تعلیمی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از شاخصههای برجسته آن آموزش نکات اخلاقی و تربیتی به شیوه پند و اندرز است که در دایره اهداف رشد و تعالی انسان، خود یکی از حوزههای اخلاقی و تربیتی مهم و وسیع به شمار میآید. از سوی د أکثر
ادبیات شاخصههای محتوایی و صوری خاصی دارد. ادبیات تعلیمی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از شاخصههای برجسته آن آموزش نکات اخلاقی و تربیتی به شیوه پند و اندرز است که در دایره اهداف رشد و تعالی انسان، خود یکی از حوزههای اخلاقی و تربیتی مهم و وسیع به شمار میآید. از سوی دیگر درونمایههای تعلیمی و اخلاقی چنان با انواع شعر و ادب فارسی درآمیخته است که هیچ یک از انواع ادبی را نمیتوان یافت که از این درونمایهها جدا باشد؛ آنچه ادبیات تعلیمی را شکل میدهد، قصد و نیت صاحب اثر از تعلیم و آموزش است بنابراین قلمرو پژوهش حاضر برخی از برجستهترین آثار ادبیات تعلیمی منظوم و خاستگاه تعلیمی آنهاست. بر این اساس مطالعه تاریخ ادبیات دوره شاعر، نوشتهها و سرودههای او ثابت کرد ادب تعلیمی خاستگاهی دوگانه دارد: مهمتر از همه من فردی شاعر است که اگر رشد یافته باشد و به من اجتماعی و گاه متعالیتر ارتقا یافته باشد، در رد گفتمانهای منفی یا اثبات گفتمان مثبت جامعه به پند و اندرز میپردازد. دوم گفتمانهای غالب جامعه است که بر شاعر و شعر او تأثیر مستقیم دارد بنابراین ادب تعلیمی پیش از اسلام بازتاب حکومت استبدادی و نظام سلسلهمراتبی حاکم بر جامعه ایرانی است که روحیاتی چون ترس و ارتباط یکطرفه و تکگویانه را ترتیب داده است و چون هنرمند در تعالی منِ فردی خود تلاش نکرده، همسو با گفتمان غالب جامعه آن روزگار که استیلای نظام طبقاتی است، حرکت کرده است. بعد از اسلام به ویژه در سنایی و شاعران بعد از او شاعر در رد گفتمان غالب جامعه در گونه ادب تعلیمی سخن گفته است که نشانه رشد یافتن منِ شاعر است.
تفاصيل المقالة
مقاله حاضر به بررسی نسخة خطّی عینالحقیقه از محمّد میرزیورالدّین پادشاه صاحب (متوفّی 1151)، عارف و شاعر فارسی گوی افغانی قرن دوازدهم قمری می پردازد. نسخة منحصر به فرد این اثر به شماره 5610 در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود. پژوهش حاضر که به روش توصیفی&ndash أکثر
مقاله حاضر به بررسی نسخة خطّی عینالحقیقه از محمّد میرزیورالدّین پادشاه صاحب (متوفّی 1151)، عارف و شاعر فارسی گوی افغانی قرن دوازدهم قمری می پردازد. نسخة منحصر به فرد این اثر به شماره 5610 در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود. پژوهش حاضر که به روش توصیفی– تحلیلی انجام شده در پی پاسخ به این پرسش است که درونمایه و مضمون اصلی و محتوایی کتاب عینالحقیقه چیست؟ نتایج بررسی نشان میدهد، کتاب عینالحقیقه، اثری تعلیمی و عرفانی است که بر پایۀ اخلاق، عرفان نظری و عملی تألیف شده است. موضوع عینالحقیقه، در بیان مقامات عرفانی، منازل، مسالک، مهالک، شرایط مرید و سالک، احوالات و سخنان عرفا و اولیاء وبه طور اخصّ طریقت اویسیه است؛ این اثر نشان دهندۀ افکار و اندیشه های عرفانی مؤلف است. که به صورت نظم و نثر نگارش شده است و نثر آن مانند اغلب متون عرفانی ساده و به دور از پیچیدگی است. میرزیورالدّین از جملات کوتاه و ساده بهره می گیرد، زیرا هدف وی دراین کتاب تفهیم حقیقت به مریدان و راه رسیدن به آن است. از امتیازات کتاب عرفانی عین الحقیقه، اطّلاعات جامع و کامل در باب فرقۀ اویسیه و نقشبندیّه و مشایخ آنان است که می تواند به عنوان کتابی مرجع عرفانی مورد استفاده قرارگیرد.
