مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد4,السنة
8
,
پاییز
1397
فلکنازنامه، منظومهای عامیانه و عاشقانه در عشق آفتاب، دختر شاه خاور به فلکناز، پسر عزیز مصر، است که پس از دشواریهای فراوان به هم میرسند. این مثنوی از چنان شهرتی در میان مردم برخوردار بوده که جزو کتابهای مکتبخانه به شمار میرفته است. علاوه بر این، درگذشته و هم اکنو أکثر
فلکنازنامه، منظومهای عامیانه و عاشقانه در عشق آفتاب، دختر شاه خاور به فلکناز، پسر عزیز مصر، است که پس از دشواریهای فراوان به هم میرسند. این مثنوی از چنان شهرتی در میان مردم برخوردار بوده که جزو کتابهای مکتبخانه به شمار میرفته است. علاوه بر این، درگذشته و هم اکنون نیز در میان ایلات و عشایر به عنوان شاهنامه فلکناز خوانده میشود. سرایندۀ این منظومه شاعری به نام ملا تسکین شیرازی است. ویژگیهای سبکی بسیاری از منظومههای سنتی و عامیانه را در این منظومه میتوان دید؛ ازجمله جنبههای شگفتآوری چون خرق عادتها، انسانها، جانوران، موجودات، مکانها و اشیای شگفتانگیز، طرح مدور، گزارههای قالبی، استفاده از ضربالمثلها، کنایات و اغراقها. زبان و بیان این داستان نیمهادبی است و اصطلاحات و عبارات عامیانۀ فراوانی در آن دیده میشود. روابط علی و معلولی داستان ضعیف است و زاویۀ دید داستان، سوم شخص و روای، دانای کل است. زمان وقوع داستان مبهم، نامعین و فرضی است. مکانها برخی واقعی و برخی نیمهواقعی هستند. شخصیتهای داستان به جز دو تن همگی ایستا هستند و شخصیت تیپشدهای در داستان مشاهده نمیشود؛ همۀ آنها همچون قصههای سنتی تک بعدیاند. بلاغت داستان بیشتر در حوزۀ وصفها و اغراقهاست و بنمایههای مهم منظومههای عامیانه و عاشقانه در داستان مشاهده میشود. ساختار روایی وریختشناسی داستان براساس روش پراپ اما با کارکردهایی متفاوت انطباق دارد. بدین ترتیب، در این مقاله علاوه بر پرداختن به وجوه مختلف قصهشناسی فلکنازنامه، به کمک روش ساختارگرای پراپ به تجزیه و تحلیل ساختاری عناصر قصه میپردازیم.
تفاصيل المقالة
مطالعات زبان و ادبیات غنایی
,
العدد5,السنة
5
,
زمستان
1394
منظومههای عاشقانه یکی ازگونه های شعر غنایی است. این نوع منظومه سرایی در ایران رواج بسیار زیادی یافت چنان که بیش از یکصد داستان از زوجهای ادبی با ده ها نظیره از این داستان های عاشقانه و تنها به نظم در دست است. در مطالعات ساختاری این منظومه ها در مییابیم صرف نظر از نام أکثر
منظومههای عاشقانه یکی ازگونه های شعر غنایی است. این نوع منظومه سرایی در ایران رواج بسیار زیادی یافت چنان که بیش از یکصد داستان از زوجهای ادبی با ده ها نظیره از این داستان های عاشقانه و تنها به نظم در دست است. در مطالعات ساختاری این منظومه ها در مییابیم صرف نظر از نام ها و برخی تفاوت های اندک، تمام این منظومه ها بر یک شیوه و ساخت بنا شده اند. در این مقاله پس از آشنایی با چگونگی منظومه های عاشقانه و ویژگی های صوری و سیر تاریخی آن ها ساختار داستانی منظومه های عاشقانه با تفاوت کنش-های هریک تبیین می شود که قابل انطباق با تمام منظومه های عاشقانۀ فارسی است.
تفاصيل المقالة
آثار داستانی یکی از عرصههایی است که فمینیستها در بیان مسائل و دغدغههای زنان از آن بهره میگیرند. فمینیسم در هر جا که ردپایی از زنان دیده میشود بسیاری از هنجارها، سنّتها و باید و نبایدها را به چالش کشیده و مورد تردید قرار داده است. شماری از داستانهای زنمحور أکثر
آثار داستانی یکی از عرصههایی است که فمینیستها در بیان مسائل و دغدغههای زنان از آن بهره میگیرند. فمینیسم در هر جا که ردپایی از زنان دیده میشود بسیاری از هنجارها، سنّتها و باید و نبایدها را به چالش کشیده و مورد تردید قرار داده است. شماری از داستانهای زنمحور در کنار بیان مشکلات زنان آثار مخربی نیز داشته است؛ زیرا این آثار با دیدگاهی ضد ارزشی به جایگاه خانواده، ازدواج و روابط زناشویی مینگرد. این در حالی است که از ارزش خانواده به عنوان نهادی کوچک ولی تأثیرگذار در سلامت روانی و تأمین آرامش و نیازهای عاطفی افراد، غفلت شده است. مقاله حاضر درصدد است تا با رویکردی آسیبشناسانه و به روش مطالعه متن و بررسی مقایسهای، آسیبها در حوزه مسائل خانواده را با تحلیل شماری از آثار داستانی فمینیستی بررسی و نقد کند. این آثار عبارت است از رمانهای سگ و زمستان بلند (از شهرنوش پارسیپور) پرنده من (از فریبا وفی)، داستانهای کوتاه لکهها، آپارتمان (1) و (2) و (3) از مجموعه «طعم گس خرمالو» (از زویا پیرزاد). داستانها برمبنای معیارهایی نظیر زنمحور بودن، زن بودن نویسندگان، ارتباط محتوای آثار با مسائل خانوادگی و قرار گرفتن شخصیتهای زن در جایگاه قهرمان اصلی انتخاب شده است. نتایج نشان میدهد که این آثار با برجستهسازی مقولههایی مانند طلاق عاطفی، تضاد دیدگاهها در زندگی مشترک، بیهویتی زن و طلاق قانونی و با تکیه بر پدیدههایی نظیر مردسالاری و مردستیزی تأثیرات مخربی را در جایگاه ارزشی خانواده و ازدواج به دنبال داشته است.
تفاصيل المقالة
فصلنامه زن و جامعه
,
العدد2,السنة
12
,
تابستان
1400
یکی از کارکردهای شعر، بازنمود تیپهای مختلف جامعه است. از آنجا که شعر عامه در پیوند با زندگی مردم است، برای نشان دادن انواع تیپهای اجتماعی، ظرفیت و توانایی بیشتری دارد. اشعار عامه و بومی سرودهها با توجه به تفاوتهای بینادین فرمی و محتوایی نسبت به اشعار کلاسیک، درب أکثر
یکی از کارکردهای شعر، بازنمود تیپهای مختلف جامعه است. از آنجا که شعر عامه در پیوند با زندگی مردم است، برای نشان دادن انواع تیپهای اجتماعی، ظرفیت و توانایی بیشتری دارد. اشعار عامه و بومی سرودهها با توجه به تفاوتهای بینادین فرمی و محتوایی نسبت به اشعار کلاسیک، درباری و محافل روشنفکری؛ به واقعیت زندگی تودۀ مردم نزدیکتر است و ازین رهگذر بستر مناسبی برای مطالعه رفتارهای اجتماعی به شمار می رود. از آنجا که بومیسرودها سراینده مشخص ندارند و در موقعیتهای مختلف زندگی از جمله سوگ، سرور، حین انجام کارها و فعالیتها به کار میروند، به سادگی نمیتوان گفت که ماهیت آنها زنانه است یا مردانه و یا اینکه زنان و مردان کدام یک نقش فعالتری در این میان، برعهده دارند؛ اما میتوان گونههای ایفای نقش، کارکرد و میزان حضور ایشان را با توجه به انواع اشعار موجود مشخص کرد. این پژوهش در پی تبیین جایگاه زنان روستایی و دستاوردهای آنان با توجه به محیط و گروههایی است که در آن فعالانه زندگی میکنند؛ همچنین نتایج حاصل از آن میتواند به درک بیشتر ما از هستی اجتماعی زنان در مناطق روستانشین کهگیلویه کمککند. در این پژوهش با استفاده از روش تحقیق میدانی همراه با مطالعات کتابخانهای بومی سرودههای مورد نظر جمع آوری شده و با تکیه بر جامعه شناسی ادبیات از جمله رویکرد جامعه شناسی گلدمن مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. شیوه ارائه مطالب با استفاده از روش توصیفی تحلیلی بر اساس مطالعه موردی منطقه کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است.
تفاصيل المقالة
سند
Sanad is a platform for managing Azad University publications