تفاصيل المقالة
چکیده
تعالی فرهنگی هر جامعه، در گرو شناخت صحیح دستاوردهای گوناگون و آثار فرهنگی و میراثهای مادّی و معنوی پیشینیان و برقراری ارتباط آگاهانه با آن آثار است. با احیای نسخ خطّی شناخت هرچه بیشتر مجاهدات و قابلیّتهای علمی اندیشمندان پیشین، میسّرتر شده و فضای پاسخگویی به أکثر
چکیده
تعالی فرهنگی هر جامعه، در گرو شناخت صحیح دستاوردهای گوناگون و آثار فرهنگی و میراثهای مادّی و معنوی پیشینیان و برقراری ارتباط آگاهانه با آن آثار است. با احیای نسخ خطّی شناخت هرچه بیشتر مجاهدات و قابلیّتهای علمی اندیشمندان پیشین، میسّرتر شده و فضای پاسخگویی به بخشی از نیازهای علمی پژوهشگران جدید ایجاد می شود. با تصحیح و احیای آثار گذشتگان و بازگرداندن هر یک از آثاری که به صورت نسخة خطّی در کنج کتابخانهها مهجور ماندهاند، میتوان زنجیره فرهنگ و تمدّن را کامل نمود، و به شناختی دقیق و قضاوتی صحیحتر دربارة پیشینة فرهنگ و ادب ایران رسید. این ضرورت در حوزة زبان و ادبیّات بیشتر احساس میشود، زیرا هر متنی گوشهای از ساختار و تاریخ تطّور زبان و ادبیّات ما را نشان میدهد. تحفةالعجم از نسخههای خطّی سدة سیزدهم هجری است که تاکنون تصحیح نشده است و تصحیح و چاپ آن میتواند ما را با ادبیّات و ویژگیهای زبانی این دوره، آشناتر سازد. از این اثر سه دست نوشته تاکنون شناسایی شده است و این پژوهش بر اساس نسخة 1427 کتابخانة مجلس انجام یافته است. بیشکّ معرّفی و تصحیح این متن، تلاشی در جهت احیاء و بازگردانی یکی از متون بلاغی و دستوری قرن سیزدهم هجری به مجموعة بزرگِ ادبِ فارسی است. این پژوهش میتواند زمینة مناسبی ، برای آشنایی بهتر محقّقان، دانشجویان و دوستدارانِ ادب فارسی، با یکی از شخصیّتهای ادبی آن دوره، که تاکنون آثارش مورد توجّه قرار نگرفته است، فراهم سازد.
تفاصيل المقالة
چکیده
گرماس از نظریّهپردازان مطرح در زمینة روایتشناسی است. وی به منظور بررسی انواع مختلف روایت، با ارائة الگوهای معیّن و ثابت، تلاشهای فراوانی انجام داد و روایتشناسی را بر پایۀ ریختشناسی حکایت پراپ استوار کرد. گرماس از دامنۀ مطالعات پراپ فراتر رفت و الگوی کنشی، مر أکثر
چکیده
گرماس از نظریّهپردازان مطرح در زمینة روایتشناسی است. وی به منظور بررسی انواع مختلف روایت، با ارائة الگوهای معیّن و ثابت، تلاشهای فراوانی انجام داد و روایتشناسی را بر پایۀ ریختشناسی حکایت پراپ استوار کرد. گرماس از دامنۀ مطالعات پراپ فراتر رفت و الگوی کنشی، مربّع معناشناسی و زنجیرههای روایی خود را به گونهای طرّاحی نمود که بر تمام روایتها منطبق باشد. در این پژوهش سعی بر آن است، که ساختار منظومۀ سام و بهرام اثر فیّاض لاهیجی براساس الگوی گرماس بررسی شود، تا ضمن مشخّص نمودن الگوی کنشی، کنشگران و نظام روایی، زنجیرۀ سه گانۀ روایی و مربّع معناشناسی این منظومه هم تحلیل شود. نتیجۀ این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی و بر اساس مطالعات کتابخانهای انجام شده، بیانگر این است که داستان سام و بهرام از انسجام روایی خاصّی برخوردار و از منظر تقابلهای دوگانه، زنجیره های روایی سهگانه و مربّع معناشناسی قابل بررسی است. همچنین این منظومه از الگوی ساختاری و روایی کاملی برخوردار است و در قالب نظریّه ساختارگرایانه و معناشناسانۀ گرماس قابل بررسی است.
تفاصيل المقالة
چکیده
آنچه موضوع این پژوهش است، بررسی و تعیین کیفیّت کاربرد شگردهای علوم معانی، بیان و بدیع و نقد آنها در اثری نویافته از فتح الله عارف، شاعر قرن دهم و شاهنامهچی دربار سلیمان قانونی است. از ویژگیهایی که یک اثر ادبی را از دیگر آثار متمایز می کند، نوع بهرهگیری از ساز أکثر
چکیده
آنچه موضوع این پژوهش است، بررسی و تعیین کیفیّت کاربرد شگردهای علوم معانی، بیان و بدیع و نقد آنها در اثری نویافته از فتح الله عارف، شاعر قرن دهم و شاهنامهچی دربار سلیمان قانونی است. از ویژگیهایی که یک اثر ادبی را از دیگر آثار متمایز می کند، نوع بهرهگیری از سازههای بلاغی است که توسّط نویسنده به شکل های گوناگون به تصویر کشیده می شود. با توجّه به نوع حماسی این منظومه، عارف میکوشد شعرش را از سرودههای دیگر شاعران بویژه شاهنامۀ فردوسی ممتاز و یا اثری همتراز آن خلق کند. در مباحث بلاغی گاه با توفیق همراه بوده و گاه به درازدامنی انجامیده است. برجستهترین شگردهای بلاغی عارف در این اثر، بیان حسّی در توصیف صحنهها و انتخاب مشبهٌبه از فضایی متفاوت است. عارف در یک بیت ضمن طرح عبارات کنایی، به شکل غیرمنتظرهای از دیگر ویژگی ممدوح و موصوف پرده برمیدارد. بیان همراه با تحکّم و استفهام در چکیدۀ براعت استهلال، از شگردهای بارز و موفّق اوست.
تفاصيل المقالة
چکیده
نسخه مرآتالسالکین میربابا پسر میردرویش نقشبندی یکی از آثار مکتوب قرن دوازدهم هجری قمری است. که چندان شناخته شده نیست و نگارنده قصد دارد ضمن معرّفی این اثر برخی از ویژگی آن را در قالب این مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. با توجّه به متن این اثر این کتاب در موضو أکثر
چکیده
نسخه مرآتالسالکین میربابا پسر میردرویش نقشبندی یکی از آثار مکتوب قرن دوازدهم هجری قمری است. که چندان شناخته شده نیست و نگارنده قصد دارد ضمن معرّفی این اثر برخی از ویژگی آن را در قالب این مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. با توجّه به متن این اثر این کتاب در موضوع ادبیّات عرفانی وتصوّف نقشبندیّه است و در سال (1118) هجری قمری به رشتة تحریر درآمده که تاکنون هیچ پژوهشی در این خصوص صورت نگرفته است. هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مرآتالسالکین بر اساس متدولوژی خاص ادبی و معرّفی آن به علاقهمندان ادبیات فارسی است، این تحقیق که براساس و شیوة اسنادی توصیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای بررسی و تحلیل شده و در صدد پاسخگویی به این پرسش است که این نسخه از کیست و ویژگی آن در چیست؟ جز کدام حوزة ادبی است؟ و معرّفی آن چه تأثیری در شناخت ادبیّات فارسی خواهد داشت؟ در پژوهش پیش رو به این پرسشها پاسخ داده خواهد شد که همین موضوع ضرورت و اهمّیّت این تحقیق را اثبات میکند، لذا تصحیح و بیان ویژگی ادبی این نسخه به عنوان یکی از آثار مکتوب ادبی قرن دوازدهم ونسخه منحصر به فرد شناخته نشده حایز اهمّیّت شناخت و ضرورت قرار میدهد.
تفاصيل المقالة
چکیدهتصحیح متونی که به صورت دست نویس باقیمانده است، از مهمّ ترین پژوهش های ادبی است. یکی از آن متون مثنوی شهنامهاز شاعری گمنام متخلّص به شرراست که 8156 بیت دارد. از این شاعر در هیچ تذکره ای نامی برده نشده است و از تاریخ تولّد و وفات او اطلاعی در دست نیست. فقط از رو أکثر
چکیدهتصحیح متونی که به صورت دست نویس باقیمانده است، از مهمّ ترین پژوهش های ادبی است. یکی از آن متون مثنوی شهنامهاز شاعری گمنام متخلّص به شرراست که 8156 بیت دارد. از این شاعر در هیچ تذکره ای نامی برده نشده است و از تاریخ تولّد و وفات او اطلاعی در دست نیست. فقط از روی چند غزل که در همین مثنوی وجود دارد، معلوم می شود که تخلّصش شرر است و وطنش بخاراست و به اجبار آوارة هندوستانشده است. با توجّه به چند بیت دیگر هم معلوم می شود که نام این مثنوی شهنامه و دربارة جنگ های محمّدشاه هندیاست. منظومة شهنامه در سدة دوازدهم سروده شده و به خطّ نستعلیق هندی است. در فهرست های نسخ خطّی فقط یک دست نوشته از این منظومه وجود دارد که آن هم در کتابخانة آیت الله گلپایگانی قم به شمارة 2612 است امّا مصحّح این منظومه موفّق به یافتن نسخة دیگری از این مثنوی شد که این نسخه در انتهای همان نسخه بود و این تصحیح بر اساس همین دو نسخه انجام شده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications